اشاره: - ما هدف واحد و دشمن مشترک داریم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ما هدف واحد و دشمن مشترک داریم - نسخه متنی

مصاحبه شونده: عثمان محمد جاه؛ مصاحبه کننده: مهدی سرحدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ما هدف واحد و دشمن مشترك داريم

مصاحبه با عثمان محمد جاه

مهدي سرحدي

اشاره:

كشور گامبيا،. در منتهااليه غرب آفريقا و د ركنارؤ اقيانوس اطلس واقع شده و با مساحتي د رحدود يازده هزار كيلومتر مربع، در همسايگي كشور سنگال قرار دارد. بيش از 97 درصد جمعيت گامبيا را مسلمانان تشكيل مي‏دهند. اقتصاد اين كشور كشاورزي بوده و در كنار آن، محصولات دريايي نيز نقش مهمي در اقتصاد اين كشور دارد.

آقاي "عثمان محمدجاه" كه نايب رئيس مجلس اعلاي اسلامي گامبيا و سخنگوي دولت در امور اسلامي هستند چندي قبل مهمان كشورمان بودند و ضمن بازديد از موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني در مصاحبه‏اي با مجله حضور شركت كردند كه حاصل آن در پي به نظر خوانندگان گرامي مي‏رسد.

حضور: ضمن تشكر از شركت شما در اين مصاحبه، بفرماييد شناخت مردم كشور گامبيا از انقلاب اسلامي، ايران و امام چگونه است و از چه راهها و رسانه‏هايي اين شناخت حاصل شده و آيا در گامبيا دسترسي به نشريات و كلاً رسانه‏هاي ايراني امكانپذير و مناسب است يا خير؟

آقاي عثمان محمدجاه: دربارؤ شناخت مردم كشورم از انقلاب ايران و امام بايد بگويم كه امروزه جمهوري اسلامي در نزد همؤ ملل جهان، شناخته شده و مشهور است و گمان نمي‏كنم كسي در دنيا باشد كه با جمهوري اسلامي و انقلاب ايران و تاثير آنها در روابط و نظام بين‏الملل آشنا نباشد. از زماني كه حضرت امام خميني انقلاب اسلامي را در ايران به پيروزي رساندند، كشور ايران جايگاهي در سطح جهان پيدا كرد كه با جايگاه آن پيش از پيروزي انقلاب تفاوت اساسي دارد.

پيش از پيروزي انقلاب، حكومت ايران در دلهاي مسلمانان و مومنان هيچ جايگاهي نداشت و شايد تنها در ذهن سياستمداران و سردمداران حكومتها جايي داشت. اما وقتي امام، انقلاب اسلامي را به پيروزي رساندند، وضع به كلي تغيير كرد و همؤ دنيا توجهشان به انقلاب معطوف شد چراكه دستاوردهاي انقلاب و تاثير آن در رفتارهاي فردي و اجتماعي و رابطه با دنيا را مشاهده كردند.

ما مسلمانان گامبيا هم با امام و انقلاب اسلامي كاملاً آشنايي داريم. انقلاب، دشمنان دين را به وحشت انداخت. آنها در اين انقلاب، پيروزي اسلام را ديدند و به نظر من هركس وقايع دوران انقلاب را پيگيري كند. دست خدا را در پيروزي انقلاب مي‏بيند.

امام در حالي از فرانسه به سوي ايران حركت كرد كه شاه ايران با آن قدرت و هيبت ظاهري، بر اثر تهديدات امام، تاج و تخت خود را رها كرده و گريخته بود. امام آشكارا حضور پيدا كرد و پيروز شد. هركس با دقت نگاه كند، دست خدا را در اين امر مشاهده خواهد كرد.

متاسفانه كتب و مجلاتي كه در ايران چاپ مي‏شود به دست ما نمي‏رسد. البته افراد تحصيل كرده كه به انقلاب و امام علاقه دارند از طريق برخي مجلات و شبكه‏هاي خبري، اخبار ايران را پيگيري مي‏كنند. متاسفانه برخي مجلات و شبكه‏ها هم براي مخدوش كردن چهرؤ جمهوري اسلامي تلاش مي‏كنند و تا حدودي هم موفق شده‏اند. به طوري كه برخي مسلمانان گمان مي‏كنند ايران حامي تروريسم است و در ليست سياه قرار دارد. اما حقيقت آن است كه از نظر دشمنان اسلام و مسلمين، هركس كه براي ياري دين خدا و اعتلاي كلمؤ لا اله الا اللّه تلاش كند، او را تروريست مي‏نامند و در ليست حاميان تروريسم قرار مي‏دهند.

جمهوري اسلامي ايران بايد تلاش كند تا با از بين بردن تاثير اين هجوم تبليغاتي و تلاش براي معرفي چهرؤ واقعي جمهوري اسلامي و اهداف آن به مردم دنيا، تصوير نادرستي را كه در اذهان برخي ايجاد شده، از بين ببرد.

حضور: به نظر شما بهترين راههايي كه از طريق آن مي‏توان با اين گونه تبليغات مقابله كرد، كدام است؟

محمدجاه: راههايي كه براي انجام اين مهم وجود دارد عبارت است از توزيع و انتشار كتب و مجلات از طريق سفارتخانه‏ها و رايزني‏هاي فرهنگي جمهوري اسلامي در كشورهاي مختلف و دعوت از مسئولين و انديشمندان كشورهاي جهان براي آشنايي با دستاوردهاي امام و انقلاب. من وقتي از نزديك بخش كوچكي از اين دستاوردها را در ايران ديدم. بسيار خرسند شدم و قول مي‏دهم كه به محض بازگشت به كشورم، در برنامه‏اي كه در تلويزيون گامبيا اجرا مي‏كنم اين مسائل را مطرح نموده و بسياري از شبهات موجود درباره ايران را از بين ببرم.

مشكل ديگر آن است كه ما در گامبيا، امواج تلويزيون جمهوري اسلامي را دريافت نمي‏كنيم. وقتي در امارات بودم. شبكؤ تلويزيوني ايران را از طريق ماهواره مشاهده كردم اما متاسفانه در كشور ما اين امكان وجود ندارد. ما در گامبيا نياز به كساني داريم كه دست ياري به سوي ما دراز كنند. چرا كه ما ا ز نظر امكانات مالي ضعيف هستيم. پيروان ديگر اديان، كمكهاي خارجي دريافت مي‏كنند و سازماندهي قدرتمندي دارند و ممكن است به زودي بر همؤ وسايل ارتباط جمعي احاطه پيدا كنند.

حضور: همان طور كه اشاره كرديد غرب ـ بخصوص آمريكا ـ بعضي از كشورها بويژه ايران را با برچسب حامي تروريسم محكوم مي‏كنند و در اين‏باره هياهوي تبلغياتي زيادي راه انداخته‏اند. به نظر شما اهداف اصلي غرب از اين گونه تبليغات چيست؟

محمدجاه: جهان غرب همواره به سلطه‏جويي و قدرت شهرت داشته است. در گذشته اتحاد جماهير شوروي، خطري براي استكبار غرب محسوب مي‏شد، اما هنگامي كه اين كشور سقوط كرد و فروپاشيد، اسلام به عنوان هدف اصلي دشمني غرب مطرح شد. دشمني آنها با اسلام است، نه با عرب يا عجم يا آفريقايي و ...، بلكه با اصل اسلام دشمني دارند. وقتي غرب موفق شد اتحاد شوروي را به سقوط بكشاند، تنها دشمن باقيماندؤ استكبار اسلام است. البته غرب مستقيماً با اسلام مخالفت نمي‏كند بلكه با شعار مبارزه با تروريسم اهداف خود را دنبال مي‏كند. اما وقتي همؤ مسلمانان را تروريست مي‏خواند. پس در واقع با اسلام سر ستيز دارد. حتي اگر در ظاهر مساله را جور ديگري جلوه دهند.

آنچه را كه امروزه در جهان اتفاق مي‏افتد ببينيد. غربيها تنها كساني هستند كه تروريسم را تعريف مي‏كنند و كسي جز آنها حق ندارد مبناي تروريسم را تعيين كند. بدين ترتيب هركس با سلطؤ غرب مخالف باشد، تروريست ناميده مي‏شود! چه مسلمان باشد و چه غير مسلمان. اما علت كينه‏توزي آنها در برابر اسلام آن است كه اسلام مهمترين دشمن اسرائيل است چنانكه قرآن كريم مي‏فرمايد: "سرسخت ترين دشمنان اسلام، يهوديان و مشركين هستند". در واقع اسرائيل است كه امريكا را تحريك مي‏كند و به او چراغ سبز نشان مي‏دهد تا با مسلمانان بجنگد.

حضور: در چنين شرايطي مسلمانان چه بايد بكنند. با سلطه‏جويي بي‏ترحم آمريكا و غرب چه بايد كرد؟ مسلمانان چگونه مي‏توانند با اين مشكلات دست و پنجه نرم كنند؟

محمدجاه: راه حل اين مشكلاتي كه گريبانگير مسلمانان شده، چندان دور از دسترس نيست. اما ما از آن غافليم. اول آنكه مسلمانان بايد به خود آيند، هويت خود را باز يابند و رابطه و وحدت ميان خود راتقويت كنند. آنقدرها نياز به سلاح نيست! كافي است جهان اسلام، عقيده و مكتب خود را "باور" كند، بر سرنوشت خود احاطه يابد و اقتصاد و بازار خود را ساماندهي كند. در اين صورت يقيناً امريكا و اسرائيل در برابر مسلمانان سرتسليم فرود مي‏آورند زيرا آنان بندؤ پول و دلار هستند و بدون دلار نمي‏توانند ادامؤ حيات دهند. خداي آنها دلار است و اگر ما دلارهاي خود را از آنان باز داريم، آنها حتماً سر تسليم فرود مي‏آورند و به سجده مي‏افتند!

اما جهان اسلام، پراكنده و متفرق است. هر كشور اسلامي با همسايؤ خود سر ستيز دارد. و اينگونه است كه مشكلات ما حل نمي‏شود. ما را از هم دور كردند و به ملتها و فرقه‏هاي گوناگون تقسيم كردند. عرب، فارس، آفريقايي، آسيايي، ... بايد تفرقه و جدايي را فراموش كنيم. و بر اسلام تكيه نماييم. همؤ ما مسلمان هستيم. هدف واحد و دشمن مشترك داريم. اگر اين گونه شويم، پيروزيم كه خداوند فرموده است: ان اللّه لايغير ما بقومٍ حتي يغيروا ما بانفسهم (خدا سرنوشت هيچ ملتي را تغيير نمي‏دهد، مگر آنكه خود آن را تغيير دهند)

كشورهاي عربي را ببينيد! در خليج فارس، اتحاديه‏اي تشكيل داده‏اند. در شمال آفريقا و شرق آفريقا و ... هم همينطور. اما اين گروه بندي‏ها به نفع مسلمانان نيست. ما اگر متحد باشيم، قوي‏ترين امت خواهيم بود، زيرا از لحاظ مالي، منابع و جمعيت، قوي و توانا هستيم، اما در عين حال ضعيف باقي مانده‏ايم. رسول خدا(ص) در حديثي فرموده‏اند: زماني فرا مي‏رسد كه شما مسلمانان مورد هجوم ديگر ملل قرار مي‏گيريد، چنانكه حيوان درنده به سوي طعمؤ خود حمله مي‏كند.

اصحاب عرض كردند: اي رسول خدا! آيا اين به خاطر كم بودن تعداد ما خواهد بود؟

فرمود: خير! شما از نظر عده، بسيار هستيد، اما مانند خاشاك و كف روي آب بي‏اثر و تهي خواهيد بود.

همين‏طور كه مي‏بينيم، دشمنان وحشيانه به ما هجوم آورده‏اند، حال آنكه عدؤ مسلمانان صدها برابر اسرائيليهاست. در برابر هر اسرائيلي، صدها مسلمان وجود دارد، اما هرجا اسلحه‏اي است، سينؤ مسلماني را نشانه رفته است.

آنچه كه مانع از ايجاد وحدت حقيقي مي‏شود، اول ضعف ايمان و تقوي است. سران برخي از كشورهاي اسلامي، به تاج و تخت و حكومت خود دل بسته‏اند و غرب آنها را ترسانده و خود را مسئول حفظ امنيت آنان قلمداد مي‏كند و مي‏گويد اگر كوچكترين مخالفتي با من نماييد، شما را عزل مي‏كنم. حاكمان هم از غرب پيروي مي‏كنند و همه چيز خود را به او مي‏دهند تا در مسند قدرت باقي بمانند. اگر آنها ايمان بياورند به اينكه قدرت و حكومت در دست خداوند است و آن را به هركه بخواهد مي‏بخشد، از هيچ قدرتي نمي‏هراسند.

مانع دوم، فقدان آگاهي نسبت به حقايق ديني و سياسي است. اگر مسلمانان نسبت به شبهه افكني‏هاي دشمنان آگاهي پيدا كنند، يكديگر را دشمن خود نمي‏دانند.

سوم، مسالؤ فقر است. كشورها به خاطر فقر و كمبود امكانات مجبور مي‏شوند از غرب تبعيت كنند و وابسته شوند. غرب با اعطاي ديون و كمكهاي مالي مشروط يا غير مشروط، كشورها را به خود مديون و در نتيجه وابسته مي‏كند. اگر ما از لحاظ اقتصادي به تكامل برسيم، اين مانع برطرف مي‏شود. راه حل مشكل دوم هم افزايش سطح تعليم و آموزش و آگاهي افراد است. مشكل اول را هم با تقويت ايمان مي‏توان برطرف كرد.

البته امت اسلام، راهكارهاي ديگري هم براي خروج از اين بن بست داشته است كه نمونؤ آن، شكل‏گيري نهضتهاي آزادي بخش اسلامي است. اما از زمان حادثؤ 11 سپتامبر در آمريكا، اين نهضتها هم در معرض خطر قرار دارند، زيرا وابستگي به هر نوع جنبش مبارزاتي، اتهام حمايت از تروريسم را به دنبال دارد. بدين ترتيب غربيها توانستند جنبشهاي مبارزاتي را كه مي‏توانست تا حدودي بي‏تفاوتي حاكمان كشورها را جبران كند، سركوب كنند.

لازم است براي خروج از اين تنگنا، همايشهايي با حضور سران تشكلهاي اسلامي برپا شود و موضوع به صورت محرمانه پيگيري گردد تا به نتيجه برسد.

حضور: اشاره‏اي كرديد به وحشيگريهاي دولت غاصب اسرائيل و بي‏اثر بودن اقدامات كشورهاي اسلامي كه علي‏رغم حل اين مسئله و نجات مردم مسلمان فلسطين، تحت نفوذ آمريكا و غرب از اقدام موثر بازمانده‏اند. از نظر شما مسئله فلسطين چه جايگاهي در جهان اسلام دارد؟

محمدجاه: دربارؤ مسالؤ فلسطين كه مهمترين مساله جهان اسلام در حال حاضر است بايد بگويم كه اين مساله از ابتدا به صورت غير صحيح و ناقص مطرح شد. زماني كه عربها جهان اسلام را به دو بخش اسلامي عربي و اسلامي غير عربي تقسيم كردند و فلسطين را يك مسالؤ صرفاً عربي جلوه دادند، كشورهاي اسلامي غير عربي عقب نشيني كردند. ابتدا كشورهاي عربي، تمام كشورهاي اسلامي را متقاعد كرده بودند كه با اسرائيل قطع رابطه كنند، اما برخي از همين كشورهاي عربي، پس از مدتي روابط با اسرائيل را به تدريج از سر گرفتند؛ حال آنكه اعراب بايد بيش از همه نسبت به اين مساله حساسيت نشان بدهند. اين بود كه ديگر كشورها هم رابطه خود را با اسرائيل مجدداً برقرار كردند. مسلمانان روز بروز تضعيف و دشمنان قوي‏تر شدند.

خروج از اين تنگنا دشوار است. بخصوص پس از حادثه 11 سپتامبر كه امريكا دفاع ملتها از خود را تروريسم و مقاومت را حمايت از تروريسم مي‏نامد. اين مساله موجب شد بيشتر كشورها سكوت اختيار كنند. تنها دو كشور بودند كه موضع‏گيري كردند و با حضور امريكا در افغانستان مخالف بودند؛ يكي موضع رييس جمهور سوريه و ديگري موضع ايران بود. وليعهد عربستان، اميرعبداللّه هم تا حدي موضع‏گيري كردند و اينها موجب شد امريكا تا حدودي در موضع انفعال قرار گيرد و از مسلمانان عذرخواهي كند كه البته اين هم يك ترفند بود.

به هر حال تقسيم جهان اسلام به دو بخش عربي و غير عربي موجب تضعيف مساله فلسطين گرديد. براي رسيدن به پيروزي لازم است به گذشته بازگرديم، مانند زماني كه جهان اسلام را يك حقيقت واحد مي‏دانستيم. بدون تفاوت ميان عرب و عجم و آسيايي و آفريقايي... بايد همه آماده فداكاري باشيم و دست ياري به سوي فلسطين دراز كنيم. شنيده‏ام قرار است به زودي در ايران همايشي در اين باره برپا شود. چرا ديگر كشورها اين كار را انجام نمي‏دهند.؟

من در روز جهاني قدس به تلويزيون رفتم و برنامؤ آن روز خود را به مسالؤ فلسطين اختصاص دادم و در روزنامه‏ها هم مطالبي به چاپ رساندم تا شايد گامي هرچند كوچك در اين راه بردارم. البته برپايي تظاهرات و راهپيمايي در كشور ما ممنوع است وگرنه اين گونه اقدامات نيز موثر خواهد بود.

در پايان از همؤ مسئولين جمهوري اسلامي و برادران مسئول در موسسه و مجله حضور به خاطر ميهمان‏نوازي و همكاري با بنده كمال تشكر را دارم. والسلام

/ 1