من از بسيجيها روحيه مي گيرم - من یک بسیجی ام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

من یک بسیجی ام - نسخه متنی

مهدی باکری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

من از بسيجيها روحيه مي گيرم

در عمليات رمضان وقتي كه آقا مهدي مي آيد و مي بيند تمام برادران ـ كه از لشگر جوادالائمه و لشگرهاي ديگر آمده اندـ پشت خاكريزي نشسته اند، مي گويد چرا اينجا نشسته ايد؟ مي گويند خسته شده ايم مي گويد من مهدي باكري هستم، بلند شويد و دنبال من بياييد! و آنها را مي آورد

من و حميد هم جلو بوديم كه ديدم اين برادران در حال آمدن هستند و آقا مهدي نيز همراه آنان پياده مي آيد از آقا مهدي پرسيدم شما چرا پياده مي آييد

ايشان گفتند وقتي كه ديديم بسيجيها پياده مي آيند، من هم پياده آمدم

گفتم شما مجروح هستيد، خسته مي شويد

گفت وقتي با بسيجيها راه مي روم، حال و هواي ديگري پيدا مي كنم هر گاه خسته مي شوم، پيش بسيجيها مي روم تا از آنها روحيه بگيرم و خستگي ام برطرف شود

/ 33