شعار من و ياران همفكرمان يك شعار است سكوت،‌سكوت الهام بخش وحدت - او به تنهایی یک ملت بود نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

او به تنهایی یک ملت بود - نسخه متنی

واحد فرهنگی بنیاد شهید

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شعار من و ياران همفكرمان يك شعار است سكوت،‌سكوت الهام بخش وحدت

آيت الله سيد محمد حسين بهشتي در روز پنجشنبه29/8/59 در مسجد امام خميني سخناني ايراد كردند ايشان در ابتداي سخنان خود گفت

بسم الله الرحمن الرحيم ـ با نثار بهترين سلام و درودمان بر همه شهيدان راه خدا و سالار شهيدان سيدالشهدا وياران جانباز و فداكارش بر همه شهيدان عزيز و گرانقدر انقلاب اسلاميمان و بر شهيدان پاكباز ميدانهاي نبرد كه هر گوشه اش كربلائي است و حسينيان و زينبيان در هر گوشه اش حماسه تو كربلا را بوجود مي آورند و سلام بر همه مصدومان اين انقلاب خونين و اين نبردهاي سرنوشت‌ساز و بر شما عزيزاني كه اينجا هستيد و نمونه اي از اين گلهاي شكفته شده انقلاب كه انشاء الله همواره در حال شكفتن بمانيد و در همين حالتتان الهام بخش براي همه ما باشيد همانطوريكه وعده داده بودم در سخنراني تاسوعا در دانشگاه تهران زمينه بحث و عرض امروز من مربوط به روحانيت و انقلاب اسلامي ايران است

روحانيت و انقلاب

البته از ديروز تا حالا در رابطه با مسائلي كه جديداً طرح شده مرتب مراجعه مي شود و يادداشت داده مي شود كه شما بايد به اين مسائل پاسخ بدهيد و توضيح بدهيد براي ملت من فقط يك توضيح دارم و آن اين است كه ما معتقدان سرسخت به ولايت فقيه و امامت قاطع رهبر عاليقدرمان امام هستيم

گوش بفرمان امام

ايشان فرموده اند در اين زمينه ها مطلقاً سخني نگوئيد و من تا ايشان اجازه ندهند يك كلمه سخن نخواهم گفت تكبيرمردم

اي امت فداكار و اي امام الهام بخش و الگو و اي خلبان هوانيروزي كه در ايلام به من گفتي ما اينجا جانبازي مي كنيم اما انتظار داريم كه در ميان مسئولان وحدت و يكپارچگي باشد‌، اي پاسدار كميته انقلاب كه ديشب برنامه و نوار تلويزيوني تو را از حومه آبادان اين صحنه قهرمان ها پخش كردند و صدايت را شنيدم كه آنجا با آهنگ قرآن و با دل پراحساسات گفتي ما اينجا جانبازي ميكنيم بگوئيد مسئولان با هم يكي باشند به خدا سوگند كه در برابر شما از طرح هرگونه جمله اي كه بوي اختلاف دهد احساس شرم مي كنم

شعارمان سكوت

و به همين جهت تا آنجا كه ضرورت ايجاب بكند و امام و امت نخواهد شعار من و ياران همفكرمان فقط يك شعار است، سكوت، سكوت الهام بخش وحدت انشاء الله مردم درود بر بهشتي و گمان مبر اين عزيزم و شما اي عزيزان نور چشم همه ما گمان مبريد كه ما ذره اي فرصت را براي ايجاد هماهنگي ها و همكاريها از دست بنهيم و در سخن روز تاسوعا زمينه سازنده اين وحدت و يكپارچگي را بر پايه مرزهاي قانون اساسي بيان كردم و اما در زمينه مسائل خاص مربوط به قوه قضائيه كه حتماً توضيحاتي براي مردم لازم است يك گوشه آن را كه مربوط به همين دو روز اخير است براي ملت قهرمانمان توضيح مي دهم اين فقط توضيح مسئله اي كه مطرح شده و گوشه هاي ديگر را به تفصيل در يك بيان كه بزودي داده خواهد شد، به اطلاع همه خواهيم رساند درباره حمله به روزنامه ميزان سخني گفته شده بود اين حمله بر طبق اطلاع مستندي كه داده شده مربوط به صحبت تاسوعا بوده و بلافاصله برادر و يار عزيزم جناب آقاي موسوي اردبيلي دادستان كل كشور در جريان قرار مي گيرند و آقاي دكتر يدالله سحابي بايشان تلفن مي كنند و اطلاع مي دهند و آقاي باقري رئيس كميته مركزي يعني معاون آقاي مهدوي و برادر ايشان و همچنين جناب آقاي ميرسليم سرپرست شهرباني فوري اطلاع دادند و فوراً اقدام شده و يك نفر از كساني كه در جريان حمله هم بوده است بازداشت شده و از او سؤالاتي انجام شده و دنباله آن هم انجام خواهد گرفت و مسئله مربوط است به صبح تاسوعا و اقدام هم بالافاصله همان صبح انجام گرفت و گمان دارم قوه قضائيه با قاطعيت و سرعت در اين زمينه اقدام كرده اين توضيحي بود پيرامون اين مسئله تا نمونه‌اي باشد از خروار تا انشاءالله قوه قضائيه براي روشن كردن ذهن ملتمان و آرام كردن وجدان انقلابي اين امت قهرمان توضيح مفصل را پيرامون همه مسائل ديگر خواهد داد

روحانيت كيست؟

روحاني كي است؟ روحاني يك عالم دين است كه در راه تزكيه و تعليم و تلاوت و فراخواندن آيات خدا بر مردم مي كوشد كار پيغمبران را ادامه مي دهد

روحاني مسئوليت تلاوت آيات خدا بر مردم تزكيه مردم و آموزش دادن اسلامي به مردم و نشان دادن راه زندگي سالم و سعادت آفرين به مردم را بر پايه تعاليم خدا بر عهده گرفته است ايفاي اين مسئوليت خطير و سازنده و بوسيله روحاني ايجاب مي كند كه روحاني خودش اهل علم باشد خودش درباره قرآن و اسلام درس بخواند و مطالعه داشته باشد و بفهمد كتاب سنت را و چون مي‌خواهد تزكيه كند ديگرا را اول خودش را تزكيه كند در راه تقوا باشد بسازد خود را عادل باتقوا، خداترس و داراي مكارم اخلاق باشد و چون مي خواهد ديگران را بسازد وبه آنها ياد بدهد بايد يك آدمي باشد داراي جوهر سازندگي و ياددهندگي كه اين خود يك كار دشوار است و چون ساختن مردم و ياددادن به مردم علاوه بر آگاهي بر اسلام و قرآن، سنت سيره پيغمبر و عترت اسلام عليهم اجمعين نياز دارد به اينكه آدم خود مردم و زمان خودش را هم درك كنم ما تا زمان خود را نشناسيم تا محيط خود را نشناسيم تا مردم خودمان را نشناسيم نمي توانيم مردم را در راه اسلام دعوت كنيم و آموزش بدهيم، بسازيم، پس بايد محيط و زمانش را هم درك كند

رابطه روحانيت با مردم

روحاني كسي است كه با اين اندوخته ها و سرمايه ها مي آيد ميان مردم در رابطه با متن مردم زندگي مي كند و كار مي كند براي مردم صحبت مي كند دائماً در تماس مستقيم با مردم است اگر منبري است، توي همين مردم و توده ها سخنراني مي كند سخنرانيش به يك قشر معين مربوط نيست به همه مربوط است سخنراني هم نيست كه حرف بزند و برود حرفش را مي زند يا همان وقت با مردم است يا شبش مردم مي آيند در خانه اش با او معاشرت دارند روحاني و مردم مثل ماهي مي ماند و آب روحاني با مردم و در مردم زنده است بدون مردم نمي تواند رسالتش را ايفا كند علاوه بر اين روحاني در جامعه ما يك نقش ديگر را هم خودبخود بر عهده دارد و آن خدمت بي منت بر مردم است

انتظار مردم از روحانيت

مردم بخواهيم يا نخواهيم از روحاني محلشان انتظار دارند اگر گره اي در كارشان پيدا مي شود قدم جلو بگذاريد گره گشائي كند مشكلي پيدا مي شود حل كند يادم مي آيد در نجف آباد اصفهان يك عالم مردمي فعال به نام آقا شيخ ابراهيم رحمه الله عليه زندگي مي كرد خوب يادم مي آيد آنوقتها كه ما طلبه جواني بوديم پرسيدند وضع ايشان در ميان مردم چطور است گفتند مردم ايشان را از صميم قلب دوست دارند چطور؟ چون ايشان هم امام جماعت و هم مدرس است و هم واعظ است هم خادم به مردم خدمت مي كند بعد گفتند بطور مثال گاهي بعد از نيمه شب در خانه ايشان را مي زنند و مي گويند ريش سفيدهاي فاميل نتوانسته اند دعواي خانگي را حل بكنند و ناچار به شما زحمت داده ايم لطفاً بيائيد ما را اصلاح دهيد بسياري از روحانيون آماده به خدمت براي خدمات مردم زندگي مي كنند بدون اينكه ساعت معين داشته باشد هميشه در اختيار مردم هستند اينها خصلتهاي اساسي يك روحاني است در اين بازار تهران يك بچه بازاري نفت فروش در زمان رضاخان قلدر آنوقتي كه روحانيت تحت فشار بود آنوقتي كه در صدد ريشه كن كردن روحانيت بودند تصميم مي گيرد حالا كه روحانيت را اينقدر تحت فشار قرار مي دهند من مي آيم درس مي‌خوانم و روحاني مي شوم خودش يك شجاعت است ايشان مي آيد درس مي خواند نفت فروشي هم مي كرده تا كم‌كم يك مقدار طلبه درس خوانده اي مي شود تصميم مي گيرد بچه هاي ديگر بازار را آموزش بدهد اين بچه ها الان عده شان جزو بچه هاي مؤثر در تداوم انقلاب اسلامي ما هستند و در سال 42 و 1341 اينها در اداره و سازماندهي نيروهاي انقلاب نقش اساسي داشتند اين آقا بچه ها را ميبرده بيرون شهر دنگي آنجا با هم بوده اند هم بازي و برنامه داشته اند هم براي آنها حديث مي گفته و هم با آنها نماز مي خوانده مي گفته اين بچه ها روزهاي جمعه فاسد ميشوند من بايد براي روزهاي جمع اينها برنامه اي داشته باشم كه اينها فاسد نشوند

اينها كارهاي روحانيت است در رابطه با اسلام و روحاني اسلام،‌روحانيت يك وظيفه ديگر هم پيدا مي كند و آن وظيفه اينست كه چون اسلام ديني است كه مشتمل بر سياست است و سياست از ديانت و حتي از عبادت جدا نيست عبادتش هم سياست است نماز جمعه نماز عيد وحتي حج و البته جهاد و نهي از منكر و امر به معروف جاي خود دارد روحاني عالم است در ابطه با سياست هم مسئول است

جدائي دين از سياست

يك زماني بود بيگانگان، آنهائي كه مي خواستند روحانيت از صحنه اداره جامعه و سياست غايب بشود تا بتوانند كارهايشان را بكنند اينها يك فرد ضد اسلامي را در جامعه ما رونق داده بودند و آن اينستكه آقا روحاني چكار به كار سياست دارد؟ فلاني خيلي روحاني جليل القدري است، اصلاً كاري به كارهاي مردم ندارد به بركت اين انقلاب به بركت خود اسلام به بركت قرآن به بركت رهبر انقلاب به بركت علماي بزرگ و جليل القدري كه قبل از آن اعلام كردند كه روحانيت و ديانت با سياست كار دارد خيلي هم كار دارد تكبير مردم من اينجا نه به مناسبت حضور برادر عزيزم آقاي سيد محمد باقر خوانساري كه امام جماعت اينجا هستند، بلكه به مناسبت علاقه قلبي كه به مرحوم آيت الله العظمي حاج سيد محمد تقي خوانساري رضوان الله عليه داشتم اين را ياد ميكنم مرحوم آيت الله تقوي خوانساري در قم يك مرجع و يك مدرس عاليقدر و مورد اعتماد عموم بودند و نماز جماعت ايشان جزو باشكوهترين نمازهاي جماعت بود ايشان در سالهاي 1330 تا 1332 در همان سالهاي نبرد ملت با استعمار اروپائي و غربي رسماً وارد ميدان شدند تا نشان دهند كه تعهد روحانيت در برابر وظايف سياسي ايجاب مي كند كه بي تفاوت از كنار مسائل عبور نكنند و ما پيشگاماني اينچنين داريم همينطور به جلو برويد و برويد ولي همه ما مي دانيم كه نقش سازنده و گسترده در رابطه با حضور وسيع روحانيت در مبارزات اجتماعي در پي قيام انقلابي متداوم و پيگير و سرسختانه سال 1341 به رهبري امام خيمني صورت گرفت ايشان هم تلاشها و زحمات گذشته را توانستند شكرگزاري و قدرداني كنند و با پيشتازي به اين طلسم و افسانه باطل جدائي دين از سياست و جدائي روحانيت از سياست پايان دهد و روحانيت اكثريت قاطعش در همه جا وارد ميدان سياست و نبرد و مبارزه شد تكبير مردم

حضور روحانيون در جبهه هاي نبرد

همين الان صدها روحاني جوان در صحنه هاي نبرد در بيشتر جبهه ها حضور دارند و در كنار برادران ديگرشان مي رزمند يك برادر پاسدار به من در مراكز خط آتش گفت چقدر زيبا بود و آرامش ميداد به قلب ما وقتي كه من ديدم در سنگر پهلوئي من برادر پاسدارم راجع به نمازش دارد سؤال مي كند كه من در اين حالت چگونه نماز بخوانم و ديدم همسنگر او يك روحاني جوان است كه دارد براي او مسئله عبادت و نمازش را در اين حال نبرد بيان مي كند حضور تمام عيار روحانيت در صحنه زندگي اجتماعي براي خود روحانيت مسئوليت هاي جديد را به همراه آورده روحاني حالا بايد صبح تا شب كار بكند آن موقع صبح تا شب بايد در اختيار مردم مي بود گاهي مراجعه كننده داشت و احياناً گاهي هم فرصت مطالعه يا آرامش داشت حالا روحاني بايد صبح تا شب كار بكند صبح تا شب آماده باشد مسئوليتها سنگين شده است

در اين دوران انقلاب در دوران ممتد بين سال 1341 تا حال به تدريج روحانيون وارد ميدان و معركه شده اند عده اي پيشتاز بودند زودتر وارد شدند عده اي بدنبال آنها وارد شدند و در سال 1357 در آن چند ماه اخير كه بايد ملت ما يكجا و يكپارچه در مقابل مزدوران رژيم بايستد همه‌تان شاهد بوديد كه بيشتر مساجد ما پايگاه رزم و نبرد بود مردم آنجا دور هم جمع مي شدند روحاني و روحانيت محل قاطعي با مردم، دوشادوش مردم كار و حركت و فعاليت داشت البته چون ميخواهم واقعيت ها را همانطور كه بوده مطرح كنم در همانموقع هم گاهي جوانها گله مي كردند كه روحاني محل ما آنطور حركت ندارد ولي اينها استثناهاست در سال 57 بخصوص از ماه رمضان به بعد حضور روحانيون با مردم در صحنه هاي نبرد روز بروز گسترده تر مي شود تا پيروزي بهمن 57 ـ روحانيت احساس مي كرد نظام طاغوتي مزدور سرنگون شده رژيم منفور از بين رفته اما اين را هم احساس مي كرد كه خيلي خوب پس از پيروزي حالا مسائل زيادي هست كه تا ديروز به عهده رژيم بود حالا به عهده كيست؟ مردم هر محل از روحاني محل انتظاراتي داشتند خيلي از اين آقايان روحانيون تماس مي گرفتند مي گفتند همه مردمي كه در طول انقلاب شب تا صبح كار كردند تعطيل كردند كارشان را رها كردند راهپيمائي كردند تداركات فراهم كردند پلاكارد نوشتند شعار تهيه كردند و نيروها را براي حركت آماده كردن خوب اينها امروز مسائلي دارند اينها بهطور طبيعي به ما مراجعه مي كنند همانطور كه ديروز به ما مراجعه كردند، حل مشكلاتشان را از ما مي‌خواهند، گرفتاري هايشان را مي خواهند ما حل كنيم تكليف چيست

تشكيل كميته ها

اولاً با همكاري مردم و اين روحانيون، در مساجد و محل ها كميته هاي انقلاب تشكيل شد،‌كميته‌هاي انقلاب چيكار مي كرد، كميته هاي انقلاب بسياري از جاهاي خالي حكومت را در آن دوره پر كرده بود، امنيت محله ها را كي تأمين مي كرد!

همين كميته هاي انقلاب، بسياري از اين آقايان مي گفتند ما نيمه شب مي رويم اينطرف و آنطرف ببينيم كه پاسداران كميته مشكلي ندارند، نيازي ندارند، سرجايشان هستند، اگر كسي نيست كي بايد سرجايشان بيايد نصف شب گشت مي دادند، وظيفه شان را انجام مي دادند وقتي قرار است روحاني بيايد توي گود، بايد بقول معروف لخت بشود بيايد در گود، براي همه سنگيني ها و دشواري‌ها و مسئوليت ها آماده باشد، به اين ترتيب روحانيت شانه اش روزبروز زير بار مسئوليت‌هاي سنگينتر قرار مي گرفت

تشكيل دادگاهها و نقش روحانيت

دادگاههاي انقلاب تشكيل شد، چه كساني پذيرفتند كه در اين دادگاهها قاضي باشند، و احكام دشوار و سخت را حكم كنند و براي خودشان دشمن بتراشند، بسياري از كساني كه در اين دادگاههاي انقلاب به اعدام يا زندان محكوم شده اند حال دوستان و نزديكانشان نسبت به آن روحاني كه قاضي آن دادگاه بود احساس خشم و بدبيني مي كنند

آيا اگر روحاني مي خواست جنت مكان زندگي كند بهتر نبود كه بعد از پيروزي انقلاب بگويد خيلي خوب افتخار پيروزي انقلاب را كه همه براي ما سهمي قائل هستند به ما هم از اين افتخارات سهم بالائي مي دهند، برويم كنار كه همچنان جنت مكان و خوشنام بمانيم

خيال مي كنيد كه روحانيون اينكار را سرشان نمي شد يا خيال مي كنيد كه بر اين قضات دادگاههاي انقلاب كه اين همه مسئوليت الهي و مردمي سنگين را بر عهده گرفته اند حقوق هاي كلان داده مي شود تا چندي قبل حتي به اندازه خرجي شان هم نمي شد به آنها حقوق داد، ‌چندي قبل ما يك ساماني داديم به اينكار، و تازه بالاترين رقم حقوقي كه به يك قاضي دادگاه انقلاب داده مي شود معادل است تقريباً با حقوق اوليه يك قاضي معمولي كه در دادگستري خدمت مي كند ميشد بگويند آقا ما چه كار داريم به كار كيته هاي انقلاب، مردم هم مي آيند و به ما هم محبت دارند و احترام مي گذارند و خوشحال هستند، چرا اينها در كميته هاي انقلاب ماندند، براي اينكه مردم مي خواستند بمانند، براي اينكه به علت اعتمادي كه مردم به اكثرشان دارند مي توانند وسيله جمع كردن قوا و نيرو باشند چند نفر از روحانيان هم شانه شان زير بار سنگين شوراي انقلاب رفت، خوب اينها كه خودشان عاشقانه خواستار اين نبودند كه عضو شوراي انقلاب باشند، اينها مي دانستند كه قبول مسئوليت عضويت در شوراي انقلاب چه بارهاي سنگيني را بر دوش آنها مي آورد مي دانستند كه ديگر بايد با زندگي و زن و بچه و همه چيز خداحافظ بكنند تا بتوانند اين مسئوليت را با كار شبانه روزي ايفا كنند و اين را هم مي دانستند كه عضويت شوراي انقلاب نه حقوق دارد نه مزايا، فقط خدمت! هيچيك از اعضاي شوراي انقلاب براي مسئوليتي كه داشتند چيزي دريافت نكردند، بعدها بعضي از آنها كه وزير شدند حقوق وزارتشان را دريافت كرده اند

حضور مردم و روحانيت در صحنه

چه چيز اينها را بسوي اين مسئوليتها جذب مي كرد بينش اسلامي زنده امروز كه دين از سياست جدا نيست و روحانيت بايد همچنان با مردم در صحنه بماند،‌مردم و روحانيت بايد براي هميشه در صحنه بمانند تا اصالت و هويت اسلامي انقلابي و استقلال و مصونيت كامل انقلاب از دخالت عوامل مرئي و نامرئي بيگانه تضمين شود من به عنوان نمونه عرض مي كنم كه شايد ماه تير 58 بود كه 6 يا 7 ماه از تشكيل انقلاب مي گذشت ، خدمت امام عرض كرم، مسئوليتهاي فراواني بدوش ماها بوده واگر اجازه مي دهيد فعلاً كارها دارد راه مي افتد ما برويم سراغ آن مسئوليتها، امام فرمودند نه! شما و دوستانتان حتماً بايد بمانيد و حضور داشته باشيد وظيفه بود، امروز هر روحاني در صحنه اداره كشور حضور دارد، با احساس وظيفه حضور دارد

مشكلات دستگاه قضائيه

در همين قوة قضائيه ما از روحانيون واجد شرايط كه دعوت مي كنيم مي گويند بار قضا مشكل است مي ترسيم در برابر خدا مسئول بمانيم و از عهده اين مسئوليت برنياييم تقواي آنها در آنها اين نگراني را بوجود آورده و بعد بايد كلي ما بنشينيم و با آنها صحبت كنيم بگوئيم آقا قرار بود تقواي ما صرفاً تقواي پرهيز نباشد، تقواي ستيز باشد، بايد با عدالتي ها نبرد كنيم و ستيز كنيم برادر بيا در سنگر همكاري كن والا مگر به اين آساني ها قبول مي كنند اگر قوه قضائيه با اين فرصت كوتاه تبدل به يك قوه قضائيه تمام عيار بي عيب و نقص نشده براي اين است كه كي قاضي پيدا مي شود مگر پيدا كردن قاضي وساختن قاضي كار آساني است، دادگاه انقلاب شيراز نابساماني‌هايي داشت در چندي قبل كه به آنجا رفتم گفتند كه دادگاه انقلاب اينجا رسيدگي نمي كند، اشكالاتي هم پيدا كرده، حل كنيد، ‌اين اشكالات پيچيده است، فقط اين نبود كه يك قاضي هست و كارش آنطور كه بايد براي مسائل پيچيده كافي نيست، نه مسئله دادگاه انقلاب به دهها مسئله ديگر گره خورده بود برگشتيم تهران با آقاي موسوي صحبت كرديم و آنموقع شوراي عالي قضائي تشكيل شده بود و شوراي سرپرستي بود گفتيم بايد چكار كنيم براي سامان دادن كار دادگاههاي انقلاب ، مدتها وقت صرف شد تا اولاً بكار آن قاضي دقيقاً رسيدگي كنيم ببينيم نقص كارش در كجاست، ثانياً نه يك قاضي بلكه چند قاضي پيدا كنيم براي فرستادن آنجا البته فرستاديم، حالا مدتي است بحمدالله كار دادگاه انقلاب شيراز رونق پيدا كرده، راه افتاده، به پرونده هاي عقب افتاده رسيدگي شده و در اين مدت توانسته اند بكار آنها برسند ولي اين نه به آنكه منشأاش بي اعتنائي باشد، منشأ اين كمبود قاضي و اين است كه دستگاه قضائي رسيدگي كيفيتش متناسب با اين همه مسائل قضائي كه از انقلاب و غير انقلاب داريم نيست معلوم است كه اين زمان مي خواهد مگر نه اينست كه قرار بود ما شعار تو خالي يكشبه و دوشبه هم چيز را اصلاح مي كنيم را كنار بزنيم وقبول كنيم كه بايد همه با هم و همه به كمك هم تلاش كنيم تا نهاد لازم براي تداوم انقلاب و اداره جامعه انقلاب ساخت بشود خوب زمان مي برد كمك مي خواهد گاهي برادران جانباز پاسدار انقلاب ما چه در كميته ها و چه در سپاه پاسداران در انجام وظايفي كه از طرف دادستانها به آنها محول مي شود اشتباه مي‌كنند تندروي مي كنند و گاهي هم كندروي مي كنند خوب حالا چكار كنيم جز اينكه بايد وقت صرف كنيم تا اين برادر، پاسدار را بسازيم، كي بايد اينكار را بكند؟ باز روحانيت

به يك يك اين آقايان قضات كه براي دادگاههاي انقلاب مي روند اين توصيه كرده ايم كه برادر عزيز هفته اي دو سه ساعت هم وقت صرف گفتگو با پاسداران جانباز گرانقدري كن كه شب و روز جان خودشان را در معرض خطر مي گذارند براي اينكه اين انقلاب را پاسداري كنند و نگهباني كنند به اين ترتيب است كه مي بينيد روحانيت در جاهائي كه حضور دارد مسئوليتش سنگين است روحاني در يك جا امام جماعت است، امام جمعه است،‌واعظ است مي آيد ميان مردم تا مي‌رسد آقا فلان گوشه مملكت نابساماني دارد خودتان مي گوئيد اين شما مردم هستيد وقتي كه يك روحاني در محل پيدا مي كنيد و مي بيند در كارهاي مملكت اشكالي است مي آييد و به او ميگوئيد

حالا اين روحاني چه بگويد؟ بگويد آقا به من مربوط نيست؟ اين گونه جواب بدهد شما عزيزان ضربت خوردن پرافتخار انقلاب اين را قبول مي كنيد كه بگويد به من مربوط نيست قبول نمي‌كنيد شما جواب مي دهيد كه مسئول هستي خوب اين آقا به مسئولان تلفن مي كند و مي گويد كه چيست؟ اينكه ما بگوئيم روحانيت در كارها دخالت نكن دخالت دو معني دارد يكي اينكه يك آقاي روحاني به جاي شهردار امضاء كند دستور بدهد بله اين دخالت غير مسئولانه است روحاني نبايد اينكار را بكند غير روحاني هم نبايد اين كار را بكند هر كسي مسئوليت و وظيفه دارد اما اگر روحاني تلفن كرد به اين آقا و به او جواب سربالا داد روحاني وظيفه دارد اين كارها را انجام دهد

نظارت روحانيت در كارها

مسئول است تكبير مردم من اين را صريحاً اينجا عرض مي كنم روحانيون آگاه متعهد حداقل در حد نظارت همه جانبه تمام عيار به عنوان معتمدان ملت در جريان كارهاي كشور براي هميشه نظارت خواهند كرد تكبير مردم كساني در جمهوري اسلامي مسئوليتهاي خرد و كلان را قبول بكنند كه با اين نظارت مزاجشان سازگار باشد آنهائيكه اين نظارت را نمي تواند تحمل بكنند لطفاً جايشان را به كساني بدهند كه از اين نظارت صميمانه استقبال مي كنند آقاي روحانيون بعد از پيروزي انقلاب مراجعه مي كردند و مي گفتند كه اين مردم در محله ما مشكلات و سختي دارند ما يك امكانات داشته باشيم و گوشه اي از دردهاي اينها را دوا كنيم در آن موقع سياست دولت موقت خلاف اين بود كه اينها مي گفتند آقا كارها را ارجاع بدهيد به ادارات حالا ادارات ما همه ياقوتي شده بود به آقايان روحانيون گفتيم گفتند اين كار را كرديم ولي اينها هنوز به فرهنگ انقلاب خو نگرفته اند ساخته نشده اند عده اي از آنها هم پذيراي اين انقلاب نبوده و نيستند ما نمي توانيم اين مردم را همينطور به آنجا حواله بدهيم راضي بر مي گردند و مي گويند بله اين هم جمهوري اسلامي ما ما آنموقع به دولت موقت مي گفتيم بايد زمينه هاي همكاري مردمي با اين مردم محل و با اين روحانيون مورد اعتماد مردم محل فراهم كنيم تا اصولاً راه براي سيستم جديد مديريت جمهوري اسلامي ايران گشوده شود ما بايد يك راه جديدي را داشته باشيم ما نمي توانيم با همين نظام اداري كه مال زمان طاغوت است تا آخر برويم نمي گويم با اين كارمندان نمي توانيم تكبير مردم ما اكثريت اين كارمندان و خانواده هاي آنها جزء اين جمهوري مي دانيم و وظيفه داريم براي سلامت و سعادت انقلابي كردن آنها و ساخت انقلابي آنها تلاش كنيم و همانطور كه مكرر عرض كردم وظيفه انقلاب اين است كه يك جريان سازنده برومند بوجود بياورد تا بتواند همه اينها را بسازد اما اين غير از اين است كه حالا كه هنوز ساخته نشده اند بگوئيم آقايان روحانيون و معتمدان شما كاري به كارها نداشته باشيد دولت خودش كارها را انجام مي دهد ما اصلاً ميخواهيم دولت در بطن و متن ملت باشد ما مي خواهيم ديگر دولت و ملت دوگانگي و جدائي نداشته باشند و اين راهش اين است كه راههاي پيوند ميان دولت و ملت كشف شود و اين پيوندها تقويت بشود غير از اين راهي ندارد اين مسير ماست تكبير مردم

نقشه دشمن براي حذف روحانيت

براي اين منظور روحانيت مي خواهد در صحنه بماند دشمن چه كار مي كند؟ خوب براي اينكه روحانيت از اين نقش خلاق و مردمي اش دور بشود دشمن شروع كرده است به توطئه هر جا كمبود و نقصي هست به حساب روحانيت است هر كس دچار درد بي درمان يا سخت درماني هست تنگ گوشش نق مي زند بله ديگر حكومت آخوندهاست؟ بهتر از اين نمي شود كجا حكومت آخوندهاست در اين مدت از روحانيون مگر چند نفر از ما مسئول، مسئوليت قبول كرده اند الان كه ما دولت منتخب مجلس داريم در كابينه مان يك وزير روحاني داشتيم؟ حالا هم وزير دوم پيشنهاد شده چقدر به اينها اصرار التماس شده كه اين كار را قبول كنند از هر طرف به اين برادر عزيزمان جناب مهدوي كني را اصرار كرده اند كه چاره اي نيست و ايشان پست وزارت كشور را قبول كنند با اين برادر عزيزمان جناب دكتر باهنر كه الان نماينده مردم تهران در مجلس هستند چقدر از همه طرف فشار آمده كه براي آموزش و پرورش شما نامزد هستيد رد نكنيد در صورتي كه مجلس حالا گفته ما نمي گذاريم چهره هاي برجستة مجلس از دست برود بنابراين در كل كابينه مگر چند نفر روحاني است در پستهاي ديگر چند نفر روحاني است چطور شده است كه هر جا نقصي است به حساب روحانيت با تعبير حكومت آخوندها مي گذارند چه حسابي در كار است توطئه!

توطئه بر عليه روحانيت

توطئه ايكه يا ميان مردم و روحانيت بار ديگر فاصله بيفتد همان قصدي كه زمان رضاخان بود مي‌خواهد تكرار كنند زمان رضاخان كار را بجائي رسانده بودند كه روحاني اگر سيد بود به احترام سيادتش ممكن بود در ماشين سوارش بكنند اگر شيخ بود سوار ماشين نمي كردند و مي گفتند كه شوم است همان سياست شوم را الان دارند تكرار مي كنند، ملت مسلمان با روحانيت نمي گويد كه در كارش هيچگونه نقص و كمبود نيست، معصوم نيست، هم نقص دارد و هم كمبود روحانيت نميگويد كه در لباس روحانيت كم و بيش از عناصر ناصالح وجود ندارد، چنين عناصري وجود دارد و بايد به دست خود روحانيت حساب اينها روشن شود، و كنار زده شوند، روحانيت مي گويد من همان نهاد ديرينه قديمي و همان يار مهربان امت مي خواهم بمانم و در تداوم انقلاب و ساختن جمهوري اسلامي مان نقش خلاقي را كه مي توانم داشته باشم، ايفا كنم همان خادم ملت و خدمتگزار بي‌منت باشم، بنگر به امام و رهبر كه حتي از كلمه رهبر كه به حق و بدون هيچ ترديد شايسته آن است و احدي در دنيا در اين زمينه ترديد ندارد از كلمه رهبر هم خوشش نمي آيد مي فرمايد به من بگوئيد خدمتگزار، بهتر است تا بگوئيد رهبر، ملت قهرمان ايران، ما روحانياني كه به حكم وظيفه و به خواست خدا كه شارع اسلام است،‌بخواست نبي اكرم و ائمه طاهرين بحكم آنچه ولي عصر در روايت مشهود از او فرموده، بخواست امام و رهبر عزيزمان و به خواست آن قهرمانهاي جانباز صحنه انقلاب كه هر كجا در جمع آنها هستيم احساس پيوند عاشقانه متقابل برادريمان عيان و آشكار هست

ما بر اين احساس مي خواهيم همانطور كه رهبر فرمود در جمع شما و در خط اصيل اسلامي انقلاب خدمتگزار باشيم و نه هيچ چيز ديگر تكبير حضار ما همان خادماني بي توقع از شما ملت همان حافظان نواميس اسلام و امت و همان پاسداران استقلال جامعه در برابر معوذهاي مرئي و نامرئي ابرقدرتها و قدرتهاي درجه دوم جهاني مي خواهيم بمانيم نه اينكه بگويم ديگر آن چنين نقشي ندارند، دروغ است روحانيت انحصار طلب نيست، اينهم از آن دروغهاي شاخدار!

سخني با برادران روحاني

اما سخني هم با برادران روحاني، برادران عزيز روحاني در سراسر جمهوري اسلامي و در خارج از سرزمين جمهوري اسلامي، آنها كه الان همگام و يا پيشگام و پيشتاز نهضت هاي انقلابي در كشورهاي اسلامي هستيد و گه گاه هم اينجا آمده ايد، بدانيد وظيفه يك يك ما اينست روي نسل جوان و نوجوان حساسيت هميشگي مان را داشته باشيم، دشمن در صدد شكار كردن اينهاست، دشمن در صدد گول زدن و فريب دادن اينهاست، دشمن مي خواهد از دل پاك اينها سوءاستفاده كند يك نوجوان در اهواز آمده بود پيش من گفت من مي خواهم از تو طلب عفو كنم دل من را نسبت به تو بدبين كرده بودند، اينجا آمدي در همين برخوردهائي كه با تو داشتم ديدم همه آنها كه درباره تو از نظر كيفيت برخورد و كار و تماست ميگفتند عيناً فهميدم دروغ است

بعد اين را گفت ميداني دشمن درباره شماها نيرنگ بازي مي كند، چه وقت قبل رفته بود در اين محله هاي فقير نشين اهواز خانة يك پيرزني، برق خانه اش را قطع كرده بودند، بعد رفته بودند در خانه اش گفته بودند كه اينكه ميداني چرا برق خانه ات را قطع كرده اند، بهشتي دستور داده برق خانه تو را قطع كنند

امروز گزارش دادند كه دو نفر دختر جوان در خانه ها مي رفتند،‌سؤالات يكجروي مطرح مي كردند كه كي ها نمي گذارند در اين مملكت كار بشود و سؤال را طوري هدايت مي كردند كه اين سؤال بيايد بطرف روحانيت و به طرف ماها كه اينها نمي گذارند ادر اين مملكت كار انجام بگيرد، برادران روحاني در يك جوي چنين كه دشمن مي خواهد با ايجاد اين جوهاي نامساعد و جوسازي ها و سمپاشي ها جلوي نقش سازنده روحانيت متعهد مبارزه را بگيرد يك يك ما بايد مواظب باشيم نسل نوجوان و جوان را به حساب آوريم، بيش از آنچه به حساب مي آورده ايم وقت صرف آنها كنيم

پريروز من در كمال گرفتاري بودم آمدند گفتند مدرسه مروي پس پريروز گفتند در مدرسه مروي بچه ها خواستند تو بيائي برايشان صحبت كني واقعآً گرفتا بودم كار داشتم، گفتم چون نزديك هست و وقت از نظر آمد و شد خيلي نمي برد شب خواهم آمد آنجا رفتم تا در ميان اين نوجوانها باشم با آنها سخن بگويم، البته برادران ديگري هم خبر داشتند و آنجا بودند آمده بودند به هر حال همه ما سعي كنيم با اين نوجوانهاي عزيز پيوند نزديك داشته باشيم كمي از آنها دور ماندن، كمي به حساسيت و ظرافت روح آنها كم توجهي كردن آنها را در ميدان و در صحنه و در دسترس كار دشمن قرار مي دهد حيف است از اين نيروهاي عزيز پاك پرتوان كه دست دشمن بيفتند و اين ما هستيم، اين شما روحانيون مسئول هستيد كه در اين رابطه مسئوليت سنگيني را بر عهده داريد

سخني با جوانان

سخني هم با شما نوجوانان و جواناني كه اين كلام را مي شنويد اي عزيزان اسلام و امت اسلام آگاه باشيد بسياري از ما از جمله خود من بهترين سالهاي زندگيم را بيش از هر كس صرف شما كرديم الان هم بيش از هر چيز دوست داريم در جمع شما باشيم و با شما به سخن بنشينيم و با شما همرزم و هم تلاش نزديك باشيم با شما همرزم هستيم اما كمي سنگرهايمان با يكديگر جدا شده است مسئوليت هاي تازه آمده سنگرهاي تازه اي را بر عهده ما گذشته است ولي عزيزان بدانيد قلب ما و دل ما و سراسر وجود ما مالامال عشق و علاقه به هدايت نسل جوان انقلابي مان در خط پاك و اصيل اسلام و در خط امام هست و آرمان ما اين است كه جوانان و نوجوانان ما همگي همگي ما حتي آنها كه فريب خورده بودند به راه اصيل اسلام به راه پاكي و فضيلت و تقوا عدل اجتماعي، عدل اقتصادي عدل سياسي بياييد و همگي در اين صراط مستقيم الهي با هم حركت و هم تلاش باشيم به گفته امام دشمن نيرنگ باز است كه مي خواهند شما را از اين سيل خروشان ملت قهرمان شما را جدا كند و بار ديگر نغمه شور جدائي جوان از توده جامعه و تحصيل كرده ها و درس خوانده‌ها از روحانيت را سر دهد هر قدر نزديكتر بيايد بيشتر احساس خواهيد كرد

اي پاسداران انقلاب، اي درجه داران و اي افسران رزمنده نيروهاي زميني ـ هوانيروز و هوائي و دريائي و اي داوطلبان فداكار پرخروش مردانه با دشمن بجنگيد مؤمنانه با دشمن ستيز كنيد و بدانيد ملت و روحانيت پشت شما هستند

/ 59