بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
4- و تا كسانى را كه مىگويند خداوند فرزندى برگزيده است، بيم دهد5- به اين امر نه خودشان علم [و يقين] دارند نه پدرانشان، ناپسند است سخنى كه از دهان ايشان بر مىآيد، و جز دروغ نمىگويند6- و چه بسا تو جان خود را در كار و بار ايشان، از شدت تاسف مىفرسايى، كه چرا به اين سخن ايمان نمىآورند7- ما آنچه را در زمين هست زيورى براى آن ساختهايم تا بيازماييمشان كه كداميك نيكو كردارترند8- و ما [سرانجام] آنچه بر روى آن [زمين] هست به صورت خاك و خاشاكى سترون در مىآوريم9- گويا دانستهاى كه داستان اصحاب كهف و رقيم از آيات شگفتآور ماست10- چنين بود كه جوانمردان به غار پناه بردند و گفتند پروردگارا بر ما رحمت خويش بگستر و كار ما را به سامان آور11- و در همان غار بر [چشمها و] گوشهايشان تا چندين سال پرده كشيديم12- آنگاه از خواب بيدارشان ساختيم تا معلوم بداريم كه كدام يك از دو گروه، حساب مدت درنگ [و خوابشان] را بهتر مىشمارد13- ما داستانشان را به راستى و درستى بر تو مىخوانيم ايشان جوانمردانى بودند كه [در نهان] به پروردگارشان ايمان آورده بودند و ما بر هدايتشان افزوديم14- و دلهايشان را استوار داشتيم كه برخاستند و گفتند پروردگار ما پروردگار آسمانها و زمين است، ما جز او خدايى نمىپرستيم كه در غير اين صورت هر چه بگوييم باطل است15- اينان قوم ما هستند كه به جاى او خدايانى را به پرستش گرفتهاند، چرا برهانى آشكار [بر حقانيت] آنان نمىآورند؟ پس كيست ستمكارتر از كسى كه بر خداوند دروغ بندد16- و چون از ايشان و آنچه جز خداوند مىپرستند، كناره گرفتيد، در آن غار جاى گيريد تا پروردگارتان رحمت خويش را بر شما بگستراند و كار شما را به سامان آورد17- و خورشيد را چون طلوع مىكرد مىديدى كه از غارشان به سوى دست راست مىگرايد و چون غروب مىكرد از دست چپ آنان بر مىگذشت و آنان در گستره غار بودند، اين از آيات الهى است، هركس كه خداوند هدايتش كند رهيافته است و هركس كه او بيراه واگذارد، هرگز برايش سرور و راهنمايى نمىيابى18- و آنان را بيدار مىانگاشتى و حال آنكه خفته بودند، و ايشان را [از چپ] به راست و [از راست] به چپ مىگردانيم و سگشان بازوانش را بر درگاه غار گشوده بود، چون به ايشان مىنگريستى، پشت مىكردى و مىگريختى و از ايشان هراسان مىشدى19- و بدينسان بود كه آنان را از خواب بيدار كرديم تا در ميان خويش همپرسى كنند، [چنانكه] يكى از آنان گفت چه مدت در اينجا ماندهايد؟ [در پاسخش] گفتند به اندازه يك روز يا بخشى از روز [در اينجا] ماندهايم، [ديگران] گفتند پروردگارتان آگاهتر است كه چه مدت ماندهايد، حال يكى از خودتان را با اين درهمتان به سوى شهر بفرستيد تا ببيند كه خوراك بهتر كجاست، و خوراكى از آن برايتان [بخرد و] بياورد و پنهانكارى كند و هيچ كس را از حال شما آگاه نگرداند20- چرا كه آنان اگر بر شما دست يابند سنگسارتان مىكنند يا شما را [با زور] به آيين خويش در مىآورند و در آن صورت هرگز رستگار نخواهيد شد21- و بدينسان ديگران را از حال ايشان با خبر گردانديم تا بدانند كه وعده الهى راست و درست است و در قيامت ترديدى نيست، و هنگامى كه در ميان خويش بگومگو كردند و [عدهاى] گفتند بر جايگاه آنان يادمانى بسازيد، پروردگارشان به احوال آنان آگاهتر است، و كسانى كه مهار كار ايشان را در دست داشتند گفتند بر جايگاه آنان [زيارتگاه و] معبدى خواهيم ساخت