19 سوره مريم مكى، 98 آيه - ترجمه قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه قرآن - نسخه متنی

خرمشاهی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

قيامت وزنى براى آنان قائل نيستيم‏

106- اين چنين است كه به خاطر كفرى كه ورزيده‏اند و آيات و پيامبران مرا به ريشخند گرفته‏اند، جزاى آنان جهنم است‏

107- بى‏گمان منزلگاه كسانى كه ايمان آورده‏اند و كارهاى شايسته كرده‏اند، باغهاى فردوس است‏

108- كه جاودانه در آنند [و] از آنجا گرايش به هيچ جا ندارند

109- بگو اگر دريا براى [نوشتن‏] كلمات پروردگارم مركب باشد، بى‏شك آن دريا، پيش از به پايان رسيدن كلمات پروردگارم، به پايان مى‏رسد، ولو آنكه مددى همانند آن به ميان آوريم‏

110- بگو من بشرى همانند شما هستم، با اين تفاوت كه به من وحى مى‏شود كه خداى شما خداى يگانه است، حال هر آن كس كه اميد در لقاى پروردگارش بسته است، كار نيكو پيشه كند و در پرستش پروردگارش كسى را شريك نياورد

19 سوره مريم مكى، 98 آيه

به نام خداوند بخشنده مهربان‏

1- كهيعص‏

2- [كاف ها يا عين صاد] اين بيان رحمت پروردگارت در حق بنده‏اش زكرياست‏

3- چنين بود كه به ندايى خاموش پروردگارش را به دعا خواند

4- گفت پروردگارا استخوانم سستى گرفته و برف پيرى بر سرم نشسته است، و پروردگارا هرگز در دعاى تو سخت دل نبوده‏ام‏

5- و من پس از خويش از وارثان بيمناكم، و همسرم نازا است، پس از پيشگاه خود به من وارثى عطا فرما

6- تا هم وارث من باشد و هم وارث آل يعقوب، و پروردگارا او را مقبول بگردان‏

7- [فرمود] اى زكريا ما تو را به پسرى كه نامش يحيى است و تاكنون همنامى برايش قرار نداده‏ايم، مژده مى‏دهيم‏

8- گفت پروردگارا چگونه مرا پسرى باشد، حال آنكه همسرم نازا است و خود نيز از پيرى به فرتوتى و فرسودگى رسيده‏ام‏

9- [فرشته‏] گفت اين چنين است، پروردگارت فرموده است آن كار بر من آسان است، و خودت را پيشتر آفريده‏ام و چيزى نبودى‏

10- گفت پروردگارا براى من نشانه‏اى قرار بده فرمود نشانه تو اين است كه سه شب [و روز] در عين سلامت، با مردم نتوانى سخن گفت‏

11- [زكريا] از محراب به نزد قومش بيرون آمد، و به آنان اشاره كرد كه بامدادان و شامگاهان [او را] نيايش كنيد

12- [گفتيم‏] اى يحيى كتاب آسمانى را به جد و جهد بگير، و به او در عهد صباوت نبوت بخشيديم‏

13- و از سوى خويش بر او رحمت آورديم و پاكيزه‏اش داشتيم و او پرهيزگار بود

14- و در حق پدر و مادرش نيكوكار بود و زورگوى سركش نبود

15- و بر او در روزى كه زاد، و روزى كه در مى‏گذرد و روزى كه زنده برانگيخته مى‏شود، درود باد

16- و در كتاب از مريم ياد كن آنگاه كه از خاندان خويش، در گوشه‏اى شرقى، كناره گرفت‏

17- و از آنان پنهان شد، آنگاه روح خويش [جبرئيل‏] را به سوى او فرستاديم كه به صورت انسانى معتدل به ديده او درآمد

18- [مريم‏] گفت من از تو اگر پرهيزگار باشى به خداى رحمان پناه مى‏برم‏

19- گفت من فقط فرستاده پروردگارت هستم، تا به تو پسرى پاكيزه ببخشم‏

20- [مريم‏] گفت چگونه مرا پسرى باشد، و حال آنكه هيچ بشرى به من دست نزده است و من

/ 279