اشعار (ربائی) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اشعار (ربائی) - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اشعار (ربائي)

عنوان:

باغ شهادت موضوع: لاله‏هاى خونين




  • آغوش بهشت، روى گلها وا بود
    وقتى كه در باغ شهادت وا شد
    انگار ميان لاله‏ها دعوا بود



  • از اشك، زمين كربلا دريا بود
    انگار ميان لاله‏ها دعوا بود
    انگار ميان لاله‏ها دعوا بود



شعر از: سيده راضيه هاشمى

عنوان:

نماز موضوع: عشق حسين(ع)




  • شمعى است، كه سوز و ساز را ترك نكرد
    اين عشق چه عشقى است كه در جنگ، حسين
    سر داد، ولى نماز را ترك نكرد



  • در راه خطر، حجاز را ترك نكرد
    سر داد، ولى نماز را ترك نكرد
    سر داد، ولى نماز را ترك نكرد



شعر از: سيد محمد عباسيه

عنوان:

به فرياد آمد موضوع: در ماتم حسين(ع)




  • چون درد تو ديد غم به فرياد آمد
    زهرا به وداع تو چنان زار گريست
    كز حالت او، حرم به فرياد آمد



  • وز ماتم تو الم به فرياد آمد
    كز حالت او، حرم به فرياد آمد
    كز حالت او، حرم به فرياد آمد



شعر از: محمدعلى مجاهدى

عنوان:

سكوت پر خروش موضوع: آوازه عطش




  • صد دجله خروش، در سكوتش جارى است
    مردى كه عطش ازو بلندآوازه است
    صد رشته قنات در قنوتش جارى است‏



  • گل‏نغمه لا، در ملكوتش جارى است‏
    صد رشته قنات در قنوتش جارى است‏
    صد رشته قنات در قنوتش جارى است‏



شعر از: محمدعلى مجاهدى

عنوان:

هفتاد و دو خورشيد موضوع: آه دل ماه




  • چون كرد نظر به قتلگاه آن شب، ماه
    هفتاد و دو خورشيد به خون غلطان را
    حيرت زده مى‏كرد نگاه آن شب ماه‏



  • تا صبح كشيد از دل آه، آن شب ماه‏
    حيرت زده مى‏كرد نگاه آن شب ماه‏
    حيرت زده مى‏كرد نگاه آن شب ماه‏



شعر از: محمدعلى مجاهدى

عنوان:

هُرم تب موضوع: بيمار كربلا




  • در خيمه‏اش، از هرم تب افتاد آتش
    بنشست چو آتش به پرستارى او
    در خرمن صبر زينب افتاد، آتش‏



  • زين شعله، به دامان شب افتاد آتش‏
    در خرمن صبر زينب افتاد، آتش‏
    در خرمن صبر زينب افتاد، آتش‏



شعر از: محمدعلى مجاهدى

عنوان:

پرستارى آتش موضوع: بيمار كربلا




  • آگه چو شد، از حالت بيمارى او
    چون ديد، كسى بر سر بالينش نيست
    سرگرم شد آتش، به پرستارى او



  • دامن به كمر بست، پى يارى او
    سرگرم شد آتش، به پرستارى او
    سرگرم شد آتش، به پرستارى او



شعر از: محمدعلى مجاهدى

عنوان:

شرمنده تو موضوع: توبه حُر




  • مى‏آمد و، سر به زير و، شرمنده تو
    حُر بود اسير، تا اميرى مى‏كرد
    آن لحظه امير شد، كه شد بنده تو



  • با گريه‏اش، آميخت شكر خنده تو
    آن لحظه امير شد، كه شد بنده تو
    آن لحظه امير شد، كه شد بنده تو



شعر از: محمدعلى مجاهدى

عنوان:

حرير نور موضوع: خورشيد و پيكر
حسين(ع)




  • چون ديد به نوك نى سرش را، خورشيد
    آرام، حرير نور خود را گسترد
    پوشاند برهنه پيكرش را، خورشيد



  • بر خاك، تنِ مطهّرش را خورشيد
    پوشاند برهنه پيكرش را، خورشيد
    پوشاند برهنه پيكرش را، خورشيد



شعر از: محمدعلى مجاهدى

عنوان:

عرش نى موضوع: پيكر شهدا روى خاك




  • خورشيد، بر اين تيره مغاك افتاده است
    بر عرش نى، از تلاوت او پيداست
    هفتاد و دو سوره روى خاك افتاده است‏



  • يا بر سر نى، آن سر پاك افتاده است‏
    هفتاد و دو سوره روى خاك افتاده است‏
    هفتاد و دو سوره روى خاك افتاده است‏



شعر از: محمدعلى مجاهدى

عنوان:

قرآن مى‏خواند موضوع: قرآن خواندن
سر بريده




  • آن جانِ ز جسم رَسته، قرآن مى‏خواند
    در طشت طلا، به بزم شب‏انديشان
    خورشيدِ به‏خون‏نشسته، قرآن مى‏خواند



  • با ناى ز هم گسسته، قرآن مى‏خواند
    خورشيدِ به‏خون‏نشسته، قرآن مى‏خواند
    خورشيدِ به‏خون‏نشسته، قرآن مى‏خواند



شعر از: عباس براتى‏پور

عنوان:

بند ستم موضوع: خنجر و حنجر




  • دشمن كه به حنجر تو، خنجر بگذاشت
    غافل كه به هر كجا روان بود سرت
    بند ستم از پاى جهان بر مى‏داشت‏



  • خاموش، طنينِ ناىِ تو مى‏پنداشت‏
    بند ستم از پاى جهان بر مى‏داشت‏
    بند ستم از پاى جهان بر مى‏داشت‏



شعر از: عباس براتى‏پور

عنوان:

با پاى برهنه موضوع: زينب به دنبال
حسين(ع)




  • زان فتنه خونين كه به بار آمده بود
    با پاى برهنه، دشتها را زينب
    دنبال حسين، سايه‏وار آمده بود



  • خورشيد ولا، بر سر دار آمده بود
    دنبال حسين، سايه‏وار آمده بود
    دنبال حسين، سايه‏وار آمده بود



شعر از: حسين اسرافيلى

عنوان:

امّا خنديد موضوع: در رثاى على
اصغر(ع)




  • گل‏غنچه رگش گسست، امّا خنديد
    بر شانه سلطان ولايت، اصغر
    تيرش به گلو نشست، امّا خنديد



  • آيينه صفت شكست، امّا خنديد
    تيرش به گلو نشست، امّا خنديد
    تيرش به گلو نشست، امّا خنديد



شعر از: احد ده‏بزرگى

عنوان:

در قحط وفا موضوع: شهادت
عاشورائيان




  • خون، رنگ سياهِ دلِ صحرا را، برد
    زد نعره بشير و، گفت: در قحط وفا
    عشق آمد و، لاله‏هاى زهرا را برد



  • موج عطش، آبروى دريا را برد
    عشق آمد و، لاله‏هاى زهرا را برد
    عشق آمد و، لاله‏هاى زهرا را برد



شعر از: احد ده‏بزرگى

عنوان:

قرآن گسسته موضوع: در رثاى امام
حسين(ع)




  • آيينه دل‏شكسته را، مى‏مانى
    اى خون خدا در افق ديده من
    خورشيدِ به‏خون‏نشسته را مى‏مانى‏



  • قرآنِ ز هم گسسته را، مى‏مانى‏
    خورشيدِ به‏خون‏نشسته را مى‏مانى‏
    خورشيدِ به‏خون‏نشسته را مى‏مانى‏



شعر از: احد ده‏بزرگى

عنوان:

قنداقه خونين موضوع: در رثاى على
اصغر(ع)




  • تير آمد و، غنچه سحر را بوسيد
    در خيمه، حسين پيش چشم زينب
    قنداقه خونين پسر را، بوسيد



  • سيّاره خون، قرص قمر را بوسيد
    قنداقه خونين پسر را، بوسيد
    قنداقه خونين پسر را، بوسيد



شعر از: احد ده‏بزرگى

عنوان:

كنار دريا جان داد موضوع: شهادت
امام حسين(ع)




  • آن روز، غريبانه و تنها، جان داد
    اسرار شگفت عشق، معنا مى‏شد
    وقتى كه عطش كنار دريا، جان داد



  • پرورده آسمان، به صحرا جان داد
    وقتى كه عطش كنار دريا، جان داد
    وقتى كه عطش كنار دريا، جان داد



شعر از: سيد محمدحسن مؤمنى تنكابنى

عنوان:

جويبار قرآن موضوع: نى بر لب و
دندان حسين(ع)




  • آن نى، كه بر آن خشك نيستان مى‏خورد
    لب تشنه، ز جويبار قرآن مى‏خورد
    مى‏خورد فراوان و، فراوان مى‏خورد



  • آب از لب جوىِ لب و دندان، مى‏خورد
    مى‏خورد فراوان و، فراوان مى‏خورد
    مى‏خورد فراوان و، فراوان مى‏خورد



شعر از: سيد حسن حسينى

عنوان:

در جواب بابا موضوع: در رثاى على
اصغر(ع)




  • آن جمله چو بر زبان مولا جوشيد
    تنها ز گلوى اصغر شش ماهه
    خون بود كه در جواب بابا، جوشيد



  • از ناى زمانه، نعره لا جوشيد
    خون بود كه در جواب بابا، جوشيد
    خون بود كه در جواب بابا، جوشيد



شعر از: سيد حسن حسينى

عنوان:

بوسه‏گاه پيامبر(ص موضوع: )اندوه
پيامبر خدا(ص)




  • آنسونگران، نگاه پيغمبر بود
    اى تيغ پليد مى‏شكستى اى كاش
    آن حنجره، بوسه‏گاه پيغمبر بود



  • خورشيد، رسولِ آه پيغمبر بود
    آن حنجره، بوسه‏گاه پيغمبر بود
    آن حنجره، بوسه‏گاه پيغمبر بود



شعر از: ساعد باقرى

عنوان:

آيا تو برادر منى موضوع: گفتگوى
زينب با پيكرحسين(ع)




  • آمد به كنار قتلگاه و، پرسيد:
    هر لحظه به فكرم، به چه حالى زينب
    رگهاى بريده ترا مى‏بوسيد



  • آيا تو برادر منى اى خورشيد
    رگهاى بريده ترا مى‏بوسيد
    رگهاى بريده ترا مى‏بوسيد



شعر از: على پورحسن آستانه

عنوان:

اى واى موضوع: در رثاى امام حسين(ع)




  • آغشته به خون، سپيده‏دم شد اى واى
    بر مُصحف خون، رسول تاريخ نوشت:
    اسطوره و القلم، قلم شد اى واى‏



  • يك لاله ز باغ عشق، كم شد اى واى‏
    اسطوره و القلم، قلم شد اى واى‏
    اسطوره و القلم، قلم شد اى واى‏



شعر از: غلامرضا رحمدل

عنوان:

شانه محرم لرزيد موضوع: مصيبت محرم




  • در آتش و خون چو خيمه غم لرزيد
    زان ناله كه از حلق عطش بر مى‏خاست
    ديدند كه شانه محرم لرزيد



  • خورشيد گرفت و آسمان هم لرزيد
    ديدند كه شانه محرم لرزيد
    ديدند كه شانه محرم لرزيد



شعر از: محمد كامرائى اقدم

عنوان:

سرِ بريده قرآن مى‏خواند موضوع:
قرآن خواندن سر بريده




  • بر بام فلق، سپيده، قرآن مى‏خواند
    بر بوسه‏گه رسول زد چوب، يزيد
    چون ديد سر بريده، قرآن مى‏خواند



  • خورشيد به‏خون‏نشسته، قرآن مى‏خواند
    چون ديد سر بريده، قرآن مى‏خواند
    چون ديد سر بريده، قرآن مى‏خواند



شعر از: محمدعلى مردانى

عنوان:

نذر كربلا موضوع: نذر دل شكسته




  • دلِ شكسته‏ام كجاست، نذر كربلا كنم
    بر آن شدم كه بُغض سردِ اين گلوى خسته را
    شبى دوباره وقف آن صداى آشنا كنم‏



  • وَ اين گلوى تشنه را، اسير نيزه‏ها كنم‏
    شبى دوباره وقف آن صداى آشنا كنم‏
    شبى دوباره وقف آن صداى آشنا كنم‏



شعر از: سيد مهدى احمدى

عنوان:

اى آب موضوع: سخن عباس با مشك




  • اى تير سوى مشگ من، اينسان بلا مريز
    هر چند مشگ و دلم را دريده است
    اى آب همّتى كن و، تا خيمه‏ها، مريز



  • بر من ببار، بهر خدا آب را مريز
    اى آب همّتى كن و، تا خيمه‏ها، مريز
    اى آب همّتى كن و، تا خيمه‏ها، مريز



شعر از: حسين اسرافيلى

عنوان:

عرصه كربلا موضوع: عظمت نهضت
حسين(ع)




  • صبر تو فزون ز ممكنات است حسين
    در عرصه كربلا به عشق رخ دوست
    كارى كردى كه عقل مات است حسين‏



  • خون از عطشت دل فرات است حسين‏
    كارى كردى كه عقل مات است حسين‏
    كارى كردى كه عقل مات است حسين‏



شعر از: محيط قمى

عنوان:

قامت گل پوش موضوع: در رثاى على
اصغر(ع)




  • تا ديد فلك قامت گلپوش تو را
    با تير تو را زدند يا با شمشير
    بابا، كه دريد گوش تا گوش تو را



  • سرچشمه خون كرد لب نوش تو را
    بابا، كه دريد گوش تا گوش تو را
    بابا، كه دريد گوش تا گوش تو را



شعر از: سيّد رضا مؤيد

عنوان:

شام و كوفه موضوع: سخنى با حسين(ع)




  • اى مانده به دشت كربلا پيكر تو
    آن لحظه كه از كنار نعش تو گذشت
    آيا كه چها گذشت بر خواهر تو



  • اى برده به شام و كوفه دشمن سر تو
    آيا كه چها گذشت بر خواهر تو
    آيا كه چها گذشت بر خواهر تو



شعر از: روشن اردستانى

عنوان:

پيكر حسين عليه السلام موضوع: كشتى
در موج خون




  • افتاده بر زمين، بدن زار و خسته‏اش
    با چشم دل نگر، كه ببينى كنار او
    گريان نشسته، مادر پهلو شكسته‏اش‏



  • اينجاست نوح و، كشتى درخون‏نشسته‏اش‏
    گريان نشسته، مادر پهلو شكسته‏اش‏
    گريان نشسته، مادر پهلو شكسته‏اش‏



شعر از: روشن اردستانى

/ 1