زيبايي پوشش به بهانه سالروز كشف حجاب!
علي محمدي آشناني يكي از امتيازات انسان، در مقايسه با موجودات ديگر، تهيه پوشش مناسب براي اندام خويش است. بر اين اساس، لباس پوشيدن يكي از شؤون و ويژگيهاي انسان است. لباس، افزون بر حفظ انسان از سرما و گرما و برف و باران و ياري دادن وي در حفظ عفّت و شرم، در آراستگي و زيبايي آدمي نيز نقشي مهم ايفا ميكند و ميتوان آن را نشان دهنده گرايش اعتقادي فرد و تعلّق وي به فرهنگي خاص دانست. قرآن كريم ضمن نعمت و هديه خداوند خواندن لباس به كاركردهاي مختلف آن اشاره ميكند و ميفرمايد: «اي فرزندان آدم، براي شما لباسي فرو فرستاديم كه اندام شما را ميپوشاند و مايه زينت شما است و لباس تقوا بهتر است. اين از آيات خداوند است. باشد كه متذكّر شده پند گيريد.»1در اين راستا، پوشش اعضاي جنسي به دلايل گوناگون از اهميت بيشتري برخوردار است. برابر متقنترين كتاب آسماني، قرآن و ديگر كتب مقدس، تاريخ رويكرد آدميان به پوشش از نخستين انسانها يعني حضرت آدم و حوا آغاز ميشود. در قرآن كريم آمده است: «فَلَمّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْاتُهُما وَ طَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ؛ و آنگاه كه آدم و حوا از آن درخت ممنوع چشيدند، پوشش خود را از دست دادند [عورتشان آشكار گرديد] و به سرعت با برگ درختان بهشتي خود را پوشاندند.»2در كتاب مقدس نيز ميخوانيم: «چون زن ديد كه آن درخت براي خوراك نيكو است و به نظر خوشنما و درختي دلپذير، دانش افزا. پس از ميوهاش گرفته بخورد و به شوهر خود نيز داد و او خورد. آنگاه چشمان هر دوي ايشان باز شد و فهميدند كه عريانند. پس برگهاي انجير به هم دوخته، سترها براي خويشتن ساختند... . و خداوند، رختها براي آدم و زنش از پوست بساخت و ايشان را پوشانيد.3بر اساس پژوهشها، از آغازِ پيدايش انسان، هر يك از زن و مرد كوشيده است تا پوششِ مناسب خود را تهيّه كند. آدمي نخست با برگ درختان، سپس با پوست حيوانات و بعدها با دستبافتهاي خود، خويش را پوشاند.4 تمام كساني كه زندگي بشر و تحوّلات آن را ارزيابي كردهاند. بر اين تلاش تأكيد ورزيدهاند؛ براي نمونه دكتر شيباني در كتاب «تاريخ تمدن»، با اشاره به اين كه تمدّن سومريها از نخستين تمدّنهاي بشري است، مينويسد: «نخستين دستهاي از نژاد انسان كه در اين نواحي متمركز شدند و نخستين شهر حقيقي را بنا نهادند، سومريها بودند؛ و چون سرزمين آنها بياندازه حاصلخيز بود، در سال دو مرتبه محصول برداشت مينمودند و به گلهداري و پرورش دام ميپرداختند و از الاغ و گوسفند و بز و گاو نر استفاده ميكردند. از پشم و كرك بز پارچه تهيّه مينمودند و از پارچههاي كتاني كه به آن نام گاد (gud)ميدادند، البسه (انواع لباس) درست ميكردند.»5خوشبختانه با پيشرفت صنعت و دست يافتن به منابع و ابزار جديد، پوشش نيز از تغييرات تكاملي بهرهمند گرديد و انسان به پوشاك مناسبتر دست يافت. نكته قابل توجه آن است كه اگر چه حيات آدميان از همان آغاز با «پوشش» پيوند خورده است، به دليل وجود نوعي احساس حياي طبيعي در جنس ماده، زنان در طول تاريخ در امر پوشش تلاش و جديت بيشتر از خود نشان دادهاند.6 دانشمندان، در مورد علت اشتياق و جديّت بيشتر زنان، نظرهاي گوناگون ارائه دادهاند؛ بسياري ريشه اشتياق بيشتر زنان به پوشش را طبيعت آنان دانستهاند. دكتر فخري، دانشمند فيزيولوژيست مصري، در اين باره مينويسد: نوعي احساس حيا در حيوانات وجود دارد؛ زيرا ميل به اختلاط جنسي در حيوانات به صورت ادواري است؛ يعني در مقاطع خاصي از زمان چنين ميلي وجود دارد و در مقاطع ديگر زماني تمايلي به آميزش جنسي در آنان به چشم نميخورد. در چنين مواقعي، آنان نوعي احساس حياي تناسلي دارند. بنابراين، ممكن است بگوييم اصل و مبدأ احساس حيا، همان احساس طبيعي جنس ماده در مورد حيا است و به همين جهت، ميبينيم نوع احساس حيا در زنان از مردان قويتر است.7 ويل دورانت نيز ميگويد: «شرمگيني، خاصِ نوع انسان نيست و شباهت آشكاري دارد به كراهت حيوان ماده از جفت شدن در غير فصل جفتجويي يا خارج از حدّ معتاد آن. مسلّماً ريشه شرمگيني نيز از همين جا است.»8در مقابل، ويليام جيمز، روانشناس معروف، حيا را امري اكتسابي ميداند و مينويسد: «زنان دريافتند كه دست و دلبازي مايه طعن و تحقير است و اين امر را به دختران خود ياد دادند... .» يكي از محققان سبب گرايش زنان به حيا را چنين توضيح داده است: «خودداري از انبساط و امساك در بذل و بخشش، بهترين سلاح براي شكار مردان است... مرد جوان به دنبال چشمانِ پر از حيا است و بي آن كه بداند، حس ميكند كه اين خودداري ظريفانه از يك لطف و دقت عالي خبر ميدهد.»9 شوپنهاور نيز حياي زن را رهاورد پيمان پنهاني زنان براي افزايش ارزش و جذابيت خود و وادار ساختن مرد به جست و جو ميداند.10طبق اين ديدگاه، حيا امري غريزي نيست؛ به نوعي در نهاد زنان ريشه دارد و از سرشت خاص آنان بر ميخيزد.به هر حال، به گواهي متون تاريخي، در ميان اكثر قريب به اتفّاقِ ملّتها و كشورهاي جهان حجاب زنان معمول بوده است. مؤرّخان، بهندرت از اقوامي بدوي كه زنانشان داراي حجاب مناسب نبوده يا برهنه در اجتماع ظاهر ميشدند، نام ميبرند. تعداد اين اقوام آن قدر اندك است كه در مقام مقايسه قابل ذكر نيستند.11 از اينرو، ميتوان نتيجه گرفت: در اقوام بَدَوي و غيرمتمدّني كه زنانشان حجاب مناسب نداشتند، وجود برخي موانع، سبب جلوگيري از بروز استعدادهاي طبيعي و فطري زنان شده يا عواملي ناشناخته انحراف آنان از مسير فطرت را رقم زده است.حجاب زنان در طول تاريخ، فراز و نشيبهاي بسيار ديده و در سايه فرهنگها و سليقههاي حاكمان و متنفّذان مذهبي تشديد يا تخفيف پذيرفته، ولي هماره تداوم يافته و هيچگاه به طور كامل از ميان نرفته است. بسياري از مؤرّخان به گستردگي دامنه حجاب و رواج آن در بين زنان اشاره كردهاند. فريد وجدي با تصريح به قدمت حجاب، با استناد به دايرةالمعارف لاروس، گزارشي مفصل از پوشاندن صورت و همه اندامها توسط زنان يوناني و فنيقي ارائه ميدهد و از رواج حجاب در ميان زنان اسبرطا، سيبري، آسياي صغير، فارس و عرب سخن ميگويد.12ويل دورانت زنان بريتانياي جديد و جزيره برنئو را داراي حجاب كامل خوانده است.13 راسل كيفيت حجاب در عصر ملكه ويكتوريا را شديد ميشمارد.14 و مهديقلي هدايت از رواج حجاب در چين سخن ميگويد.15بسياري از متفكران، برابر آيات قرآن و كتاب مقدس - آدم و حوا بدون حضور ناظري بيگانه از برهنگي احساس شرم كردند و بدون آن كه تحت تأثير هيچ آموزه، فرمان يا تذكّري قرار گيرند، به وسيله برگهاي درختان بهشتي به سرعت خود را پوشاندند - راز رويكرد انسان به پوشش را نهاد و فطرت او دانستهاند؛ زيرا اولاً، نخستين انسانها به طور فطري به پوشش روي آوردهاند. ثانيا، گزارشهاي موجود به خوبي اثبات ميكند كه حجاب زن در نقاط مختلف جهان به طور كامل رعايت ميشده و در بعضي از موارد با شدت و سختي همراه بوده است. ثالثا، اگر اكنون نيز به لباس ملّي كشورهاي جهان بنگريم، معمول بودن حجاب زنان را به خوبي در مييابيم. آقاي «براون واشنايدر» در كتابي به نام «پوشاك اقوام مختلف» تصوير لباسهاي ملي و رايج كشورهاي مختلف جهان از عهد باستان تا قرن بيستم را به تفصيل ارائه كرده است. نگاهي كوتاه به اين كتاب نشان ميدهد يهوديان، مسيحيان، اعراب، يونانيان، اهالي رم، آلمان، خاور نزديك و... حجاب را به طور كامل رعايت ميكردند و اكثرا سرِ خويش را نيز ميپوشاندند. برابر تصاوير اين كتاب، كاهش تدريجي حجاب زنان از نيمه دوم قرن هيجدهم در اروپا آغاز شد؛ ولي حتّي تا اواخر قرن نوزدهم، اروپاييان همچنان لباس بلند ميپوشيدند و سر را نيز ميپوشاندند.16متداول بودن حجاب در ميان ملل مختلف كه عقيده، مذهب و شرايط جغرافيايي متفاوت داشتند، نيز نشان دهنده تمايل فطري زنان به حجاب دانسته شده است. بسياري از جامعهشناسان حجاب زن را مقتضاي طبيعي جامعه بشري معرفي كردهاند. مونتسكيو مينويسد: «قوانين طبيعت حكم ميكند زن خوددار باشد؛ زيرا مرد با تهوّر آفريده شده است و زن نيروي خودداري بيشتري دارد. بنابراين، تضادّ بين آنها را ميتوان با حجاب از بين برد و بر اساس همين اصل، تمام ملل جهان معتقدند كه زنان بايد حيا و حجاب داشته باشند.»17در نظر منتسكيو، از دست رفتن عفّت زنان به قدري نواقص و معايب پديد ميآورد و روح مردم را فاسد ميكند كه اگر كشوري بدان دچار گردد، در بدبختيهاي فراوان فرو ميرود. به خصوص در حكومت دموكراسي از دست رفتن عفّت سبب بزرگترين بدبختيها و مفاسد ميشود و اساس حكومت را از بين ميبرد. بدين جهت، «در جمهوري نه تنها اخلاقِ فاسد بلكه تظاهر به فسادِ اخلاق و سبكي را نيز منع كردهاند؛ چه آن كه عشوهگري و طنّازي كه از بيكاري زنها توليد ميشود، نتيجهاش آن است كه قبل از آن كه خود زنها را فاسد كند، ديگران را فاسد مينمايد.»18با عنايت به تمايل فطري زن و نقش حياتي پوشش زنان در كنترل و هدايت غرائز شهواني در مسير صحيح و جلوگيري از فساد و تباهي جامعه، پيامبران الاهي، هماهنگ با فطرت انساني زنان، آنان را به حجاب فراخواندند و بدين وسيله اشتياق درونيشان را با قوانين تشريعي استحكام بخشيدند.19آري، پروردگار جهانيان از يك سو گرايش به پوشش را در نهاد زنان به وديعت گذارد؛ از سوي ديگر، پوشاك را در لابهلاي نعمتهاي بيكرانش به بشر ارزاني داشت؛ و از سوي سوم «حجاب» را بر زنان واجب ساخت تا گوهر هستي «زن» در صدفِ پوشش صيانت گردد و جامعه از فرو افتادن به گرداب فساد و تباهي نجات يابد. قرآن كريم برهنگي و كنارگذاشتن لباس را دام شيطان معرفي ميكند و انسانها را از فروافتادن در چنين دامي بر حذر ميدارد: «اي فرزندان آدم، مبادا شيطان شما را بفريبد آنچنان كه پدر و مادر شما را از بهشت بيرون راند و لباسشان را از تنشان بيرون آورد تا عورتشان را به آنها بنماياند. همانا شيطان و گروه وابسته به او، شما را از جايي [يا به گونهاي] ميبينند كه شما آنها را نميبينيد. ما شياطين را اوليا و دوستان كساني قرار داديم كه ايمان نميآورند.»20از نظر تاريخي، شكل نوين بيحجابي از قرن نوزدهم آغاز شد. پس از رنسانس و انقلاب علمي صنعتي، به ويژه پس از جنگ جهاني دوم، به تدريج زمينه لازم در اروپا فراهم گرديد و با وقوع نهضت به اصطلاح آزادي زنان! كنار گذاشتن حجاب مورد تشويق و تكريم قرار گرفت؛ به گفته ويل دورانت، فيلسوف تمدننگار غرب، كارخانهداران بزرگ براي استفاده از نيروي كار ارزان قيمت زنان و حضور آنان در محيط كار، تبليغات وسيعي را آغاز كردند و زنان نيز كه از حقيقت امر ناآگاه بودند، براي دست يافتن به حقوق از دست رفته خويش تلاش فراوان كرده، موجي جديد به وجود آوردند كه «نهضت زنان براي آزادي» ناميده شد و در باره ضرورت آن تبليغات وسيعي در مطبوعات انجام گرفت.21 دامنه اين اقدامات كمكم كشورهاي اسلامي را نيز فرا گرفت. نخستين كشور اسلامي كه به صورت رسمي به كشف حجاب بانوان روي آورد، افغانستان بود. دومين كشور تركيه بود كه پس از سقوط دولت عثماني، در سال 1313 منع حجاب در آن رسميت يافت. در ايران نيز رضاخان، در هفدهم دي ماه 1314، به صورت رسمي كشف حجاب را اجرا كرد.. ويل دورانت در صفحه 155 نخستين جلد تاريخ تمدن درباره پوشاك انسان و تاريخ صنعت بافندگي مينويسد: از آن وقت كه انسان توانست سنجاق و سوزن را بسازد، به بافندگي پرداخت؛ و نيز ميتوان گفت كه، از وقتي كه انسان بافندگي را آغاز كرد بر حسب ضرورت سوزن و سنجاق را ساخت؛ چون انسان تنها به اين خشنود نبود كه با پوست حيوانات خود را بپوشاند. با پشم گوسفند و الياف گياهان لباسهايي را براي خود تهيّه كرد و همين لباس ساده است كه جامه رِد هندي و شنل يوناني و لُنگ مصري قديم و ساير اقسام گوناگون و جذّاب لباس انسان را در عهدهاي مختلف تشكيل داده است. در اين هنگام است كه بافندگي از مهمترين هنرهاي مخصوص زن گرديده است.
1. اعراف(7):آيه 27.
2. اعراف(7): آيه 22.
3. تورات، سفر پيدايش، باب 3، آيات 6 - 8 و 20 و 21.
5. تاريخ تمدن، نظام الدين مجير شيباني، ص 43.
6. المرأة و فلسفة التناسليات، فخري، ص 278، لذات فلسفه، ويل دورانت، ص 129.
7. المرأة و فلسفة التناسليات، فخري، ص 278 و 280 و 289.
8. لذات فلسفه، ويل دورانت، ترجمه عباس زرياب، ص 129.
9. همان، ص 129.
10. حسيني نجفي، ص 116.
11. النادر كالمعدوم؛ موارد كمياب همانند ناياب است.
12. دايرة المعارف فريدوجدي، ج 3، ص 336.
13. تاريخ تمدن، ج 1، ص 72.
14. زناشويي و اخلاق، ص 134.
15. خاطرات و خطرات، مهديقلي هدايت، ص 405.
16. ر.ك. پوشاك اقوام مختلف، ترجمه يوسف كيوان شكوهي.
17. زن در آيينه تاريخ، علي اكبر علويقي، ص 115.
18. روح القوانين، منتسكيو، ترجمه علي اكبر مهتدي، ص 325.
19. براي تفصيل بيشتر به حجاب در اديان الاهي از نگارنده مراجعه ميشود.
20. اعراف(7): 27.
21. لذات فلسفه، ص 151.