بسط دين ورزي جامعه از طريق دين پژوهي (1) - بسط دین ورزی جامعه از طریق دین پژوهی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بسط دین ورزی جامعه از طریق دین پژوهی - نسخه متنی

احمد مسجد جامعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بسط دين ورزي جامعه از طريق دين پژوهي (1)

احمد مسجد جامعي

بي گمان نهاد دين پژوهي كه امروز چهارمين دوره آن را برگزار مي كنيم از اين حيث بسيار موثر و ارزشمند بوده است و در كنار تلاش پر ارزش پژوهشكده حوزه و دانشگاه قرار گرفته است. گزارش داوران محترم هم حاكي از پيشرفت كيفي آثار كنگره در سال جاري است. به عنوان مثال از ميان 50 اثر قرآني رسيده به كنگره انتخاب 3 اثر از ميان 10 اثر برجسته كار بسيار سختي بوده است كه سهم موثر بانوان دين پژوه در اين زمينه چشمگير است. لازم است بررسي و گزارش اين پژوهش ها در دستور كار كنگره دين پژوهان قرار گيرد.

به خاطر دارم كه در نشست اول دين پژوهان، درباره سياست گزاري فرهنگي در عرصه دين پژوهي سخن گفتم و در آنجا از دو نوع نگاه دين پژوهي ياد كردم، نگاهي كه به قصد كشف حقايق ديني، دست به پژوهش مي زند و نگاهي كه در صدد تحقق دستورات و تعاليم ديني در عرصه هاي گوناگون جامعه است.

در نشست دوم نيز همين موضوع را از زاويه اي ديگر طرح كردم و دين را به مثابه يك نهاد اجتماعي و به عنوان عرصه اي كه سياست گزاري دولت و حكومت ديني بايد به آن معطوف باشد، قلمداد كردم. در آن نشست از شيوه هايي سخن گفتم كه بايد، سياست گزار براي اين حضور دين و گسترش روح ديني در مناسبات مختلف اجتماعي، به كار گيرد.

در نشست سوم، ويژگي هاي پژوهش ديني و مؤسسات پژوهشي ديني در شرايط جديد، با عنايت به تحولات اجتماعي و فرهنگي مورد بحث قرار گرفت .

همه اين موضوعات از يك دغدغه بنيادين برخاسته اند. دغدغه اي كه هم شخصي و هم اجتماعي است. من به عنوان فردي دين دار و علاقه مند به دين و نيز به عنوان مسئول در دولت و حكومتي ديني، اين دغدغه را دارم كه چگونه مي توان دين ورزي را در جامعه افزايش داد؟ گمان مي كنم و حتي بايد بگويم يقين دارم كه اين دغدغه دغدغه اي عمومي در جامعه ماست. جامعه اي كه بنيان بسياري از موضوعات و پديده هاي آن ديني است. اخلاق آن و نظام اخلاقي آن از دين و ارزش هاي ديني نشأت گرفته است. نهادهاي مستحكم اجتماعي آن كه در طول تاريخ استمرار داشته است. نهادهاي ديني بوده اند، مناسك و مراسم آن تماما حول ارزش هاي ديني شكل گرفته اند و بسياري ديگر از عرصه هاي زيست آن نشأت گرفته از دين و ارزش هاي ديني اند. در چنين جامعه اي، استحكام بنيان هاي اجتماعي به استحكام ارزش هاي ديني در چنين جامعه اي، به معنا و يا مترادف سست شدن اخلاق و هنجارهايي اجتماعي است. لذا حتي آنها كه پيوند وثيقي با دين ندارند، به دليل علاقه به ثبات و انسجام اجتماعي، مي بايست نسبت به سرنوشت دين و ارزش هاي ديني نگران باشند.

دين، پديده اي كثير الابعاد است. وجوه گوناگوني دارد و هر وجه آن خود عرصه اي براي انديشه ورزي و عمل است. براي ما به عنوان سياست گزار فرهنگي پيوند دين و جامعه و فرهنگ كانون اصلي عمل است. از چنين منظري، پرسش اصلي ما اين است كه چگونه مي توان دين ورزي را در جامعه افزايش داد؟ و چگونه مي توان دعوت ديني كارآمدي را سامان بخشيد؟ اين پرسش مي تواند جهات تحقيقات و پژوهش هاي ديني را روشن كند. اين مرزي است كه دين پژوهي از منظر فرهنگي را از ساير حوزه هاي دين پژوهي جدا مي كند.

چنين پرسشي را نمي توان فارغ از مقتضيات و تحولات روز پاسخ داد. امروزه در جامعه جريان هاي جديد با سرعت و حجم بسيار طرح مي شوند و پرسش هايي تازه با خود به ميدان فرهنگ جامعه، وارد مي كنند. به ويژه جوانان و تحصيل كردگان در حوزه انديشه و ايمان ديني، با پرسش هايي تازه از دين مي آيند.

در دايره گسترده دين جريان هاي فراواني، پرسش هاي زيادي عرضه كرده و اساس دامنه وسيعي از پرسش هاي را در اذهان ايجاد مي نمايند.

البته بايد در همين جا بر اين نكته تأكيد كنم كه نفس اين افزايش و نفس پرسشگري، منفي نيست و من با قضاوتي منفي به آن نمي نگرم.

رشد نهادهاي جديد در جامعه و دستاوردهايي كه در طول دو دهه بعد از انقلاب اسلامي پديد آمده ما را در برابر مسائل جديدي قرار داده است.

رشد نهادهايي مثل آموزش، تحولات و گسترش تكنولوژي و تحول نظام رسانه اي همه ما را در برابر پيوند دين با آنها قرار داده است.

اين پرسش ها كاملا از دغدغه اي ديني برخاسته است. بر خلاف آنچه گاهي به اشتباه طرح مي شود، جوانان ما دين گريز نشده اند. جامعه هنوز از بنيان هاي محكم در عرصه دين برخوردار است.

اين قضاوت را بر مبناي ارزيابي شخصي بيان نمي كنم، بلكه اين قضاوت بر گرفته از پژوهش اجتماعي گسترده اي است كه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در 28 استان كشور به انجام رسانده است. در اين پژوهش كه به دين داري پرداخته است 99 درصد جامعه خود را دين دارد و مذهبي دانسته اند. بسياري از عقايد بنيادين ديني مثل اعتقاد به روز جزا و يا تجربه و حس مذهبي در جامعه در بيش از 90 درصد جامعه رواج و تسلط دارد. البته بايد اين نكته را اضافه كنم كه شايد بر اساس برخي معيارها دين داري را در بخش هايي از جامعه ضعيف دانيم اما مهم اين است كه اعضاي جامعه خود را مذهبي مي دانند و از خود تصور فردي مذهبي دارند .

معناي اين سخن آن است كه نهاد دين، هم چنان توان و قدرت بسيار زيادي در باز آفريني و انتقال ارزش ها و معاني خود دارد. اين ارزش هاي ديني از نسلي به نسل ديگر منتقل مي شود و هم چنان كانون نگاه و عمل جامعه را تشكيل مي دهد. شايد عده اي در مقايسه با دوره هاي گذشته چنين بپندارند كه ارزش هاي ديني رو به ضعف مي رود اما تصور من بر اين است كه آنها برخي معيارهاي عرفي را مبناي تعريف دين مي گيرند. عرف تغيير مي يابد، ولي خود پنداشت جامعه تصوري ديني و فارغ از دگرگوني هاي عرفي است .

اين سخن را به مجالي ديگر موكول مي كنم تا بعدا با تفصيل بيشتري درباره آن سخن بگويم.

هدف من از طرح اين مباحث اين بود كه اولاً دين هنوز در نظام معاني و نظام ارزشي و اعتقادي ما دين و دين ورزي غلبه دارد. يا به سخن ساده تر، جامعه هنوز جامعه اي شديدا ديني است. ثانياً، اين جامعه در برخورد با مسائل جديد و نهادهاي جديد با پرسش هايي تازه مواجهه گشته است و اين پرسش ها در ذهن جوانان زنده است.

با اين دو مقدمه و با بيان اين نكته وظيفه سياست گزار فرهنگي در حكومت ديني، بسط عرصه دين ورزي است. حوزه عمل خود را مشخص كرده ام.

دين پژوهي از منظر فرهنگي مي بايد در اين چارچوب به مسائل ما پاسخ دهد. دين پژوهي در چنين فضايي روند خلاقيت و آفرينش آثار فرهنگي و هنري را نيز تعيين مي كند. يعني در اين فضا دين پژوهي روشن خواهد كرد كه ما به چه عرصه هايي چه نوع توليد فرهنگي نيازمنديم و يا محتواي اين توليدات چگونه بايد باشد.

براي روشن شدن اين بحث به دو نمونه از دستاوردهاي پژوهشي اشاره مي كنم. در سال 78 و 79 در هفته كتاب پژوهش و نظر سنجي در مورد «رفتار كتابخواني» انجام شد. اين نظر سنجي نشان مي داد كه افرادي كه به كتاب هاي ديني مطالعه مي كردند، در گروه سني ميانه قرار داشتند، يعني بيشتر از گروه سني 30 تا 40 سال بودند. حال آنكه متوسط سن در ديگر حوزه ها مثل حوزه هاي داستان و يا علوم و فنون كمتر بود .

هم چنين در يكي از سخنراني هاي دومين كنگره دين پژوهان يك نتيجه پژوهشي نشان مي داد، اكثر تحقيقات و پژوهش هاي دين براي افراد بالاتر از 40 سال جذاب بوده است. يا به تعبير دقيق تر، بيشتر اين گروه سني از تحقيقات ديني استقبال كرده اند و به مطالعه و نتايج آن ابراز علاقه كرده اند.

اين دو يافته نشان مي دهد كه جهت خلاقيت و توليد آثار ديني ما به سوي گروه ميانسالان است و اين آثار براي جوانان توليد نمي شود و يا جذابيت كافي براي اين گروه ندارد. واقعا جاي طرح اين پرسش وجود دارد كه اشكال كار در كجاست؟ آيا اشكال در اين است كه پژوهش هاي جديد در اين متون به بحث گذاشته نمي شود و يا آن كه پاسخ اين پرسش ها به شيوه هاي متناسب و مقتضي گروه سني بيان نمي شود و يا آن كه نحوه ارائه و عرضه متون و ساير آثار فرهنگي براي آنها جذاب نيست؟

هر يك از اين سؤالات كه مطرح باشند، دين پژوهي بايد به آنها توجه كند يا به عبارت ديگر دين پژوهي بايد نشان دهد كه كدام پاسخ درست و شايسته است. در مرحله بعد دين پژوهي است كه روشن كند هر پاسخ را چگونه مي توان به «سياست عملي» تبديل كرد يعني با توجه به اشكالي كه در نتيجه پژوهشي معلوم خواهد شد، راه حل متناسب را ارائه مي دهد.

البته دين پژوهي در اين سال ها رشد چشمگيري داشته است. نهادها و مؤسسات متنوعي براي آن شكل گرفته اند و حتي تحقيقات متنوع سامان يافته اند، اما اين عرصه هنوز هم نسبتاً دست نخورده است. دليل آن نيز رشد فزاينده نيازها در عرصه ديني است. در ضمن بايد به اين مسأله هم توجه داشته باشيم و حتي هشدار بدهيم كه رشد برخي امكانات را نبايد به معناي رشد پژوهش هاي ديني قلمداد كرد. گاهي دستاوردهايي مثل رشد و توسعه كامپيوتري و يا دسترسي به شبكه هاي كامپيوتري و يا توسعه نرم افزارها به خودي خود معياري براي رشد و يا فعاليت مؤسسات دين پژوهي قلمداد مي شود.

اما بايد بر اين واقيعت بديهي تأكيد كنم كه اينها همگي ابزار است و ابزارها تنها در پرتو پرسش هاي جديد و اراده اي براي پاسخگويي، كار آمد خواهند شد .

در هر حال آنچه براي دين پژوهي بسيار مهم است، پرسش هاي كلي و مسائل اصلي است كه با آن مواجه مي شود. بايد، به طرح اين پرسش ها پرداخت و از منظر آنها به انتظارات خود در دين پژوهي دست يابيم. وظيفه ما هم به عنوان اعضاي يك جامعه ديني است كه انتظارات خود را از دين پژوهي بيان كنيم و از عالمان و انديشمندان و پژوهشگران ديني بخواهيم كه در مقام انديشه ورزان اين جامعه پرسش هاي ديني ما را پاسخ دهند. وظيفه سياست گزار در اين ميان سنگين تر است.

سياست گزار بايد از يك سو، رابط بين جامعه و پژوهشگران باشد و از سوي ديگر، پژوهش ها را با هدف ترين سياست ها بيشتر مورد علاقه قرار دهد.

انتظار ديگر از دين پژوهان روشنگري محيط رسانه اي كشور به مدد تتبعات دين باورانه و معطوف به نيازهاي اقشار خاص اجتماعي نظير زنان و جوانان است. ارتباط پژوهش هاي ديني با مردم ارتباطي يك مرحله اي نيست و نيازمند واسطه هاي رسانه اي و حلقه هاي بحث و گفت و گويي است كه در محيط رسانه اي شكل مي گيرد.

طراحي موقعيت هاي گفت و گوي عميق و تأثير گذار در مباحث فرهنگي و اجتماعي ثمره ارتباط نزديك دين پژوهان و پرداختن به پژوهش هاي ديني در رسانه هاي تخصصي و نيمه تخصصي است .

اين همان نقشي است كه پيش از اين در تجربه تاريخي ارتباط دو سويه علماي دين و مردم در رسانه هاي سنتي و بر منابر شكل گرفته است.

اميدوارم اين نهاد مبارك در سال هاي آينده دستاوردهاي پر بارتري را نصيب سازد.

/ 1