خدايا! از تو مي خواهم، به نام بزرگ و بزرگ تر و شكست ناپذير و شكوه مند و گرامي ات، آن نام كه چون براي باز كردن درهاي بستة آسمان، به رحمت خويش به آن خوانده شوي، درها باز شود
قطعه 2
و چون براي گشودن تنگناهاي زمين به آن خوانده شوي، فرو بستگي ها به گشايش رسد و چون براي آسان كردن سختي ها به آن نام خوانده شوي، سختي ها آسان گردد
قطعه 3
و چون براي زنده كردن مردگان بدان خوانده شوي، مرده ها زنده شوند و چون براي زدودن گرفتاري و سختي به آن نام خوانده شوي، گرفتاري ها برطرف گردند؛
قطعه 4
و نيز [از تو مي خواهم] به شكوه روي گرامي ات، كه گرامي ترين و شكست ناپذيرترين روي هاست، آن روي كه در برابر آن، صورت ها همه خوارند و گردن ها همه كج و صداها همه خاموش و دل ها از ترسِ تو هراسان؛
قطعه 5
و به قدرتت كه آسمان را از افتادن بر زمين نگاه مي دارد؛ مگر آن كه تو بخواهي و آسمان و زمين را از نابودي بدور مي دارد؛
قطعه 6
و به اراده ات كه جهانيان در برابرش پستند؛ و به آن كلمه ات كه زمين و آسمان ها را به آن آفريدي؛
قطعه 7
و به دانشت كه با آن شگفتي هايي ساختي؛ و نيز تاريكي را آفريدي و آن را شب قرار دادي و شب را زمان آرامش؛
قطعه 8
و نيز به دانش خويش نور را آفريدي و آن را روز قرار دادي و روز را گاه ديدن و زندگي كردن؛ و به آن خورشيد را آفريدي و آن را نورافكن ساختي
قطعه 9
و نيز ماه را آفريدي و آن را نوراني نمودي؛ و كُره هاي آسماني را آفريدي و آن ها را ستارگان و برج ها و چراغ ها و زيورها و همنشين هايي براي بندگانت قرار دادي
قطعه 10
و برايشان مشرق ها و مغرب ها نهادي و برايشان محلّ طلوع و مسيري براي گذشتن قرار دادي و نيز مداري و جايي براي شنا كردن؛ [در درياي بي كران آسمان]
قطعه 11
و براي هر يك در آسمان جايي در نظر گرفتي، در نظر گرفتني نيك؛ و به صورت هاي گوناگون آراستي شان، آراستني زيبا، و به نام هاي خود آن ها را به شماره آوردي و به دانش خويش منظّمشان كردي، به سنجيدگي و نيكويي
قطعه 12
و آن ها را به شب و روز و ساعت و سال و شمارش گري، در بند كردي و آن ها را در چشم انداز همة مردم قرار دادي،
قطعه 13
و نيز از تو مي خواهم ـ خدايا! ـ به آن شكوه و بزرگي ات كه با آن، با بنده و فرستاده ات، موسي بن عمران، در ميان فرشتگان مقدّس سخن گفتي، سخني برتر از ابرهاي نور، برتر از تابوت شهادت،
قطعه 14
در ستوني از آتش و در كوه سينا و در كوه حوريث، در آن وادي مقدّس، در آن زمين مبارك، در آن كوه سمت راست آن درخت و در سرزمين مصر، به نُه نشانة روشن؛
قطعه 15
و نيز به آن روزي كه دريا را براي گذشتن بني اسراييل شكافتي و در جوشش آب ها از زمين كه با آن شگفتي هايي ساختي، در درياي سوف
قطعه 16
و آب را در ژرفاي دريا چون سنگ سخت كردي و بني اسراييل را از آب گذراندي و كلمة نيك خود را، به سبب پايداري شان، بر آن ها كامل كردي
قطعه 17
و آن ها را وارثان مشرق و مغرب زمين قرار دادي، آن مشرق و مغرب كه براي جهانيانش مبارك گرداندي و فرعون و سپاهيان و اسب هايشان را درون دريا غرق كردي؛
قطعه 18
و نيز [از تو مي خواهم] به نام تو، كه بزرگ است و بزرگ تر و شكست ناپذير است و پرشكوه و گرامي؛ و نيز به بزرگي ات كه با آن بر هم سخن خود، موسي در كوه سينا
قطعه 19
و پيش از آن نيز بر دوست خود، ابراهيم در مسجد خيف و نيز بر برگزيدة خويش، اسحاق در چاه شيع و بر پيام آورت، يعقوب در خانة ايل، جلوه نمودي
قطعه 20
و به پيمانت با ابراهيم و سوگندت با اسحاق و گواهي ات براي يعقوب و وعده ات به مؤمنان وفا نمودي
قطعه 21
و به آنان كه تو را به نام هايت خواندند، پاسخ گفتي؛ و هم به آن مجد و بزرگي ات كه بر موسي بن عمران روي گنبد رمّان رخ نمود
قطعه 22
و به آن نشانه ها و معجزاتي كه در سرزمين مصر پديد آوردي، با آن بزرگي و سربلندي و چيرگي، با دلايلي روشن و قدرت و توان و سرافرازي؛
قطعه 23
و به جايگاه آن كلمة تمام و آن كلمه هايت كه با آن بر ساكنان زمين و آسمان و بر اهل دنيا و آخرت تفضّل فرمودي
قطعه 24
و به رحمت فراگيرت كه با آن بر همه آفريده ها منّت نهادي و به توان و نيرويت كه با آن بر همة جهانيان محبّت را تمام كردي و به نور وجودت كه چون بر طور سينا جلوه گر شد، آن را فرو ريخت
قطعه 25
و به دانش و شكوهت و به بزرگواري و سربلندي و هيبتت، كه زمين را توان حمل آن نيست و آسمان ها در برابرش به زير افتند و دل زمين (عُمق اكبر) از آن به جوشش درآيد
قطعه 26
و دريا ها و رودها آرام گيرند و كوه ها به فروتني افتند و زمين با همة پستي و بلندي هايش از حركت باز ايستد
قطعه 27
و آفريده ها همه سر به تسليم فرود آرند و بادها به وزيدن برخيزند و آتش ها در آتشكده ها خاموش شود،
قطعه 28
و به سيطره ات كه با آن در طول روزگاران چيرگي ات شناخته شد و در زمين ها و آسمان ها ستايش شدي؛
قطعه 29
و به كلمه ات، آن كلمه راستي أي كه رحمت تو را براي پدر ما ـ آدم ـ و براي خانواده اش به پيش آورد؛
قطعه 30
و نيز از تو مي خواهم به آن كلمه ات كه بر همه چيز چيره است و به نور رويت كه چون به وسيلة آن بر كوه پرتو افكندي، كوه را از هم پاشيدي و موسي را از هوش بردي؛
قطعه 31
آن نور كه بر كوه سينا پرتو افكند و تو به وسيلة آن با بنده و فرستادة خود، موسي بن عمران سخن گفتي؛
قطعه 32
و به آن رخ نمودنت در ساعير و آن ظهورت در كوه فاران، كه با برترين مقامات قدسيان و سپاهيان به صف شدة فرشتگان و فروتني فرشتگان تسبيح گوي همراه بود؛
قطعه 33
و به آن بركات تو كه به آن ها دوستت، ابراهيم را در بين پيروان محمّد خجسته ساختي و نيز برگزيده ات، اسحاق را در بين پيروان عيسي؛
قطعه 34
و هم بندة ويژه ات، يعقوب را در ميان پيروان موسي خجستگي بخشيدي و نيز دوست و حبيبت، محمّد را در بين خانواده و خاندان و پيروانش؛
قطعه 35
خدايا! و چنان كه ما، بي آنكه در آن دوران بوده باشيم و بي آنكه ايشان را ديده باشيم، به راستي و درستي، به آنان ايمان آورديم، درود فرست بر محمّد و خاندان محمّد؛
قطعه 36
و محمّد و خاندان محمّد را خجستگي بخش و بر محمّد و خاندان محمّد رحمت فرست، چونان برترين درود و خجستگي و رحمتي كه بر ابراهيم و خاندان ابراهيم فرو فرستادي؛
قطعه 37
كه تو ستايش شده اي و با شكوه. هر آن چه بخواهي انجام مي دهي و بر انجام هر كار توانايي.
قطعه 38
خدايا! به حقّ اين دعا و به حق اين نام هايي كه جز خودت كسي تفسيرشان را نمي داند و جز خودت كسي از ژرفاي آن ها خبر ندارد، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست؛
قطعه 39
و با من چنان كُن كه خودت شايستة آني، نه آن چنان كه شايستة من است؛ و ببخش آن گناهاني كه از من سر زده، يا خواهد زد؛ و از روزي حلال خود، بيش از پيش بهره مندم كُن؛
قطعه 40
و از بدي هاي آدم بد و همساية بد و همنشين بد و پادشاه بد، بدورم دار؛ كه تو بر انجام هر چه بخواهي توانايي و از همه چيز آگاه؛.دعايم را اجابت فرما، اي پروردگار جهانيان!