دغدغه‏هاي يك مدرس قرآن: نگره‏اي نو به آموزش معارف كلامي وحي - نگره ای نو به آموزش معارف کلامی وحی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نگره ای نو به آموزش معارف کلامی وحی - نسخه متنی

علیرضا قاسمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

دغدغه‏هاي يك مدرس قرآن: نگره‏اي نو به آموزش معارف كلامي وحي

علي‏رضا قاسمي

هيچ از خود پرسيده‏ايد، آنچه كه تا امروز به عنوان قرآن‏خواني صحيح آموخته‏ايم، كي و چگونه تأثير اصلي خود را بر جاي نهاده و بر تارك ذهن ما نقش بسته است؟ كدام بخش از آموزه‏ها بازدهي داشته و توانسته است تا ما را قرآن‏خوان كند؟ هركس مي‏تواند بر اساس تجربه شخصي خود به اين سوءال‏ها پاسخ دهد. اما قدر مسلم، آموزش آنجا مفيد واقع شده است كه شما نسبت به مقوله فراگيري به دليل شرايط موجود در آن علاقه‏مند شده‏ايد: و به اصطلاح دلتان را به كار داده‏ايد. در گزارش كوتاهي كه ملاحظه مي‏كنيد از تلاش‏هاي يك مدرس قرآن براي جذب قرآن‏آموزان آگاهي مي‏يابيد.

منيرافخم حديدي‏فرد، معلم قرآن مراكز فرهنگي شهر تهران، از روزهايي ياد مي‏كند كه قرآن و شرعيات در مدرسه‏هاي قديم با شيوه‏هاي خشك و بي‏روح، با معلمان سخت‏گير و خشن تدريس مي‏شد. جلال آل‏احمد نيز چنين تصويري را از آن روزها، در آثارش به زيبايي منعكس كرده است. معلمي كه او را به‏دليل نوشتن نام خداوند با دست چپ مكرراً تنبيه كرده و خلق‏وخوي تند ملاي مسجد كه به علت پس‏وپيش گفتن اعراب كلمات قرآن، بساط فلك و چوب را برايش مهيا مي‏ساخت، تداعي‏گر آن روزهاست.

حديدي‏فرد، آن‏گونه شيوه‏هاي نادرست آموزش قرآن را از اصلي‏ترين عوامل دوري نسل جوان ديروز از كلام خداوند دانسته و بقاياي آن اسلوب‏ها را عاملي براي كم‏توجهي قشر آينده‏ساز امروز جامعه به قرآن مي‏داند.

وي مي‏گويد: «در مورد اقليت‏هاي ديني و مراسم مذهبي آنها، نكات جالبي را مي‏توان بيان كرد. همه افراد با لباس‏هايي آراسته و پاكيزه قدم به محيطي تميز گذاشته و با شيوه‏هاي هماهنگ و دلنشين كتابي را مي‏خوانند كه خود بر تحريف قسمت‏هايي از آن واقف‏اند، اما هر كجا نام قرآن‏خواندن و جلسات مذهبي در ميان مسلمانان برده مي‏شود، بي‏اختيار به ياد فرش‏هاي كهنه و مهرهاي شكسته مسجدها و بچه‏هايي كه گرد معلم قرآن حلقه زده‏اند مي‏افتيم، بدون آن كه هركدام حتي يك قرآن سالم براي هم‏نوايي با استاد خود بيابند. آيا اين شيوه‏ها، شايسته كتاب ارجمند قرآن مي‏باشد؟»

با طرح اين سوءال، به اين نكته مي‏رسيم كه چه كسي بايد گام اول را بردارد و كي و چگونه به سرمنزل خواهيم رسيد؟

پاسخ كامل به اين نكته از حوصله اين گزارش مختصر خارج است، اما مي‏توان گفت هر قدمي كه براي تغيير و سامان‏دهي وضعيت برداشته مي‏شود، قابل قدرداني است. اين مدرس قرآن، گام اول را ايجاد انگيزه و عشق در كساني مي‏داند كه بايد براي نجات و رستگاري جامعه قرآني و متدين بينديشند.

او مي‏گويد: «دوستي داشتم كه مادرش مطلقاً بي‏سواد بود و به دلايلي هرگز به سراغ آموختن، خواندن و نوشتن نرفته بود. اين مادر پير، در ماه مبارك رمضان، قرآن را پيش ديدگان خود مي‏گذاشت و دست‏هاي خود را بر روي صفحات شريفه آن مي‏كشيد و صفحه به صفحه پيش رفته و به قول خودش قرآن مي‏خواند». من سعي دارم اين عشق و انگيزه را در دانش‏آموزان خود ايجاد كنم و براي اين‏كار شيوه‏هاي مختلفي را آزموده‏ام. اول از طريق نقاشي‏هاي معنادار، مفاهيم قرآني را نه به‏صورت مستقيم بلكه از راه نمادهاي آن به ذهن دانش‏آموز نزديك مي‏كردم. به‏عنوان مثال، براي نماياندن اهميت حجاب در قرآن، تصوير زنان و دختران محجبه را به شكل فرشته‏هاي آسماني، طراحي كرده بودم و برعكس، دختران بدحجاب، به صورت كاملاً زشتي نشان داده شده بودند.

شايد همه آن نقش و نگارها براي ارائه آن مفاهيم به لحاظ تكنيك و حتي مواد به‏كار گرفته‏شده بسيار غيرحرفه‏اي بودند اما بعد از سال‏ها آموزش قرآن كريم، حتي در سطح تربيت مدرس قرآن، با آموزش غيرمستقيم مفاهيم قرآني از طريق چنين وسايلي خو گرفته‏ام. احساس مي‏كنم كه متعلمان من هم پس از مشاهده نقش‏ها، براي دريافت معني دروني آنها تلاش مي‏كنند و فكر خود را به‏كار مي‏گيرند. وقتي يكي از تصاوير را براي دريافت معني و مقصود آن پيش چشم يك دانش‏آموز مي‏گذاريم و او لحظه‏اي با چشمان معصوم خود خيره به دست‏هايم نگاه مي‏كند، مي‏توانم آثار تفكر و تعمقي مقدس را در ذهنش بخوانم. خدا را به‏دليل اين توفيق كه حتي براي لحظه‏اي، ذهن جوان يا نوجواني را به انديشيدن در مباحث مربوط به كلام‏الله ترغيب كرده‏ام، شاكرم.

بعد از سال‏ها تجربيات گران‏بهايي كه از محضر قرآن آموخته‏ام، در اين سري آموزش‏ها، مي‏توانم اين نكته را به جرأت عرض كنم كه عصر آموزش مفاهيم قرآن به شيوه تبليغ و با كارهاي مستقيم گذشته است. در آن سوي مرزها - با آن‏كه عمدتاً جوامعي غيرديني هستند - مفاهيم كتب مقدس خود را در قالب فيلم و كارتون به مردم عرضه مي‏كنند و بدون آن‏كه خود بفهمند، تحت‏آموزش قرار مي‏گيرند. در مبحث معاني و مفهوم‏ها پيشروي به سوي استفاده از نمادها و مجازها و در صورت امكان غيرمستقيم‏كردن مكانيزم انتقال آموزه‏ها، مفيدترين كاري است كه مي‏توان انجام داد».

حديدي‏فر، علاوه بر چنين فعاليتي در بحث روخواني و آموزش تجويد و علامت‏هاي قرآن كارهاي ارزشمندي هم انجام داده كه شايد عمده‏ترين علت شناساندن وي به محافل قرآني باشد. آموزش قرائت با استفاده از علامت‏ها و قوانين راهنمايي و رانندگي كاري ابتكاري است كه اين مدرس مجرب و خوش‏ذوق اين روش را به كاربرده است.

او مي‏گويد: «ميان علامت‏هاي قراردادي براي قرائت قرآن و نمادهاي راهنمايي و رانندگي، نوعي وابستگي احساس كردم. هر دو شامل دستوراتي است كه سير و حركت را تحت كنترل درمي‏آورد. همان‏گونه كه قرائت، شروع و انتهايي دارد و در مسير پرپيچ‏وخم واژگان، ما را راهنمايي مي‏كند، تابلوهاي رانندگي هم براي سالم به مقصد رسيدن ياري‏رسان ما خواهند بود. اين كاركرد همسان را در شيوه‏اي نو و به‏عنوان شيوه جديد آموزش به شاگردان - به‏طور عمده در سطوح بالا - ارائه مي‏كنم. هدفم استفاده از تكنيك تداعي است و چون معمولاً بيشتر افراد جامعه با علامت‏هاي راهنمايي آشنايند، مي‏توان با همسان‏سازي سمبليك آنها با علامت‏هاي وقف و ابتدا، تجويد را آسان‏تر و سريع‏تر به فراگيران آموخت. در كنار اين موضوع، صرف آشنايي با علامت‏هاي راهنمايي نيز مفيد و لازم است. به‏عنوان مثال، در مقام‏هايي كه وقف لازم است، تابلوي عبور ممنوع را معرفي مي‏كنيم و جاهايي كه نبايد وقف بشود، تابلوي توقف مطلقاً ممنوع، به كمك ما مي‏آيد».

اكنون اين شيوه به صورت اوراق پراكنده‏اي است كه حديدي‏فرد، همچون گنجي پربها از آن نگه‏داري كرده و حاضر نشده است پيشنهادهاي ارگان‏هاي مختلف را براي بهره‏برداري از آن‏ها بپذيرد.

او در مورد امكان استفاده آموزش و پرورش از حاصل اين تحقيقات مي‏گويد: «سال‏ها قبل در آموزش و پرورش براي آموزش قرآن از مدرسان و معلمان نظرخواهي كردند و در جلسه‏اي كه به همين منظور برگزار شده بود، من هم طرحي را ارائه دادم. ايده من به‏شدت از سوي مسئولان رد شد و آن را غيرعملي و غيرمفيد دانستند. به فاصله يك‏سال بعد، وقتي كتاب‏ها مورد تجديدنظر قرار گرفت، متوجه شدم كه نظر من در آن لحاظ شده است، بدون آن‏كه نامي از من ببرند، همه‏چيز به نام خودشان تمام شد.

هنوز اعتماد لازم، ميان ما و مسئولان به‏وجود نيامده است اما اگر هر نهاد دولتي شرايط مرا بپذيرد، حاضرم نسبت به چاپ آثار خود از طريق آنها اقدام كنم؛ حتي اگر آموزش و پرورش باشد، اما تا وقتي چنين شرايطي به وجود نيامده است، شاگردان من تنها كساني‏اند كه از زحمات من بهره‏مند مي‏شوند».

اين معلم مهربان و خوش‏ذوق كه شيوه‏هاي خاص آموزش قرآني وي، حال و هواي خاصي به اردوهاي تابستاني دانش‏آموزان تهراني بخشيده است، همچون صدها تن ديگر از خادمان قرآن نيازمند حمايت، دلجويي و توجه مسئولين مي‏باشند تا جامعه قرآني فرداي اين مرز و بوم، ساخته شود...».

/ 1