نقد تعميم اصل تضاد به جهان - شناخت از دیدگاه فطرت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شناخت از دیدگاه فطرت - نسخه متنی

م‍ح‍م‍د ح‍س‍ی‍ن‌ ب‍ه‍ش‍ت‍ی؛ گردآورنده: بنیاد نشر آثار و اندیشه های شهید آیت الله دکتر بهشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نقد تعميم اصل تضاد به جهان

علاوه بر اين ، ماترياليسم ديالكتيك اصلاً‌ مي گويد اين تضاد و خلاقيت تضاد ، همه پهنه و صحنه هستي را فراگرفته است معتقد است كه كل هستي قلمرو حكومت ماترياليسم ديالكتيك است يعني بدانيد كه هرچه در جهان پيدا مي شود ، نتيجه فعاليت مكانيسم عمومي جهاني ماترياليسم ديالكتيك است به تعبير ديگر ، آنها تضاد را به همه جهان تعميم مي دهند ما در برابر اين تعميم ، نقد بزرگي داريم

قبلاً گفتيم كه قوانين طبيعي حاكم بر طبيعت قوانين ثابتي هستند قانونهاي ثابت نمي توانند در دل خودشان نفي خودشان را داشته باشند تا بوده و هست از اجتماع دو ئيدروژن و يك اكسيژن آب به وجود مي آمده است اين قانون ثابت حاكم بر جهان هستي همچنان پابرجاست اين هم از اين مسئله كه ماترياليسم ديالكتيك ميكوشد حاكميت ديالكتيك و تضاد را به كل جهان توسعه دهد و بگويد در دنيا هيچ چيز نيست كه از قلمرو حكومت ماترياليسم ديالكتيك بيرون باشد ؛ در حالي كه ما معتقديم در جهان هستي واقعيتهاي ثابتي وجود دارد ـ حداقل قوانين ثابت حاكم بر جهان طبيعت قانونگذار اين قوانين نيز كه ماترياليست او را قبول ندارد ، خداست

پس اين مسئله كه تضاد ديالكتيكي و مادي بر كل جهان هستي حاكم است ، مطلبي است كه چندان مورد قبول ما نيست ؛ زيرا اگرچه در مواردي اينطور است ، ولي در كل جهان چنين نيست

مسئله سوم اين كه ماترياليست خود تضاد را و اين كه در درون يك حالت اثباتي، استعداد و توان تبديل شدن به ضد آن حالت وجود دارد به عنوان موتور محرك جهان ماده قبول داشت ولي ما اين را قبول نداريم ما مي گوييم يك دانه گندم را در جاي خشك سرد بي نوري بگذاريد ببينيد به گياه تبديل مي شود ؟ تا عاملي گندم را در مجراي تبدل نياورد به گياه تبديل نمي شود بنابراين به طور كلي آنچه در گندم وجود دارد استعداد گياه شدن است اگر گندم بخواهد واقعاً‌ خودش گياه شود ، نيروهاي زيادي لازم دارد و اين نيروها سرانجام به پروردگار عالم منتهي مي شود

اينها مسائل مورد اختلاف ميان ديد ما و ماترياليسم ديالكتيك است ؛ والا اين مسئله كه در عالم طبيعت حركت است مورد قبول ما نيز هست اين مسئله كه در اين حركت هر مقطعي در درون خود استعداد تبدل به مقطع ديگر را دارد مثل مقطع گندم به مقطع گياه مورد قبول ما نيز هست اين مسئله را كه اين استعداد تا حدودي در حركت كردن اين ماده مؤثر است قبول داريم والا چيزي كه استعداد گياه شدن نداد هيچ وقت گياه نمي شود شما تكه اي گچ را در زمين بكاريد ؛ آب هم بدهيد ؛ نور هم بدهيد آيا درخت گچ سبز مي شود ؟‌ نه !‌ بنابراين ما قبول داريم كه اين استعداد بي دخالت نيست اما علت تامه نيست اين مسئله را نيز كه قانون ديالكتيك بر تبدلات اجتماعي زندگي انسان حاكم است ، قبول نداريم البته اين قانون بي تأثير نيست ، ولي حاكميت مطلق ندارد ؛ براي اين كه انسان سازنده آزاد است اين موجود دوپا گاهي در حركت خودش كارهايي مي كند كه به عقل جن هم نمي رسد چنانكه تبدل ايران در سه سال قبل ، از آن وضع قبلي به وضع امروز به عقل جنهاي آمريكايي هم نرسيد !

ماترياليسم ديالكتيك مسئله اي ديگر را هم مطرح مي كند كه بايد به آن اشاره كنيم همه حرف و تكيه ماترياليسم ديالكتيك روي تضاد و درگيري است ؛ در حالي كه مسئله درگيري در جهان يك بعد قضيه است والا هماهنگي و تكميل كننده يكديگر بودن ، بعد بسيار جالب ديگر قضيه است زن و مرد ضد هم هستند يا تكميل كننده يكديگر ؟ از ديد دقيق كه نگاه كنيم در مي يابيم زن و مرد نبايد ضد هم باشند ، بلكه بايد تكميل كننده يكديگر باشند ،‌ آيا الكتريسيته مثبت و الكتريسيته منفي ضد هم هستند يا تكميل كننده هم ؟ پاسخ بستگي به اين دارد كه چه عينكي به چشممان بزنيم اگر عينك تضاد بزنيم مي گوييم ضد هم هستند و به قول آن پردازنده پارسي سره دو آخشيج اند اين دو ضد يكديگر دائماً‌ با هم سر جنگ دارند اگر عينك تكميل به چشممان بزنيم مي گوييم اينها تكميل كننده يكديگرند و وقتي به هم مي رسند برق و نور و گرما و حرارت و حركت به وجود مي آورند بنابراين آيا الكتريسيته منفي و الكتريسيته مثبت ضد هم هستند يا مكمل يكديگر ؟ هر دو صحيح است ـ تا چه عينكي به چشم بزنيم اين كه ماترياليسم ديالكتيك براي بيان رابطه ميان همه اين پديده هاي هستي تنها چهره و قيافه و آرايش و ستيز و تضاد مي دهد ، مورد قبول ما نيست ما معتقديم يك تدبير هماهنگ كننده كل هستي وجود دارد و اوست كه چرخ هستي را مي چرخاند و مي گرداند زن و مرد مكمل يكديگرند ما گاهي در هستي نشانه هايي از هماهنگي و مكمل يكديگر بودن مادر و نياز و ساختمان دهان طفل در ساختمان بدن مادر ،‌ از روزي كه به دنيا آمده ، غددي پيش بيني شده كه مي تواند در موقع بارداري مقداري از غذايي را كه مادر مي خورد به شير تبديل كند شير به درد خود مادر نمي خورد ؛ بلكه به درد نوزادي مي خورد كه هنوز به دنيا نيامده است ! براي اين شير يك خزانه و محفظه درست شده است پستان ساختمان پستان متناسب است با قدرت و جهاز مكندگي نوزاد در دهانه اين خزانه يك دكمه است با سوراخهاي بسيار ريز كه كودك مي تواند آن را به راحتي به دهان بگيرد ، مك بزند شير را به خودش جذب كند چگونه در بدن و ساختمان جسمي گوساله ماده ، سيستم توليد شير همراه با مخزني داراي يك دهانه متناسب با نياز گوساله و دهان او ،‌ و نيز در ميش با بره و در انسان با نوزاد پيش بيني شده است ؟ معلوم مي شود كه ساختن جهان همه براساس تضاد و درگيري نيست بفرماييد آيا آن موقعي كه نوزاد از مادرش شير مي خورد ، با او جنگ مي كند و ضديت نشان مي دهد ؟ آيا مادر با او مي جنگد و ضديت نشان مي دهد ؟ آيا براساس جنگ است كه مادر در دل شب ، خسته و افتاده ، تا صداي فرزندش را مي شنود از خواب مي پرد و با ملاطفت فرزند را در آغوش مي گيرد و شيره جانش را به او مي خوراند ؟ آيا اين رابطه ، رابطه جنگ است يا رابطه تكميل كنندگي و هماهنگي در نسبت و در رابطه با يكديگر ؟

بنابراين اين مسئله كه ماترياليسم ديالكتيك مي كوشد به تمام اين گوناگونيها چهره تضاد در جنگ و ستيز بدهد و فكر كند كه دنيا و عالم هستي جنگ است و ديگر هيچ ، برداشت صحيحي نيست رابطه بين اين متقابلها ، هم مي تواند رابطه ساختن ،‌ سازندگي ، تكميل يكديگر و هماهنگي باشد ، و هم رابطه جنگ اگر خوب دقت كنيد درمي يابيد كه تمام آن جنگهايي كه در طبيعت هست در حقيقت صلحي است در شكل جنگ ؛ براي اين كه همه مي خواهند جهت هموار كردن راه كمال و كمال يابي دست به دست يكديگر دهند خود ماترياليست ها هم مي گويند اين تضاد همراه با تكامل است

اين خلاصه و فشرده اي بود از اصل ديالكتيك و اصطلاحات تز و آنتي تز و سنتز ،‌ منتقل كردن ديالكتيك از ذهن كه مباحثه بود به عين كه تضاد عيني خارجي است و حركت آميخته با تضاد موجودات مادي در بستر كمال يابي مادي منطق ماترياليسم ديالكتيك نيز اين ديالكتيك به عينيت خارجي آمده و اين ماترياليسم ديالكتيك از ذهن به عين منتقل شده را مجدداً مبنا و پايه شناخت قرار مي دهد يعني مي گويد اگر مي خواهيد جهان طبيعت را درست بشناسيد به ماترياليسم ديالكتيك معتقد و پايبند باشيد اگر بخواهي در غير اين خط جهان را تبيين كني تبيين تو درست نيست پس ، ديالكتيك عبارت بود از مباحثه در ذهن و در رابطه با شناخت اين ديالكتيك را به عين منتقل كردند و نامش را ديالكتيك خارجي يا ماترياليسم ديالكتيك گذاشتند كه به عقيده ماترياليست ها و ديالكتيسين ها و پيروان ماترياليسم ديالكتيك عبارت است از يك نوع روش و قانونمندي حاكم بر عالم ماده و عين گفتيم كه ما اين مطلب را قبول نداريم انتقادهاي خود را نيز بيان كرديم اين موضوع مجدداً‌ ، به عنوان اين كه هركس بخواهد جهان ماده را بشناسد بايد اصول ماترياليسم ديالكتيك را قبول داشته باشد و جهان را در اين قالب شناسايي كند ، به مسئله شناخت تبديل شد ‌ شناخت جهان به كمك اعتقاد به اصول ماترياليسم ديالكتيك كه مربوط به عالم عين خارج و همچنين مربوط به جامعه است از نظر آنان جامعه شناسي ما هنگامي درست است كه بر پايه ماترياليسم ديالكتيك و حاكميت منطق آن بر سوسيولوژي باشد اين كاري است كه ماترياليسم ديالكتيك مي خواهد در بحث شناخت انجام بدهد و ما در اين باره توضيح كافي داديم

در جلسه آينده كل مسائلي را كه تا اينجا گفتيم جمع بندي مي كنيم و اين كلاس را در اين مقطع به پايان مي رسانيم ؛ چون هفته آخر شهريور به احتمال قوي نيستم و بنابراين يك جلسه ديگر بيشتر نمي توانم بيايم شما در اين فاصله يادداشت هاي قبلي خود را مطالعه كنيد و سعي كنيد مطالب را جمع بندي كنيد اگر در جلسه آينده از برادران و خواهران كساني باشند كه جمع بنديشان را آماده كرده باشند اول به يك برادر و يك خواهر فرصت مي دهم كه جمع بنديشان را بخوانند وبعد خود من با كمك شما جمع بندي نهايي را انجام مي دهم كه ببينيم در بحث شناخت بايد از چه اصول كلي پيروي كنيم ؛ چه مسائلي براي ما روشن شده و چه مسائلي بايد براي ما ، به ياري خداوند ، روشن بشود براي پاسخ به سئوالات نيم ساعت وقت داريم

/ 58