نيمه خرداد از نگاه يار
حسن پويـامقدمه
بيگمان انقلاب اسلامي ايران كه در سال 1357، به رهبري امام عارفان خميني كبير(ره)، به پيروزي رسيد، به علل و عوامل بسياري بستگي دارد كه كنكاش تمامي آن عوامل به شناخت بيشتر اين حركت بزرگ تاريخي ياري ميرساند، راههاي بررسي اين علل ميتواند دروني و بيروني باشد و گاه از بيان بانيان و گردانندگان آن و گاه از نگاه ديگران. لكن بيشك بررسي آنچه از زبان رهبري انقلاب بيان شده و تجزيه و تحليل آن بهترين راه شناخت آن است.گرچه بررسي تمامي علل و عوامل اين نهضت پر آوازه و بزرگ كاري است بس دشوار و گاه پيچيده، كه شايد از عهدؤ يك يا چند نفر برنيايد و جمعي آشناي به تاريخ معاصر و پيچيدگيهاي ظاهر و پنهان آن، به ويژه آشنا به تمامي زواياي زندگي رهبر كبير انقلاب را ميطلبد، تا بتوانند همؤ ريشههاي انقلاب را بررسي و به تحليل بنشينند. در اين راستا آنچه به ويژگيهاي فردي و شخصيتي حضرت امام و در واقع به ساخت و ساز دروني آن امام بزرگوار و شالودههاي انديشهاي و فكري حضرتش برميگردد بسيار با اهميت است، چراكه همه آنها در بنيان نهادن اين حركت عظيم سهيم ميباشند. زيرا ايماني كه يك انسان به حركت و راه خود دارد گاه در تنهاترين تنهاييها و در سختترين شدائد او را ياري ميرساند كه اگر آن اعتقاد راسخ نباشد هرگز نميتواند گامي بردارد، تا چه رسد كه به انتها برساند. آنجا كه در سخترين شرايط ميفرمايد: "از هيچ چيز نميترسم بحمداللّه تعالي. واللّه، تا حالا نترسيدهام، آن روز هم كه ميبردندم، آنها ميترسيدند، من آنها را تسليت ميدادم كه نترسيد."1 اين جمله و امثال آن كه بارها از طرف امام بيان شده است، حكايت از دروني خود ساخته و باوري بي مانند دارد، كه برخي از آنها منحصر به فرد و بيبديل است و اگر مقدمات گذشتؤ زندگي حضرت امام و باورهاي دروني آن بزرگوار نبود، هرگز امامي با آن خصوصيات شكل نميگرفت. استاد مطهري ـ رحمة اللّه عليه ـ دربارؤ تاريخ پيامبر اكرم(ص) نكتهاي قابل تامل ـ در يكي از سخنرانيهاي خود ميفرمايد كه ما به وضوح آن را در زندگي حضرت امام درك مي كنيم. ايشان ميفرمايند: اگر كسي بخواهد به درستي تاريخ پيامبر و زندگي حضرتنش را بشناسد حتماً بايد چهل سال قبل از بعثت آن حضرت رانيز مورد مطالعه قرار دهد و به روشني بازشناسد، چراكه اگر نبود آن چهل سال، پيامبر، پيامبر نميشد، زيرا در آن چهل سال پيامبر به خودسازي پرداخت و به كمال انساني رسيد و انسان كامل شد. چهل سالي كه عبادتها، رياضتها تنهاييهاي حضرت در بيابانهاي حجاز و انديشهها و تفكرات تنهايي او در دل شبها و روزهاي آن ديار، و نيز مشاهده آنچه بر مردم آن سامان ميگذرد و تامل و درنگ در آنها، حضرت را براي حركتي بزرگ و تاريخ ساز و بينظير ساخت، تا بتواند رسالت آسماني خود را به فرجام رساند.بيگمان، در مقياسي بسيار كوچك و تشبيهي خُرد، ميتوان گفت شناخت حضرت امام و زندگي آن بزرگوار و حركت بي بديل او نيز همچون زندگي و حركت پيامبر اكرم(ص) با مقدمات و خودسازيهاي ساليان غربت و تنهائي همراه بود، تا او را شايستؤ رهبري حركتي فرازمند قرار دهد و نشان معمار تجديد بناي حيات اسلام را بگيرد.آري شناخت مقاصد آيات قرآن كريم، راه انبيأ و ائمه(ع)، تسلط بر انديشههاي علوي و زندگي در زيباترين شكل زاهدانه و عليوار، از وي انساني خود ساخته و فرهيخته ساخت، كه با گذشتن از همؤ هواها و هوسها كه گريبانگير بسياري از هم رديفان آن بزرگوار بود، و درپي رنجها و فريادهاي در دل ظلمت و تاريكي ستم بپاخيزد و خلقي را با ايثار و گذشت در پي خود آورد.انساني كه با دردهاي تهيدستان و بيچارگان آشنا و خو گرفته بود ظلمها و بيعدالتيها را باتمام وجود احساس كرده بود. كشتار خلق بيگناه و تنها را با چشم خود ديده بود. بي مسئوليتي برخي عالمان بيدرد را مشاهده كرده بود. فرياد شكنجه ديدگان و حلبي نشينان را به گوش شنيده بود. اشكهاي بچههاي يتيم را با دست خود زدوده بود. در دل تنهايي شبهاي سرد و زمستاني جاهليت ستم شاهي، با خداي خويش به راز و نياز برخاسته و خود را براي رسالتي بزرگ و فراگير و نيز بيداري مردم ستمديده مهيا كرده بود.حضرت امام خميني، پس از رحلت فقيه بزرگوار حضرت آيت اللّه العظمي بروجردي و هتك حرمت حكومت شاه و نشان دادن درندهخوييهاي حكومت و جسارتهاي فراوان آنان و نيز تصويب قراردادهاي ننگين به پا خواست و مردم را به فرياد خواند. حركتهاي آن بزرگوار زمينهساز قيامهاي مردمي را فراهم آورد كه بررسي تمامي آن رويدادها و حركتهاي حكومت جايگاه ديگري را ميطلبد. ما اينك تنها در پي نگاهي ديگر به رويداد بزرگ 15 خرداد سال 42 هستيم و آنهم تنها از زاويه ديد خود حضرت امام و در حدّي كه در اين مختصر ميگنجد.قيام 15 خرداد 42
امام خميني در بيان و بنان خويش، در طول ساليان قبل و بعد از انقلاب ـ و به ويژه پس از انقلاب ـ به مناسبتهاي مختلف، به زوايا و نكات بسياري، درباره قيام 15 خرداد پرداختهاند. شايد بيشترين و مهمترين حادثهاي را كه امام در سخنان و پيامهاي خود بدان پرداختهاند، حادثؤ غم انگيز 15 خرداد 42 باشد. اين نشان از جايگاه ويژهاي است. كه نزد آن بزرگوار دارد. گاهي درسخنرانيهاي خود به تناسب زمان و يا افراد ديدار كننده و گاه در پيامهاي مستقل به مناسبت اين روز بزرگ، زواياي مختلف واقعؤ 15 خرداد را بازگشودهاند.در اين نوشتار كوتاه و در حد يك مقاله و با كمك مجموعهاي كه به نام "صحيفه امام" گردآوري شده است به گوشههايي از اين مهم ميپردازيم.آنچه دربارؤ 15 خرداد در بيانات و پيامهاي حضرت امام برجستگي خاص و ويژه دارد عبارت است از:15 خرداد، نقطؤ عطف15 خرداد،مبدا جنبش و شروع انقلاب5 1خرداد، مصيبت و لطمه به دين15 خرداد، موهبت و باعث بيداري مردم15خرداد،به تبع اسلام و براي اسلام15 خرداد، با حضور و به دستور شاه15 خرداد، الهام از عاشورا15 خرداد، براي دفاع از دين15 خرداد، ننگ ملت ايران15 خرداد، خدمت به صاحبان قدرت15 خرداد، سند ايستادگي مردم19دي، 17 شهريور و 17خرداد تداوم و ادامؤ 15 خردادبيداري جوانان و 15 خردادترس رژيم از بزرگداشت 15 خرداد15 خرداد، نشانؤ شكست زورنقش اوّل براي روحانيون در 15 خردادجاودانگي 15 خردادعزاي عمومي در 15 خرداد...
عناوين ياد شده، عيناً برگرفته از سخنان حضرت امام است، كه ميتوان آنها را به چند بخش كلي تقسيم كرد. برخي از آنها به خاستگاه ديني و اعتقادي واقعؤ 15 خرداد اشاره دارد مانند: "دفاع از دين"، "براي اسلام"، "الهام از عاشورا" و ... و در برخي به جنبههاي ملّي و علايق ايراني پرداخته است مثل: "ننگ ملت ايران"، "سند ايستادكي مردم" و ... برخي به زمينهها و عللي كه باعث شد حكومت شاه 15 خرداد را بوجود آورد،اشاره دارد مثل: "خدمت به صاحبان قدرت"، "نشانؤ شكست زور"، "با حضور و به دستور شاه" و .... در برخي موارد به تاثيرات شگرف و تاريخ ساز اين قيام اشاره دارد كه شايد مهمترين جنبؤ قيام 15 خرداد باشد مثل: "نقطؤ عطف"، "مبدا جنبش و انقلاب"، "موهبت و باعث بيداري مردم"، "باعث ساير حركتها و قيامها"، "بيداري جوانان"، "جاودانگي 15 خرداد" و ...يكي از نكات مهمي كه حضرت امام بر آن اصرار دارند و ديگران را به آن تنبّه مي بخشند، توجه به اصل مسئله 15 خرداد و شناخت زواياي آن و روشن كردن مردم در اين باره است. لذا در سال 1358، در روز 15 خرداد و در جمع مردم قم، سخنان خود را اين گونه آغاز ميكنند:بسم اللّه الرحمن الرحيم پانزده خرداد چرا به وجود آمد؟ و مبدا وجود آن چه بود؟ و دنبالؤ آن در سابق چه بود؟ و الاَّن چيست؟ و بعدها چه خواهد بود؟ 15 خرداد را كي به وجود آورد؟ و دنبالؤ آن را كي تعقيب كرد؟ و الاَّن كي همان دنباله را تعقيب ميكند؟ و پس از اين اميد به كيست؟ 15 خرداد براي چه مقصدي بود؟ و تاكنون براي چه مقصدي است؟ و بعدها براي چه مقصدي خواهد بود؟15 خرداد را بشناسيد؛ و مقصد 15 خرداد را بشناسيد؛ و كساني كه 15 خرداد را به وجود آوردند بشناسيد، و كساني كه 15 خرداد را دنبال كردند بشناسيد.2خاستگاه قيام 15 خرداد
حضرت امام، در موارد بسياري به جنبههاي اعتقادي و جايگاه ديني اين قيام بزرگ اشاره دارند، و تاكيداتي كه در اين زمينه مينمايند قابل توجه است و از آن جهت كه حكومت پهلوي در صدد اين بود كه قيام 15 خرداد به فراموشي سپرده شود، و نيز رنگ و روي مذهبي نداشته باشد لذا حضرت امام به اين جنبؤ قيام 15 خرداد اشاره ميفرمايند كه برخي از سخنان آن حضرت را مرور ميكنيم:15 خرداد براي اسلام بود و به اسم اسلام بود و به مبدايت اسلام و راهنمايي روحانيت و همين جمعيتها كه الان اينجا هستند.... همين طبقه از افراد اسلامي بودند كه براي اسلام قيام كردند و هيچ نظري جز اسلام نداشتند 15 خرداد را به وجود آوردند.3آنهايي كه به اسلام عقيده دارند، آنهايي كه دلشان براي قرآن ميتپد، امروز بايد فعاليت كنند. 15 خرداد براي همين بود.4پس 15 خرداد را به تبع اسلام اينها بوجود آوردند و به تبع اسلام اينها حفظ كردند و به تبع اسلام اينها نگهداري ميكنند. كساني كه گمان ميكنند غير قدرت اسلام ميتوانست يك همچو سدّي را بشكند در خطا هستند.5حضرت امام در پيام ديگري كه در سال 61 به مناسبت سالروز قيام 15 خرداد صادر كردند، در بخشي از آن خطاب به ملّت ايران فرمودند:ملّت عظيم الشان در سالروز شوم اين فاجعؤ انفجارآميزي كه مصادف با 15 خرداد 42 بود با الهام از عاشورا آن قيام كوبنده را به بار آورد. اگر عاشورا و گرمي و شور انفجاري آن نبود، معلوم نبود چنين قيامي بدون سابقه و سازماندهي واقع ميشد. واقعؤ عظيم عاشورا از 61 هجري تا خرداد 61 و از آن تا قيام عالمي بقية اللّه ـ ارواحنا لمقدمه الفدأ ـ در هر مقطع انقلاب ساز است.6در بخش آخر اين پيام ميفرمايند:خداوند تعالي اين ملت را كه از 15 خرداد 42 تا 22 بهمن 57 و از آن وقت تاكنون براي اقامؤ عدل الهي از هرچه داشته است گذشته است، و عزيزان برومند خود را كه قامت رشيد و بلند آن چون ابديت استوار و گرمي خونشان چون عشق به جمال جميل حق روح افزا بود، به پاي دوست به قربانگاه فرستادند، با نور هدايت خود ارشاد، و با جلوؤ قدرت ازلي خود برومند و با بارقؤ روانبخش خود در احقاق حق و ابطال باطل استوار و پايدار فرمايد.7حضرت امام در همين زمينه از زاويؤ ديگري به 15 خرداد نگاه ميكنند و ميفرمايند:روز 15 خرداد در عين حال كه چون عاشورا روز عزاي عمومي ملّت مظلوم است، روز حماسه و تولد جديد اسلام و مسلمانان است. بزرگداشت روز حماسه آفرين 15 خرداد، بزرگداشت ارزشهاي انساني در طول تاريخ است، همان سان كه بزرگداشت روز سرنوشت ساز عاشورا، بزرگداشت اسلام و قرآن كريم است.8در اين جملاتي كه از امام نقل شد، دو نكتؤ بسيار مهم، بازگو شده است اوّل آنكه امام، 15 خرداد را در سال 42 و در زمان حاكميت ظلمت و حكومت طاغوتي كه مردم را به سوي جدائي از دين سوق ميداد، روز تولد جديد اسلام و مسلمانان مينامند. در واقع مسلمانان خفته و بيتفاوت را مسلمانان مرده و حركت آنان را تولد يافتن دوباره ميدانند، زيرا مسلماني كه تحرّك ندارد وبه اسلام فردي و نماز و روزه اكتفا كرده، به بخشي از اسلام توجه كرده و از بخشهاي ديگر غفلت ورزيده، بخشهايي كه حيات اسلام و جاودانگي آن به آنها بستگي دارد. نكتؤ دوم آنكه بزرگداشت اين روز را نيز بزرگذاشت ارزشهاي انساني ميدانند و آن را به طول تاريخ سرايت ميدهند كه در طول تاريخ بشريّت، بزرگداشت و يادمان انسانهايي كه به خاطر نجات خويش از چنگال ظلم و ستم و بيداد پاخواسته و در اين راه به شهادت رسيدهاند و در واقع ارزشهاي انساني را زنده ميكنند و خود همچون شمع براي زندگي و حيات انسانيت ميسوزند، بزرگداشت ارزشهاي انساني خطاب ميكنند. و نمونؤ روشن آن را بزرگداشت تاريخ سازان عاشورا ميدانند كه بر پيشاني تاريخ ميدرخشند.15 خرداد و علايق ملي
نكتهاي كه در سخنان و پيامهاي حضرت امام دربارؤ 15 خرداد مشاهده ميشود، توجه به تمام ابعاد اين فاجعؤ بزرگ سال 42 است، از اين رو گرچه به مسائل مذهبي و ديني توجه مينمايند به نكاتي كه تنها به مليّت مردم و علايق وطن دوستي آنان نيز برميگردد، توجه دارند لذا در سخني پس از بازگشت در سال 43، كه دانشجويان دانشگاه تهران، طلاب و جمعي از اهالي قم حضور داشتند، فرصت را مغتنم شمرد و ضمن بيان سخناني درباره اسلام ، دانشگاه ها، استقلال كشور، انقلاب سفيد و ... به مساله 15 خرداد ميپردازند و در اينباره ميفرمايند:كشتار پانزده خرداد از اعمال يك قشون با ملّت بيگانه بدتر بود. آنها بچهها را نمي كشتند، زنها را نميكشتند.امروز جشن معني ندارد. تا ملّت عمر دارد، غمگين در مصيبت پانزده خرداد است... پانزد خرداد ننگ ملت بود، زيرا از پول همين ملّت، اسلحه تهيّه شده و با اين اسلحه مردم را كشتند! 9امام در سخنان ديگري با ديدي فراتر به مساله نگريسته و از نظر جهاني، با اطلاعاتي كه دارند ميفرمايند:دنيا اعتراض كرد. 15 خرداد روي دولتها را سياه كرد. ما نميخواستيم اينقدر رو سياهي بار بيايد. 15 خرداد ننگي بر دامن اين مملكت گذاشت كه تا آخر محو نخواهد شد. تاريخ ضبط ميكند اين را. خودشان هم گفتند كه 15 خرداد ننگ بود، من هم ميگويم ننگ بود، لكن نكته را نگفتند، من نكته را ميگويم: ننگ بود كه مسلسلها را، تانكها را، توپها را، تفنگها را از مال اين ملّت فقير به دست آوردند و به روي اين ملت فقير بستند، پايمال كردند اين بيچارهها را. از اين ننگ بالاتر آيا ميشود كه انسان، يك ملتي را اينطور پايمال كند؟10در سخني ديگر كه به صورت اعلاميؤ مشترك از طرف حضرت امام و آيات عظام ميلاني، مرعشي و قمي منتشر ميشود. در سالگرد اين فاجعؤ عظيم در سال 43، خطاب به ملّت ايران سخنان بسيار پراحساس و مهمي بيان ميدارند:واقعؤ 15 خرداد ننگ بزرگي براي هيات حاكمه به بار آورد... علماي اسلام وظيفه دارند از احكام مسلمؤ اسلام دفاع كنند، از استقلال ممالك اسلامي پشتيباني نمايند...ما از واقعؤ 12 محرم(15 خرداد) خجالت ميكشيم. واقعؤ شوم 15 خرداد و مدارس علمي، فيضيه و غير آن، پشت ما و هر مسلم غيرتمند را ميشكند.11حضرت امام در نامؤ ديگري كه در سال 49، به مناسبت 15 خرداد صادر ميكنند، در بخشي از آن، خطاب به دانشجويان فارسي زبان در آمريكا و كانادا ميگويند:15 خرداد كه مصادف با دوازدهم محرم بود، سند زندؤ مخالفت شجاعانؤ ملت ايران در مقابل استبداد عمال اجانب و در قبال استعمار چپ و راست بود.12زمينههاي بروز 15 خرداد
با درنگي در سخنان حضرت امام، دربارؤ واقعؤ 15 خرداد 42 به بيان برخي از علل و زمينه هاي آن فاجعه برمي خوريم. با شناختي كه آن حضرت از دستگاه حاكمؤ وقت دارند و نيز ديد سياسي عميق از وقايع روز، به بيان جزئيات و برخي دخالتهاي خودي ها و بيگانگان اشاره مي كنند.در سال 46، حضرت امام طي نامؤ سرگشاده اي به هويدا، نخست وزير وقت، به نصايح مي پردازند وبه عقب ماندگي ها و فقر و بيچارگيهاي ملت ايران، جشنهاي غير ملي، ولخرجي ها، هتك نواميس، غارتگري ها، زورگويي ها و ... اشاره ميكنند و در بخشي از آن مي فرمايند:كوبيدن حوزه هاي علميه و حملؤ مسلحانه به مدرسؤ فيضيه و صحن مطهر قم، كشتار دسته جمعي 15 خرداد جز خدمت كوركورانه به صاحبان دلار چه اسمي دارد؟ فشار به مراجع اسلام و علماي اعلام و محصلين حوزه هاي علميه و تاخت و تاز به دانشگاه جز خدمت به اجانب چه نتيجه داشت؟13در 20 شهريور سال 51، به مناسبت اعزام روحانيون به سربازي، امام از نجف اشرف پيامي خطاب به علما و بزرگان ميفرستند و ضمن برشمردن فجايع دستگاه حاكمه، دربخشي از آن مي فرمايند:به اسم پرهياهو و جارو جنجال "انقلاب سفيد"، كه در طليعؤ آن قتل عام 15 خرداد واقع شد، بايد ملت ايران عقب مانده، و فرهنگ قرآن و اسلام مهجور، و قوانين نقض شود و فساد و فحشا تا اعماق اين ماتمسرا كه اسمش ايران است كشيده شود و تا استعمار نو با خيال راحت به چپاولگري خود ادامه دهد، و عمال بي حيثيت آن بر سر اين گورستان به عيش و عشرت و جمع ثروت پايكوبي كنند.14حضرت امام در روز چهارم آبان سال 1357 در جمع دانشجويان و ايرانيان مقيم خارج از كشور سخنان بسيار مهمي ايراد مي فرمايند و در آن به علت العلل وقايع ايران و خيانتهاي شاه و دخالتهاي مستقيم او در ظلم و تعدي ها در سراسر كشور اشاره مي كنند و دربارؤ 15 خرداد مي فرمايند:در پانزده خرداد خود ايشان فرمانده بود، فرمادؤ قوا، از قراري كه نقل مي كنند، بود. همؤ اين جاها فرمانده اش خود اين آقاست. اين مبدا ولادتي است كه مردم ايران گرفتارش هستند و ان شأ اللّه خداوند رفع كند اين اساس ظلم را.15در روز 11 آبان همان سال نيز در جمع دانشجويان مقيم خارج مي فرمايند:تمام اين جنايتهايي كه واقع شده و واقع ميشود با امر مستقيم شاه است كه بايد بزنيد. در 15 خرداد ـ از قراري كه معروف شدـ فرمانده خودِ او بوده است و با هليكوپترش بالاي شهر [پرواز] مي كرده است و امر ميكرده.16پس از پيروزي انقلاب نيز امام در سال 58 پيامي به مناسبت روز 15 خرداد صادر مي فرمايند و در آن به ريشه قتل عام 15خرداد اينگونه اشاره مي نمايند:نهضت عظيمي كه بيش از شانزده سال پيش به دنبال قيام روحانيت مسئول و متعهد در مقابل محمدرضا پهلوي كه مخالفتش با اسلام عزيز آشكار و آشكارتر شد، شكل گرفت. روحانيت به اعتراض برخاست و عصر عاشورا، پس از حادثهاي ناگوار، اعتراض با موج عظيم انساني ـ اسلامي بالا گرفت و به اوج رسيد و پس از آن، دست ناپاك استعمار از آستين شاه مخلوع درآمد و غائلؤ 15 خرداد ـ 12 محرم ـ را هرچه دردناكتر به وجود آورد.17ثمرات قيام 15 خردادپايان بخش اين نوشتار و شايد مهمترين بخش آن، تاثيرات عميق و ثمرات بزرگي است كه از قيام 15 خرداد به بار نشست. و از اين جويبار خونين، دريايي خروشان سربرافراشت و موجب شد مردمي آزاده و سرافراز بعد از 15 سال بر قلؤ رفيع پيروزي بنشينند و سرمشق مظلومان و ستمديدگان عالم گردند و با الهام از قيام عاشوراييان، به نداي امام مستضعفان پاسخ دهند و برگي زرين بر تاريخ بشريت بيفزايد كه هرگز از خاطره ها محو و فراموش نگردد.اين بخش از بررسي قيام 15 خرداد در سخنان و پيامهاي حضرت امام جلوه اي ويژه دارد و با تعابير مختلف از آن ياد كرده اند كه ما به ناچار به بخشي از آنها اشاره مي كنيم.حضرت امام، تمامي حركتهايي را كه به گونؤ قيام همگاني صورت گرفته است به نحوي به 15 خرداد اتصال مي دادند مانند: قيام 19 دي قم، 17 شهريور تهران و ...الف: 15 خرداد نقطؤ عطف
امام به مناسبت قيام 19 دي در پيامي كه از نجف صادر شده است مي فرمايند: نهضت اخير كه پرتوي از نهضت 15 خرداد است و شعاعش در سراسر كشور نور افكنده، خودكوبندگي خاصي دارد كه شاه را از خود بيخود كرده و او و دار و دستؤ چاقوكشش را به تلاش مذبوحانه واداشته. جنايات 29 محرم امسال نقطؤ عطفي است به جنايات شاهانؤ 12 محرم آن سال.18امام در سخنان خود 17 شهريور 57 را با 15 خرداد 42 جمع مي كنند و چنين مي فرمايند: ما بحمداللّه و توفيق الهي از 15 خرداد تا 17 شهريور و تا امروز كه سالروز آن است، با رسيدن به هدفهاي عالي اسلامي به راه خود ادامه مي دهيم.19سلام و درود بر شهيدان و آسيب ديدگان هفدهم شهريور و نظاير آن. سلام و درود بربازماندگان شهدا از پانزدهم خرداد تا هفدهم شهريور 57 و تا پانزدهم و هفدهم شهريور 61.20ب: سرلوحؤ پيروزي و مبدا جنبش
در 15 خرداد 42 كه مصادف بود با 12 محرم، سوم شعادت بزرگ شهيد فداكار تاريخ ... سرلوحؤ پيروزي اسلام و ملّت بود. ... در حقيقت دستاورد نهضت 15 خرداد 42، پيروزي 22 بهمن 57 بود.21البته مبدا از 15 خرداد بود لكن در اين دو سال اخير كه نهضت شكوفا شد، خداي تبارك و تعالي به شما كمك كرد.22اين قيامي كه از 15 خرداد شروع شد. تاكنون باقي است... همه مي دانيم كه 15 خرداد مبدا عطفي بود در تاريخ.2315 خرداد يك نقطؤ عطفي است در تاريخ كشور ما كه از همان وقت شروع به فعاليت سياسي شد و روحانيون از همان وقت خودشان را مجهز كردند... لكن در عين حالي كه 15خرداد يك مصيبتي بود برا ي ملت ما، لكن مبدا جنبش بود... در همؤ مملكت اين نهضت شروع كرد و مبداش از همان 15 خرداد بود و بعد كم كم تدريجاً ريشه گرفت.24ج: روز رستاخيز و شكوفايي ملت
رشد دانشجويان قديم و جديد است كه در بزرگداشت 15 خرداد، روز رستاخير ملت، در سراسر كشور به تظاهراتي دست زدند كه شاه را دچار سرگيجه نمود.25نهضت ملت بزرگ ايران، كه در دوازدهم محرّم، 15 خرداد به شكوفايي گراييد، پردههاي تزوير و عوامفريبي شاه را پاره كرد، وقتل عام شاهانه و فداكاري ملت، مبدا عظيمي در تاريخ ايران گرديد، و مفتاح نجات اسلام و عدالت به دست آمد.26د: 15 خرداد مصيبت و موهبت
درعين حالي كه 15 خرداد مصيبت براي ما بود لكن اين موهبت هم خداي تبارك و تعالي به ما عطا كرد كه مردم بيدار شدند و لبيك گفتند به صداي روحانيون ... بنابراين 15 خرداد در عين حالي كه مصيبت بود، لكن مبارك بود براي ملّت كه منتهي شد به يك امر بزرگي و آن استقلال كشور و آزادي براي همؤ مملكت.27هـ: 15 خرداد روز بذر انقلاب
امروز به روز 15 خرداد 61 رسيديم. سالروز خرداد 42 خميرمايؤ نهضت مبارك ملت بزرگ ايران و روز بذر انقلاب بزرگ اسلامي ماست. ملّت عزيز بايد اين خميرمايه و بذر پر بركت را در عصر عاشوراي 83، جستجو كند.28و: 15 خرداد روز هلاكت جنايتكاران
در 15 خرداد 42 پهلويان و هواداران و سردمداران جايتكارشان با دست ستمشاهي خود گور خود را كندند و سقوط و ننگ ابدي را براي خويش به جا گذاشتند، كه ملّت عظيم الشان ايران بحمداللّه تعالي با قدرت و پيروزي برگور آتشبار آنان لعنت مي فرستد.29ز: 15 خرداد مبدا تحولات بعدي
پانزد خرداد به همت جوانهاي كشور و جان نثاران اسلام مبدا شد از براي تحولات بعدي، و من شهداي پانزده خرداد را از خداي تبارك و تعالي ميخواهم كه غريق رحمت كند كه به ما حق دارند.30در پايان اين مقاله لازم مي دانم، حُسن ختام را به بخشهايي از پيام روح انگيز امام بزرگوار كه به مناسبت سالگرد 15 خرداد، در 15 خرداد سال 62 خطاب به ملّت ايران صادر شده است، اختصاص دهم، گرچه اين پيام بدان مناسبت صادر شده. لكن بازگوكنندؤ بسياري از حقايق و رادمردي ها و گوياي شور و هيجان منحصر به فـرد آن امام محرومان نيز مي بـاشد. اينكبنگريـد:امروز كه 15 خرداد 62 را مشاهده مي كنيم، استحكام پايه هاي حكومت اسلامي و قدرت نظام جمهوري و قواي نظامي و انتظامي از ارتش و سپاه سلحشور پاسداران و كميته ها و ژاندارمري و شهرباني و بسيج و ديگر قواي عظيم مردمي روزافزون است...گويي جهان مهيا مي شود براي طلوع آفتاب ولايت از افق مكؤ معظمه و كعبؤ آمال محرومان و حكومت مستضعفان، از 15 خرداد 42 كه حكومت مستكبران جبار در اين سرزمين به اوج خود رسيده بود، و مي رفت تا عربده شوم انا رَبّكُمُ الاعلي31 از حلقوم فرعون زمان طنين افكند، تا 22 بهمن 57 كه پايؤ حكمراني جباران عصر در اين مرز و بوم فرو ريخت و ... و از 22 بهمن 57 تا امروز كه 15 خرداد 62 را درآغوش مي گيريم ساعاتي محدود بيش نيست، ولي تحولي كه كمتر از صدها سال بعيد به نظر مي رسيد با تقدير خداي بزرگ در اين ايّام معدوده و ساعات محدوده تحقق يافت و جلوه اي از وعدؤ قرآن كريم نورافشاني كرد...و ملت عظيم ايران لازم است شكر نعمتهاي غير متناهي الهي را در سالروز 15 خرداد به جان و دل به جا آورد و تمام آنچه گذشته و مي گذرد را از عنايات خاصؤ خداوند متعال بداند كه هرچه هست از اوست و به سوي اوست. و رمز پيروزي اسلام بركف جهاني را در اين قرن كه پانزدهم خرداد 42 سرآغاز آن بود، در دوازدهم محرم حسيني جستجو كند، كه انقلاب اسلامي ايران، پرتوي از عاشورا و انقلاب عظيم الهي آن است...ملت و دولت ايران امروز كه سالروز پانزدهم خرداد 42 و روز پانزدهم خرداد 62 مي باشد از هر زمان پيوسته تر و مصمم تر و قوي تر در مقابلِ تجاوزگران و كمك كاران به آنان ايستاده....در پايان اين پيام تاريخي، حضرت امام دست به نيايش برمي دارند و در بخشي از دعاها مي فرمايند:ما عاجزانه از مقام مقدس تو مي خواهيم كه عنايات خاصؤ خود را بر اين ملّت كه براي رضاي تو قيام كرده و از 15 خرداد خونين تاكنون از پاي ننشسته و جان و جوان و مال خود را فداي اسلام عزيز و ميهن خود نموده، مستدام بداري...32ان شأ اللّه كه چنين باشد و اميد كه چنان خواهد بود و با درود بي پايان بر شهداي راه آزادمردي و آزادگي در طول تاريخ بشريت.والسلام ـ 29/11/801. صحيفه امام، مجموعه آثار امام خميني(س)، ج1، ص293.
2. صحيفؤ امام، ج8، ص53.
3. صحيفؤ امام، ج8، ص53 ـ 54.
4. همان ؛ ص57.
5. همان ؛ ص55.
6. صحيفؤ امام ، ج16، ص290.
7. همان ؛ ص294.
8. همان ؛ ج14، ص404.
9. همان ؛ ج1، ص272.
10. همان ؛ ج1، ص289.
11. همان ؛ ج1، صص335 ـ 337.
12. همان ؛ ج2، ص287.
13. همان ؛ ج2، ص126.
14. همان ؛ ج2، ص450.
15. همان ؛ ج4، ص168.
16. همان ؛ ج4، ص268 و در ج7، ص307 و ج8، ص246 نيز نزديك به همين مضمون را فرمودهاند.
17. همان ؛ ج8، ص50.
18. همان ؛ ج3،ص315.
19. همان ؛ ج15، ص195.
20. همان ؛ ج16، ص487.
21. همان ؛ ج14، ص403.
22. همان ؛ ج6، ص357.
23. همان ؛ ج6، ص360.
24. همان ؛ ج2، ص396 ـ 397.
25. همان ؛ ج3، ص114.
26. همان ؛ ج5، ص283
27.همان ؛ ج12، ص397.
28و29. همان ؛ ج16، ص290.
30. همان ؛ ج17، ص468.
31. سورؤ نازعات، آيؤ 24.
32. همان ؛ ج17، ص480 تا 484.