ترجمه قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه قرآن - نسخه متنی

ناصر مکارم شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

23- اين برادر من است؛ او نود و نه ميش دارد و من يكى بيش ندارم؛ امّا او اصرار مى‏كند كه اين يكى را هم به من واگذار؛ و در سخن بر من غلبه كرده است»

24- داوود گفت «مسلّماً او با درخواست يك ميش تو براى افزودن آن به ميشهايش، بر تو ستم نموده؛ و بسيارى از شريكان و دوستان به يكديگر ستم مى‏كنند، مگر كسانى كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده‏اند؛ امّا عدّه آنان كم است» داوود دانست كه ما او را با اين ماجرا آزموده‏ايم، از اين رو از پروردگارش طلب آمرزش نمود و به سجده افتاد و توبه كرد

25- ما اين عمل را بر او بخشيديم؛ و او نزد ما داراى مقامى والا و سرانجامى نيكوست

26- اى داوود! ما تو را خليفه و نماينده خود در زمين قرار داديم؛ پس در ميان مردم بحق داورى كن، و از هواى نفس پيروى مكن كه تو را از راه خدا منحرف سازد؛ كسانى كه از راه خدا گمراه شوند، عذاب شديدى بخاطر فراموش كردن روز حساب دارند!

27- ما آسمان و زمين و آنچه را ميان آنهاست بيهوده نيافريديم؛ اين گمان كافران است؛ واى بر كافران از آتش دوزخ!

28- آيا كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‏اند همچون مفسدان در زمين قرار مى‏دهيم، يا پرهيزگاران را همچون فاجران؟!

29- اين كتابى است پر بركت كه بر تو نازل كرده‏ايم تا در آيات آن تدبّر كنند و خردمندان متذكّر شوند

30- ما سليمان را به داوود بخشيديم؛ چه بنده خوبى! زيرا همواره به سوى خدا بازگشت مى‏كرد و به ياد او بود

31- به خاطر بياور هنگامى را كه عصرگاهان اسبان چابك تندرو را بر او عرضه داشتند،

32- گفت «من اين اسبان را بخاطر پروردگارم دوست دارم و مى‏خواهم از آنها در جهاد استفاده كنم» او همچنان به آنها نگاه مى‏كرد تا از ديدگانش پنهان شدند

33- آنها به قدرى جالب بودند كه گفت بار ديگر آنها را نزد من بازگردانيد و دست به ساقها و گردنهاى آنها كشيد و آنها را نوازش داد

34- ما سليمان را آزموديم و بر تخت او جسدى افكنديم؛ سپس او به درگاه خداوند توبه كرد

35- گفت «پروردگارا! مرا ببخش و حكومتى به من عطا كن كه بعد از من سزاوار هيچ كس نباشد، كه تو بسيار بخشنده‏اى»

36- پس ما باد را مسخّر او ساختيم تا به فرمانش بنرمى حركت كند و به هر جا او مى‏خواهد برود

37- و شياطين را مسخّر او كرديم، هر بنا و غواصى از آنها را

38- و گروه ديگرى از شياطين را در غل و زنجير تحت سلطه او قرار داديم،

39- و به او گفتيم اين عطاى ماست؛ به هر كس مى‏خواهى و صلاح مى‏بينى ببخش، و از هر كس مى‏خواهى امساك كن، و حسابى بر تو نيست تو امين هستى

40- و براى او [ سليمان‏] نزد ما مقامى ارجمند و سرانجامى نيكوست

41- و به خاطر بياور بنده ما ايوب را، هنگامى كه پروردگارش را خواند و گفت پروردگارا! شيطان مرا به رنج و عذاب افكنده است

42- به او گفتيم پاى خود را بر زمين بكوب؛ اين چشمه آبى خنك براى شستشو و نوشيدن است

43- و خانواده‏اش را به او بخشيديم، و همانند آنها را بر آنان افزوديم، تا رحمتى از سوى ما باشد و تذكّرى براى انديشمندان

44- و به او گفتيم بسته‏اى از ساقه‏هاى گندم يا مانند آن را برگير و با آن همسرت را بزن و سوگند خود را مشكن ما او را شكيبا يافتيم؛ چه بنده خوبى كه بسيار بازگشت كننده به سوى خدا بود!

45- و به خاطر بياور بندگان ما ابراهيم و اسحاق و يعقوب را، صاحبان دستها ى

/ 310