خط امام نفي هر نوع سازش است - او به تنهایی یک ملت بود نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

او به تنهایی یک ملت بود - نسخه متنی

واحد فرهنگی بنیاد شهید

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خط امام نفي هر نوع سازش است

متني كه در زير از نظرتان مي گذرد سخنراني شهيد مظلوم آيت الله دكتر بهشتي تحت عنوان خط امام و خط سازش است كه بدعوت جمعي از دانشجويان دانشكده پزشكي دانشگاه ملي در تاريخ 20/11/58 ايراد نموده است

وي پس از ذكر مقدمه اي در مورد خط امام اظهار داشت

خط امام و خط سازش

خط امام بخصوص از زمانيكه دانشجويان لانة جاسوسي را گرفتند بيشتر مطرح شده از قبل هم مطرح بود و مسئله اي است كه بايد براي مردم زمان ما روشن شود، خط امام داراي ويژگيهائي است كه بايد آنرا در بخشهاي مختلف ايدئولوژيك، اجتماعي،‌استراتژي و خط مشي و هر نوع تاكتيكي كه بكار مي رود نشاخت من بخش عمده بحث را فردا شب مطرح مي كنم و يك قسمت آنرا اكنون مي گويم وآن مسئله خط امام و خط سازش در رابطه با سياستهاي خارجي است در رابطه باكشورهاي بيگانه و دولتهاي پرتوان استثمارگر، دو نوع سازش وجود داشته تاريخ سياسي ما و خط امام نفي هر دو نوع سازش است

خط سازش خيانتكارانه

نوع اول سازش خيانتكارانه آگاهانه است به اين معني كه گروهها، يا اشخاص يا باندهاي سياسي كه مي خواهند در ايران به حكومت و قدرت برسند با قدرتهاي بيگانه كه عملاً حاكم بر سرنوشت كشور هستند مانند آمريكا و او ديگر نمي تواند در اين كشور ماندني باشد زمينه براي دوام حكومت او مساعد نيست هر زوري بزنيد مردم او را كنار خواهند زد

ما حاضريم كه حكومت را در دست بگيريم و شما هم مطمئن باشيد كه منافع شما هم ناديده گرفته نخواهد شد يعني با همان قدرتي كه سلطنت قبلي را سركار آورد گاو بندي مي كند كه خود را بجاي آن قدرت قبلي سركار بياورند و بسياري از تغييراتي كه در كشورها رويداده از اين قبيل است اين سازش خائنانه آگاهانه است ما در خارج كشورمان از اين خائنان شخص يا گروه كم نداشتيم اين يك نوع سازش

خط سازش بدون قصد خيانت

نوع دوم فرد يا گروه و يا سازمان سياسي واقعاً صميمانه و علاقمند است كه به كشور خودش خدمت كند هيچ قصد خيانت ندارد حتي عاشق و شيفته خدمت به ملت و كشور است ولي مطالعات و محاسبات او و برنامه ريزيهايش براي تلاش در راه خدمت به ملت به اين نتيجه رسيده كه در يك جبهه نمي شود هم با بيگانه مبارزه كرد هم با عامل داخلي، در خودش يا احياناً در ملتش پتانسيل قدرت مبارزه يكجا با آمريكا و شاه را نمي بيند و براي خودش يك استراتژي و خط مشي انتخاب مي كند كه با آمريكا مذاكره مي كنيم و قانعش مي كنيم كه بايد شاه و رژيمش برود و آنها را قانع مي كنيم كه بايد يك دولت عاشق ملت سركار بيايد و شما هم مصلحتتان در منطقه اينست كه بروي كار آمدن چنين دولتي كمك كنيد و يا مزاحمت نكنيد پس يك فرد يا گروه مبارزه براي آنكه بتوانند مبارزة خودشان با قدرت خود كامه مسلط بر كشور به ثمر برسانند، خودشان رانيازمند مي بينند كه از بيگانه كمك بخواهند و براي خواستن اين كمك با ايادي او به مذاكره و گفتگو مي‌نشينند اين سازش به قصد خيانت و يا از روي سوءنيت نيست ولي قابل تأمل است قابل تأمل از اين نظر كه تجربه تاريخي نشان داده كه دشمن هيچگاه خيرخواه ما نيست و در اين مذاكرات و تماسها هر قدر هم ما زيركي نشان بدهيم اگر قرار شد ما خواهان مذاكره با آنها باشيم، آنها با دستگاه عظيم مطالعاتي و سياسي كه دارند سرما يعني سر ملت ما كلاه خواهند گذاشت بطوريكه ممكن است تاريخ آينده همين عمل خدمت نماي ما را محكوم كند كه آقاي با حسن نيت ناآگاهانه خيانت كردي ولي آنچه مسلم است اينكه اين نوعي سازش است با دشمن كه به گفتگويي نشستند براي پيروزي كه در آن گفتگو از خود دشمن براي پيروزي كمك بخواهيم ولو با كمال حسن نيت و اسم اين را هم بگذاريم خط سازش

خط امام نفي هر دو نوع سازش

خط امام نفي هر و نوع سازش است نفي اولي كه معلوم است ولي خط امام دومي را هم نفي و طرد مي كند بينش سياسي و انقلابي اش اينست كه از دشمن انتظار خير و كمك داشتند ساده انديشي و ساده لوحي است ما در طول اين چند سال اصطلاك و برخورد خط امام را با اين خط سازش نوع دوم را مكرر لمس مي كرديم بخصوص در فاصله هفت هشت ماه قبل از پيروزي و در چند ماه اول پس از پيروزي بعضي از دوستان براي ديدار امام و مذاكره با ايشان به پاريس رفته بودند پس از آنها من هم به پاريس رفتم پرسيدم كه اخبار اينروزها چيست گفتند بعضي از دوستان از گروههاي سياسي آمده اند و با امام يك ياد و ديدار و مذاكراتي داشته اند ولي امام گفته اند تا اين آقايان همينجا رسماً در نفي رژيم اعلاميه صادر نكنند ديگر ملاقات بعدي نخواهيم داشت گفتيم آيا اين آقايان پذيرفته اند گفتند نه، نپذيرفتند بهمراه يكي ديگر از دوستان با اين آقايان جلسات طولاني داشتيم برايشان استدلال مي كردند كه آقا منطق رهبر انقلاب و انقلاب اينست كه امروز كه ملتي بپا خاسته و اين نيروي عظيم آماده براي كارزار و نبرد و پيكار است، بايد كار را يكسره كرد گام بگام معني ندارد و بالاخره پس از چندين ساعت استدلال و گفتگو چند نفري و يا جمعي اين آقايان هم پذيرفتند كه بايد در نفي رژيم قاطع بود چون قبلاً مانع شده بودن كه شاه برود و شوراي سلطني بجاي او بيايد و تركيب اين شوراي سلطنت طوري باشد كه مردمي و مردم پذير باشد و آنوقت آرام آرام انتخابات آزادي برگزار شود و مبارزات پارلماني سر بگيرد و بعد راجع به نفع اصل رژيم اقدام شود اين دو طرز فكر در طول سالها و بخصوص چند ماه اخير وجود داشته خوشبختانه صاحبان اين دو طرز فكر انكار هم نمي كنند كه ايندو طرز فكر وجود داشته اجمالاً بگويم كه در ميان دوستان مختلفمان از قشرهاي مختلف اين دو طرز فكر بود و عده اي هم در نوسان گاهي تحت تأثير تبيين و توجيه و استدلال اينطرف و گاهي تحت تأثير توضيح و استدلال آنطرف ولي ايندو نوع برخورد با رژيم در آن ماهها، در ميدان مبارزه كاملاً حضور داشت و آن كسيكه بيش از همه نقش تعيين كننده داشت تا طرز فكر اول يعني گام بگام را نفي كند و طرز فكر دوم را به كرسي بنشاند بيش از همه امام بود به اين جهت جا دارد كه بگوئيم خط امام در مقابل خط سازش، پس از پيروزي عين اين صحنه در رابطه با نفي آمريكا بميان آمد

پس از پيروزي هم گفتند با چند جبهه نمي شود جنگيد

يك نظر در تداوم انقلاب اين بود كه ما بايد هر چه سريعتر هر نوع رابطه وابستگي آور را با آمريكا نفي كنيم اعم از سياسي، اقتصادي، نظامي يادم مي آيد در حوادث كردستان يكي از تفسيرها اين بود كه دست آمريكا در اين حادثه حتماً هست حداقل براي اينكه مديريت جامعه پيروزمند انقلابي را از نظر تسليحات و تداركات و لوازم يدكي به آمريكا نيازمندند وابستگي سياسي نظامي اقتصادي بخصوص به آمريكا نيازمند كند وابستگي سياسي نظامي اقتصادي بخصوص به آمريكا در حاليكه تنها آمريكا نبود، اروپاي غربي هم بود،‌ژاپن هم هست از نظر يك گروه لغزشگاه انقلاب به حساب مي آمد و گفته مي شد كه اين وضع حتماً انقلاب ما را به انحراف خواهد كشاند و در يك ديد ديگر مجدداً همان منطق بود كه در اين شرايط در دو جبهه و در چند جبهه ببريم استحكام ببخشيم بعد ببينيم با برنامه هاي دراز مدت چه كار مي توانيم بكنيم كه از آمريكا بكلي مستقل شويم بطور خلاصه در تمام اين مدت در اين نهضت سه شعار بود و اين سه شعار نشانگر سه ديد بود

تنها نفي استبداد

1- شعار مبارزه با استبداد بصورت پررنگ و مطرح نكردن مبارزه با استعمار و مبارزه با نظامهاي غير اسلامي هيچكدام از اينها مطرح نميشد فقط يك چيز مطرح مي شد و آن نفي استبداد بود شما اگر اعلاميه هاي منتشر شده را كه يك سند است در آن دوره مطالعه كنيد مي بينيد كه در يك خط آنچه در اعلاميه ها برجسته است و گاهي تنها و تنها بود نفي استبداد از نفي استعمار سخن جدي بميان نيامده و يا مطرح نبوده است

2- نفي استبداد و استعمار و حتي استثمار اما از اينكه اسلام زير بناي چنين نفيي است سخني بميان نيامده است

خط امام نفي هر نظامي غير از اسلامي

3-نفي استبداد و استعمار و استثمار و نفي هر نظام ديگري غير از اسلام، اين شعار اكثريت توده مردم بود كه فرياد مي زدند آزادي نفي استبداد استقلال نفي استعمار و استثمار و حكومت اسلامي خطي كه اين سه شعار را با هم مطرح مي كرد خط امام بود كه معتقد بود اين يك بينش است، اين بينش صادقانه معتقد بود كه براي ما مبناي اسلام است و در پرتو رسيدن به نظام اسلامي به استقلال و نفي استعمار و استثمار و به آزادي يعني نفي استبداد هم مي رسيم اين يك تز و بينش است اصل رسيدن به اسلام و نتيجه قطعي آن رسيدن به آزادي يعني استقلال خواهد بود

سوم خط امام كه آنرا از خط سازش جدا مي كند من در آن ويژگي دوم، خط سازش را برايتان شرح ندادم اين را شرح بدهم بعد بروم سراغ ويژگي سوم

/ 59