خليل عثمان امير عظيمي دولتآبادي هيچ انقلابي بدون رهبري انقلابي ممكن نيست. در هر موقعيت انقلابي، رهبران نقش قاطعي در الهام بخشيدن و هدايت كشمكش به سمت تحقق تغيير انقلابي باز ميكنند. حضور رهبر فرهمند، كسي كه آرزوهاي تودههاي ناراضي را به كار ميگيرد، در جلو كشمكش انقلابي محور اصلي ايجاد اشتياق و حمايت وفادارانه براي جنبش انقلابي است. كاريزما اغلب به اقتداري گفته ميشود كه تودهها رسالت تاريخي بينظير رهبر انقلابي و سرنوشت ملي ( main fest destiny(را قبول ميكنند. خصوصيات خارقالعاده رهبر انقلابي علاوه بر اينها اجزأ مهم اقتدارش را در دوره بعد از انقلاب كه معمولاً با كشمكش پرالتهاب براي مشروعيتبخشي، نهادمندي و تثبيت نظم سياسي انقلابي مشخص ميشوند تشكيل ميدهند.پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، كه با اخراج شاه در فوريه 1979 و بدنبال آن استقرار پايههاي جمهوري اسلامي به اوج خود رسيد به مقدار زيادي مرهون كيفيات رهبري امام خميني بود. امام همه خصوصيات و كمالاتي كه براي محبوب شدن ايشان در نزد تودههاي مسلمان ايران به عنوان قهرمان واقعي در سنت اسلامي نياز داشتند را دارا بودند. اين كيفيات و كمالات عبارتند از: صداقت شخصي استثنايي و تواضع در زندگي، اراده و توانايي مشكلات و فراز و نشيبهاي طاقتفرسا و ظرفيت بالاي بردباري و شكيبايي و توانايي در ايجاد همدلي و همدردي با ستمديدگان و رنجكشيدگان جامعه و ارتباط خارقالعاده و جذاب و مهارت در سخنراني. ظهور امام خميني به عنوان رهبر بلامنازع جنبش انقلابي اسلامي در ايران، عمدتاً از كيفيات شخصيِ بينظير ايشان ناشي ميشود. زندگي بيتجمل و زاهدانه ايشان كه از تجملگرايي دنيوي به دور بود هميشه سرزنش در مقابل اسراف و تمايل به فساد، مطلقگرايي و زندگي پرتجمل پهلوي بود.از جهت سادهزيستي امام خميني زندگي صرفهجويانه و مختصري هم قبل و هم بعد از انقلاب داشتند؛ خوردن غذاي ساده، پوشيدن لباس ساده، خوابيدن بر روي حصير و مواظبت در به جا آوردن نمازهاي شبانه (صلاةالليل) و خواندن قرآن در هر روز بدون ترك آن تا پايان زندگي. به خاطر فقدان چنين خلق و خويي، چه در ميان قدرتمندان جهان اسلام و چه در جاهاي ديگر، احترام گسترده ايشان به عنوان رهبري تمامعيار عجيب نيست. زندگي رياضت منشانه ايشان هم سمبل انكار دنياپرستي بود و هم سمبل تصديق عدالت اجتماعي و برابريطلبي.جنبه ديگر رهبري انقلابي امام خميني اين بود كه توانست مخالفتهاي پراكنده با حكومت مستقر را پيرامون سلطنت ديكتاتورمآبانه و وابستگي به غرب متحد كند. بدينمنظور ايشان انگشت خود را بر روي نبض مردم گذاشتند و به مهارت تمام به حالات روحي و خلقيات تودههاي ايراني، يعني كساني كه از حكومت پهلوي نفرت داشتند، پي بردند. از اين رو ايشان هرگز در افشاي رژيم به عنوان بناي استبداد و عروسك قدرتهاي خارجي به خود ترديد راه ندادند.امام خميني بدنبال رهايي از زندان در آگوست 1963 در پي يك سخنراني فتواي ممنوعيت هرگونه مصالحه با حكومت را به همگان اعلام كردند و اظهار داشتند كه سكوت در اين زمان به معناي تاييد حكومت استبدادي و مساعدت دشمن اسلام است. او همچنين بر علما لازم دانستند كه تلاشهاي خود را براي زنده نگه داشتن شريعت ادامه دهند و تنفرشان را از حكومت خائن، عليرغم سركوب شديد و ظالمانه آن اعلام نمايند. ايشان در طرد كامل رژيم پادشاهي و هرگونه بازگرداني رژيم از طريق اصلاح قانون اساسي اصرار ميورزيدند و در اينكه شاه نه سلطنت كند و نه حكومت پافشاري ميكردند.اما رهبريِ موثر چيزي بيش از قاطعيت، پشتكار و صداقت شخص است. در حقيقت مهمترين خصوصيت امام خميني در توانايي ايشان در بسيج منابع و مهارتهاي تودههاي ايران به سمت دستيابي به تغيير انقلابي مطلوب ميباشد. بدينمنظور، ايشان مهارتهاي سازماني و توانايي قابلتوجهي در بهرهگيري از شيوههاي بديل ارتباط با تودهها در رويارويي با انحصار كامل قدرت سياسي و تسلط رسانهها بوسيله رژيم پهلوي، از خود بروز دادند.امام خميني به منظور حفظ تماس با منبع طبيعي قدرت جنبش انقلابي يعني مردم از مجموعه شبكه نهادهاي مذهبي موجود به مركزيت مساجد و مدارس مذهبي استفاده كردند اين نهادها نقش يك رسانه موثر را در ارتباطات عمومي براي تاثيرگذاري بر شكلگيري افكار عمومي ايفا نمودند. تحت هدايت امام خميني تكنيكهاي ماهرانه سازماني به وسيله شبكه علماي انقلابي به منظور به كارگيري اين نهادها در بسيج براي برگزاري تظاهراتها و ميتينگهاي تودهاي به كار گرفته شد. از اين رو اين نهادها اساس جنبش مردمي گسترده در سراسر كشور شدند.در غياب هر نوع آزادي بيان يا دسترسي به رسانههاي همگاني، امام خميني از رسانههاي كوچك به منظور رساندن پيامهايشان و اجتناب از محدوديتهايي كه توسط رژيم تحميل ميشد استفاده ميكردند. از زمان تبعيد ايشان به شهر نجف در عراق و بعدها به پاريس، امام پيامهايشان را از طريق ضبط صوت و تلفن به ايران ميفرستادند. اين پيامها مدتي بعد هزاران مرتبه كپي شده و در سراسر كشور توزيع ميشدند. در بسياري از موارد سخنان ايشان به منظور توزيع گسترده كپي و رونويسي شدند.سخنان امام خميني به زباني بيان ميشدند كه به طور ويژه براي ارتباط ساده و پرمعنا با بخشهاي بزرگ جامعه طراحي شده بودند. ايشان پيامهايشان را ساده، مستقيم و آزاد از مفاهيم غيراسلامي انتخاب ميكردند و دائماً به پيروانشان بيان ميكردند كه دودمان پهلوي بايد برود و اينكه آنها بايد خود را براي اخراج شاه آماده كنند. به شيوههاي گوناگوني موفقيتهاي امام خميني در هدايت انقلاب به نتايج پيروزمندانهاش، به توانايي ابتكاري ايشان در تركيب رسانههاي كوچك ـ عمدتاً تلفن، فتوكپي و ضبط صوت ـ با سيستم ارتباطات بومي بستگي داشت.اين توانايي همچنين به مقدار زيادي با اين حقيقت همراه بود كه پيام استقلال، آزادي و جمهوري اسلاميِ ايشان عنصر متحدكننده در انقلاب گشت. خصوصيات رهبري امام خميني يك مدل تاريخي براي عمل انقلابي فراهم ميآورد كه الهامبخش و هدايتگر جنبش اسلامي در آينده خواهد شد. تنها از طريق يك فرايند مداوم كاوش و تدبّر در رهبري ايشان ميتوان درسهاي گرانبهايي از ميراث ايشان كشف كرد، فهميد و بهره گرفت.اين مقاله مختصر با عنوان " some aspects of Imam Hhomeini''s revolationary leadership"از خليل عثمان، از اينترنت برگرفته شده است.http: //www.muslimediu. com/archives/features 98/Khomeini Z