ب ملاقات و مذاكره ملائك مأمورين عذاب قوم لوطع با پيامبر بزرگ خدا حضرت ابراهيمع، و خبر دادن از وعده تغييرناپذير خداوند مبنى بر عذاب و هلاكت قوم ستمگر و اينكه حضور لوطع نمىتواند براى هميشه سبب حفظ آنان از عذاب الهى شود زيرا خداوند با نجات او و خانوادهاش اراده برهلاكت آن قوم نموده است
ج ورود ملائك بر لوطع و غم و اندوه لوط از حضور آنها و گفتار ملائك مبنى بر نجات لوط و خانوادهاش و هلاكت حتمى قوم بهخاطر گناهانشان
6تكذيب پيامبران خدا = استحقاق عذاب
كذبت قبلهم قوم نوح و عاد و فرعون ذوالاوتاد و ثمود و قوم لوط و اصحاب الايكة اولئك الاحزاب ان كل الاكذب الرسل فحق عقاب و ما ينظر هؤلاء الا صيحة واحدة مالها من فواق و قالوا ربنا عجّل لنا قطنا قبل يوم الحساب127ترجمه پيش از آنان قوم نوح و عاد و فرعون صاحب قدرت پيامبران ما را تكذيب كردند و نيز قوم ثمود و لوط و اصحاب ايكه [= قوم شعيب ]اينها گروههايى بودند كه بهتكذيب پيامبران برخاستند هر يك از اين گروهها رسولان را تكذيب كردندو عذاب الهى درباره آنها تحقق يافت اينها با اين اعمالشان جز يك صيحه آسمانى را انتظار نمىكشند كه هيچ مهلت و بازگشتى براى آن وجود ندارد و همگى را نابود مىسازد آنها از روى خيرهسرى گفتند پروردگارا بهره ما را از عذاب هرچه زودتر قبل از روز حساب بهما بده
تدبر و تفكر
در آيه شريفه اقوام و گروههاى مانند، قوم نوح، قوم عاد و فرعون و فرعونيان و قوم ثمود و قوم لوط كه مورد بحث ماست و قوم شعيب را نام مىبرد كه پيامبران خدا را تكذيب كردند كه همين عمل سبب تحقق عذاب بر آنها شده است و اين عمل نتيجه و حاصلى جز يك صيحه آسمانى و عذاب ناگهانى و يا مهلت بههدف بازگشت و يا سنگينتر شدن مجازات ندارد و اين در حالى است كه بعضى از اقوام مهلت داده شده، با خيرهسرى خاصى كه از جهل و نادانى آنها نشأة گرفته است از اين مهلت سوءاستفاده مىكنند و از پيامبرشان تقاضاى عذاب و عدم مهلت مىكنند و گاهى عذاب وعده داده شده را تكذيب مىكنند و از آنجا كه باور ندارند عذاب را براى رسيدن بهآن بىتابى مىكنند7بيان ديگر از نحوه شكلگيرى و تحقق عذاب
قال فما خطبكم ايها المرسلون قالوا انا ارسلنا الى قوم مجرمين لنرسل عليهم حجارةً من طين مسومة عند ربك للمسرفين128ترجمه ابراهيم گفت مأموريت شما چيستاى فرستادگان خدا؟ گفتند ما بهسوى قوم مجرمى فرستاده شدهايم تا بارانى از «سنگ - گل» بر آنها بفرستيم سنگهايى كه از ناحيه پروردگارت براى اسرافكاران نشان گذاشته شده است
پس آنگاه گفتا خليل اين كلام
بگفتند بر ملتى زشتكار
كه از گل بر آنها بباريم سنگ
همه سنگها نزد رب جهان
ببارد بر آن قوم اسرافكار
كه ناراستكارند در روزگار
شماييد مأمور بر چه پيام
فرستاده گشتيم از كردگار
چو اين قوم لوطند تسليم ننگ
معين شده نيز دارد نشان
كه ناراستكارند در روزگار
كه ناراستكارند در روزگار
تدبر و تفكر
چنانكه بحث آن گذشت، ملائكى كه مأمور عذاب قوم لوط بودند، ابتداء حضرت ابراهيمع را در جريان اين مجازات قرار دادند كه در دو آيه اول سؤال و جواب ابراهيمع و ملائكه را ذكر نموده، حضرت ابراهيمع سؤال كرد، مأموريت شما چيست؟ آنان گفتند ما براى مجازات قومى مجرم آمدهايم سپس اشاره مىكنند بهنوع مجازاتى كه بر اين قوم وضع شده است و آن عبارت است از بارش سنگهاى نشانگذارده شده يعنى هر سنگى براى فرد خاصى معين شده و مأمور هلاكت اوست و جنس اين سنگها از گل پخته شده بوده است مثل آجر، و نيز در اين آيات دو مشخصه براى قوم ذكر مىكند كه هر كدام مىتواند علت مجازات نيز باشد كه عبارتند از «قوم مجرمين، للمسرفين»8بيان ديگر از عذاب قوم لوط
كذبت قوم لوط بالنذر انا ارسلنا عليهم حاصبا الا ءال لوط نجيناهم بسحر و لقد انذر هم بطشتنا فتماروا بالنذر و لقد راودوه عن ضيفه فطمسنا اعينهم فذو قوا عذابى و نذر، و لقد صبحهم بكرة عذاب مستقر فذوقوا عذابى و نذر129ترجمه قوم لوط انذارها ى پىدرپى پيامبرشان را تكذيب كردند ما بر آنها تندبادى كه ريگها را بهحركت درمىآورد فرستاديم و همه را هلاك كرديم جز خاندان لوط را كه سحرگاهان نجاتشان داديم او آنها را مجازات ما بيم داد، ولى آنها اصرار بر مجادله و القاى شك داشتند آنها از لوط خواستند مهمانانش را در اختيارشان بگذارد ولى ما چشمانشان را نابينا و محو كرديم و گفتيم بچشيد عذاب و انذارهاى مرا سرانجام صبحگاهان و در اول روز، عذابى پايدار و ثابت بهسراغشان آمد و گفتيم،
پس بچشيد عذاب و انذارهاى مرا
تدبر و تفكر
در آيات شريفه مورد بحث ابتداء تكذيب انذارهاى لوطع را بهعنوان علت نزول عذاب قوم يادآور مىشود، سپس اشاره بهنوع عذاب مىكند و مىفرمايد ما بر آن قوم حاصب نازل كرديمدر معناى «حاصب» مفسرين دو ديدگاه دارند
1- حاصب، تندباد يا ابرى سنگبارنده است، بهعبارت ديگر بادى كه با خود ريگ و سنگ بياورد و يا سنگها را بهحركت درآورد130
2- حاصب، خود سنگ است يعنى ما بر ايشان سنگ باريديم131
سپس در آيه بعد اشاره دارد بهنجات لوط و خانوادهاش در سحرگاه آن روز موعود، مجدداً مىفرمايد لوط آنها را از مجازات الهى بيم داد اما آنها با اصرار و مجادله خودشان بر نزول عذاب، سعى داشتند در تحقق عذاب القاى شك كنند سپس اشاره دارد بهپيشدرآمد عذاب، كه در آن قوم زشتكار آمدند از لوط خواستند كه مهمانانش را در اختيارشان قرار دهد، اما ما آنها را نابينا كرديم [همين نكته مىتوانست آن قوم زشتكار را از غفلت بيدار كند و آن را پيشدرآمد و هشدار بهعذاب الهى بدانند اما متنبه نشدند] و در نهايت مىفرمايد در ابتداى روز خداوند عذابى ثابت و پايدار بهسراغشان فرستاد و طعم تلخ اين حقيقت را بهآنها چشاند
رهجو بالاخره نحوه عذاب قوم لوط بهچه شكلى بوده است؟
رهنما براساس آياتى كه ذكر آنها گذشت و بهاجمال در اينجا متذكر مىشويم علاوه بر زلزله كه شهرهاى آنها را زير و رو كرد، بارانى از سنگ هم بر آنها فرو ريخت و اين سنگها بهوسيله تندبادى بر آنها باريدن گرفته است، اما ذكر اجمالى از آيات كه مبين اين مطالب است از آيه شريفه «فلما جاء امرنا جعلنا عاليها سافلها132» بدست مىآيد كه زلزلهاى ويرانگر سبب شده است كه شهرهاى آنها زيرورو شود
و از آيات «و امطرنا عليهم مطراً فساء مطرالمنذرين»133 و آيه شريفه «لنرسل عليهم حجارة من طين»134 و آيه شريفه «و امطرنا عليها حجارة من سجيل منضود»135 و آيه شريفه «انا ارسلنا عليهم حاصباً»136 و آيه شريفه «انا منزلون على اهل هذه القرية رجزاً من السماء»137 بهدست مىآيد علاوه بر زلزله بارش سنگ از آسمان بر آن قوم نيز بوده است حال يا همزمان با زلزله يا پس از آن