ريشه هاى تغيير طراحى ايرانى(1) از طريق الهيات اسلامى - ریشه های تغییر طراحی ایرانی از طریق الهیات اسلامی (1) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ریشه های تغییر طراحی ایرانی از طریق الهیات اسلامی (1) - نسخه متنی

لویی ماسینیون؛ مترجم: سمیه اشتری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ريشه هاى تغيير طراحى ايرانى(1) از طريق الهيات اسلامى

نسخه عربى متعلق به قرن چهاردهم, مشتمل بر چهار مينياتور مى باشد كه نشان گر طرح اوليه اى از نيايش مسيحيان است كه موضوع جالبى را به نمايش مى گذارد. دو مطلبى كه براى اين مسئله از اهميت بيشترى برخوردار است, عبارتند از: دو روز مقدسى كه در تقويم اسلامى شيعه وجود دارد; يكى (روز 18 ذى الحجه) يا روز عيد غدير, يعنى يادآور همان روزى است كه حضرت محمد صلى الله عليه و آله, على عليه السلام را به عنوان امام و جانشين خود انتخاب كردند و ديگرى روز (23 ذى الحجه) يا عيد مباهله, كه يادآور عهد و پيمان مابين نمايندگان مسيحى نجران و پنج تن آل عبا (اصحاب الكسإ) مى باشد.

براى گروهى از اهل تسنن, كه هنوز هم مباهله را به رسميت مى شناسند و طبق عقايد و باورهاى اهل تشيع, غدير خم يادآور مراسمى است كه حضرت محمد صلى الله عليه و آله در روز 29 آوريل سال 628... بدون قرار قبلى ـ از روى پشته اى از جهاز شتهران, بالا رفت و دست راست على عليه السلام را بالا برده و او را به عنوان رهبر حقيقى امت اسلامى معرفى كرد و فرمود: ((هر كه من مولاى اويم, از اين پس, على مولاى اوست. خداوند, دوستداران على را دوست دارد.))

اما به عقيده عده كثيرى از شيعيان, اين مراسم از نظر سياسى نتايج آنى نداشت. چرا كه حضرت على عليه السلام تا 25 سال بعد از مرگ پيامبر صلى الله عليه و آله عملا پيشوا نبود, اما اين مراسم اهميت بسيارى داشت. اين نتيجه حكمت الهى است كه در آن عملكرد دو نفر مشخص مى شود; يكى از آنان (حضرت محمد صلى الله عليه و آله خواست الهى را آشكار مى كند و مردى (حضرت على عليه السلام) به خواست خدا انتخاب مى شود.

((عينيون)) معتقدند كه حضرت على عليه السلام در انتخاب, ساكت باقى مانده بود و انتظار مى كشيد و دلش كه ماواى وحى الهى بود, او را وادار به ابراز وجود مى كرد. اين كار, نشان گر سرنوشت و تقدير تلخى بود كه خداوند از قبل براى او رقم زده بود.

برعكس و به عقيده عده اى ديگر خداوند به خاطر فضل و رحمتش او را از ابتدا تا پايان در امور پيامبرى يارى كرده و به عنوان پيشواى جمعيت موافق و طالب حق قرار داده بود. اين مساله ساده اى از حقانيت نيست. اين موضوع وجه تمايزى است بين ((قديس)) و ((پيامبر)).

همچنين درك معنى واقعى معتقدان به مذهب ((مانى)) براى كسى كه صاحب بصيرت و عشق است, آسان مى باشد. به اين معنى كه وى موضوع را مى داند و قادر به تمييز تفاوت نمازگزار واقعى و ظاهرساز (رياكار) مى باشد. تمام اين راه حل هاى عرفانى كه قبلا در محل غدير تصريح شده بود, بعدها توجه عرفاى اسلامى را به خود جلب كرد.

در عيد بزرگ مباهله, هياتى از نمايندگان مسيحى نجرانى, تحت تاثير آزمايشى دشوار, پيمانى را (در 2 آوريل 631 ميلادى, دهم هجرت) با اهل بيت پيامبر صلى الله عليه و آله (حضرت محمد صلى الله عليه و آله, حضرت على عليه السلام, فاطمه عليها السلام حسن و حسين عليهما السلام) بستند. اهل تسنن اين رويداد را تنها به عنوان اتحاد خانوادگى كه اهميت چندانى ندارد, تعبير مى كنند, اما به اعتقاد اهل تشيع, حضور همزمان ((پنج تن)) انديشه اى است كه ثابت مى كند قدرت الهى متضمن عزت اين پنج تن است.

نظر اهل مخامسه كه در مدرسه شيعى معروفى كه هنوز هم در سوريه در ميان نجرانيان باقى مانده, بدين صورت است. دو مينياتور موجود كه صحنه هايى از انجيل را كه حاكى از پاكدامنى حضرت مريم و غسل تعميد حضرت مسيح مى باشد, به نمونه هايى تبديل شده اند كه هيچ وجه اشتراكى با نمونه هاى ارمنى يا بيزانسى ندارند و تنها با دارا بودن ويژگى مانوى خود قابل تشخيص مى باشند.

((مذهب مانوى, كاتاليزور فرهنگى))

ظهور شكل هاى هنرى پيچيده و نو, انعكاسى از تحول در نظام عقايد و اظهارات متداول ساختار فرهنگى ويژه است. بقاياى روش هاى قديمى داراى خاصيت مشتركى هستند. البته عناصر تزيينى موجود از روش ها و اصول كلاسيك قبلى تبعيت مى كند, اما روش آخرى (اخير) كه با مقياس معتبرى مورد استفاده قرار مى گيرد, در هنر اسلامى تحت تاثير روش ها و موتيف هايى است كه از منابع ديگرى گرفته شده و ماهيت درونى بى نظيرى را نمايان مى كند.

اصول ماورإالطبيعه اسلامى (متافيزيكى) به طور قابل ملاحظه اى به صورت ذره اى زودگذر و آسمانى است. اولين حكماى الهى به منظور اين كه به شيوه اى معقول تر آن را تعبير و توضيح دهند, اين عقيده را به طور غريزى انتخاب كردند.

همچنين در دستور ساختار صحيح آنها, عقايد تكوينى و اصول مولد روش هاى تشخيص هنرى از معمارى تا علم معانى و بيان ـ حتى در كشورهاى تازه به اين دين در آمده, نظير اندونزى تا مالزى ـ ديده شده است. توسعه فرهنگى با چنين وسعت و قوتى به عامل عقلانى مشترك بستگى دارد. در عين حال مى توان گفت كه زبان يهودى ريشه در زبان عربى دارد كه نكات عمده و دورنمايى ظريف, شيوه انديشيدن را به ترتيب در مختصه هاى مشخص تصور متافيزيكى اسلامى مبالغه مى كند.

انتشار هر دو عامل به ساختار اصول و آداب نيايش بستگى دارد. بنابراين بسيار مهم است كه بدانيم فرهنگ اسلامى چگونه زبان فارسى را تحت سيطره خود در ـ آورده و انديشه هنر ايرانى را دگرگون ساخته است; يعنى فرهنگ ايرانى پيشين را از ميدان بيرون كرد. وقتى اسلام از نظر سياسى بر ايران غلبه كرد, آئين ((مزدك)) دين رسمى كشور بود. عامه مردم عقيده داشتند كه زبان مزدكى با زبان فارسى سنخيت دارد و سعى كردند زبان قديم خود را با اين سيستم فكرى وفق دهند. كوشش هاى زيادى انجام شد تا نقاط مشترك و مشابه ميان دين اسلام و دين مزدكى شناخته شود, اما به زحمت ارتباطى ميان آن دو يافت شد و تنها مغايرت هايى در عوامل تزيينى قابل قياس ديده شد كه به نظر نمىآمد اين عوامل به طور مستقيم قرض گرفته شده باشند.

واسطه اى كه به عنوان كاتاليزور فرهنگى, بين عقيده و فكر ايرانى و عقيده اسلامى, به كار مى رفت, بيش تر مذهب مانى را به عنوان قديمى ترين دين معرفى مى كرد, مذهبى كه جامع و برگزيده بود و از سه قرن قبل از اسلام در مركز ايران ريشه داشت و در قرن هفتم, اين مذهب گسترش و رواج يافت. عواملى كه مذهب مانى را به عنوان پلى مابين ذهن ايرانيان و اسلام قرار داد, در آغاز كار, اين بود كه اين مذهب داراى تشكلى از دعوت هاى پنهانى بود.

دومين عامل اين كه, اين مذهب يك سرى ستيزه جويى هايى را اشاعه داده بود. حتى در قديمى ترين تفسير قرآنى نيز ـ به نظر مى رسد ـ مباحثى وجود دارد كه در آن, عامل معنوى بر پيروان دين مانى ـ به خصوص مزدكى ـ مسلط شده است; عاملى كه در قرآن تحت عنوان و اصطلاح ((صابئين)) ذكر شده است. با چنين نفوذى در مسيح شناسى آشكار مى شود:

معرفى حضرت مسيح به عنوان يك روح نماينده پاپ (لكاتوس) كه از نور آزادى كه با روغن زيتون مقدس پرتو افكن شده و به صليب كشيده شدن فرد ديگرى به جاى مسيح آشكار مى شود. تثليث پدر, پسر, روح القدس و تبليغ پاراكلتيوس و نيز استفاده از عدد پنج (مثلا ساعت عبادت, پنج وظيفه الزامى) و دو رساله مزدكى مقايسه بين تئوريهاى مزدكى و مانوى در مورد جهان را امكان پذير مى كند.

چهارچوب فرضى پيدايش جهان در هر دو مذهب براساس ((تثنيه)) منطبق است و عناصر به دو دسته خوب و بد و همچنين به يك سرى از موضوعات افسانه اى تقسيم مى شود.

تعدادى از افسانه هاى قديمى از نژاد ((كلده)) و بقيه از شخصيت هاى يونان قديم هستند, ولى در تفسير تفاوت بسيارى با هم دارند.

مذهب مزدكى مادىگراست و فقط دو بخش محدود به زمان و مكان را به رسميت مى شناسد. آنان معتقدند كه خداوند وجودى مقدس و متناهى دارد و ((يزدان)) خود را در مخلوقات خالص, متجلى مى كنند. همچنين ((شر)) نيز متناهى است, پس نحس بودنش تنها ظاهرى و سطحى است.

در جدال بين حق و باطل, حكومت و سلطه آفريده هاى خوب, بدون تغيير باقى مى ماند و حقيقت وجوديشان هم, دست نخورده رها مى شود. ستارگان ثابت, به خصوص ستارگان منطقه البروج, خوبند در حالى كه سيارگان شياطين هستند. آب خوب است. خلقت انسان كه از ((اهورامزدا)) ناشى شده است, خوب است. آتش كه مظهر پاكى در دنياست و چرخه زندگى را به حركت در مىآورد, همه خوب هستند. از طرف

ديگر مانويت ضد ماده گرايى است و تمام وجود هستى شر, نامحدود است. شر هم به اندازه خوبى نامحدود است. شر به آهستگى در توده نور نفوذ مى كند و به منظور رهايى سلول هايى كه در اسارت رنج و سختى كشيده اند در حد فاصل خوبى و بدى تاثير مى گذارد تا منتهى به مرگ آنان بشود. روح ها اگر ذرات معنوى مستقلى داشته باشند, خوب هستند. ستارگان ثابت شياطين هستند در حالى كه سيارات خوبند. به خصوص ماه كه نمود و شكل آن, چرخه آزادى و صعود ذرات نور را كنترل مى كند.

شهوت انسانى شر است. چون تجسم شيطانى از آزادى روح است. به كار گرفتن آب و آتش براى خراب كردن ذرات نور موجود در حيوانات و گياهان ممنوع است. وقتى كه آتش, جهان را براى هميشه خراب كند, چرخه هاى نجومى تكامل تدريجى جهان هم متوقف مى شوند. اين در حالى بود كه فرقه مزدكى سلسله مراتبى از فرقه هاى هندى را تاسيس كرده و

كشاورزى و تجارت را بها داده بود. مانويان از مجموع اموال مستهلك در اين جهان منع شدند. حتى از كالاها و اجناس از طريق رياضت كشى چشم پوشى مى كردند. اگر چه اين فرقه خالص بود و از قرن ششم در عربستان تزكيه شده و در رشد واقعى زهد در ميان علماى شيعه دخيل بوده ولى شاخه اى از بدعت مزدكى است.


1. هنر دينى / ش 10

/ 1