سوره قمر {اين سوره در مكّه نازل شده و داراى 55 آيه است} - ترجمه قرآن نسخه متنی ترجمه

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه قرآن - نسخه متنی ترجمه

محمد مهدی فولادوند

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

51- و ثمود را [نيز هلاك كرد] و [كسى را] باقى نگذاشت

52- و پيشتر [از همه آنها] قوم نوح را، زيرا كه آنان ستمگرتر و سركش تر بودند

53- و شهرها[ى سدوم و عاموره] را فرو افكند

54- پوشاند بر آن [دو شهر، از باران گوگردى] آنچه را پوشاند

55- پس به كدام يك از نعمتهاى پروردگارت ترديد روا مى‏دارى؟

56- اين [پيامبر نيز] بيم‏دهنده‏اى از [جمله] بيم دهندگان نخستين است

57- [وه چه] نزديك گشت قيامت

58- جز خدا كسى آشكار كننده آن نيست

59- آيا از اين سخن عجب داريد؟

60- و مى‏خنديد و نمى‏گرييد؟

61- و شما در غفلتيد

62- پس خدا را سجده كنيد و بپرستيد

سوره قمر {اين سوره در مكّه نازل شده و داراى 55 آيه است}

به نام خداوند رحمتگر مهربان‏

1- نزديك شد قيامت و از هم شكافت ماه

2- و هر گاه نشانه‏اى ببينند روى بگردانند و گويند [سحرى دايم است»

3- و به تكذيب دست زدند و هوسهاى خويش را دنبال كردند، و[لى] هر كارى را [آخر] قرارى است

4- و قطعاً از اخبار، آنچه در آن مايه انزجار [از كفر] است به ايشان رسيد

5- حكمت بالغه [حقّ اين بود]، ولى هشدارها سود نكرد

6- پس، از آنان روى برتاب روزى كه داعى [حق] به سوى امرى دهشتناك دعوت مى‏كند،

7- در حالى كه ديدگان خود را فروهشته اند، چون ملخهاى پراكنده از گورها[ى خود] بر مى‏آيند

8- به سرعت سوى آن دعوتگر مى‏شتابند كافران مى‏گويند [امروز [چه] روز دشوارى است»

9- پيش از آنان، قوم نوح [نيز] به تكذيب پرداختند و بنده ما را دروغ‏زن خواندند و گفتند [ديوانه‏اى است» و [بسى] آزار كشيد

10- تا پروردگارش را خواند كه [من مغلوب شدم؛ به داد من برس!»

11- پس درهاى آسمان را به آبى ريزان گشوديم

12- و از زمين چشمه‏ها جوشانيديم تا آب [زمين و آسمان] براى امرى كه مقدّر شده بود به هم پيوستند

13- و او را بر [كشتىِ] تخته‏دار و ميخ آجين سوار كرديم

14- [كشتى] زير نظر ما روان بود [اين] پاداش كسى بود كه مورد انكار واقع شده بود

15- و به راستى آن [سفينه] را بر جاى نهاديم [تا] عبرتى [باشد]؛ پس آيا پند گيرنده‏اى هست؟

16- پس چگونه بود عذاب من و هشدارها[ى من]؟

17- و قطعاً قرآن را براى پندآموزى آسان كرده‏ايم؛ پس آيا پند گيرنده‏اى هست؟

18- عاديان به تكذيب پرداختند پس چگونه بود عذاب من و هشدارها[ى من]؟

19- ما بر [سرِ] آنان در روز شومى، به طور مداوم، تندبادى توفنده فرستاديم،

20- [كه] مردم را از جا مى‏كند؛ گويى تنه‏هاى نخلى بودند كه ريشه كن شده بودند

21- پس چگونه بود عذاب من و هشدارها[ى من]؟

/ 286