ترجمه قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه قرآن - نسخه متنی

خرمشاهی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

5- اينان كسانى هستند كه عذاب سخت را [در پيش‏] دارند و در آخرت زيانكارترين [انسانها] هستند

6- و تو قرآن را از پيشگاه فرزانه‏اى دانا فرا مى‏گيرى‏

7- چنين بود كه موسى به خانواده‏اش گفت من آتشى مى‏بينم، به زودى از آن خبرى براى شما مى‏آورم يا شعله اخگرى برايتان مى‏آورم باشد كه گرم شويد

8- و چون به نزديك آن آمد، ندا داده شد كه هر كس در نزديك آتش و پيرامون آن است، بركت يافته است، و پاك است خداوندى كه پروردگار جهانيان است‏

9- اى موسى آن منم كه خداوند پيروزمند فرزانه هستم‏

10- و عصايت را بينداز، آنگاه كه آن را نگريست كه مى‏جنبيد گويى كه مارى است، پشت كرد [و پا به فرار گذاشت‏] و برنگشت [گفته شد] اى موسى مترس كه پيامبران در پيشگاه من نمى‏ترسند

11- مگر كسى كه ستمى كرده باشد، سپس نيكوكارى را جانشين گناه كرده باشد، كه آنگاه من آمرزگار مهربانم‏

12- و دستت را در گريبانت كن، تا سپيد و درخشان بدون هيچ بيمارى [پيسى‏] بيرون آيد [و با] معجزات نه‏گانه به سوى فرعون و قومش [برو] كه ايشان قومى نافرمانند

13- و چون آيات ما روشنگرانه به سر وقت آنان آمد، گفتند اين جادويى آشكار است‏

14- و آنها را از در ستم و سركشى انكار كردند، و حال آنكه دلهايشان آنها را باور داشت، بنگر كه سرانجام اهل فساد چگونه بود

15- و به راستى به داوود و سليمان دانشى بخشيديم و هر دو گفتند سپاس خداوند را كه ما را بر بسيارى از بندگان مؤمنش برترى داد

16- و سليمان از داوود ميراث برد و گفت اى مردم به ما [فهم‏] زبان مرغان آموخته شده است، و بسى چيزها به ما بخشيده شده است، اين بخششى آشكار است‏

17- و سپاهيان سليمان از جن و انس و مرغان به نزد او گرد آمدند، آنگاه به همديگر پيوستند

18- تا آنجا كه به وادى موران رسيدند، مورى [به زبان حال‏] گفت اى موران به درون خانه‏هايتان برويد كه سليمان و سپاهيانش شما را ناآگاهانه درهم نكوبند

19- [سليمان‏] از سخن او دهان به خنده گشود و گفت پروردگارا به من الهام كن [و توفيق ده‏] كه بر نعمتت كه بر من و پدر و مادرم ارزانى داشتى سپاسگزارم و كارى نيك كنم كه آن را بپسندى، و مرا به رحمتت در زمره بندگان شايسته‏ات درآور

20- و سپس از [حال‏] مرغان بازجست و گفت مرا چه مى‏شود كه هدهد را نمى‏بينم، يا شايد از غائبان است؟

21- او را عذابى سخت مى‏كنم يا سرش را مى‏برم، مگر آنكه حجتى روشن براى من [براى غيبت خود] بياورد

22- آنگاه [هدهد] مدتى نه چندان دراز [در غيبت‏] درنگ كرد، سپس [آمد و] گفت من به چيزى كه تو آگاهى نيافتى، آگاه شدم و برايت از سبا خبرى يقينى آورده‏ام‏

23- من زنى را يافتم كه بر آنان فرمانروايى مى‏كرد و از همه‏چيز برخوردار بود، و تختى شگرف داشت‏

24- او و قومش را چنين يافتم كه به جاى خداوند، به خورشيد سجده مى‏كردند، و شيطان كار و كردارشان را در نظرشان آراسته جلوه داده بود، و ايشان را از راه [خدا] باز داشته بود و آنان رهيافته نبودند

25- تا سجده نكنند در برابر خداوندى كه نهان آسمانها و زمين را آشكار مى‏كند و آنچه پنهان مى‏داريد و آنچه آشكار مى‏داريد مى‏داند

26- خداوند است كه خدايى جز او نيست و او پروردگار عرش عظيم است‏

27- [سليمان‏] گفت خواهيم ديد كه آيا راست گفته‏اى يا از دروغگويان بوده‏اى‏

/ 279