تعداد مخارج - تجوید قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تجوید قرآن - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تعداد مخارج

به طور كلّى مواضع پنجگانه جوف، حلق، زبان، لب‏ها و خَيْشوم داراى17 مخرج مى‏باشند. جوف يك مخرج، حلق سه مخرج، زبان ده مخرج، لب‏ها دو مخرج و خيشوم يك مخرج دارد.

مخرج اوّل: «حروف مَدِّى»

مخرج حروف مدى يعنى الف مدى (آ)، واو ساكنِ ما قبلْ مضموم (اوُ) و ياء ساكنِ ما قبلْ مكسور (اى) كه به حروف مَد و لين معروفند، بدون تكيه به قسمت معينى از حلق و دهان به تمامى فضاى اين دو تعلق دارد.

مخرج دوم: «ء» وَ «ه»

دو حرف «ء» و «ه» از دورترين قسمت حلق نسبت به دهان (اَقصَى الحَلق) تلفظ مى‏شوند. اين مخرج دقيقاً در محل تارهاى صوتى قرار دارد.

هنگام اداء حرف «ه»، تارهاى صوتى بدون ارتعاش، فقط به هم نزديك مى‏شوند و مسير هواى ريه را تنگ‏تر مى‏كنند، در حالى كه هنگام تلفظ «ء»، تارهاى صوتى كاملاً به هم مى‏چسبند و مسير عبور هوا را در حنجره مسدود مى‏كنند و در لحظه‏اى كه به شدّت از هم جدا مى‏شوند، حرف «ء» ايجاد مى‏گردد.

مخرج سوم: «ع» وَ «ح»

دو حرف «ع» و «ح» از وسط حلق تلفظ مى‏شوند.

حرف «ح» در حلق گرفتگى خاصّى ايجاد مى‏كند، در حالى كه حرف «ع» با نرمى و غلظت خاصى تلفظ مى‏شود.

مخرج چهارم: «غ» وَ «خ»

دو حرف «غ» و «خ» از نزديك‏ترين محل حلق به دهان (ادنى الحلق) تلفظ مى‏شوند. حرف «خ» صداى خراش در مخرج خود ايجاد مى‏كند، در حالى كه حرف «غ» نرم و كشيده ادا مى‏شود.

مخرج پنجم: «ق»

براى تلفظ حرف «ق»، زبان كوچك كه از سقف دهان به حالت وارونه آويخته است، با ريشه زبان اصلى مماس مى‏شود. آنگاه در لحظه‏اى كه از يكديگر جدا مى‏شوند، حرف «ق» پديد مى‏آيد. صداى «ق» بر خلاف «غ» كشيده و نرم نيست بلكه محكم و با شدّت ادا مى‏شود.

مخرج ششم: «ك»

براى تلفظ حرف «ك» ريشه زبان اصلى با زبان كوچك مماس مى‏شود؛ امّا محل تماس، كمى از محل «ق» به جلوى دهان نزديك‏تر است و قسمت بيشترى از ريشه زبان در ايجاد آن دخالت مى‏كند. از آنجا كه زبان كوچك (لَهات) در ايجاد دو حرف «ق» و «ك» دخالت دارد، به اين دو حرف «حروف لَهَوى» مى‏گويند.

مخرج هفتم: «ج»، «ش»، «ى»

براى تلفظ سه حرف «ج»، «ش» و «ى» وسط زبان با قسمت مقابل خود از سقف دهان (كام بالا) تماس مى‏گيرد. در تلفظ صحيح «ج» و «ش» بهتر است دندان‏ها به يكديگر نچسبند. از آنجا كه شكاف دهان و از جمله شكاف بين وسط زبان با كام بالا را «شجر» مى‏گويند. اين سه حرف را «حروف شجرى» ناميده‏اند.

مخرج هشتم «ض»

تماس كناره زبان با دندان‏هاى اضراسِ همان طرف، حرف «ض» را ايجاد مى‏كند. «ض» را حرف «ضِرسى» مى‏نامند.

مخرج نهم: «ل»

حرف «ل» از تماس كناره‏هاى جلويى و نيز سرِ زبان با لثه‏هاى مقابل خود ايجاد مى‏شود.

مخرج دهم: «ن»

حرف «ن» از بين سر زبان و لثه دندان‏هاى ثناياى بالا خارج مى‏شود.

مخرج يازدهم: «ر»

حرف «ر» از تماس سر زبان با لثه ثناياى بالا (كمى عقب‏تر از مخرج حرف «ن») ايجاد مى‏شود البته در هنگام تلفظ اين حرف سر زبان به لثه ثناياى بالا نمى‏چسبد، بلكه تماس‏هاى منقطع و سريع ايجاد مى‏كند. به سه حرف «ل، ن، ر»، حروف ذَوْلَقى مى‏گويند. «ذَوْلَق» يا «ذَلْق» به معناى تيزى سر زبان است كه در اداى اين سه حرف نقش اساسى دارد.

مخرج دوازدهم: «ط»، «د»، «ت»

سه حرف «ط»، «د» و «ت»از تماس سر زبان با برآمدگى لثه ثناياى بالا و سپس آزاد سازى ناگهانى هواى حبس شده ايجاد مى‏شوند. اين سه حرف را «حروف نِطْعى» مى‏گويند. «نِطع» قسمت جلوى كام بالاست كه در آن خطوط برجسته و چين خورده وجود دارد. تفاوت دو حرف «ط» و «ت» در صفت آنهاست نه در مخرج.

مخرج سيزدهم: «ص»، «س»، «ز»

هنگام تلفظ سه حرف «ص»، «س» و «ز» نوك زبان به پايه ثناياى پايين مى‏چسبد و قسمتى از سطح زبان، مقدارى عقب‏تر از نوك زبان، به سطح صاف پشت لثه ثناياى بالا نزديك مى‏شود، امّا نمى‏چسبد و هوا ناچار از همين مجراى بسيار باريك، خارج مى‏شود. اين سه حرف را حروف «اَسَلى» مى‏نامند. «اَسَل» يا «اَسَلَة» به معناى تيزى هر چيزى است و در اينجا باريكى جلوى زبان را گويند. تفاوت دو حرف «س» و «ص» در صفت آن دو مى‏باشد نه در مخرج.

مخرج چهارم: «ظ»، «ذ»، «ث»

سه حرف «ظ»، «ذ» و «ث» از تماس قسمتى كه مجاور نوك زبان است با لبه دندان‏هاى ثناياى بالا ايجاد مى‏شود طورى كه نوك زبان معمولاً از سردندان‏ها جلوتر قرار مى‏گيرد. اين سه حرف را «حروف لِثَوى» مى‏گويند.

مخرج پانزدهم: «ف»

حرف «ف» از تماس لبه دندان‏هاى بالا با لب پايين ايجاد مى‏شود.

مخرج شانزدهم: «ب»، «م»، «و»

دو حرف «ب» و «م» از چسبيدن دو لب و حرف «و» از جمع شدن دو لب، بدون انطباق با يكديگر ايجاد مى‏شوند.

به لحاظ انتساب چهار حرف «ب»، «م»، «و» و «ف» به شَفَه يعنى لب، آنها را حروف «شَفَوى» يا «شَفَهى» مى‏نامند.

مخرج هفدهم: «حروف غُنِّه»

«غنِّه» صدايى است كه از فضاى بينى خارج مى‏شود و «حروف غنه» دو حرف «ن» و «م» هستند كه در هنگام اظهار، اخفاء و ادغام آن‏ها، بخش عمده صوت از خَيْشوم يعنى فضاى بينى خارج مى‏شود.

/ 11