بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
گردد بگو «من فقط از انذار كنندگانم»93- بگو «حمد و ستايش مخصوص ذات خداست؛ بزودى آياتش را به شما نشان مىدهد تا آن را بشناسيد؛ و پروردگار تو از آنچه انجام مىدهيد غافل نيست
سوره قصص {اين سوره در مكّه نازل شده، و داراى88 آيه است}
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر1- طسم2- اينها آيات كتاب مبين است3- ما از داستان موسى و فرعون بحق بر تو مىخوانيم، براى گروهى كه طالب حقند و ايمان مىآورند4- فرعون در زمين برترى جويى كرد، و اهل آن را به گروههاى مختلفى تقسيم نمود؛ گروهى را به ضعف و ناتوانى مىكشاند، پسرانشان را سر مىبريد و زنانشان را براى كنيزى و خدمت زنده نگه مىداشت؛ او بيقين از مفسدان بود5- ما مىخواستيم بر مستضعفان زمين منّت نهيم و آنان را پيشوايان و وارثان روى زمين قرار دهيم6- و حكومتشان را در زمين پا برجا سازيم؛ و به فرعون و هامان و لشكريانشان، آنچه را از آنها [ بين اسرائيل] بيم داشتند نشان دهيم7- ما به مادر موسى الهام كرديم كه او را شير ده؛ و هنگامى كه بر او ترسيدى، وى را در دريا ى نيل بيفكن؛ و نترس و غمگين مباش، كه ما او را به تو باز مىگردانيم، و او را از رسولان قرار مىدهيم»8- هنگامى كه مادر به فرمان خدا او را به دريا افكند خاندان فرعون او را از آب گرفتند، تا سرانجام دشمن آنان و مايه اندوهشان گردد! مسلّماً فرعون و هامان و لشكريانشان خطاكار بودند9- همسر فرعون چون ديد آنها قصد كشتن كودك را دارند گفت «نورِ چشم من و توست! او را نكشيد شايد براى ما مفيد باشد، يا او را بعنوان پسر خود برگزينيم» و آنها نمىفهميدند كه دشمن اصلى خود را در آغوش خويش مىپرورانند!10- سرانجام قلب مادر موسى از همه چيز جز ياد فرزندش تهى گشت؛ و اگر دل او را بوسيله ايمان و اميد محكم نكرده بوديم، نزديك بود مطلب را افشا كند11- و مادر موسى به خواهر او گفت «وضع حال او را پيگيرى كن» او نيز از دور ماجرا را مشاهده كرد در حالى كه آنان بىخبر بودند12- ما همه زنان شير ده را از پيش بر او حرام كرديم تا تنها به آغوش مادر باز گردد؛ و خواهرش كه بىتابى مأموران را براى پيدا كردن دايه مشاهده كرد گفت «آيا شما را به خانوادهاى راهنمايى كنم كه مىتوانند اين نوزاد را براى شما كفالت كنند و خيرخواه او باشند؟!»13- ما او را به مادرش باز گردانديم تا چشمش روشن شود و غمگين نباشد و بداند كه وعده الهى حق است؛ ولى بيشتر آنان نمىدانند14- و هنگامى كه موسى نيرومند و كامل شد، حكمت و دانش به او داديم؛ و اين گونه نيكوكاران را جزا مىدهيم15- او به هنگامى كه اهل شهر در غفلت بودند وارد شهر شد؛ ناگهان دو مرد را ديد كه به جنگ و نزاع مشغولند؛ يكى از پيروان او بود و از بنىاسرائيل، و ديگرى از دشمنانش؛ آن كه از پيروان او بود در برابر دشمنش از وى تقاضاى كمك نمود؛ موسى مشت محكمى بر سينه او زد و كار او را ساخت و بر زمين افتاد و مُرد؛ موسى گفت «اين نزاع شما از عمل شيطان بود، كه او دشمن و گمراه كننده آشكارى است»16- سپس عرض كرد «پروردگارا! من به خويشتن ستم كردم؛ مرا ببخش» خداوند او را بخشيد، كه او آمرزنده مهربان است17- عرض كرد «پروردگارا! به شكرانه نعمتى كه به من دادى، هرگز پشتيبان مجرمان نخواهم بود»18- موسى در شهر ترسان بود و هر لحظه در انتظار حادثهاى و در جستجوى اخبار؛