ترجمه قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه قرآن - نسخه متنی

خرمشاهی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

94- و هيچ پيامبرى به هيچ شهرى نفرستاديم مگر آنكه اهل آن را به تنگدستى و ناخوشى دچار كرديم، تا زارى و خاكسارى كنند

95- سپس به جاى ناخوشى، خوشى آورديم تا آنكه انبوه شدند و گفتند به راستى به پدران ما هم [به همين‏گونه، از گردش روزگار] رنج و راحت مى‏رسيد، آنگاه آنان را ناگهان -در حالى كه بى‏خبر بودند- فروگرفتيم‏

96- و اگر اهل آن شهرها ايمان آورده و تقوا پيشه كرده بودند، بر آنان [درهاى‏] بركات آسمان و زمين مى‏گشوديم، ولى [آيات و پيامهاى ما را] دروغ انگاشتند، آنگاه به خاطر كار و كردارشان ايشان را فروگرفتيم‏

97- آيا اهل شهرها ايمنند از اينكه عذاب ما شبانه به سراغشان بيايد و ايشان خفته باشند؟

98- يا ايمنند اهل شهرها كه عذاب ما در روز به هنگامى كه سرگرم بازى‏اند به سراغشان بيايد؟

99- آيا از مكر الهى ايمنند؟ در صورتى كه جز زيانكاران كسى از مكر الهى [به خيال خويش‏] ايمن نيست‏

100- آيا براى كسانى كه اين سرزمين را پس از اهل آن به ارث برده‏اند، روشن نشده است كه اگر بخواهيم به كيفر گناهانشان گرفتارشان سازيم؟ و بر دلهايشان مهر مى‏نهيم، آنگاه [پندى‏] نمى‏شنوند

101- اين شهرهايى است كه از اخبارش بر تو مى‏خوانيم، و به راستى كه پيامبرانشان براى آنان معجزات آوردند و آنان بر آن نبودند كه به چيزى كه از پيش انكار كرده بودند، ايمان بياورند، بدين‏سان خداوند بر دلهاى كافران مهر مى‏نهد

102- و در اكثرشان وفاى به عهد نيافتيم، و اكثرشان را نافرمان يافتيم‏

103- سپس بعد از آنان موسى را همراه با معجزات خويش به سوى فرعون و بزرگان قومش فرستاديم و در حق آيات ما ستم كردند، بنگر كه سرانجام اهل فساد چگونه بوده است‏

104- و موسى گفت اى فرعون من پيامبرى از سوى پروردگار جهانيانم‏

105- سزاوار است كه به خداوند جز سخن حق نسبت ندهم، به راستى كه معجزه‏اى از سوى پروردگارتان برايتان آورده‏ام، پس بنى‏اسرائيل را همراه من بفرست‏

106- گفت اگر راست مى‏گويى كه معجزه‏اى آورده‏اى آن را [به ميان‏] بياور

107- آنگاه عصايش را در انداخت و ناگهان به صورت اژدهايى آشكار درآمد

108- و دستش را [از گريبانش‏] بيرون آورد، و ناگهان سپيد و درخشان در ديد تماشاگران پديدار شد

109- بزرگان قوم فرعون گفتند اين [مرد] جادوگرى داناست‏

110- مى‏خواهد شما را از سرزمينتان آواره كند، تا رأى شما چه باشد

111- گفتند او و برادرش را [به نحوى‏] بازدار و گردآورندگان [جادوگران‏] را به شهرها بفرست‏

112- تا هر جادوگر دانايى را به حضورت بياورند

113- و [سرانجام‏] جادوگران به نزد فرعون آمدند [و] گفتند آيا اگر ما پيروز شويم، پاداشى داريم؟

114- [فرعون‏] گفت آرى و از نزديكان [من‏] خواهيد بود

115- گفتند اى موسى اول تو مى‏اندازى يا ما بايد اندازنده باشيم؟

116- گفت شما بيندازيد، و چون درانداختند، مردمان را چشم‏بندى كردند و به هول و هراس انداختند و جادويى سترگ به ميان آوردند

117- و [ما] به موسى وحى كرديم كه عصايت را بينداز، [انداخت و اژدها شد] و ناگهان برساخته‏هايشان را فرو بلعيد

118- آنگاه حق برقرار شد و كار و كوشش آنان بر باد رفت‏

/ 279