فرمانده اي بسيجي - من یک بسیجی ام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

من یک بسیجی ام - نسخه متنی

مهدی باکری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فرمانده اي بسيجي

پيام من به ملّت مسلمان ايران اين است كه از فرمان امام اطاعت كنند و ـ شعارـ جنگ جنگ تا پيروزي را فراموش نكنند و همواره متشكل و آماده باشند و آموزش ـ نظامي ـ ببينند براي فتح قدس مسألة اصلي دانستن جنگ، بايد در تمام زندگانيمان اثر بگذارد

نبايد خود را با مشكلات زندگي، كمبودها و اختلافات، مسائل سياسي و امثال اينها ـ که وجود دارند ـ درگير كنيم

كمبودها و نارسايي ها مسائل طبيعي است، كه در تمام جوامع به نوعي كم و بيش وجود دارد و مسائل دنيايي است

فرمانده لشگر سه عاشورا را همه مي شناختند؛ دوستش مي داشتند و احترام خاصي برايش قائل بودند و با تواضع بي مانندي صدايش مي زدند آقا مهدي

در همان برخورد اول مجذوب چهرة معصومش مي شدي؛ با چشماني نافذ كه نور الهي در آن موج مي زد، و لبهايي كه وقتي گشوده مي شد كلماتش چونان رشته اي بود كه هر قلبي را، اسير خويش مي ساخت

با دشمنان اسلام و انقلاب چنان سرسخت و مقاوم بود كه پولادين دژي تسخير ناپذير را مي مانست و هنگامي كه با دوستان خدا مي نشست، سيماي نرم ترين و پرجذبه ترين انسانها را هويدا مي كرد

با وجود اندوه دائمش ،‌خندان مي نمود و بشاش؛ انساني پيوسته آماده به خدمت و پرتوان؛ هر چند چشمانش حكايت از بي خوابيها مستمر و طولاني داشت

فرمانده اي دلير با مندرسترين لباس بسيجي و هر گاه كه مورد اعتراض واقع مي شد كه آقا مهدي اين لباسهاي كهنه را دور بياندازيد و يك دست لباس نو از انبار بداريد! مي گفت تا وقتي كه مي شود استفاده كرد، استفاده مي كنم

مهدي كسي بود كه در ريزترين و كم ارزش ترين مسائل مربوط به بيت المال تا آنجا جدي بود كه گويي علي ع است كه يك بار ديگر چراغ بيت المال را براي پرهيز از اسراف خاموش مي كند

قطره قطرة زندگاني‌اش دريايي است بيكران كه هر انساني در اعماق معنويت و روحانيت آن غرق مي‌شود و دوستان همرزمش هر يك قطراتي از خاطرات او را در سبوي قلب خويش پاس داشته اند تا ما تشنگان بحر معنويت با بهره گيري از اين قطرات قدسي، قدري آتش عطش معنوي خويش را فرونشانيم

امروز ما حامل و نگهدارندة همان پرچمي هستيم كه پيامبر اكرم ص در دست گرفت و در راه دين خدا زحمات و مشقّات كشيد و صدمه ديد و جنگيد و در آخر، ادامة آن راه را به حضرت علي ع سپرد و به ترتيب آمده تا امروز كه به ما رسيده است

پس رسالت ما همان ادامة رسالت پيامبر خدا و ائمه اطهار است چرا كه دين اسلام، همان دين است، خداي ما، همان خداوند است،‌طرح كلي جبهة حق و باطل هم، همان است؛ منتها زمان و روش و طريقه ها تفاوت كرده است

/ 33