زبان و لهجه محلّي كرماني - زبان و لهجه محلی کرمانی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

زبان و لهجه محلی کرمانی - نسخه متنی

حمید فرزام

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

زبان و لهجه محلّي كرماني

حميد فرزام

زبان فارسي دري كه بعد از غلبة قوم عرب و رواج اسلام در قرن سوم و چهارم هجري، لهجة محلّي مردم مشرق و شمالِ شرقي ايران يعني خراسان قديم .و ماوراء‌النّهر بود و در شهرهاي بزرگي از سمرقند و بلخ تا مَرو و طوس و ديگر بلاد بدان مُحاوره مي‌كردند. با تشكيل حكومت‌هاي مستقلِ ايراني و ظهور شاعران بزرگي چون رودكي سمرقندي و شهيد بلخي و كسائي مروزي و فردوسي طوسي... كه به همان زبان شعر مي‌سرودند رونقي به سزا يافت و به مُرور زمان بر اثر آميزش با زبانِ عربي و سعت دامنة لغات و اصطلاحات و معاني و تحوّل و تكاملِ نسبي ، به عنوان زبان رسمي در ديگر نواحي كشورِ پهناور ايران معمول و متداول گرديد. (تاريخ ادبيّات در ايران، دكتر ذبيح الله صفا، ج 1 ، چ 3، 1338، ص 160- 163 ؛ زبانهاي ايراني ، يوسف م، اُرانسكي ، ترجمه دكتر علي اشرف صادقي، تهران، 1378، ص 105- 106).

بايد دانست كه رسميًت زبان دري و گسترش و سيطرة آن در اقصي نقاطِ كشور پهناور ايران ، به لهجه‌هاي محلّي زباني وارد نياورد بلكه بيشتر آنها به عنوان زبان مُخاطُب در بسياري از نواحي مختلفِ ايران برقرار و پايدار ماندند و تاكنون نيز به كار مي‌روند. (تاريخ ادبيّات در ايران، ج 1 ، تهرن 1330 شمسي ص سي هفت مقدمه)

شمار زبان‌ها و لهجه‌هاي محلّيِ بازمانده از قرون و اعصار پيشين در اطراف و اكنافِ ايران در بعضي از اسناد و مدارك مُعتبر ، بالغ بر 56 لهجه است كه زبان‌هاي معروف خُتني و سُغدي و خوارزمي و تُخاري... را هم بايد بر آنها افزود. (بُرهانِ قاطع ، ج 1، ص پانزده- بيست و چهار و سي‌ و هفت - چهل و دو مقدمّه)

اين زبان‌ها و لهجه‌ها از ديرباز تاكنون به وسيلة خاورشناسان به ويژه دانشمندان زبان‌ دان و زبان‌شناسي ايراني مورد تحقيق و پژوهش قرار گرفته كه به مصداقِ: صاحبُ البيتِ اَدْري بما في‌البيت، بهتر از بيگانگان دربارة لهجه‌هاي محلّيِ خويش سخن گفته و از رويَ آگاهي و بصيرت و با نكته سنجي و دقّت ، رموز و اسرار دستور زبان و دگرگوني واژگان محلّيِ خود را باز نموده و در همة اين ابواب به طبع و نشر آثار گوناگون و ارجمند پرداخته‌اند كه غير از مُقدّمه بسيار مُمتّح و جامع و فراگير بُرهان قاطع به همّت و خامة دكتر محمّد معين و ديگر استادان بزرگ معاصر و نيز بخش زبان‌ها و لهجه‌هاي ايراني در صحايف 140- 163 جلد اوّل تاريخ ادبيّات در ايران تأليف دكتر ذبيح الله صفا، نمونه را ذكر چند تأليف از اين دست از فضلاي معاصر كه هم اينك در دسترس است، مناسب اين حال و مقام است خاصّه كه بعضي از آنها مستقيماَ به موضوع سخن يعني لهجة كرماني مربوط است:

زبانهاي ايراني، يوسيف م ، اُرانسكي، ترجمة دكتر علي اشرف صادقي، تهران 1378

واژه‌‌نامة گويشِ بختياريِ چهار لنگ ، رضا سرلك ، فرهنگستان زبان و ادب فارسي، تهران 1381

گل‌هاي شهر سبز، اشعاري به لهجة محلّي كازروني و گويش لُري، به كوشش مُحمد جواد بهروزي، فرهنگستان زبان و ادب فارسي، تهران 1381.

فارسي قُمي، دكتر علي اشرف صادقي، مؤسّسة انتشارات باورداران، تهران 1380.

لهجة تهراني، لازارساموبلويچ ، پي، سيكوف، ترجمة محسن شجاعي، فرهنگستان زبان و ادب فارسي، تهران 1380.

فرهنگستان زرقان، واژه‌نامة لهجة فارسي مردم زرقان فارس، محمّد جعفر ملك‌زاده ، فرهنگستان زبان و ادب فارسي، 1380

كُليّات آثار اديب قاسمي كرماني، به كوشش ايرج افشار، مركز كرمان شناسي، 1372.

داستان نامة بهمنياري، استاد احمد بهمنيار ، دانشگاه تهران، شمارة 1657 ، چاپ دوم، 1369.

فرهنگ لغات و اصطلاحات مردم كرمان، دكتر ابوالقاسم پورحسيني ، مركز كرمان شناسي، 1370.

واژه نامة گويشِ بردسير، دكتر جواد برومند سعيد، مركز كرمان شناسي، 1370

نامة سيرجان (واژه‌ها و اصطلاحات لهجة سيرجاني) ، محمود سريزدي ، فرهنگستان زبان و ادب فارسي، 1380

فرهنگ بهدينان ، جمشيد سروش سروشيان، به كوشش منوچهر ستوده، دانشگاه تهران، شماره 1646، 1370

واژه‌ها و اصطلاحات كُهن فارسي ، حميد فرزام ، جُزو نكته‌ها و نقدها ، با مُقدّمة دكتر مهدي محقّق ، تهران 1380

در مقالة اخير كه چند سال پيش به قلم من بنده نگاشته آمده. به چند واژة اصيل وكهن فارسي كه هنوز در لهجة كرماني به كار مي‌رود اشارت رفته و از اين رو در عين اختصار از لحاظ زمينة گُفتار در زُمره ديگر مآخذ در اين باب به شمار تواند آمد، ولي بي‌گمان بهترين منبع و مأخذ دربارة لهجة كرماني كه به لهجة خُراساني نزديك است (تاريخ ادبيّات در ايران، ج 1، ص 145 به نقل از مسالك الممالك و احسن التقاسيم .) چنان كه استاد اين جانب دانشمند نامي احمد بهمنيار كرماني در مقدّمة : - (داستان نامة بهمنياري) آورده است (ص ه مقدّمه)، مثنوي نيستان و كتاب خارستان از آثار اديب قاسمي كرماني است كه در سال‌هاي 1300 و 1301 هجري قمري به نظم و نثر به تقليد از بوستان و گلستان شيخ اجلّ سعدي شيرازي پرداخته ( كليّات آثار قاسمي، ص بيست) و به راستي مخزني است گران‌بها از اصطلاحات واژگان محلّيِ سرزمين كُهن سال و باستانيِ كرمان و از ديرباز نزد عامَه و اهلِ ادبِ آن سامان بسيار مطلوب و مقبول افتاده و از جهت ادبِ عاميانه هم شايانِ توجّه و واجد بسي اهميّت است.

دانشمند گرامي احمد بهمنيار كرماني، استاد دانشگاه تهران كه در ادب فارسي به ويژه عربي از سرآمدان روزگار و استادي بلامُنازع و كم‌نظير بود، درُست يك قرن پيش ، ضمنِ بحث از ارزش ادبي و قدمت و اصالتِ واژگان محلّي كرماني، از اديب قاسيمي و دو كتاب مزبور به مُناست چنين ياد كرده است:

«... نگارندة اين اوراق احمد بهمنيار كرماني متخلّص به دهقان ، در حدود سال 1323 هجري(قمري) ... به اين خيال افتاد كه اصل و ريشة بعضي كلمات را كه اهاليِ كرمان در مُحاورات خود استعمال مي‌نمايند و درجاهاي ديگر مستعمل و متداول نيست، از فرهنگ‌هاي مختلفه استخراج و از مجموعِ آن لغات كتابي را تأليف نمايم، مُحرّكِ اين خيال ملاحظة دو كتاب بود كه اديبي از همشهريان ، به نام خارستان و نيستان به لغت و لهجة عوامِ كرمان تأليف و در سبكِ عبارات و انشاء ، از گلستان و بوستانِ سعدي تقليد كرده بوده. چون طبايع عامّه ميلِ خصوصي به هزل و مزاح دارد دو كتاب مزبور شُهرتي تمام يافته و ضمناً بعضي خرده‌گيران و ظُرفا كلمات و اصطلاحات آن را در دستاويزِ طعن و تمسخُر ... قرار داده بودند بدين جهت.... مي‌خواستم مُدَلّل دارم كه اغلبِ آن كلمات و اصطلاحات از اصلِ فارسي قديم است و چون اهاليِ كرمان كمتر از مردم ساير بلاد با مِلل و اُمَم مُتنوعه آميزش داشته‌اند، لُغاتِ قديمة فارسي نزد آنها بيشتر محفوظ مانده كه بعضي را بلاتغيير و بعضِ ديگر را با مُختصر تحريف و تغييري در مُحاوراتِ خود به كار مي‌برند...» (داستان نامة بهمنياري ، ص ، ه.)

بخش پاياني عبارتِ استاد بهمنيار، سخن يك از صاحب‌نظران را دربارة لهجة سمناني و ديگر لهجه‌ها و زبان‌هاي محلّيِ رايج در اطراف و اكنافِ ايران زمين فرا ياد مي‌آورد در آنجا كه نوشته است: «... وجود تشابُه در لهجة محلّي ِ امروز سمنان و اطراف آن با لهجة قديم مي‌رساند كه لهجة محلّيِ مذكور در اصل و اساس تغيير كُلّي نكرده و همان است كه در آن روزگار (قرون اولّية اسلامي) معمول و متداول بوده است و همين وضع را با اندك تحقيق در ساير لهجاتِ محلّي ايران نيز- مي‌توان يافت...» (تاريخ ادبيّات در‌ايران، ج 1 ، ص،145) چنان كه من بنده در لهجة كرماني به همين نكته يعني اصالت و عَدمِ تغيير بعضي از واژگان قديم محلّي پي بُرده و 24 سال پيش، در مقالة (واژه‌ها و اصطلاحات كُهن فارسي) به صراحت هر چه تمامتر نوشته است:

«... برخي از لُغات و تركيبات اصيل پارسي... در قرون و اعصار گذشته براي فرهيختگانِِ ايراني، واژه‌ها و الفاظي متداول و مُصطلح بوده... و هم اكنون در لهجة تخاطُب اهالي بعضي از شهرهايِ ايران زمين (مانند كرمان) به كار مي‌رود و از لحاظ ادبي نيز ارزشمند است.

/ 1