سورهشناسي (5) نگاهي به سوره مريم(س)
در اين شماره از سورهشناسي، در پرتو مقاله ارسالي يكي از خوانندگان گرامي، ميهمان سوره مريم(س) هستيم. قبل از شروع، اين نكته را يادآور ميشويم كه در شماره پيش نمونههاي گرافيكي ارائهشده از طرح ابتكاري تدبر در قرآن، تنها دو مورد از دهها نمونهاي بود كه توسط آقاي مسعود جعفري ترسيم و ارسال شده بود كه به خاطر محدوديت صفحه سورهشناسي به همانها بسنده شد.قرآن، بهترين يادگاه!
جمله واذكر فيالكتاب "يادكن در كتاب" بهعنوان تكيهكلام و - به قول ادبا - ترجيعبند آيات، بارها در سوره مريم(س) تكرار شده است و بهعنوان سرآغاز يكايك داستانهاي موجود در اين سوره قرار گرفته است. بنابراين، سوره مريم(س) پيش از آنكه از مريم(س) و ابراهيم(ع) و موسي(ع) و اسماعيل(ع) و ادريس(ع) سخن گويد و آنان را بستايد، از "كتاب" ميگويد و جايگاه آن را ميستايد. سوره مريم(س) پيش از آنكه سوره مريم(س) باشد سوره "كتاب" است و پيش از آنكه در خدمت مريم(س) و عيسي(ع)، زكريا(ع) و يحيي(ع)، ابراهيم(ع) و موسي(ع) باشد، در خدمت قرآن است.واذكر فيالكتاب، يادكن، اما در كتاب يادكن، اگر ميخواهي به خوبي و درستي و در كمال صحت و يقين از مريم(س) و زكريا(ع) سخن بگويي و سرگذشت آنان را بازيابي و بازشناسي، دستبهدامن قرآن شو؛ تنها در پرتو اين كتاب است كه ميتواني از مريم(س) و عيسي(ع)، زكريا(ع) و يحيي(ع) - آنگونه كه شايسته آنان است - ياد كني. سيماي اصلي و حقيقي ابراهيم را تنها و تنها در آيينه "كتاب" ميتواني به نظاره بنشيني. موسي(ع) را - آنسان كه بايسته اوست - تنها در كوچهباغهاي "كتاب" ميتواني بجويي و بيابي. سيماي اسماعيل و ادريس را - به همان زيبايي و استواري كه بودند و هستند - تنها در پرتو اين "كتاب "ميتواني به تماشا بنشيني؛ سرگذشت آنان را - كما هو حقّه - در بيرون از اين كتاب، البته نمييابي! پس ياد كن، اما در كتاب ياد كن. در بيان راستين قرآن ياد كن واذكر فيالكتاب!! در پرتو اين خطاب الهي و آسماني، خانم م. الف. از تهران "مريم(س)" و "زكريا(ع)" را در يادگاه "كتاب "آسماني، ياد كردهاند و گوشههايي از شخصيت فكري و عملي آن دو بزرگ را به زيبايي ترسيم نمودهاند كه ضمن تشكر و قدرداني از ايشان مقاله ارسالي با اندكي تلخيص نقل ميشود.محور موضوعي سوره مريم(س)
سوره مريم(س) شامل پنج واحد موضوعي (ركوع) است1. با توجه به تكرار كلمه "ربّ" (23 بار) و كلمه "رحمان" (16 بار) ميتوان حدس زد كه محور اصلي سوره "ربوبيت" الهي است كه جز در پرتو "رحمانيت" كارساز و نتيجهبخش نيست. بر اين اساس، موضوع سوره با نام مريم(س) و نقش مادري و تربيت او پيوند ميخورد.واحد موضوعي نخست (آيات 1 تا 15) در رابطه با حضرت زكريا(ع) و واحد موضوعي دوم (16 تا 40) در ارتباط با حضرت مريم(س) است كه هر دوي آنان بهطور معجزهآسايي صاحب فرزند ميشوند و هريك متناسب با شخصيت خاصي كه دارند، در مواجهه با اين نوع از اعجاز خداوندي، رفتار متفاوتي از خود بروز ميدهند.برخي از ويژگيهاي شخصيتي آن دو بزرگوار، با دقت و تأمل در همگونيها و شباهتهاي جالب و ظريفي كه ميان اين دو واحد موضوعي به چشم ميخورد، قابل بازيابي است. زكريا(ع) به عنوان پيامبر الهي و مريم(س) در كسوت زني پاكدامن - به موجب فرزندي كه خداوند به آنان عطا ميكند - در مسير يك جريان كاملاً غيرعادي و باورنكردني قرار ميگيرند. اين رخداد براي مريم(س) بسيار پرمخاطره و تزلزلبرانگيز ميشود، اما در مورد زكريا(ع) مايه آبرومندي هرچه بيشتر و تحكيم نبوت او ميگردد. قرآن كريم اين دو برهه حساس از زندگي مريم(س) و زكريا(ع) را روبهروي هم نهاده است تا انسان با مقايسه آنها با تفاوتهاي فردي و شخصيتي اين دو بنده خاص الهي پي ببرد.با دقت در واحد موضوعي نخست در مييابيم كه زكريا(ع) با ميل و رغبت كامل و با اعتراف به پيري و فرسودگي خود و همسرش از خدا طلب فرزند ميكند، اما در واحد موضوعي دوم، مادرشدن مريم(س) بهعنوان يك پديده غيرمنتظره و ناخواسته معرفي شده است. مريم(س) در محراب عبادت به ناگاه مردي را ميبيند و به هراس ميافتد. در آن حال به دور از هرگونه رفتار ناسنجيده، در پرتو تقرب و انسي كه با خداوند داشت، از شرّ احتمالي آن مرد به خدا پناه ميبرد و وقتي ميفهمد كه آن مرد مأمور دميدن روح الهي در اوست، نگرانيش شدّت مييابد، چرا كه بايد حامل فرزندي شود كه توجيه آن براي مردم به هيچروي ممكن نيست.مريم(س) و زكريا(ع) در برابر بشارت الهي
آيات 8 و 20 كه شبيه هماند، تفاوت موجود در نخستين برخورد زكريا(ع) و مريم(س) در برابر اين جريان غيرطبيعي را به تصوير ميكشند: برخورد زكريا(ع): قال رب انّي يكون لي غلام وكانت امراتي عاقراً و قد بلغت منالكبر عتياً: «زكريا(ع) گفت خدايا من چگونه ميتوانم صاحب فرزند شوم در حالي كه همسرم عقيم و خودم پير و فرتوت هستم2». برخورد مريم(س): قالت انّي يكون لي غلام ولم يمسسني بشر ولم اك بغياً: مريم(س) گفت: چگونه مرا فرزندي باشد حال آنكه هيچ بشري مرا لمس نكرده است و هرگز دامان خود را نيالودهام3».هر دو شگفتزده ميشوند و ناباورانه به اين مسئله مينگرند با اين فرق كه زكريا(ع) سالهاي سال پيامبر و نيز، در آرزوي داشتن فرزند است اما مريم(س) نه پيامبر و نه طالب فرزند ميباشد.پاسخ خداوند به مريم(س) و زكريا(ع)
پاسخ به زكريا(ع): قال كذلك قال ربك هو علي هين و قد خلقتك من قبل ولمتك شيئاً: «گفت خداوند چنين فرموده است كه اين كار براي من آسان است. پيش از اين هم تو را از هيچ آفريدم4».پاسخ به مريم(س): قال كذلك قال ربك هو علي هين و لنجعله آية للنّاس و رحمة منّا و كان امراً مقضياً: «گفت خداوند چنين فرموده است كه اين كار براي من آسان است و ما اين پسر را نشانهاي براي مردم و رحمتي از سوي خودمان قرار ميدهيم و قضاي الهي بر اين كار رفته است5».همچنان كه ملاحظه ميفرماييد فراز نخست هر دو آيه، يكسان است (قال كذلك...) اما فرازهاي بعدي متفاوتاند. خداوند در پاسخ به زكريا(ع) ميفرمايد: وقد خلقتك من قبل... يعني: پيش از اين كه يحيي(ع) را به تو عطا كنيم، خود تو را از هيچ آفريديم، چرا در مورد آفرينش خودت - كه به مراتب عجيبتر است - شگفتزده نميشوي، حال كه ميخواهيم فرزندي به تو عطا كنيم شگفتزده ميشوي!؟ اين پاسخ تنبهآميز، اسلوبي است كه براي اثبات مسائلي چون حشر و نشر و... بارها در قرآن كريم بهكار رفته است. اما در پاسخ به مريم(س) جملهاي ميفرمايد كه سرشار از مهر و عطوفت و رحمت الهي است: ولنجعله آيةً للناس و رحمة منّا....رفتار زكريا(ع) و مريم(س) در برابر پاسخ خداوند
زكريا(ع): قال ربّ اجعل لي آية: «خدايا براي من نشانه و حجتي بر اين بشارت قرار ده6».مريم(س): فحملته فانتبذت به مكاناً قصياً: «پس مريم(س) به آن فرزند حامله گشت و به مكاني دور خلوت گزيد»7.زكريا(ع) بيآنكه به پاسخ نه چندان ملاطفتآميز خداوند توجهي كند، دوباره سير تفكر پيشين خود را پيميگيرد و از خداوند، مدرك و نشانهاي ميطلبد، اما مريم(س) بدون اندك تأمّل و ترديدي - بيآنكه نشانهاي درخواست كند - در كمال تسليم و خضوع در برابر اراده الهي، به منظور وضع حمل و براي آنكه از سرزنش قوم در امان ماند، مكاني دور ميگزيند.گويي زكريا(ع) نه براي خود كه به منظور اثبات حقانيتش از خداوند درخواست حجت و نشانه ميكند، در حالي كه وجود مدرك و نشانه براي مريم(س) به مراتب حياتيتر است تا براي زكريا(ع).بههرحال خداوند براي اينكه زكريا(ع) را قانع كند و ترديد او را در ارتباط با تولّد يحيي(ع) از ميان بردارد، سكوت سه روزه را به عنوان نشانه براي او قرار ميدهد و به اين ترتيب سوءالات و ترديدهاي او پايان ميپذيرد. پس از آن زكريا(ع) به ميان قوم خود ميرود و آنان را به تسبيح پروردگار فرا ميخواند: فخرج علي قومه... 8. بشارت فرزند براي زكريا(ع) سرآغاز خروج و خلاصي از آزارها و زخم زبانهاي مردم است اما براي مريم(س) نقطه آغاز تحمل تهمتها و افتراهاست. ضربآهنگ و تركيب موسيقايي كلمات فخرج در آيه 11 و فحملته در آيه 22 اين تفاوت ظريف را خودبهخود القا ميكند. زكريا(ع) با شنيدن بشارت، گويي از يك تنگنا خارج ميشود (فخرج) و مريم(س) گويي باري گران و كمرشكن به دوش ميگيرد (فحملته). اوج نگراني مريم(س) جايي است كه ندا برميآورد: «اي كاش مرده بودم و از خاطرهها محو ميشدم9».از همينرو، در چندين آيه - پشتسرهم - از مريم(س) دلجويي ميگردد و در پرتو جملاتي بسيار روحبخش و نويدآفرين - توأم با آهنگ جريان آب و صداي جوشش الطاف الهي - از نگرانيهاي او كاسته ميشود و سرانجام بيآنكه درخواستي از سوي مريم(س) ابراز شود با ارائه راهحلّي مطمئن (روزه سكوت) آخرين دغدغههاي او خاموش ميگردد: فناداها من تحتها الاّ تحزني قدجعل ربّك تحتك سرياً. و هذّي اليك بجذع النخلة تساقط عليك رطباً جنياً. فكلي واشربي و قرّي عيناً. فامّا تريّن منالبشر احداً فقولي انّي نذرت للرحمن صوماً فلن اكلّم اليوم انسياً: «فرشتهاي از زير آن درخت او را ندا كرد كه غمگين مباش، پروردگارت از زير پايت چشمهاي جاري ساخته است. شاخه درخت را تكان ده تا از آن براي تو خرماي تازه فرو ريزد. آنگاه بخور و بياشام و چشم خود به فرزندت روشن دار و هركه را ديدي بگو براي خدا روزه سكوت نذر كردهام و امروز با كسي نخواهم گفت10».دو گونه سكوت
سكوت مريم(س) يادآور سكوت زكرياست. سكوت زكريا(ع) نشانهاي است كه خداوند آن را در پاسخ به درخواست او و براي رفع ترديد او قرار ميدهد، اما سكوت مريم(س) راهحلّي است كه او را - بيآنكه درخواستي نمايد - در برابر سيل تهمتها و نارواهاي مردم، آرام و مطمئن، مقاوم و پايدار ميگرداند آنسان كه با گامهايي استوار، كودك خويش را نزد قوم خود ميبرد و بيهيچ ترس و لرزي با آنان روبهرو ميشود: فأتت به قومها تحمله... 11.نتيجه
از منظر اين سوره، حضرت مريم(س) شخصيتي است پاكدامن، موءمن، متوكل، تسليم محض در برابر امر الهي، صبور، محكم و پايدار. ويژگيهاي اخير در تصوراتي كه مسيحيان از آن حضرت ارائه ميدهند، چندان موردتوجه و عنايت نيست.شخصيت آن حضرت در بيان قرآن نه هراسان كه در كمال صلابت و پايداري است و پاكي او نه صرفاً معصوميتي كودكانه، بلكه وصفي است عميق و برآمده از نفسي توانا و خودساخته كه در اوان جواني درجات معرفت را يكبهيك پيموده است و در اين راه، گوي سبقت را از پيامبر بزرگي همچون زكريا(ع) ربوده است. اين دو واحد موضوعي (داستان زكريا(ع) و مريم(س)) حاكي از ديدگاه قرآن نسبت به مقام و جايگاه رفيع زن و بيانگر مراحل و چگونگي سير در طريق كمال براي زنان عالم است و اينكه چگونه تواناييهاي بالقوه مادري، سلوك را براي زن آسانتر و طبيعيتر ميگرداند و چگونه ربوبيت الهي در پرتو رحمانيت الهي با نقش تربيتي زن منطبق ميگردد و دست ردّ بر سينه كساني ميزند كه احساسات لطيف زنانه را مانع زندگي عاقلانه او ميدانند و به اين وسيله زن را به انزوا ميكشانند. موجودي كه در هر بار مادرشدن ميتواند - و بلكه بايد - مسير تعالي و تكامل را بيهيچ تكلف و به دور از هايوهوي و شعارهاي عارفمآبانه بپيمايد و نيز راه تكامل را براي ديگران هموار سازد.خداوند در اين سوره از چهره حقيقي مريم(س) پرده برميدارد و به اين ترتيب، جايگاه "رحمانيت" خود را كه در عواطف و احساسات ظريف زن تجلّي يافته است بازميشناساند. عواطف و احساساتي كه هر مردي - اگرچه زكرياي پيامبر باشد - براي نيل به شناخت و معرفت، ناگزير از كسب آنهاست.در پايان بايد اين نكته را يادآور شويم كه: آيا بهتر نيست آن هنگام كه ميخواهيم به بيان داستانهاي قرآن بپردازيم، پيش از پرداختن به روايات درست يا نادرست، قصههاي صحيح يا ناصحيح و تاريخ دستكاري شده، قدري آيات قرآن را زمزمه كنيم و با آن مأنوس شويم و با تدبر در آنها به درون و بيرون انسانها - يكجا - دست يابيم و از اين طريق بتوانيم الگوهاي عيني و عملي براي جامعه امروز ارائه دهيم!؟1. طبق تعليم پيامبراكرم(ص)، قرآن به 555 واحد موضوعي تقسيم ميشود. اين واحدهاي موضوعي كه هريك به موضوع خاصي ميپردازند در قرآنهاي قديمي با حرف "ع" در آخر آنها، مشخص شدهاند.
2. مريم(س) / 8.
3. مريم(س) / 20.
4. مريم(س) / 9.
5. مريم(س) / 21.
6. مريم(س) / 10.
7. مريم(س) / 22.
8. مريم(س) / 11.
9. مريم(س) / 23.
10. مريم(س) / 26-24.
11. مريم(س) / 27.