اشعار (ربائي)
عنوان:
باغ شهادت موضوع: لالههاى خونين
آغوش بهشت، روى گلها وا بود
وقتى كه در باغ شهادت وا شد
انگار ميان لالهها دعوا بود
از اشك، زمين كربلا دريا بود
انگار ميان لالهها دعوا بود
انگار ميان لالهها دعوا بود
عنوان:
نماز موضوع: عشق حسين(ع)
شمعى است، كه سوز و ساز را ترك نكرد
اين عشق چه عشقى است كه در جنگ، حسين
سر داد، ولى نماز را ترك نكرد
در راه خطر، حجاز را ترك نكرد
سر داد، ولى نماز را ترك نكرد
سر داد، ولى نماز را ترك نكرد
عنوان:
به فرياد آمد موضوع: در ماتم حسين(ع)
چون درد تو ديد غم به فرياد آمد
زهرا به وداع تو چنان زار گريست
كز حالت او، حرم به فرياد آمد
وز ماتم تو الم به فرياد آمد
كز حالت او، حرم به فرياد آمد
كز حالت او، حرم به فرياد آمد
عنوان:
سكوت پر خروش موضوع: آوازه عطش
صد دجله خروش، در سكوتش جارى است
مردى كه عطش ازو بلندآوازه است
صد رشته قنات در قنوتش جارى است
گلنغمه لا، در ملكوتش جارى است
صد رشته قنات در قنوتش جارى است
صد رشته قنات در قنوتش جارى است
عنوان:
هفتاد و دو خورشيد موضوع: آه دل ماه
چون كرد نظر به قتلگاه آن شب، ماه
هفتاد و دو خورشيد به خون غلطان را
حيرت زده مىكرد نگاه آن شب ماه
تا صبح كشيد از دل آه، آن شب ماه
حيرت زده مىكرد نگاه آن شب ماه
حيرت زده مىكرد نگاه آن شب ماه
عنوان:
هُرم تب موضوع: بيمار كربلا
در خيمهاش، از هرم تب افتاد آتش
بنشست چو آتش به پرستارى او
در خرمن صبر زينب افتاد، آتش
زين شعله، به دامان شب افتاد آتش
در خرمن صبر زينب افتاد، آتش
در خرمن صبر زينب افتاد، آتش
عنوان:
پرستارى آتش موضوع: بيمار كربلا
آگه چو شد، از حالت بيمارى او
چون ديد، كسى بر سر بالينش نيست
سرگرم شد آتش، به پرستارى او
دامن به كمر بست، پى يارى او
سرگرم شد آتش، به پرستارى او
سرگرم شد آتش، به پرستارى او
عنوان:
شرمنده تو موضوع: توبه حُر
مىآمد و، سر به زير و، شرمنده تو
حُر بود اسير، تا اميرى مىكرد
آن لحظه امير شد، كه شد بنده تو
با گريهاش، آميخت شكر خنده تو
آن لحظه امير شد، كه شد بنده تو
آن لحظه امير شد، كه شد بنده تو
عنوان:
حرير نور موضوع: خورشيد و پيكرحسين(ع)
چون ديد به نوك نى سرش را، خورشيد
آرام، حرير نور خود را گسترد
پوشاند برهنه پيكرش را، خورشيد
بر خاك، تنِ مطهّرش را خورشيد
پوشاند برهنه پيكرش را، خورشيد
پوشاند برهنه پيكرش را، خورشيد
عنوان:
عرش نى موضوع: پيكر شهدا روى خاك
خورشيد، بر اين تيره مغاك افتاده است
بر عرش نى، از تلاوت او پيداست
هفتاد و دو سوره روى خاك افتاده است
يا بر سر نى، آن سر پاك افتاده است
هفتاد و دو سوره روى خاك افتاده است
هفتاد و دو سوره روى خاك افتاده است
عنوان:
قرآن مىخواند موضوع: قرآن خواندنسر بريده
آن جانِ ز جسم رَسته، قرآن مىخواند
در طشت طلا، به بزم شبانديشان
خورشيدِ بهخوننشسته، قرآن مىخواند
با ناى ز هم گسسته، قرآن مىخواند
خورشيدِ بهخوننشسته، قرآن مىخواند
خورشيدِ بهخوننشسته، قرآن مىخواند
عنوان:
بند ستم موضوع: خنجر و حنجر
دشمن كه به حنجر تو، خنجر بگذاشت
غافل كه به هر كجا روان بود سرت
بند ستم از پاى جهان بر مىداشت
خاموش، طنينِ ناىِ تو مىپنداشت
بند ستم از پاى جهان بر مىداشت
بند ستم از پاى جهان بر مىداشت
عنوان:
با پاى برهنه موضوع: زينب به دنبالحسين(ع)
زان فتنه خونين كه به بار آمده بود
با پاى برهنه، دشتها را زينب
دنبال حسين، سايهوار آمده بود
خورشيد ولا، بر سر دار آمده بود
دنبال حسين، سايهوار آمده بود
دنبال حسين، سايهوار آمده بود
عنوان:
امّا خنديد موضوع: در رثاى علىاصغر(ع)
گلغنچه رگش گسست، امّا خنديد
بر شانه سلطان ولايت، اصغر
تيرش به گلو نشست، امّا خنديد
آيينه صفت شكست، امّا خنديد
تيرش به گلو نشست، امّا خنديد
تيرش به گلو نشست، امّا خنديد
عنوان:
در قحط وفا موضوع: شهادتعاشورائيان
خون، رنگ سياهِ دلِ صحرا را، برد
زد نعره بشير و، گفت: در قحط وفا
عشق آمد و، لالههاى زهرا را برد
موج عطش، آبروى دريا را برد
عشق آمد و، لالههاى زهرا را برد
عشق آمد و، لالههاى زهرا را برد
عنوان:
قرآن گسسته موضوع: در رثاى امامحسين(ع)
آيينه دلشكسته را، مىمانى
اى خون خدا در افق ديده من
خورشيدِ بهخوننشسته را مىمانى
قرآنِ ز هم گسسته را، مىمانى
خورشيدِ بهخوننشسته را مىمانى
خورشيدِ بهخوننشسته را مىمانى
عنوان:
قنداقه خونين موضوع: در رثاى علىاصغر(ع)
تير آمد و، غنچه سحر را بوسيد
در خيمه، حسين پيش چشم زينب
قنداقه خونين پسر را، بوسيد
سيّاره خون، قرص قمر را بوسيد
قنداقه خونين پسر را، بوسيد
قنداقه خونين پسر را، بوسيد
عنوان:
كنار دريا جان داد موضوع: شهادتامام حسين(ع)
آن روز، غريبانه و تنها، جان داد
اسرار شگفت عشق، معنا مىشد
وقتى كه عطش كنار دريا، جان داد
پرورده آسمان، به صحرا جان داد
وقتى كه عطش كنار دريا، جان داد
وقتى كه عطش كنار دريا، جان داد
عنوان:
جويبار قرآن موضوع: نى بر لب ودندان حسين(ع)
آن نى، كه بر آن خشك نيستان مىخورد
لب تشنه، ز جويبار قرآن مىخورد
مىخورد فراوان و، فراوان مىخورد
آب از لب جوىِ لب و دندان، مىخورد
مىخورد فراوان و، فراوان مىخورد
مىخورد فراوان و، فراوان مىخورد
عنوان:
در جواب بابا موضوع: در رثاى علىاصغر(ع)
آن جمله چو بر زبان مولا جوشيد
تنها ز گلوى اصغر شش ماهه
خون بود كه در جواب بابا، جوشيد
از ناى زمانه، نعره لا جوشيد
خون بود كه در جواب بابا، جوشيد
خون بود كه در جواب بابا، جوشيد
عنوان:
بوسهگاه پيامبر(ص موضوع: )اندوهپيامبر خدا(ص)
آنسونگران، نگاه پيغمبر بود
اى تيغ پليد مىشكستى اى كاش
آن حنجره، بوسهگاه پيغمبر بود
خورشيد، رسولِ آه پيغمبر بود
آن حنجره، بوسهگاه پيغمبر بود
آن حنجره، بوسهگاه پيغمبر بود
عنوان:
آيا تو برادر منى موضوع: گفتگوىزينب با پيكرحسين(ع)
آمد به كنار قتلگاه و، پرسيد:
هر لحظه به فكرم، به چه حالى زينب
رگهاى بريده ترا مىبوسيد
آيا تو برادر منى اى خورشيد
رگهاى بريده ترا مىبوسيد
رگهاى بريده ترا مىبوسيد
عنوان:
اى واى موضوع: در رثاى امام حسين(ع)
آغشته به خون، سپيدهدم شد اى واى
بر مُصحف خون، رسول تاريخ نوشت:
اسطوره و القلم، قلم شد اى واى
يك لاله ز باغ عشق، كم شد اى واى
اسطوره و القلم، قلم شد اى واى
اسطوره و القلم، قلم شد اى واى
عنوان:
شانه محرم لرزيد موضوع: مصيبت محرم
در آتش و خون چو خيمه غم لرزيد
زان ناله كه از حلق عطش بر مىخاست
ديدند كه شانه محرم لرزيد
خورشيد گرفت و آسمان هم لرزيد
ديدند كه شانه محرم لرزيد
ديدند كه شانه محرم لرزيد
عنوان:
سرِ بريده قرآن مىخواند موضوع:قرآن خواندن سر بريده
بر بام فلق، سپيده، قرآن مىخواند
بر بوسهگه رسول زد چوب، يزيد
چون ديد سر بريده، قرآن مىخواند
خورشيد بهخوننشسته، قرآن مىخواند
چون ديد سر بريده، قرآن مىخواند
چون ديد سر بريده، قرآن مىخواند
عنوان:
نذر كربلا موضوع: نذر دل شكسته
دلِ شكستهام كجاست، نذر كربلا كنم
بر آن شدم كه بُغض سردِ اين گلوى خسته را
شبى دوباره وقف آن صداى آشنا كنم
وَ اين گلوى تشنه را، اسير نيزهها كنم
شبى دوباره وقف آن صداى آشنا كنم
شبى دوباره وقف آن صداى آشنا كنم
عنوان:
اى آب موضوع: سخن عباس با مشك
اى تير سوى مشگ من، اينسان بلا مريز
هر چند مشگ و دلم را دريده است
اى آب همّتى كن و، تا خيمهها، مريز
بر من ببار، بهر خدا آب را مريز
اى آب همّتى كن و، تا خيمهها، مريز
اى آب همّتى كن و، تا خيمهها، مريز
عنوان:
عرصه كربلا موضوع: عظمت نهضتحسين(ع)
صبر تو فزون ز ممكنات است حسين
در عرصه كربلا به عشق رخ دوست
كارى كردى كه عقل مات است حسين
خون از عطشت دل فرات است حسين
كارى كردى كه عقل مات است حسين
كارى كردى كه عقل مات است حسين
عنوان:
قامت گل پوش موضوع: در رثاى علىاصغر(ع)
تا ديد فلك قامت گلپوش تو را
با تير تو را زدند يا با شمشير
بابا، كه دريد گوش تا گوش تو را
سرچشمه خون كرد لب نوش تو را
بابا، كه دريد گوش تا گوش تو را
بابا، كه دريد گوش تا گوش تو را
عنوان:
شام و كوفه موضوع: سخنى با حسين(ع)
اى مانده به دشت كربلا پيكر تو
آن لحظه كه از كنار نعش تو گذشت
آيا كه چها گذشت بر خواهر تو
اى برده به شام و كوفه دشمن سر تو
آيا كه چها گذشت بر خواهر تو
آيا كه چها گذشت بر خواهر تو
عنوان:
پيكر حسين عليه السلام موضوع: كشتىدر موج خون
افتاده بر زمين، بدن زار و خستهاش
با چشم دل نگر، كه ببينى كنار او
گريان نشسته، مادر پهلو شكستهاش
اينجاست نوح و، كشتى درخوننشستهاش
گريان نشسته، مادر پهلو شكستهاش
گريان نشسته، مادر پهلو شكستهاش