بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
5- اينان كسانى هستند كه عذاب سخت را [در پيش] دارند و در آخرت زيانكارترين [انسانها] هستند6- و تو قرآن را از پيشگاه فرزانهاى دانا فرا مىگيرى7- چنين بود كه موسى به خانوادهاش گفت من آتشى مىبينم، به زودى از آن خبرى براى شما مىآورم يا شعله اخگرى برايتان مىآورم باشد كه گرم شويد8- و چون به نزديك آن آمد، ندا داده شد كه هر كس در نزديك آتش و پيرامون آن است، بركت يافته است، و پاك است خداوندى كه پروردگار جهانيان است9- اى موسى آن منم كه خداوند پيروزمند فرزانه هستم10- و عصايت را بينداز، آنگاه كه آن را نگريست كه مىجنبيد گويى كه مارى است، پشت كرد [و پا به فرار گذاشت] و برنگشت [گفته شد] اى موسى مترس كه پيامبران در پيشگاه من نمىترسند11- مگر كسى كه ستمى كرده باشد، سپس نيكوكارى را جانشين گناه كرده باشد، كه آنگاه من آمرزگار مهربانم12- و دستت را در گريبانت كن، تا سپيد و درخشان بدون هيچ بيمارى [پيسى] بيرون آيد [و با] معجزات نهگانه به سوى فرعون و قومش [برو] كه ايشان قومى نافرمانند13- و چون آيات ما روشنگرانه به سر وقت آنان آمد، گفتند اين جادويى آشكار است14- و آنها را از در ستم و سركشى انكار كردند، و حال آنكه دلهايشان آنها را باور داشت، بنگر كه سرانجام اهل فساد چگونه بود15- و به راستى به داوود و سليمان دانشى بخشيديم و هر دو گفتند سپاس خداوند را كه ما را بر بسيارى از بندگان مؤمنش برترى داد16- و سليمان از داوود ميراث برد و گفت اى مردم به ما [فهم] زبان مرغان آموخته شده است، و بسى چيزها به ما بخشيده شده است، اين بخششى آشكار است17- و سپاهيان سليمان از جن و انس و مرغان به نزد او گرد آمدند، آنگاه به همديگر پيوستند18- تا آنجا كه به وادى موران رسيدند، مورى [به زبان حال] گفت اى موران به درون خانههايتان برويد كه سليمان و سپاهيانش شما را ناآگاهانه درهم نكوبند19- [سليمان] از سخن او دهان به خنده گشود و گفت پروردگارا به من الهام كن [و توفيق ده] كه بر نعمتت كه بر من و پدر و مادرم ارزانى داشتى سپاسگزارم و كارى نيك كنم كه آن را بپسندى، و مرا به رحمتت در زمره بندگان شايستهات درآور20- و سپس از [حال] مرغان بازجست و گفت مرا چه مىشود كه هدهد را نمىبينم، يا شايد از غائبان است؟21- او را عذابى سخت مىكنم يا سرش را مىبرم، مگر آنكه حجتى روشن براى من [براى غيبت خود] بياورد22- آنگاه [هدهد] مدتى نه چندان دراز [در غيبت] درنگ كرد، سپس [آمد و] گفت من به چيزى كه تو آگاهى نيافتى، آگاه شدم و برايت از سبا خبرى يقينى آوردهام23- من زنى را يافتم كه بر آنان فرمانروايى مىكرد و از همهچيز برخوردار بود، و تختى شگرف داشت24- او و قومش را چنين يافتم كه به جاى خداوند، به خورشيد سجده مىكردند، و شيطان كار و كردارشان را در نظرشان آراسته جلوه داده بود، و ايشان را از راه [خدا] باز داشته بود و آنان رهيافته نبودند25- تا سجده نكنند در برابر خداوندى كه نهان آسمانها و زمين را آشكار مىكند و آنچه پنهان مىداريد و آنچه آشكار مىداريد مىداند26- خداوند است كه خدايى جز او نيست و او پروردگار عرش عظيم است27- [سليمان] گفت خواهيم ديد كه آيا راست گفتهاى يا از دروغگويان بودهاى