دکتر محسن پزشکپور بنیانگذار نهضت ایران بزرگ (پان ایرانیسم) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دکتر محسن پزشکپور بنیانگذار نهضت ایران بزرگ (پان ایرانیسم) - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

دکتر محسن پزشکپور بنيانگذار نهضت ايران بزرگ ( پان ايرانيسم )

پان ايرانيست

نهضت

ضداستبداد ، ضداستکبار ، ضد استعمار ، ضد نژادپرستي

من به عنوان يک ايراني ، يک ايراني ميهن پرست و ناراضي که اگر بند بند بدنش را قطع کنند و به چهار ميخ بکشند , هر ذره ي خون او بر روي اين خاک مقدس يک کلمه را ترسيم خواهد کرد : ايران و ايراني . ( مجلس شوراي ملي , شهريور 57 , دکتر محسن پزشکپور )

به راستي چند تن از ما با اين نام آشنا هستيم. چند نفر از ما ايرانيان دکتر محسن پزشکپور را مي شناسيم؟ چند کس از ما با مردي که تمام زندگي خود را از نوجواني تا کهنسالي وقف ايران و ايرانيان کرده آشنايي داريم؟ تمام زندگي؟ نه. بايد بگويم تمام هستي خود را. خانواده. دارايي. تندرستي و انديشه. کسي که به گفته همرزمش تنها به ايران مي انديشد. اين مرد بزرگ را به بينيد. شايد در تاريخ سياسي کشورمان کم اند کساني که پندار وار به کار سياسي پرداخته اند. اگر نيم نگاهي به گذشته نه چندان دور خود بياندازيم خواهيم ديد ، خواهيم ديد که ما علي منصور ها ، سرلشکر نخجوان ها ، حسنعلي منصورها ، هويداها و ... را در صحنه سياست کشورمان تجربه کردهايم. ولي در مقابل مادر ميهن فرزند گرانمايه يي چون پندار را بريمان به ارمغان آورد. پزشکپور در طول خدمات ايران دوستانه اش به ميهن گرامي زندگي خود را وقف اين کشور کرد . از جان و مال خود براي اين کشور گذشت . راه پزشکپور در بسياري موارد همگام را راه دکتر محمد مصدق است . عشق پزشکپور به ايران و حقوق بين المللي ايرانيان در همان مسيري است که شادروان مصدق به دنبال آن بود . نام پزشکپور براي تاريخ ايران نامي بزرگ و جاودانه است . نهضت وي نهضت ايران دوستانه و فقط در جهت منافع ملي ايران زمين است . او با بنيان گذاري اين انديشه در ميان ايرانيان براي ابديت ياد و خاطره خود را در تاريخ ايران به جاي گذاشت . پزشکپور با آشنايي کامل بر تمدن و گستره ايران حقيقي و با دانش ايرانشناسي خود اين انديشه را پايه گذاشت .

پندار ( پزشکپور ) که اکنون پيرترين کوشنده ي سياسي ايران به شمار مي رود با کارنامه سياسي درخشاني دين خويش را به مام ميهن ادا کرده است. از همه چيزش گذشت و البته بسياري از چيزهاي ديگر که مي توانست از آن ِ او باشد !!! مردي که خود را در آرمانش فنا کرد. پير کهنسالي که هر ساعت و هر دم به ايرانش مي انديشد. در چشمهاي سبز محسن پزشکپور ( پندار ) مي توان خيلي چيزها ديد. من در اين چشمها زيبا و درخشان بادکوبه و شروان را مي بينم. من در اين چشمها بيلقان و لنکران را مي بينم. مي توان در اين چشمها گرماي خورشيد سمرقند و بخارا را حس کرد. من در اين چشمها ايران را هم ديدم . با چشمهاي پرفروغ پندار مي توان همه ي ايرانيان را ديد. نگاه او نگاه همه ي ماست. اراده ي قدرت در وجود اين ابرمرد متجلي مي شود. آنگاه که ببيني اين مرد هنوز نيز پس از دهه ها همچون آفتاب اميدي در ميان پان ايرانيست ها قبله ي اميد و سرچشمه ايران پرستي ست، آن هنگان که دريابي چگونه اين مرد در سنين کهولت ،عاشقانه و بخردانه از ايران و ايراني مي گويد و از حقوق ايرانيان سخن مي گويد ، پس از آن درهاي معني بر رويت گشوده مي شود. محسن پزشکپور را از طريق کتابها نمي توان شناخت .

در نوجواني با نام اين بزرگمرد آشنا شدم و در جواني پس از سالها جستجو يافتمش . ولي ميان آنچه خوانده بودم و آنچه مي ديدم فرسنگها فاصله بود . من در برابر چنار پيري ايستاده بودم که گذر زمان مستحکمتر و استوارترش کرده بود. اي کاش ما ، من و تو کمي بيشتر به اطراف خود دقت مي کرديم. اي کاش تلاش مي کرديم کسي را که تمام زندگي خود وقفمان کرده بيشتر بشناسم.

هرچه تاريخ ايران پر بوده باشد از ماسونها و جهان وطنها در عوض در تاريخمان داشته ايم و داريم کساني چون پندار و آژير را ، که آمدند و از ايران گفتند . و چه زيبا گفتند. هر گاه به پندار مي انديشم ،هر زمان که غرش هاي دليرانه او را در مي شنوم ويا فرتورش را مي نگرم اميد بزرگي در دلم زنده مي شود. اميد به اينکه امروز هستند کساني که مرام و انديشه ي پندار را الگوي زندگي خود قرار داده اند. ولي ...

پس بنگريد به زيباترين آرزوي يک ايراني که ايدون فرياد مي زند:

اين برترين آرزوي من است که سرنوشت چنين آينده يي براي زندگي من ترسيم کند: شهادت در راه ايران به خاطر وحدت ايران




  • اي دل آهنگ نبردم آرزوست
    صحنه ي پيکار با اهريمنان
    جنگ بهر عزت و آزادگي
    جنگ بهر انتقام از دشمنان
    خفتن اندر خاک،گرد آب و گل
    تا به کي افتادگي و بندگي
    تا به کي دور از عزيزان و کسان
    من ز کف قفقاز و افغان داده ام
    وارهاندن ملک بحرين و بلوچ
    بر سراسر سرزمين اين فلات
    يک درفش کاويانم آرزوست



  • صحنه ي ديدار مردم آرزوست
    دوره ي پايان دردم آرزوست
    سرخي سيماي زردم آرزوست
    خفتن اندر خاکم آرزوست
    خفتن اندرخون گرمم آرزوست
    مرگ خوش فرجامم ، ايندم آرزوست
    زين سپس ديدار يارم آرزوست
    کي نمايم صلح؟جنگم آرزوست
    از کف بيگانگانم آرزوست
    يک درفش کاويانم آرزوست
    يک درفش کاويانم آرزوست



مکتب پان ايرانيسم در سال 1326 به رهبري سرور محسن پزشکپور بنيانگذاري گرديد . افراد اين مکتب در سال هاي 1320 به هنگام ورود نيروهاي انگليسي به ايران و در سال هاي 1324 و 25 به هنگام اشغال آذربايجان توسط ارتش سرخ با تشکيل گروه هاي ضربت و زير زميني به مبارزه توأم با خشونت عليه بيگانگان پرداخته بودند . در سال 1330 خورشيدي مکتب پان ايرانيزم به مرحله حزبي گام گذاشت و حزب پان ايرانيست رسماً تشکيل گرديد . اندامان حزب پان ايرانيست تا سال 57 به صورت آشکـار و نهان در صحنـه سياسـي و فرهنگـي ايرانزمين حضور داشتند و چه در مجلس شوراي ملـي ( دوره هاي 22 و 25 ) و چه در کابينه هاي وقت سرگرم پدافند از منافع ملي و خدمت به ميهن بودند سرور پزشکپور و شهيد محمدرضا عاملي دو تن از انديشمندان و سياستمداراني هستند که به تحکيم پايه هاي تئوريک نهضت پرداختند .کادر مرکزي حزب پان ايرانيست پس از سال 1359 به برون مرز انتقال يافت . و ليکن سرور پزشکپور در سال 1370 به دنبال 4 سال درخواست مکرر به ايران بازگشت و حزب فعاليت هاي خود را از سرگرفت .

در بهمن 1376 کنگره هفتم حزب تشکيل و اداره حزب به يک شوراي عالي 7 نفره واگذار گرديد . از فروردين 1377 نشريه داخلـي حزب پان ايرانيست به نام « ضد استعمار » آغاز به انتشار نمود و از شماره 44 به « حاکميت ملت » تغيير نام داد . کادر مرکزي حزب هم اکنون در تهران مستقر است و هفته يي دوبار با حضور سرور پزشکپور ( نخستين پيام آور پان ايرانيزم ) تشکيل جلسه عمومي مي دهد که ورود همگان به آن آزاد است . عليرغم سخت گيري ها و بي مهري هاي حاکميت اندامـان و هواداران حزب در بيشتر شهرهاي بزرگ ميهن به کوشندگي هاي خود ادامه مي دهند و پايگاه هاي اصفهان ، شوش ، اهواز ، شاهين شهر ، تبريز ، بروجرد ، سياهکل ، گرگان ، اروميه و ... فعال و کوشا هستند .

با سپاس از دوست گرامي , حسين پيرمراد در پايگاه فرمان آريا

براي آشنايي با انديشه هاي اين نهضت سخنان محسن پزکشپور براي شهادت عليرضا رئيس که به نخستين سخنراني پان ايرانيستي تاريخ ايران مشهور است آورده مي شود

ما بنياد گذاران انجمن که نخستين پايه هاي ايران دوستي را بر روي شانه هاي خود برپا کرديم ، امروز و در اين ساعت به خاطر آنکه انجمن مقدس خود را وارد يک راه تغيير ناپذير و به سوي يک هدف مقدس جاويد رهسپار سازيم و به خاطر آنکه هرگز نگذاريم اين شعله هاي آتش وطن دوستي که امروز از قلوب ما زبانه مي کشد خاموش گردد و به خاطر آنکه آرزو و ايده مشترکي را که همگي در قلب داريم تقديم جامعه ايراني و مبناي تعليمات و فلسفه و کليه عقايد انجمن خويش سازيم،مي گوييم «پان ايرانيزم» آن آرزوي مقدس است که بر قلوب جملگي حکومت مي کند. اکنون به خداي خود وبه شرافت انجمن خود و به خون نخستين شهيد و سرباز فداکار انجمن «عليرضا رئيس»سوگند ياد مي کنيم که براي هميشه و تا ابد جز پان ايرانيزم براي خود هدف و آرزويي تخصيص ندهيم و ايران را جز به سوي اين آينده درخشان و دوست داشتني نرانيم.

اي آيندگان اي کساني که روزي زمام امور انجمن کنوني ما را در دست مي گيريد،مردم مبارز! کساني که براي عظمت ايران به سازمان مقدس ما مي پيونديد،زمامداران!اي افرادي که بر فرزندان داريوش و کوروش حکومت مي کنيد،اي خواننده عزيز،شايد وقتي که اين سطور را مي خواني اجساد ما خاک شده باشد.شايد که مکان ما کنج زندان باشد و شايد به جرم وطن دوستي آواره کوه و دشت باشيم يا قلوب ما را که کانون آتش ايرانپرستي است تيرهاي جانگداز دشمنان ميهن سوراخ سوراخ نموده باشد.اما،از تو مي خواهيم و به تو مي گوييم و تو را به اهورامزدا خداي بزرگ ايران سوگند مي دهيم که به پاس احترام روح شهداي ايران و به ياد بنيانگذاران انجمن و به خاطرعظمت ايران و براي هميشه نيزتو يک آرمان داشته باشي و معتقد به اين عقيده گردي:«پان ايرانيزم»

مباني نهضت ايران بزرگ ( پان ايرانيسم )

آرمان و دکترين پان ايرانيسم بر پايه ناسيوناليسم استوار است. اين نهضت بزرگ پس از تجازوهاي مکرر روس و انگلستان و آمريکا به ايران تشکيل شد و شکل گرفت . در اين کوتاه سخن مي خواهيم بدانيم پان ايرانيسم چيست؟ واين انديشه بر پايه چه مکتبي استوار گشته است؟ براي رسيدن به اين خواسته نخست گزيده اي از اصول پان ايرانيسم را بررسي مي کنيم و سپس مکتب ناسيوناليسم را شرح مي دهيم. آنگاه با شناخت کلي اين دو مبحث به آشکار ساختن مباني پان ايرانيسم مي پردازيم.پس اين گفتار در برگيرنده سه بخش است:

تعريف و اصول پان ايرانيسم . شناخت مکتب ناسيوناليسم وناسيوناليسم بر پايه پان ايرانيسم است.

تعريف و اصول پان ايرانيسم

پان ايرانيسم نهضتي است که عقيده دارد همه ايرانيان بايد در ميهن حقيقي خود در زير يک درفش زندگي کنند.پان ايرانيسم زاييده وضع تاريخي کنوني ملت ايران است چون نياز به گفتن نيست که در دوران 150سال اخير کشور ايران تجزيه گشته و ايرانيان در قطعات جداگانه با رژيم هاي گوناگون زيست مي کنند. براي دانستن کامل پان ايرانيسم بايد دو مسئله را به خوبي بررسي نمود:

ميهن ايرانيان کجاست ؟ و ايرانيان چه کساني هستند؟

پان ايرانيسم ها کساني هستند که از دانش کافي ايرانشناسي برخوردار هستند . مرزهاي سياسي - نژادي و تاريخي ايران زمين را با آشنايي کافي بر مدارک تاريخي مي شناسند و براي احقاق حقوق ملت ايران تلاش ميکنند . اين حزب گسترده که چندين دههه است که براي سربلندي ايران زمين کوشش ميکند هرگز براي دريافت پول - مقام و . . . تلاش نکرده است و تنها به ايران و ايراني بودن مي انديشد . انديشه اش بر ضد استعمار ننگنين انگلستان و روس است . انديشه اش ايراني بزرگ - متمدن و جهاني است . مسئله اول را تاريخ سياسي يک قرن و نيم اخير به نيکي پاسخ مي دهد و به ما مي فهماند که سياست دولتهاي بيگانه و خيانت طبقه حاکم ايران سبب شد که ميهن حقيقي ما تجزيه شود و در شمال .شرق .جنوب و غرب گروهي از هم ميهنان ما از ديگر برادران و خواهران خود به دور افتند.براي پاسخ مسئله دوم اسناد و مدارکي نياز است که در برگهاي تاريخ شش هزار ساله نهفته است و تاريخ ما بهترين شناسه کساني است که ايراني شناخته مي شوند و در پديد آوردن فرهنگ ايراني دست داشته اند. اين دو مسئله پان ايرانيسم و راهنماي پاسخ دادن به آنهاست.

2- شناخت مکتب ناسيوناليسم

ناسيوناليسم برگرفته از واژه ( ناسيون) به معني ملت است و به انديشه اي گفته مي شود که در آن ملت به نام يک واحد قائم به خود شناخته شده است . بيشتر به ناسيوناليسم از دو ديدگاه نگريسته مي شود:

الف) به منزله يک مکتب تاريخي

ب) به منزله يک مکتب اجتماعي

الف- مکتب ناسيوناليسم تاريخي چه مي گويد...

چگونگي پديده هاي تاريخي جزئي از سرنوشت ملتها و تاريخ جز سرگذشت و دگرگوني هاي ملتها چيز ديگر نيست .در اين مکتب هر چيزي را براي آنکه بشناسيد رابطه اش را با ملت تعيين مي نماييد . مانند :نمي گويند ملت اجتماعي از مردمان است بلکه مردم را به منزله سلولهاي ناپايداري از پيکر ملت مي دانند . در انديشه ناسيوناليسم تاريخي هر رويداد تاريخي براي هر ملتي وابسته بر نياز ملي و نياز ملي عبارت خواستهاي زندگي ملت در آن دوران تاريخي . مانند : از ديد ناسيوناليسم تاريخي ملي شدن صنعت نفت تنها يک مسئله اقتصادي توجيه نمي شود چرا که گرايش ملت ايران را به استقلال طلبي وبيرون راندن نيروي بيگانه را آشکار مي سازد.

کوتاه سخن آنکه مکتب ناسيوناليسم مي گويد سير تاريخ همان تگوين و دگرگوني ملتهاست و بس و عنصري اصيل تر از ملت نمي شناسد.

ب- مکتب ناسيوناليسم اجتماعي چه مي گويد...

عقايد اين بخش از مکتب ناسيوناليسم مبناي قانونها و مقررات اجتماعي است . بايد دانست هر يک از انديشه ها اجتماعي هنگام وضع مقررات منافع وحد خواصي را مورد توجه قرار مي دهند در مکتب هاي فرد گراها واحد مورد نظر فرد است و در قوانين آنها هميشه تلاش مي شود حقوق اين افراد محفوظ بماند و آزادي آنها محدود نشود و هر کسي هر چه ي خواهد بکند .قوانين هنگامي مانع عمل شخصي مي شود که آن کار حقوق فرد ديگري را پايمال کرده و از بين ببرد . روسو نمونه اين گونه انديشمندان حتي ملت را اجتماعي از افراد مي دانست که به موجب يک پيمان و قرارداد خيالي با هم پيمان مي بندند که با هم زندگي نمايند. در مکتبهاي (سوسياليستها)نخست سخن از اين بود که واحد مورد نظر اجتماع است و در قوانين و مقررات بجاي انکه حقوق فرد محفوظ باشد حقوق اجتماع را مقدم دارند و قوانين براي پيشرفت و تکامل اجتماع وضع شود.

اين پندار در دگرگوني خود در زير ماسک مارکسيسم تغيير شگفتي کرد به اين معني که به جايگاه انفرادي تنزل يافت . يک فرد مارکسيست معتقد است که هر کس در پي منافع روزمره خويش است و بنيان همه ي دگرگوني هاي جهان بر همين فرمول استوار مي گردد . دراين گونه سوسياليسم باز غايت ديدگاه فرد است که بايد تحت هر شرايطي که باشد تلاش نمايد شکمش را سير کند . در مکتب سوسياليسم عيب ديگري است که نمي توان حدود جامعه يعني واحد مورد نظر را تعيين کرد . بنابراين گروهي مانند (فوريه) واحدهاي عجيبي از خود ابداع مي کنند مانند : واحد اجتماع را 1200نفري به نام فالانتر مي دانند و گروهي ديگر براي جامعه حدي قائل نشده و جامعه بشر را دوراز واحدهاي ملي تصور مي نمايند.

در مکتب ناسيوناليسم چنانکه از نام آن پيدا است قوانين به خاطر پيشرفت و شکوفايي است . از ديد اين مکتب هر فرد جزء ملتي است و وظيفه ايي به عهده دارد که بايد آن را با همه توان جسماني و دماغيش ادا نمايد . از نظر اين مکتب جامعه براي تن آسايي افراد نيست بلکه افراد عهده دار پيشرفت ملت مي باشند که بايستي بر طبق برنامه خاصي سير کند از ديد اين مکتب وظيفه دولت تنها پاسداري حقوف افراد و جلوگيري از برخورد منافع آنها با هم نيست بلکه حکومت براي رهبري ملت به سوي پيشرفت و تعيين تکاليف افراد است . از نظر اين مکتب حفظ خانواده بر حقوق افراد مقدم است . خلاصه از نظر اين مکتب تنها اعمال قانوني است که براي پيشرفت ملت باشد . اين بود مختصري از اصول مکتب ناسيوناليسم اگر چه اين نام تازگي ندارد و نيز انديشه ملت پندار سابق داري است بيان ناسيوناليسم به منزله اصالت ملت ويژه ماست.

3- ناسيوناليسم پايه پان ايرانيسم است

از دو بخش نخست اين نوشتار پان ايرانيسم و ناسيوناليسم را شناختيم . در اين بخش مي خواهيم آشکار نماييم که پايه پان ايرانيسم همان مکتب ناسيوناليسم است. انديشه هاي پان ايرانيسم دو گونه است:

آرمان پان ايرانيسم و دکترين پان ايرانيسم

لذا براي پي بردن به مباني پان ايرانيسم بايد به مباني آرمان و دکترين پان ايرانيسم پي برد .

بنيان آرمان پان ايرانيسم

شالوده پان ايرانيسم از لحاظ آرمان همان مکتب ناسيوناليسم تاريخي است . براي درک اين مطلب کافيست افکار مکتب ناسيوناليسم تاريخي را درباره ملت ايران بسنجيم . گفتيم مکتب ناسيوناليسم معتقد است که جنبش واقعي که در کشور رخ مي دهد . بر زمينه نياز ملي ويژه آن دوران است . بطور کلي مي توان گفت ملت مراحل گوناگون ترقي و فترت را طي مي کند . در هنگام فترت رويدادها بر زمينه اصلاح مستقر است . گفته شد براي مکتب ناسيوناليسم . ملت يک مقوله تاريخي است نه يک قرارداد سياسي لذا اگر قسمتي از مردم ايران را در قطعه خاکي محصور کنند و نام آن را ايران گذارند و خصوصا چنين کشوري را به تصويب مجامع بين المللي برسانند ساکنين اين قطعه خاک مل ايران نخواهند شد زيرا نلت بنابر تعريف سياستمداران به وجود نمي آيد بلکه موجوديتي است که به کمک تاريخ شناخته مي شود و ملت ايران را آن گونه که موجوديت حقيقي و تاريخي معرفي مي کند و يگانگي ويکپارچگي را درقلب ايراني برمي انگيزد . اگر بخواهيم پيداش پان ايرانيسم را از ديدگاه مکتب ناسيوناليسم تعبير کنيم بايد بگويم:

( پان ايرانيسم نياز ملي ايرانيان است در دوره فترت و جدايي )

خلاصه آنکه آرمان پان ايرانيسم عبارت است از احکام مکتب ناسيوناليسم تاريخي درباره ملت ايران

بنياد دکترين پان ايرانيسم

براي کساني که همه روزه پرسش مي کنند رژيم سياسي و اقتصادي پان ايرانيسم چيست. توجه بر اين جمله پاسخي است کافي : دکترين پان ايرانيسم مبتني بر عقايد مکتب ناسيوناليسم اجتماعيست . فرمولد کترين پان ايرانيسم که متکي بر بر اصالت ملت است نه تنها نهضتي است که نل کنوني را در برابر وظيفه تاريخي خود که همان ايران بزرگ است قرار مي دهد .در دکترين پان ايرانيسم ديگر بر اينکه سرمايه ملت از کدام شخص يا کدام طبقه باشد بحث نخواهد شد بلکه معلوم مي کند از سرمايه ملت چگونه بايد براي آمادگي ملت بهره گرفت و نيز بحث نخواهد شد که کدام دسته از مردم حق حکومت دارند بلکه حکومت ( حاکميت ملت) بايد دستگاه هاي موجود را چنان بکار اندازد که از همکاري آنها بيشترين بهره برداري از آن ملت بشود.پس واحدي که در قانون گذاري ناسيوناليسم مورد توجه مي باشد ملت است آن گونه که ناسيوناليسم تاريخي معرفي مي نمايد.

پان ايرانيست ها از ديدگاه جديد سران نظام جمهوري اسلامي ايران : همه بايد پان ايرانيست باشيم

تعريف پان ايرانيسم:

يکي از صاحب نظران درزمينه مباحث پان ايرانيستي به نام مهندس رضا کرماني ميگويد: پان ايرانيسم، ترکيبي ازسه کلمه «پان»، «ايران» وپسوند «ايسم» که به رستاخيز آزادگي خواه ويگانگي طلب ملت ايران گفته مي‌شود. واژه «پان» که به معني همه مي‌باشد، واژه‌اي است که هم درزبان‌هاي اروپايي به کار برده مي‌شود وهم درگويشهاولهجه‌هاي ايراني ريشه آنرا مي‌توان يافت. پان ژرمن، پان ترکيسم، پان اسلاميسم، پان آمريکن و. . . درزبان‌هاي اروپايي ولاتين به معني وحدت وهمبستگي به کار برده مي‌شود. درلهجه‌ها وگويش‌هاي ايراني واژه پهن به معني وسيع وگسترده و.... به کاربرده مي‌شود. واژه ايران نام زيباي ميهن ايرانيان مي‌باشد. واژه يا پسوند «ايسم» که نمودار مکتب‌ها وانديشه‌ها ومرام هااست. واژه يا پسوند ايست معرف افراد يا تشکيلات وسازمان‌هاي پيرو يک انديشه است. «پان ايرانيسم» مکتب يگانگي ووحدت طلب ملت ونيز آرمان ملت ايران در زمان فترت وپراکندگي است. «پان ايرانيسم» مکتب وانديشه ونهضت. و«پان ايرانيست» افراد وتشکيلاتي را که به پان ايرانيسم باور دارند مشخص مي‌کند.... با توجه به مطالب فوق روشن است پان ايرانيست کسي است که وحدت ويکپارچگي ملت ايران ازهمه اقوام ومذاهب را مي‌خواهد. اين مکتب مي‌خواهد همه ايرانيان اختلاف ودشمني راکنار گذاشته وشکاف قومي ومذهبي وطبقاتي را فعال نکنند، با يکديگر روابط صميمانه داشته باشند، وراه برادري وپيوند منسجم ملي را بپويند.

متن گزارش سايت خبري بازتاب

/ 1