جايگاه و رويكردهاي نقد انديشه - جایگاه و رویکردهای نقد اندیشه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جایگاه و رویکردهای نقد اندیشه - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

جايگاه و رويكردهاي نقد انديشه

اسلام بيش از هر مكتب ديگري، مكتب نقد و انتقاد است و از اين‏رو، همواره پيروان خود را به نقد و ارزيابي ميراث فرهنگي و تمدن‏هاي گذشته و حال دعوت كرده است. مگر قرآن در عين دعوت به تحقيق پيرامون سخن شخص فاسق و تفكر و تدبر در انديشه‏ها براي انتخاب احسن، پيروان علماي يهود و مسيحيت (احبار و راهبان) را به موجب اطاعت كوركورانه و بدون ارزيابي به شديدترين صورت سرزنش نمي‏كند؟ علي(ع) در نهج البلاغه با بيان صفات پارسايان مي‏فرمايد: فهم لانفسهم متهمون و من اعمالهم مشفقون؛ «پارسايان خود را به عيب و نقص متهم مي‏كنند و از كردار خويش بيمناكند.» همان‏گونه كه در وداع با ابوذر به هنگام تبعيد وي به ربذه به سبب انتقاداتي كه بر عثمان كرده بود، فرمود: ان القومَ خافوك علي دنياهم و خفتهم علي دينك، فاترك في ايديهم ما خافوك عليه واهرب منهم بما خفتهم عليه. فما احوجهم الي ما منعتهم و ما اغناك عما منعوك و ستعلم من الرابح غدا والاكثر حسدا... لايؤنسنك الا الحق و لا يوحشنك الاّ الباطل فلو قبلت دنياهم لاحبوك، ولو فرضتَ منها لامنوك؛ «بي‏شك، اين جماعت به خاطر دنياشان از تو ترسيده‏اند و تو به موجب دينت از آنان ترسيده‏اي. اينك، آن‏چه را كه به سبب آن از تو ترسيده‏اند به آنان واگذار و آن‏چه را كه به سبب آن از آنان ترسيده‏اي برگير و از آنان بگريز. اينان چقدر نيازمند چيزي هستند كه تو آن‏ها را از آن باز مي‏داشتي و تو چه مقدار از آن‏چه تو را از آن بازداشتند، بي‏نياز هستي. فردا خواهي دانست كه چه كسي سود برده است و چه كسي فراوان رشك مي‏برد... جز حق تو را همدمي نباشد و چيزي جز باطل تو را به وحشت نيفكند.»

از اين عبارات برمي‏آيد كه حضرت نقد آتشين جناب ابوذر را ضروري‏ترين نياز دولت عثمان مي‏داند و به زيباترين وجه آن را مي‏ستايد. ايشان در نامه تاريخي خويش به مالك اشتر نخعي نيز مي‏فرمايد: ثم ليكن آثرهم عندك اقولهم بمر الحق لك، واقلهم مساعدةً فيما يكون منك مما كرَّه اللّه‏ لاوليائه؛ «برگزيده‏ترين وزيران تو بايد كساني باشند كه سخن تلخ حق را بيشتر به تو بگويند و در كارهايي كه خداوند بر دوستانش نمي‏پسندد كمتر تو را ياري كنند.»

آيا پس از اين دلايل روشن و قاطع، مي‏توان در ضرورت وظيفه نقد به جاي اطاعت كوركورانه از زمامداران اندكي ترديد داشت؟ بنابراين اسلام ما را به نقد همه جانبه ميراث گذشتگان و زمان حال فرا مي‏خواند.

رويكردهاي نقد

بايد توجه داشت كه نقد ممكن است با رويكرد ادبي ـ هنري، علمي يا ديني صورت پذيرد. در نقد نخست، يك اثر را از بعد زيبايي شناختي مورد ارزيابي قرار مي‏دهيم، چنان كه در رويكرد دوّم، با معيار و ميزان علمي و اتقان عقلي سر و كار خواهيم داشت. در رويكرد سوم نيز، نقد يك اثر از بعد ديني و انطباق آن با معيارها و مباني دين مورد نظر است.

گذشته ازسه رويكرد يادشده، ممكن است نقد يك اثر با رويكرد درون‏ساختاري، برون‏ساختاري وزيرساختاري صورت پذيرد. در رويكرد نخست، در صدد آنيم كه اثر هنري، علمي يا ديني را به لحاظ مسائل دروني مورد بررسي و ارزيابي قرار دهيم؛ همان‏گونه كه «امام محمد غزالي» فلسفه مشاء را در تهافت الفلاسفة با اين رويكرد مورد نقد قرار داده و يا استاد مصباح در تعليقه خويش بر نهاية الحكمة با همين رويكرد به نقد و ارزيابي فلسفه اسلامي در نگرش علاّمه پرداخته است. در رويكرد برون‏ساختاري، يك اثر هنري يا ديني و علمي به لحاظ برون‏ساختاري و به طور كلي مورد بررسي قرار مي‏گيرد. براي نمونه ممكن است فلسفه ملاصدرا به عنوان يك مكتب فلسفي و در كل به لحاظ روش‏شناسي تحقيق يا به لحاظ انطباق يا عدم انطباق كليت آن با اسلام، مورد بررسي قرار گيرد. اما در نقد زيرساختاري، يك اثر علمي يا هنري و ديني بي آن كه به طور مستقيم مورد نقد قرار گيرد با تأسيس دكترين و مكتب يا مسلك مستقل مورد سنجش و ارزيابي قرار مي‏گيرد. براي مثال عرفان محي الدين، يك مكتب جهان‏شناختي و وجودشناسي مستقل است كه فلسفه مشاء و عرفان عاشقانه فخرالدين عراقي و رابعه عدويه را مورد نقد بنيادين قرار مي‏دهد، هر چند به طور صريح و مستقيم درباره آن دو سخن نمي‏گويد.

دنياي علوم اسلامي و معرفت ديني ما در قالب ميراث گذشتگان يا معرفت‏هاي ديني معاصر، به شدت نيازمند نقد درون‏ساختاري، برون‏ساختاري و نقد بنيادين با رهيافت هنري ـ ادبي، علمي و ديني است، چنان كه بي‏هيچ ترديدي، بدون نقد همه جانبه و شفاف‏سازي نظريه‏ها، مكتب‏ها و انديشه‏ها، تمدن‏سازي و توليد علمي ناممكن است. از همين روي، مجله «پژوهش و حوزه»، «نقد كتاب»، «نقد انديشه» و «نقد مكتب‏هاي فكري» دين‏پژوهي معاصر و گذشته را رسالت و وظيفه شرعي و علمي خود قلمداد مي‏كند و براي آن اولويت خاصي قائل است و در راستاي اين وظيفه، از نقدهاي درون‏ساختاري، برون‏ساختاري و بنيادين انديشوران دين‏پژوه استقبال مي‏كند.مجله «پژوهش و حوزه»

/ 1