صبر در داغ تو آخر چون كنم؟ - او به تنهایی یک ملت بود نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

او به تنهایی یک ملت بود - نسخه متنی

واحد فرهنگی بنیاد شهید

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

صبر در داغ تو آخر چون كنم؟




  • از چه مرغي نيست پران در هوا
    نرگسان شيون كنان در سبزه زار
    جام مل در دست ما بود و شكست
    لاله خون مي گريد از چشمان خويش
    زلزله افتاده اند در بادها
    جمله غمبارند اصحاب چمن
    اي شگفتا تيره شد رنگ گلان
    كس نمي بينيم در گلگشت ها
    بيرق اسود سر صحرا ببين
    هر چه افتادست بر روي زمين
    ناله ها مي آيد از ناي فلك
    ولوله افتاده در دامان عرش
    پر خود را كرده در خون جبرئيل
    اي جگر گوشة علي يابن الرسول
    سالك سرداده بر سلك حسين
    اي بهشتي بر زمين قبل از نشور
    اي يد بيضاي موساي زمان
    عارف واصل شده قبل از وصول
    بي تو شرمم باد اگر خندان شوم
    صبر در داغ تو آخر چون كنم
    با چه يادت راز دل بيرون كنم



  • بلبلان خاموش گشتند از نوا
    جمله مي گريند چون ابر بهار
    زورق هوش و روان در گِل نشست
    مي زند بر گونه لرزان خويش
    هم دو تا شد قامت شمشادها
    هر طرف زارند اصحاب چمن
    نوحه مي خوانند كل صلصلان
    آهوان بگريختند از دشت ها
    آب گل بر فرق سرد ما ببين
    كز عزا پرگشته هر سوي زمين
    غرق غوغا گشته هر جاي فلك
    ضجه ها بيرون شود از جان عرش
    قدسيان در خوف و خشيت مستحيل
    پور پاك فاطمه يابن البتول
    اي مريد خالص پير خمين
    پيش و پس از هديه دايم در حضور
    وي دم جانبخش عيسا در جهان
    سيزده با سيصد از تو شد حصول
    جانب باغ و گل ريحان شوم
    با چه يادت راز دل بيرون كنم
    با چه يادت راز دل بيرون كنم



احمد عزيزي

/ 59