ياران امام همه در يك صفند، صف شهيدانياران امام را بايست در شهيدان جستياران امام همه به خيل شهيدان خواهند پيوستبر پشت ياران امام جاي پاي خنجر زهرآلود منافق پيداستبر پشت ياران امام جوي خون خلوص و مكتب جاري استياران امام پا در جاي پاي خونين شهيدان مي گذارند و در عالم مخصوص به خود جاي مي گيرند و روزي مي خورند و به ابديت مي پيوندندهر كه امام را شناخت، خون را شناخت عشق را شناخت مرگ را ناسزا گفت و شمشير بدست به ميدان رزم كربلا آمد و هنگام غروب آفتاب هر كه از كربلاي جنگ زده عبور كرد خون شمشير بدستان امام را بر كف زمين سوخته كربلا نظاره كرداز لحظه جاري شدن خون حسين سرور آقايان و شهيدان راه حق، امت مسلمان سرگردان و پراكنده از هر چشمه و رودخانه ديدن كردند به هر غار و هر كوه و بيابان نظر كردند و گروه گروه بدنبال بقاياي اين خون، همه مكانهاي مقدس و ميدان هاي كهنه و نو را زير پا گذاشتند كعبه را دور زدند ساليان سال طواف كردند تا ردي بيابنداما هر چه كه بر زمين كربلا ريخت همان خون حسين و يارانش همانها بوسيله يك راه بي نهايت سرخ و خونين به عالم غيب رجعت نمود و در بازگشت خود بود كه خروشيد و از دل دردمندان و بيچارگان آه شد ناله شد، فرياد شد تا خون در رگ ماست خميني رهبر ماستزندگي نكبت بار در سرزمين يكتاپرستان بسر آمدهدوره بربريت و بيچاره ماندن و تحقير شدن بسر آمدهدوره انسان شدن، از خود گذشتن، صادق بودن شروع شدهدوره دشمني ها و كينه ها بسر آمده زيرا خون 72 تن در كوچه ها، ميادين، مساجد، جاري شده و صف گلگون كفنان از ميان خانه هاي ما برادران ما مادران ما پدران ما گلچين شده و راهي بي نهايت و عالم غيب در محلي بدون ظلم رجعت مي كنند كه مظلومانه جان دادندسايه منافقان بسر شهر افتاده همه حيران و مبهوت و گيج، بي خدا، دشمن خدا، دشمن ياران خدا دشمن خون ضعفا، بيچارگان، ياران مخلص امام گلچيني از ياران ما كه در شهادتي مظلومانه ما را رها و ترك گفتندخون حسين و ياران منافق كشش در كوچه هاي شهر جاري استجمعه سرخ نيست ! هر هفته سرخ و خونين است ! جمعه حمام خون استغرق شدن خنجر منافق در خون بيچارگان امت ماست امام رزم دوباره است، عشق دوبراه استامام پوست رگ خون شهداي ماستآتشفشان دوباره كه تاريخ را لرزاند كه تاريخ را از بند جباران رهانيدو دروغ هاي آن را شست و صفحات آنرا جوانمردانه نگاشت كه هر كس جان داد، خون سرخ داد در راه خدا داد حافظ سيل خون بيچارگان خداستحافظ خون حسيني ها، بهشتي ها، امام ها ، سربازها و پاسداران بي كفن استياران امام شناوران خون تاريخ را از همة شرم وخيانت رهانيدند و صفحات زريني را نگاشتندچه خوب خورشيد آن شجاع بر پيكر منافقان قرآن بدست همانها كه از سيل خون شهيدان خون عاريه گرفته بودند و در شيشه پشت ويترين مغازه هاي خود در ميان امت مسلمان به نمايش گذاشته بودندهمانها كه حسين را سر بريدند و در شب 72 تن هفت شب پياپي رعد و برق بر جان ابرها و عرش انداختند همانها كه بهشتي را سر بريدند و به پيش بني اميه ها رفتند و سرگذشت خود را منافقانه به آن خود سر ديكتاتور بازگو نمودند و از خون شهيدان نوشيدند چه بي شرمانه فريب دادندچه ظالمانه عمل كردندشهيدان را يكي از يكي ديگر مظلوم تر نمودندچه متخصصانه دروغ گفتند دزديدند و فرار كردندو خنجرهاي برهنه خود را در شهر و ده و كوچه در ميان بيچارگان و زحمتكشان مسلمان در ميان ياران امام پرتاب نمودندمنافق خوب گوش كن تو منافقي فقط همينخنجرت، هم دشنه زهر آلودت كه روزي از سينه بگين نجس و صدام و حيله هاي صدگانه اش و ريگان مغز الكي و سادات متعفن مدفون قصه مي گفت ببين چگونه بر پشت ياران امام سرداران امام زمان بندگان مخلص خدا فرود مي آيد ببين چگونه ياوران انقلاب بيچارگان و مسلمانان اين سرزمين زجر كشيده و مظلومان را مظلومانه شهيد مي كني و ظالمانه خنجر ميزني و منافقانه جاي خون را پاك مي كنيمنافق خوب گوش كن تو منافقي فقط همينتو بت پرستي و بت ميتراشي ميترسي، نه چنين گماني نيست تو شرم داري كه اول سخنت بگوئي بنام ـ رجوي ـ تو بيچاره تر از بت خودت هستي همان آواره و فراري از وطن و خائن به وطن تو چقدر خوابي خواب مي بيني رؤياي تو در پاريس لذت مي برد و تو هنوز خواب ميبيني خواب فرار از دست خيانت بت خود، خواب جشن هاي پاريسي و شناخت و تبيين جهان رجوي و خنجرهاي برهنه اش همينتفسير علمي قرآن بر پيكر مسلمانان ايرانتو چه بيچاره عمل ميكني كه به جنگ مسلمانان آمده اي ! به جنگ پدر همسايه كه از كار شكنده روزانه باز مي گرددتو چه مضحكانه عمل مي كني كه نميداني چه بكنيهم اكنون بت هائي كه مي پرستي در حال ريختن نقشه هاي شوم خود هستندرجوي بيچاره و صدر نشين خائنين بني صدر پر مدعا كه شمشيرش از پاريس كشيده شد و بر فرق رجائي و باهنر مظلوم فرود آمد تو چه بدبختي كه بر لبه اين شمشير سفر مي كني راه ميروي و در آخر با يك حركت آهسته آنان به دو نيمه مي شوياين دو شيطان در فكر تازه اي هستند در صدد هستند كه 36 ميليون نارنجك تهيه كنند چونكه براي به قدرت نشستن و مكيدن خون شهيدان بايست رودخانه وسيلاب خون راه بيندازند و همه را تا به آخر ببلعند و توي بيچاره از خون و گوشت و استخوان مسلمانان مقام درست كني صندلي بياوري و دستور بدهي و قوانيني تبيين جهان و شناخت را بر روي خون و گوشت 36 ميليون نفر پياده كني طرحي تازه بيا كني طرح، همان طرحي كه در كاخ سياه واشنگتن طراحي شدطرح، همان طرح كه آمريكا توسط آن پايتخت خود را تهران مي نامدتو بيچاره هستي چون نمي داني چون منافق هستيتو بيچاره هستي كه نميداني ياران امام 36 ميليون بار 36 ميليون شده اند و نارنجك ها كافي نيست از كدامين مرز نارنجك ها را وارد خواهي كرد؟ مرز بازرگان يا مرز صدام در اين دو مركز نارنجك هائي زياد مصرف شد و عاقبت ايران پيروز مي شود و اسلام ريشه منافق و كافر را از زمين بر مي كندايران سرزمين هميشه يكتاپرست از آن خداست صاحبش امام زمان كه نائبش با ماستسرزمين لاله هاي سرخ بزودي بار مي دهد ميوه هاي سرخ، فرزندان انقلاب ايران مسلمان است و خاكش جامه عفيف و پاك است و صورتش نوراني است و شمشيرش بر فرق ريگان فرود آمده كه منافق از وسط به دو نيم شد زماينكه امام خورشيد دو نصف شد يك تكهاش به پاريس گريخت و قسمت ديگري به لانه تيمي آمريكائيمنافق گوش كن تو منافقي فقط همين