(1370/06/13 )بسماللَّهالرّحمنالرّحيممجلس امروز ما، مجلس دلنشين و جامعى است؛ از يك طرف، عطر شهادت و فداكارى در راه خدا به وسيلهى نوجوانان و فرزندان و نوباوگان شاهد و يادگارهاى عزيز شهيدان عالىقدر ما؛ و از سوى ديگر، زينت علم و فرهنگِ در راه اسلام و در جهت خدمت به انسانيت، با حضور دانشجويان و اساتيد دانشگاه تربيت مدرّس، كه يكى از نقاط اميد علم و فرهنگ آيندهى كشور است. به همهى شما برادران و خواهران، عزيزان و نورچشمان، خوشآمد عرض مىكنم؛ بخصوص به آن عزيزانى كه از شهرهاى ديگر و راههاى دور تشريف آوردهاند؛ و بالاخص به جانبازان عزيزمان، شهيدان زندهى انقلابمان، كه محفل امروز ما را منور كردهاند.يك مطلب در باب فرزندان شهداى عالىقدرمان عرض كنم. اولاً مسؤولان امور خانوادههاى شهدا و بخصوص مربيان فرزندان شهدا، بايد مفتخر و خوشحال باشند كه افتخار خدمت به فرزندان شهيد به آنها سپرده شده است؛ اين كار را با خستگى و ملالت انجام ندهند؛ با شوق و اشتياق و انگيزهى درونى به اين كار بپردازند. تربيت فرزندان شهدا و رساندن آنان به نقطهى مطلوب در تربيت اسلامى و علمى، يك هدف بزرگ است؛ اين هدف را با همت بلند و با ايمان وافر و با شوق مىتوان انجام داد؛ هيچكس نبايد با اجبار و به عنوان از سر باز كردن به اين مطلب مهم بپردازد؛ كه البته اينطور هم نيست.من در همينجا، بعد از تشكر از زحمات مديران و معلمان محترم اين مدارس و مسؤولان فرهنگى، به آنان عرض مىكنم كه هرچه مىتوانند، به اين نوجوانان و نوباوگان و عزيزان توجه كنند. قبلها هم عرض كرديم كه براى برنامهريزى، متخصصان مسائل روانشناسى و كودك و متخصصان تعليم و تربيت را مورد استفاده قرار بدهند؛ بخصوص تا آنجا كه مىشود، بايد روى برنامههاى اخلاقى اين عزيزان تلاش بشود؛ چون دشمن مطمئناً برنامههاى شومى براى اين سرمايهى بزرگ ملى ما خواهد داشت؛ بايد مراقب بود.به خود شما بچههاى عزيز و نورچشمان هم عرض مىكنم كه پدران شما براى عظمت و عزت اين كشور جهاد كردند و از مرگ استقبال نمودند و در راه خدا به شهادت رسيدند. البته پدران شما امروز سرافرازند و انشاءاللَّه در محضر خدا متنعم به نعمتهاى الهيند و به آنها خوش مىگذرد. شما جوانان و نوجوانان و پسران و دختران بايد هدفتان ادامهى راه پدرانتان باشد. آنها در اين راه شهيد شدند؛ شما انشاءاللَّه زنده بمانيد و تلاش كنيد و عمرى را با عزت در اين راه بگذرانيد. اسلام به شما نياز دارد. شما فرزند اسلاميد؛ بايد سرباز اسلام باشيد و در راه اسلام جهاد كنيد.همه بايد بدانند كه توطئهى دشمن نسبت به انقلاب تمام نشده است. بزرگ و كوچك ما، زن و مرد ما، عالم و جاهل ما، همه بايد خود را سربازِ مدافع از ارزشهاى انقلاب بهحساب بياورند. هر كدامِ ما هر جا مشغول خدمت هستيم، بايد آنجا را سنگر بدانيم. اگر اهل جهاد باشيم، هرجا هستيم، سنگر است.يك نكتهى لازم را هم به عزيزانى كه در دانشگاه تربيت مدرّس مشغول درسخواندن، يا درسگفتن، يا در حال خدمتند، عرض مىكنم. دانشگاه، نقطهى اساسى هر جامعه و كشورى است. اگر دانشگاه اصلاح بشود، آيندهى آن جامعه اصلاح خواهد شد. اگر دانشگاه فاسد بشود، سرنوشت آن جامعه فساد است.اين فسادى كه در دانشگاه فرض مىكنيم، ممكن است فساد اخلاقى باشد، يا فساد علمى. فساد علمى معنايش اين است كه در دانشگاه، نه معلم براى درس دادن و ياد دادن دلسوزى كند، نه متعلم و دانشجو براى يادگرفتن دلسوزى كند. نتيجه، بىسواد بار آمدن، بد فهميدن و نفهميدن و عدم رشد استعدادهاست. فساد اخلاقى معنايش اين است كه آنكه درس مىخواند يا نمىخواند، از لحاظ اخلاقى، شرافت و شرف و غيرت و انگيزه و ايمان لازم را در خود پرورش ندهد. اين هم نتيجهاش با شق اول يكى است؛ شايد هم گاهى بدتر.آن عالمى كه شريف نباشد، حميت و غيرت دفاع از كشور و ملت و آرمانها و ارزشهاى ملى و دينى خود را نداشته باشد، آن عالمى كه دشمن را بر خودى ترجيح بدهد و خود را در اختيار دشمن ملت قرار بدهد، از هر جاهلى بدتر است؛ همان دزدى است كه با چراغ به دزدى مىرود و بيشتر صدمه مىزند. پس، اصلاح دانشگاه، در درجهى اول اهميت است.ديديد كه امام بزرگوار ما(رضواناللَّهتعالىعليه) چهقدر راجع به دانشگاه حرف زدند و نكته بيان كردند. در اوايل انقلاب، نسبت به دانشگاه، چهقدر تلاش انجام گرفت و براى اصلاح دانشگاهها، چهقدر از سوى انقلاب و انقلابيون مجاهدت شد. اگر ما امروز شعارهاى شش سال قبل و هشت سال قبل را در باب دانشگاهها ندهيم، با اين باور است كه نياز به آن شعارها نيست؛ يعنى دانشگاه اصلاح شده است. بعضى از تصميمهايى كه آن روزها در دانشگاهها گرفته مىشد - دربارهى گزينش استاد، گزينش دانشجو، دقت در ورود افراد در جاهاى مختلف دانشگاه؛ چه در ردههاى مسؤوليت علمى و غير علمى، و چه در ردههاى تعلم و دانشآموزى - اگر آن دقتها امروز نشود، با اعتماد به اين است كه كار اصلاح شده و از اين مرحله عبور كردهايم. اگر معلوم بشود كه از آن مراحل عبور نكردهايم، همان دقتها لازم است و همان سختگيريها ضرورت زمان مىباشد.دانشگاه تربيت مدرّس، آن نقطهى اميدى است كه عشاق انقلاب و انقلابيون نشستهاند، تا بتواند يك مشت معلم و استاد دانشمند عالم عاقل مسلط بر كار تربيت كند و كمكى براى اصلاح دانشگاهها باشد. اين كار بايد با قوّت و شدت ادامه پيدا كند.استاد نقش مهمى در دانشگاهها دارد. استاد اگر داراى دين و مسلك ديگرى غير از مسلك دانشجو هم باشد، مىتواند درس بدهد؛ اما مشروط بر اينكه نخواهد فضاى انقلابى و اسلامى را در دانشگاه متغير كند. آن استادى كه اگر دانشجو در آغاز صحبت، حرف خود را با «بسماللَّهالرّحمنالرّحيم» شروع كند، به او تشر مىزند؛ آن استادى كه اگر دختر دانشجو با حجاب اسلامى و به صورت محجب در مراحل آموزش حضور پيدا كند، به او اهانت مىكند؛ اين استاد مجاز نيست كه در دانشگاه حضور داشته باشد. علمى كه آن استاد به اين دانشگاه خواهد داد، علمى نيست كه در خدمت كشور و در جهت ارزشهاى مطلوب براى اين ملت فداكار به كار بيايد.اصلاح دانشگاه، يك امر اساسى است. نيروى انسانى در هر كشورى، اساس پيشرفت است. كدام نيروى انسانى پيشرفت را در يك كشور تضمين خواهد كرد؟ نيروى انسانى مؤمن، با وجدان، معتقد به كار و دلسوز؛ والّا آن نيروى انسانىيى كه اعتقاد به كار و دلسوزى ندارد و براى كشور و نظام و ارزشهاى مردم و خود مردم هيچگونه اعتنايى قايل نيست، چه كمكى مىتواند به پيشرفت كشور بكند؟ اينها نكات اساسى است كه بايد در سياستگذارى بسيارى از بخشهاى عمدهى دستگاه ما مورد توجه قرار بگيرد.ما نيروى انسانىِ مؤمن و دلسوز مىخواهيم. اگر دين هم ندارند، اگر به ارزشهاى اسلامى هم اعتقاد ندارند، لااقل دلشان بخواهد كه براى ميهنشان مفيد و مؤثر باشند؛ بخواهند اين دانشجو با اخلاق صحيح تربيت بشود؛ او را به سوى فساد اخلاق سوق ندهند؛ مسأله اين است.دشمنان اين انقلاب، از جمله تدابيرى كه در كنار دزديدن مغزها و بردن استعدادها و تبليغات سوء در سراسر عالم و بزرگ جلوه دادن عيبهاى كوچك و پوشاندن محاسن بزرگ و درخشندگيها انديشيدهاند، يكى هم اين است كه در محيط علم و روشنفكرى و آگاهى و معرفت، بذر بىايمانى بپاشند و آن را ترويج بكنند. اين، دشمنى با انقلاب و با اسلام است.امروز استكبار جهانى از ايمان عميق در هر مردمى، خائف و هراسان است. امروز دستگاه سلطهطلب و سلطهگر جهانى مىداند آن چيزى كه در مقابل او خواهد ايستاد، انسانهاى باايمان و غيور و معتقد به يك سلسله اصول و ارزشها هستند و فقط در مقابل سلطهطلبى و زورگويى دستگاه استكبار مىايستند. دشمن از اينها مىترسد و با آنها مقابله مىكند.ملت ما بايد بيدار باشد. انقلاب در اين دوازده سال، پيشرفتهاى بسيارى كرده؛ خيلى از مشكلات را پشت سر گذاشته و خيلى از ميدانها را فتح كرده؛ اما هنوز مشكلات تمام نشده است. دشمن از دشمنى با اسلام و انقلاب منصرف نشده است. استكبار هنوز با اسلام آشتى نكرده است. اشتباه است اگر كسى خيال كند كه امريكا و دستگاههاى سلطهطلب عالم، با انقلاب، با اسلام، با ايمان ملت ما و ملتهاى مسلمان آشتى كردهاند؛ آنها آشتى نمىكنند؛ چون مىدانند كه اسلام با آنها آشتى نمىكند؛ چون مىدانند كه انسانهاى مؤمن در هرجا كه هستند، با ظلم، با زورگويى و با فساد آشتى نمىكنند.استكبار جهانى، معدن و مركز همهى اين مفاسد است. همه، بخصوص دانشجويان، دانشگاهيان، اساتيد و مسؤولان دانشگاهها، بايد هوشيار باشند. جهت حركت خود را ضديت با سلطهگران و دشمنى با جهانخواران بگذاريد؛ اين است كه ما را به ارزشهاى اسلامى خواهد رساند.اميدواريم كه خداى متعال به همهى شما برادران و خواهران، در هر مسؤوليتى كه هستيد، توفيق بدهد و به همهى ما رشد و هدايت لازم را ارزانى كند، تا وظيفهى خودمان را در هر مقطع حساسى بشناسيم و انشاءاللَّه با ارادهى قوى اين راه را دنبال كنيم.والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته