5اسلام و ايمان وسيله نجات از عذاب است‏ - سیمای پیامبران در قرآن کریم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سیمای پیامبران در قرآن کریم - نسخه متنی

عین‏اله ارشادی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در ادبيات و ضرب‏المثلهاى ما آمده است كه، آتش كه آمد تر و خشك را با هم مى‏سوزاند اما در اين آيه شريفه يك استثنا وجود دارد و مى‏فرمايد اين نعمت و لطف پروردگار است نسبت به‏انبيا و مؤمنين و به‏آنها كه به‏عذاب قومشان گرفتار نشدند چنانكه خداوند نوح و مؤمنين به‏او را، هود و پيروان او را، صالح و پيروان او را و در اين آيه لوط و پيروان او را مى‏فرمايد خداوند نجات داد، بنابراين آيه شريفه قاعده كلى به‏دست مى‏آيد كه امروز اگر مؤمنين به‏خدا و پيامبران الهى به‏ويژه پيامبر خاتم صلى‏اللَّه عليه و اله به‏وظايف خود رفتار كنند، آسوده خاطر باشند كه اگريك دنيا بَلا فرو ريزد از بلاهاى آسمانى و طبيعى تا بلاهايى انسانى آسيبى به‏آنها نخواهد رسيد بنابراين يكى از عوامل معنوى كه نقش اساسى در نجات انسان دارد عبارت است از شاكر بودن، شكرگذار واقعى نعمتهايى الهى باشد يعنى شاكر به‏تمامه باشد، شكر زبانى، شكر قلبى، شكر عملى، هر سه را به‏شكل كامل داشته باشد اين انسان به‏يقين اهل نجات است - و نقطه مقابل شكر و شاكر، كفر و كافر است

5اسلام و ايمان وسيله نجات از عذاب است‏

فأخرجنا من كان فيها من المؤمنين فما وجدنا فيها غيربيت من المسلمين25

ترجمه ما مؤمنانى را كه در آن شهرها ى قوم لوط زندگى مى‏كردند قبل از نزول عذاب خارج كرديم ولى جز يك خانواده با ايمان در تمام آنها نيافتيم

ز افراد مؤمن هر آنكس كه بود

خداوند از آن شهر خارج نمود

بجز خانه لوط، ديگر سرا

نديديم مؤمن به‏يكتا خدا

تدبر و تفكر

پس بيرون خواهيم آورد هر كه باشد در شهرهاى مؤتفكه، از ايمان آورندگان به‏حضرت لوطع26 به‏عبارت ديگر مى‏فرمايد ما تمام مؤمنانى را كه در شهرهاى قوم لوط زندگى مى‏كردند قبل از نزول بلا خارج كرديم27

پس نخواهيم يافت در آن شهرها، غير از اهل يك خانه مسلمانى را كه آن خانه لوطع و دو دختر او بودند، و در مدت بيست و يك سال دعوت قوم، يك نفر هم ايمان نياورده بود لذا گفته‏اند اگر اهل ايمان زياده از اين مى‏بودند البته حق تعالى ايشان را نجات مى‏داد تا بندگان عالم شوند به‏آنكه ايمان حافظ اهل خرداست؛ بزرگان فرموده‏اند حقيقت هر شى حافظ همان شيئى است28

لوط براى اهل هفت قريه مبعوث شده بود از آنها كسى قبول ايمان ننمود مؤمنين فقط خود لوط و دو دختر او بودند خلاصه و تأويل، خداى تعالى از اهل هفت قريه فقط سه نفر را كه مؤمن بودند نجات داده و بقيه را هلاك نمود، و سنت الهى بر همين نهج ثابت است29

در آيه شريفه مورد بحث برخلاف آياتى كه تصريح كرده «ما لوط و خانواده او بغير از همسرش را نجات داديم»، به‏صورت ريشه‏اى به‏علت نجات لوط و خانواده‏اش اشاره مى‏كند كه اين نجات از عذاب دليلش ايمان و اسلام لوط و دخترانش دو دختر داشت بود، سنت خداوند بر اين است كه مؤمنين را نجات دهد اما در آن ديار جز يك خانواده مؤمن و مسلح نبود و اين سنت الهى همچنان مستدام است كه ايمان و اسلام حافظان اهل خرد هستند و در هر زمان و هر مكانى سارى و جارى است و اين حرف كه آتش كه آمد تر و خشك را مى‏سوزاند در عذاب الهى حاكم نيست

6شيوه امر به‏معروف و نهى از منكر

حضرت لوطع

قال ان هؤلاء ضيفى فلاتفضحون واتقوااللَّه ولا تخزون قال هؤلاء بناتى ان كنتم فاعلين30

ترجمه لوط گفت اينها ميهمانان منند، آبروى مرا نريزيد؛ و از خدا بترسيد و مرا شرمنده نسازيد! لوط گفت «دختران من حاضرند اگر مى‏خواهيد كار صحيحى انجام دهيد با آنها ازدواج كنيد و از گناه و آلودگى بپرهيزيد!»

چنين راند، لوط نبى بر لسان‏

كه هستند مهمان من اين كسان‏

نسازيد من را كنون شرمسار

بجوييد ز آزار ايشان كنار

بترسيد اى مردم از كردگار

نه خجلت دهيدم برين زشتكار

بگفتا مرا دختر اينست چند

به‏عقد شما آورم بى‏گزند

بياريد در عقدخود دختران‏

نگرديد پيرامون ديگران‏

تدبر و تفكر

اهل شهر چون مهمانان لوط را كه به‏صورت جوانانى زيبا بودند ديدند به‏خانه لوط آمدند در حالى كه يكديگر را به‏اين امر مژده مى‏دادند زيرا به‏اين تازه‏واردين به‏شهر طمع كرده بودند و قصد تجاوز به‏آنها را داشتند لوط در دفاع از مهمانان خود گفت البته اين گروه مهمانان من‏اند، پس مرا رسوا مكنيد و از خدا بترسيد و مرا سر به‏زير و خوار مسازيد اما آنها همچنان بر عمل زشت خود اصرار داشتند لوط گفتند اى رؤسا قوم دست از مهمانان من بداريد و اگر دست‏بردار نيستيد اينها دختران من‏اند آنها را تزويج كنيد اگر سر تزويج داريد31

به‏عبارت ديگر وقتى لوط سر و صداى آنها را شنيد در وحشت عجيبى فرو رفت و نسبت به‏مهمانان خود بيمناك شد، زيرا هنوز نمى‏دانست كه اين ميهمانان مأموران عذابند و فرشتگان خداوند قادر قاهرند لذا در مقابل آنها ايستاد و گفت اينها مهمانان منند، آبروى مرا نريزيد، يعنى از مسأله خدا و پيامبر و جزاء و كيفر اگر صرف‏نظر كنيم حداقل اين صفت انسانى و سنتى كه ميان همه افراد بشر اعم از مؤمن و كافر وجود دارد كه مى‏گويند به‏مهمان بايد احترام گذارد، شما چگونه بشرى هستيد كه حتى ساده‏ترين مسائل انسانى را نمى‏فهميد، اگر دين نداريد لااقل آزاده باشيد32

با اندكى تأمل در آيات مذكور دو نكته اساسى و كلى جلب نظر مى‏كند، اول، گسترش ناامنى اخلاقى و شيوع منكردر آن جامعه ضد بشرى كه كوچكترين و كمترين ملاحظات انسانى را هم ناديده مى‏گرفتند و گرفتار مهلك‏ترين بيمارى شده بودند كه بحث آن در بخش ويژگيهاى قوم ذكر خواهد شد

دوم، از برخورد حضرت لوطع با اين مردم پست يك شيوه بسيار مناسب در برخورد با منكرات استخراج مى‏شود و آن عبارت است از

تسهيل معروف و تقبيح منكر

يعنى آن حضرت ابتداء سعى كرد قبح اين عمل را از ابعاد مختلف بيان نمايد

1- ان هولاء ضيفى - اينها مهمانان منند

2- فلا تفضحون - آبروى مرا نريزيد

3- واتقوااللَّه - از خدا بترسيد

4- ولا تخزون - مرا شرمنده و خجالت‏زده مكنيد

با عبارت اول خواست به‏آنها بگويد انسان به‏خاطر خصوصيات انسانيش مهمان هر كه باشد گرامى مى‏دارد و حرمت مهمان را حفظ مى‏كند بنابراين بى‏حرمتى به‏مهمان قبيح و زشت است با عبارت دوم، خواست به‏اين نكته اشاره كند كه بى‏حرمتى به‏مهمان اهانت به‏ميزمان است بنابراين اگر براى من حرمتى قايل هستيد نبايد به‏مهمان من اهانت كنيد با عبارت سوم، آنها را به‏خاطر اين عمل زشتشان از خداوند مى‏ترساند كه آيا از خدا هراس نداريد كه چنين عمل قبيحى را مرتكب مى‏شويد و بر آن اصرار مى‏ورزيد و با عبارت چهارم، عمل قبيح آنها را موجب شرمسارى و خجالت خود نزد غريبه‏ها و مهمانان مى‏داند و از آنها مى‏خواهد كه بر اين عمل زشت اصرار نكنند و از آن صرف‏نظر نمايند اما وقتى اصرار آنها را بر منكر مى‏بيند با تسهيل و ايجاد زمينه معروف و عمل صحيح سعى مى‏كند آنها را از راه كج و انحرافى نجات دهد و مى‏فرمايد «هؤلاء نباتى ان كنتم فاعلين» اينها دختران من هستند اگر به‏خاطر نياز غريزى و جنسى بر اين خواسته اصرار داريد راه صحيح ازدواج با زنان است كه زمينه‏اش براى شما آماده است نه عمل زشت لواط و هم‏جنس‏گرايى كه جامعه را به‏هلاكت و نابودى مى‏كشاند

/ 27