مراكز اسلامى آلمان(1)
سيد محمد سادات منصورى مسلمانان آلمان در سال 1991 با 1/700/000 يا 2/1 درصد از كل جمعيت آلمان سومين گروه بزرگ مذهبى در كشور پس از لوترىها و كاتوليك ها محسوب مى شوند.اكثريت عظيم مسلمانان را تركهاى سنى مذهب و كردهاى تركيه تشكيل مى دهند كه به حدود /000 660 / 1 نفر بالغ مى شوند. بقيه مسلمانان از افغانستان, مراكش, پاكستان, تونس, يوگسلاوى و ديگر كشورهاى عربى اند.يك گروه كوچك شيعه كه اغلب ايرانى اند نيز وجود دارد كه معمولا به طبقات دانشگاهى يا بازرگانى تعلق دارند. و از اين رو نفوذ نسبتا بيشترى دارند. هم چنين تعدادى پناهنده مسلمان از شوروى سابق, سنى هاى اردنى و حدود 1000 تا 2000 آلمانى تازه مسلمان نيز در ميان آنان ديده مى شوند.حضور مسلمانان در آلمان ريشه در ارتباط اين كشور با امپراتورى عثمانى دارد. در سال 1683 به دنبال دومين محاصره وين و عقب نشينى ارتش عثمانى, آخرين نفرات زندانى ها در ايالات جنوبى آلمان رها شدند. از اين رو, يك قرن بعد, ارتش پروس از ميان آنان به تشكيل يگان هايى از سربازان مسلمان مبادرت كرد. در طى قرن نوزدهم ارتباطات تجارى و سياسى توسع يافته, به يك صف بندى رسمى بين سلطان عثمانى و آلمان در خلال جنگ جهانى اول منجر شد.پس از جنگ بعضى از زندانيان ترك كه از سوى نيروهاى متفقين آزاد شده بودند در برلين ساكن شدند تا هسته مركزى يك جامعه مسلمان- كه با ورود افغانها و ايرانى ها به تدريج گسترده تر مى شد- را تشكيل دهند. هنگامى كه مهاجرت ترك ها به جمهورى فدرال آلمان تحت شرايط قرارداد سال 1962 كه اجازه تإمين كارگران صنعتى ترك براى آلمان را مى داد, روابط آلمان با تركيه در دوره پس از جنگ دوباره رونق يافت. قراردادهاى مشابهى كه مهاجرت مسلمانان را افزايش مى داد بين آلمان و مراكش در سال 1961 و بعدا بين آلمان و تونس منعقد گرديد.در طول سالهاى دهه 70 هر چند جريان مهاجرتها ادامه يافت و شوق فزاينده خانواده ها به الحاق مجدد برانگيخته شد, اما نيازآلمان به كارگران مهاجر, به علت ركود اقتصادى كه به دنبال افزايش قيمت نفت گريبان اقتصاد غرب را محكم گرفته بود, پايان يافت.از جهت نظرى تركهاى مسلمان به حمايت از گرايشات ((احياگر)) سنى و بومى تركيه تمايل دارند كه مهمترين آنها عبارتند از: فرقه ((سليمانيه)) كه توسط سليمان حلمى توناهان (1959-1888 تإسيس شد و نورسو كه توسط سيد نورسى (1960 - 1873) به وجود آمد.هر دوى اينها به شدت با دولت دنيا مدارSecular) ) كمال آتاتورك مخالفند و از بازگشت به قانون اسلام ((شريعت)) حمايت مى كنند.((اخوان المسلمين)) مصر در ميان برخى گروهاى عرب و غير ترك در اين بخش فعالند, در حالى كه گفته مى شود فعالان سياسى شيعه عمدتا در ميان ايرانيان و ديگر گروهاى مرتبط با شيعه مانند ((علوىهاى)) صاحب نفوذند.نهضت بدعت گذار ((احمدى)) كه در دهه 80 در شبه قاره هند پديد آمد, براى آلمانى هاى تازه مسلمان مطلوب است زيرا شيوه تبليغى فرقه, آنان را جذب مى كند. اين نهضت نقش مهمى در احداث مساجد در دهه 50 در هامبورگ, فرانكفورت و جاهاى ديگر آلمان غربى داشته است.تقريبا هزار مسجد از فرق مذهبى گوناگون مسلمان در سراسر كشور گسترده شده است, اما در اوايل دهه 80 اكثريت آنها با فرقه هاى متنوع ترك و سازمانهاى همتراز آنها مربوط بوده اند.توسعه هاى سازمانى در جامعه مسلمان
عواملى چند در به حاشيه راندن اقليت مسلمان آلمان از نظر سياسى سهيم بوده است. مهمترين عامل, سياست دولت نسبت به اقليت هاى نژادى به ويژه نسبت به مسلمانان است. بيشتر مسلمانان اين كشور داراى مليت خارجى اند كه از حقوق سياسى (كه تا حدودى دليل وجهه پايين آنها در صحنه سياسى است) برخوردار نيستند. اين امر نيز به نوبه خود پيامد سياست دولت در خصوص كارگران مهاجر به عنوان ((كارگران مهمان)) است, نه ((مهاجر)) يا ((مقيم)).يك نتيجه اين سياست, ايجاد محدوديت هايى در قبال در خواست تابعيت مهاجران بوده است. با آنكه 40 درصد از اقليت ترك آلمان در اين كشور به دنيا آمده اند, اما تنها تعداد اندكى در خواست تابعيت از اين كشور كرده اند.مسإله ديگرى كه مستقيما به مسلمانان مربوط مى شود, مشكل تعليمات مذهبى است هر چند اسلام به عنوان يك سازمان قانونى با حقوق مدنى ويژه توسط دولت به رسميت شناخته نشده است, اما مسلمانان آموزش آن را حق قانونى خود مى دانند.از سويى بر خلاف جوامع مسيحى و يهودى, مسلمانان از ((ماليات اختيارى كليسا)) كه تإمين نيازهاى جلسات گروه هاى مذهبى خاص را مد نظر قرار داده است, برخوردار نيستند. در نتيجه تامين بودجه آموزش اسلامى در مدارس براى فرزندان مسلمانان, به تفسير آزاد از قوانين موجود توسط دولتهاى ايالتى وابسته است.از سوى ديگر مشكل آموزش مذهبى, به خاطر فقدان يك اتفاق نظر روشن در ميان مسلمانان پيرامون محتواى اين تحصيلات پيچيده تر شده است.موضع تركيه عامل بسيار مهمى در شكل دادن به واكنش مسلمانان ترك در آلمان بوده است.ارتباط نزديك تركيه با آلمان كه با عضويت تركيه در ((سازمان پيمان آتلانتيك شمالNATO) ))) تقويت شد, به تضمين حفظ ارتباط اقليت ترك با تركيه, و روند دائمى مبادلات خارجى, كمك كرده است.اين ارتباطات, تركهاى آلمان را بر آن داشت تا در خارج خود را بيشتر ترك بدانند تا يك آلمانى نژاد و با حقوقى برابر با اقليتهاى مذهبى.بازآفرينى سياستهاى تركيه درون جامعه ترك ساكن در آلمان, پيامدى از گرفتاريهاى داخلى تركيه بوده است. فقدان دموكراسى در تركيه در سالهاى دهه 80 موجب گرديد تا بخصوص سازمانهاى سياسى, مذهبى دست راستى در آلمان فعال شوند. دولت تركيه نسبت به گروههاى افراطى مسلمان كه با سازماندهى كلاسهاى قرآن براى بچه هاى ترك نظارت بيشترى بر مساجد و موسسات مذهبى اعمال كرده اند, بيشتر حساستر شده است.در اوايل دهه 80 ((مديريت امور مذهبى خارج از كشور دولت تركيه)) , كه در سال 1971 تإسيس شده است تصميم گرفت با نظارت بر آموزش مذهبى, كه هنجارهاى شكل گيرى اسلام گرايى در تركيه را دقيقتر منعكس مى كند, نفوذ گروههاى بنياد گراى تركيه در ميان تركهاى مسلمان را - كه برخى از آنها با احزاب سياسى تركيه ارتباط دارند-كنترل كند.در پايان دهه اين گونه گزارش داده شد كه ((كانون مسائل اسلامى تركيهATIA) (( ياDITIB) شاخه اى از ((مديريت امور مذهبى خارج از كشور)) موفق به كنترل مديريت اكثر مساجد شده است- تا بدين ترتيب نيازهاى مذهبى جامعه مسلمانان ترك آلمان را برآورده كند)).هر چند نگرانى از جريانات احياگر كه تركيه را در اواسط دهه 80 در نورديد, به آلمان رسيده بود, اما پس از گزارش سال 1992 كه گروهى از درونDITIB جدا شده و پشت سر جمال الدين كاپلان (مفتى سابق ادانا كه در تبعيد اختيارى در آلمان زندگى مى كرد) تجديد سازمان كرده است, اين نگرانى تثبيت شد؟ كاپلان دست پرورده نجم الدين اربكان رهبر حزب اسلام گراى رفاه تركيه است و پس از آنكه حمايت اربكان رهبر حزب اسلام گراى رفاه تركيه است و پس از آنكه حمايت اربكان از يك كشور اسلامى پيرو عقايد آيت الله خمينى آشكار شد, ارتباط خود را بااو قطع كرد.از ديگر گروههاى مخالف دولت تركيه, ((كانون ملى گراNVA) ((, با عنوان ((سازمان بينش ملى)) ) است كه دخالت دولت تركيه در تعليمات مذهبى تركهاى خارج از كشور را (به خاطر اينكه در جهت حفظ حكومت دنيا مدارانهSecular) ) طراحى شده بود, ) به باد انتقاد گرفت, اين گونه ادعا مى شود كهNVA با حزب نجات ملى تركيه ارتباط دارد در سال 1972 تاسيس شد و به خاطر طرفدارى از يك حكومت اسلامى فعاليتش ممنوع شد.((مركز فرهنگى اسلامىAvrupa kulture merkezlera Birligi) (()كه از قرار معلوم به وسيله اعضاى گروه سليمانيه اداره مى شود و با حزب متمرد ((عدالت تركيه)) همكارى مى كند از ديگز مراكز مربوط به مسلمانان است. اين مركز مخالف فعاليتهاىDITIB است.از ديگر گروههاى فرقه مربوط به مسلمانان اما كم نفوذ ((نورسو)) است كه معمولا به پرهيز از سياست گرايش داشته و ترجيح مى دهد بر روى فعاليتهاى تبليغى مذهبى تمركز داشته باشد.از انجمنهاى غير ترك فعال در ميان مسلمانان, شعب محلى ((مجمع جهان اسلام)) (با مركزيت مكه) و اخوان المسلمين مصر را مى توان نام برد.سازمانهاى اسلامى عمده:
((كانون مسايل اسلامى تركيه)) (گاهى به ((اتحاديه اسلامى ترك)) استناد داده مى شود). اين كانون از سوى دولت تركيه تاسيس شده است (و به قرارى كه شايع است با تشويق دولت آلمان) و در اوايل دهه 80 جهت توزين جريانات احياگر در ميان جامعه ترك آلمان فعال شد. DITIB و مركزيت كلن, از شهبه هاى فراوانى در سراسر آلمان پشتيبانى كرده و به دنبال افزايش كنترل بر روى مساجد و آموزش اسلامى در ميان تركها و ترويج تصويرى از اسلام است كه با مخالفت سازمانهاى ستيزه جوى اسلامى (كه بسيارى از آنها در حال حاضر در تركيه ممنوعند) روبرو شده است.2- كانون اسلام مسلمانان آلمانى زبان: (رهبر: هارتمول محمد هرتسگ) 3- مركز فرهنگى اسلامى: پايگاه اين مركز در كلن است و مدعى است با حزب ممنوع شده ((عدالت تركيهJP) (() ارتباط دارد. شايع است از سوى فرقه بنياد آراى سليمانسى (يك شاخه متدين نقش بندى كه توسط اصلاح طلب ضد ((آتاتورك گرا)) سليمان حلمى توناهان (1959 -1888) تاسيس شد) حمايت مى شود.اعضاى اين مركز در سال 1982, داراى 210 شعبه محلى بود. اما از قرار معلوم نفوذش به خاطر موفقيتهاىDITIB به شدت مهار شده است.اهداف: انتقاد از حكومت تركيه و جايگزينى حكومت اسلامى و سازماندهى كلاسهاى قرآن براى كودكان در آلمان از اهداف اصلى اين مركز است.4 - كانون ملى گرا: اين كانون به سازمان بينش ملى نيز معروف است گفته مى شود اين سازمان راست گرا با حزب نجات ملى تركيهNSP) ) كه در سال 1983 به عنوان حزب رفاه به رهبرى نجم الدين اربكان در ارتباط است.ادعاى تلويحى همكارى بينNVA (كانون ملى گرا) وDITIB (سازمانى كه دولت تركيه تإسيس كرده است) پس از نشر گزارشاتى درباره موضع همفكرىNVA و رئيس جمهور تركيه تورگوت اوزال (يك عضو سابقNVA ) بيشتر آشكار شد.اعضا: هر چند اغلب اعضاى اين كانون ترك هستند ولى سازمان ادعا مى كند كه نمايندگى مسلمانان غير ترك را نيز در اختيار دارد.اهداف اين سازمان خواستار تحقق دولتى اسلامى در تركيه و راه اندازى كلاس هاى قرآن در آلمان است.نشريهMilli Gazette و يك مجله هفتگى بنام ((هجرت)) متعلق به اين كانون است.مراكز اسلامى آلمان
اطلاعات اندوخته شده در قرون وسطى از شرق اسلامى توسط سفرا, زائران و زندانيان در كشورهاى آلمانى زبان (به طور مثال ارتباط ميان دربار كارولينى و خليفه بغداد در دوران جنگهاى صليبى و متصرفات امپراتورى عثمانى در بخشهاى بزرگى از جنوب شرقى اروپا) با اهميت بود, اما براى يك كار دانشگاهى حساب شده نتيجه در خور توجهى نداشت.اين مفهوم از شرق اسلامى, به قرن ششم و بخشى از قرن هفتم و مطالعات عربى و اسلامى ماقبل تاريخ تعلق دارند.دانشگاههاى آلمان بر خلاف فرانسه, در تإسيس موقعيتهاى آموزش دائمى براى زبانهاى امروزى شرقى, ناموفق بودند, با اين همه در دانشكده هاى الهيات و به علاوه در برخى از دبيرستانها و مدارس لاتينى ها, زبان عربى آموخته مى شد.پس از تإسيس دانشگاههاى هاله در 1694 و گوتينگن در 1738 زبانهاى شرقى بخشى از برنامه درسى دانشكده فلسفه به حساب آمد. نخستين عالمان اين حوزه در درجه اول در موضوعات مربوطه به الهيات به كار گمارده شده بودند, تا آموزش و فراگيرى زبانهاى شرقى. به طور مثال يوهان داويد ميشائيلز (1717 - 1791) و يوهان گتفريد ايشهرن (1725 - 1827) از اين دسته اند.كالج الهيات شرقى تاسيس شده توسط اوگوست هرمان فرانكه (1663 - 1727) لغت شناسى كتاب مقدس را با شور و اشتياق مبلغان مذهبى تركيب كرد.استفاده اختصاصى اديبان آلمان از لاتين (تا اواسط قرن نوزدهم) به گسترش زبانها و فرهنگهاى شرقى كمكى نكرد.علاقه نوين محققانه آلمانى به شرق اسلامى
در دوران انقلاب فرانسه اروپاى غربى شاهد رويكردى آشكار به شرق معاصر بود. آثار ويليام جونز (1746 - 1794), فردريش فن ديتس (1751 - 1817), كار دار اهل پورس در قسطنطنيه و يوزف فن هامر پور گشتال (1856 - 1774), به طرز شگفت آورى تإثير گسترده برخى نويسندگان عرب فارس و عثمانى روى يوهان ولفگانگ گوته و معاصرينش را شرح مى دهد (ديوان غربى - شرقى (1819)). از سويى نسبت به ترجمه هاى بديع (1788 - 1866) شامل قرآن و مقامات حريرى فريدريش روكرت نيز نبايد مبالغه كرد.در حدود سال 1800 تعداد محدودى ماهنامه ويژه مشرق اسلامى, انتشار يافت (مانندMagazin Asiatisches در وايمار در,1802, و لايپزيك, 1806 - 1810 وMines / d Orient Fundgruben des Orients در وين, 1818 - 1809) نخستين كار نهادينه شده نيز تإسيس (انجمن آلمانى شرق شناسىGesellschaft Deutsche Morgenlindishce) () و انتشار يك سالنامه ( (1847 - ZDMG (1845) بود.در لايپزيگ, هاينريش لبرشت فليشر (1888 - 1801) دانشجوى ((سيلورستر دو سايى)) , يكى از بانفوذترين شرق شناسان آلمانى قرن به شمار مىآمد.علاوه بر كار گسترده روى متون و نسخ خطى, بسيارى از محققان آلمانى بر روى زندگى محمد (ص), تاريخ قرآن (به طور مثال تئودور نولد كه (1930 - 1836), تاريخ قرآن, 1851 - 1846, يوليوس ولهاوزن (1918 - 1844), امپراتورى عرب و سقوط آن, 1902) همچنين رساله هاى مهمى در موضوعات فارسى و تركى به رشته تحرير درآمدند.پس از اعلام دومين امپراتورى آلمان (در سال 1871) ضرورت آموزش كارمندان دولت, افسران, مبلغان, و بازرگانان آشكارتر شد. بر همين اساس در سال 1887 در پايتخت آلمان موسسه علمى زبانهاى شرقىS.o.s.) ) براى برآوردن اين نيازها ايجاد شد. (اين موسسه در حال حاضر به دانشگاه بن ملحق گرديده است.) آموزشهاى دانشگاهى در اين كشور هنوز با تركيب نزديك مطالعات عربى و فارسى در ((لغت شناسيهاى مادر)) (يعنى مطالعات سامى يا هندو اروپايى) مشخص مى شود.نخستين كرسى استادى كه به زبان تركى اختصاص يافته بود براى كارول فوى توسط بخش اسلامs.o.s. (برلين - 1910) و جهان اسلام (ليدن - 1913 و تا سال 1923 سازمان ((انجمن آلمانى مطالعات اسلامى)) ) در اين سالها ظاهر شد.1- غرب در آيينه فرهنگ / ش20