سیستان و بلوچستان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سیستان و بلوچستان - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سيستان و بلوچستان

موقعيت جغرافيايي استان سيستان و بلوچستان

استان سيستان و بلوچستان با وسعتي حدود 187502 كيلومتر مربع، در جنوب شرقي ايران و در مختصات جغرافيايي بيست و پنج درجه و سه دقيقه تا سي و يك درجه و بيست و هشت دقيقه عرض شمالي و پنجاه و هشت درجه و چهل و هفت دقيقه تا شصت و سه درجه و نوزده دقيقه طول شرقي واقع شده است. اين استان پهناور در سمت شرق با كشور پاكستان 900 كيلومتر و با كشور افغانستان 300 كيلومتر مرز مشترك دارد؛ در قسمت جنوب با درياي عمان به طول تقريبي 270 كيلومتر مرز آبي دارد و از قسمت شمال و شمال غرب با استان خراسان به طول 190 كيلومتر و در قسمت غرب با استان كرمان به طول 580 كيلومتر و با استان هرمزگان به طول 165 كيلومتر همجوار است. اين استان از دو ناحيه سيستان و بلوچستان تشكيل يافته است كه از لحاظ طبيعي با يكديگر كاملاً متفاوتند. ناحيه سيستان هشت هزار و صد و هفده كيلومتر مربع، در قسمت شمالي اين استان قرار دارد و حوزه مسطح و مسدودي است كه از آبرفت‌هاي دلتاي قديمي و فعلي رود هيرمند تشكيل شده است. ناحيه بلوچستان به مساحت صدو هفتاد و نه هزار و سي‌صد و هشتاد و پنج كيلومتر مربع منطقه وسيع كوهستاني است كه حد شمالي آن كوير لوت و حد جنوبي آن درياي عمان است.مرزهاي طولاني آبي و خشكي استان با كشورهاي افغانستان، پاكستان و كشورهاي حوزه خليج فارس، موقعيت ويژه‌اي را به آن بخشيده و سبب ايجاد شرايطي خاص شده است. چندگانگي و تنوع مذهبي، گويش‌هاي مختلف و نمود تعلقات قومي و قبيله‌اي از ديگر ويژگي‌هاي اجتماعي اين استان است. بر اساس آخرين تقسيمات كشوري استان سيستان و بلوچستان سال هزار و سيصد و هفتاد و پنج داراي هفت شهرستان، بيست و نه بخش، شانزده شهر، نود و دو دهستان و شش هزار و سي و هشت آبادي داراي سكنه بوده است. شهرستان‌هاي آن عبارتند از: ايرانشهر، چابهار، خاش، زابل، زاهدان، سراوان و نيك شهر.

جغرافياي طبيعي و اقليم استان

در مطالعات زمين‌شناسي، منطقه شرق ايران را معمولاً به عنوان يك واحد مستقل بررسي مي‌كنند. اين منطقه در اواخر دوران سوم زمين‌شناسي در اثر جنبش‌هاي كوه‌زايي از دريا جدا شده و در آن ابتدا رسوبات آهكي از نوع دريايي و سپس رسوباتي با مواد نسبتاً درشت و نرم‌روي هم انباشته شده است. قسمت جنوبي استان (مكران) يكي از مناطق در حال فرونشستن تدريجي است و دليل آن نيز ضخامت زياد رسوبات ماسه‌اي دوران سوم است كه عمق آن به بيش از يك كيلومتر مي‌رسد. بر همين اساس پوسته اقيانوس هند با شيب بسيار تندي در زير اين منطقه به داخل زمين فرو مي‌رود كه يكي از علت‌هاي بوجود آمدن گل فشان‌ها و چشمه‌هاي آب معدني فراوان در اين منطقه است. ارتفاعات استان سيستان و بلوچستان به دوران سوم و دوم زمين‌شناسي تعلق دارد و سنگ‌هاي آن اغلب آهكي و گچي است. به عقيده زمين‌شناسان، بعضي كوه‌هاي اين استان (مانند آتشفشان تفتان) به اواخر دوران سوم و اوايل دوران چهارم تعلق دارند. ارتفاعات سيستان و بلوچستان،‌ جزو رشته‌ كوه‌هاي مركزي ايران و شامل ناهمواري‌هاي شرق چاله‌ لوت و ارتفاعات ديواره شرقي و جنوبي چاله جازموريان است. اين ارتفاعات در همه جا پيوسته نيستند، به طوري كه حوضه‌هاي پستي در فواصل اين ارتفاعات پديد آمده‌اند.

پهناي كوهستان‌ها از شمال به جنوب افزايش مي‌يابد و در فاصله ايرانشهر- كوهك به بيشترين حد خود مي‌رسد. اين ناهمواري‌ها مشتمل بر كوه‌هاي سيستان و كوه‌هاي بلوچستان است. منطقه سيستان و بلوچستان با توجه به موقعيت جغرافيايي، از يك طرف تحت تأثير جريان‌هاي جوي متعدد مانند: جريان بادي شبه قاره هند و به تبع آن باران‌هاي موسمي اقيانوس هند است و از طرف ديگر تحت تأثير فشار زياد عرض‌هاي متوسط قرار دارد كه گرماي شديد مهم‌ترين پديده‌ مشهود اقليمي آن است. در وضعيت هواشناسي اين منطقه بادهاي شديد موسمي، طوفان شن، رگبارهاي سيل‌آسا، رطوبت زياد و مه صبحگاهي پديده‌اي قابل توجه است. اين استان تابستان‌هاي گرم و طولاني و زمستان‌هاي كوتاه دارد. از آنجا كه حداقل دما ندرتاً به صفر درجه سانتي‌گراد مي‌رسد، رويش گياه در اراضي آبي تقريباً در تمام طول سال ادامه دارد. عمده بارندگي در زمستان صورت مي‌گيرد. اين ناحيه دو فصل متمايز زمستان با درجه حرارت معتدل و خنك در ماه‌هاي آذر، دي و بهمن و تابستان گرم در بقيه فصل‌هاي سال دارد. در تمام شهرهاي استان حداكثر دماي سالانه، بالاي چهل درجه سانتي‌گراد گزارش شده است. اين مقدار در ماه تير، در ايرانشهر به پنجاه و يك درجه بالاي صفر مي‌رسد.

كم‌ترين حد دماي استان در ماه‌هاي آذر و دي ثبت شده است. ميانگين حداقل دماي سردترين ماه سال بين حدود دوازده تا سيزده درجه سانتي‌گراد متغير است. سردترين شهر استان، زاهدان و گرم‌ترين شهر آن ايرانشهر است. اختلاف و نوسان دماي بين زمستان و تابستان و حتي در يك شبانه‌روز بسيار بالا است، ولي حداقل مطلق دما به ندرت به صفر درجه مي‌رسد نواحي ساحلي درياي عمان به علت رطوبت ناشي از مجاورت با دريا، تا حدودي از اين امر مستثني است و آب و هواي گرم آن با رطوبت بيشتري همراه است. به علت بالا بودن متوسط دما و وزش بادهاي موسمي، ميزان تبخير در اين استان زياد است و به طور متوسط چهار ميلي‌متر در روز گزارش شده است بارندگي عمدتاً در ماه‌هاي زمستان صورت مي‌گيرد. به طور متوسط در هفت ماه از سال در اين ناحيه اثري از باران مشاهده نمي‌شود. ميزان بارندگي از طرف شرق به غرب استان افزايش مي‌يابد. متوسط ساليانه بارندگي آن حدود هفتاد ميلي‌متر و بسيار نامنظم است. بيشترين نزولات جوي، در شهرستان‌هاي خاش و زاهدان و متوسط سالانه آن صدو بيست ميلي‌متر است. كم‌ترين مقدار بارندگي در شهرستان زابل روي مي‌دهد و متوسط سالانه آن پنجاه و يك ميلي‌متر است ميزان متوسط رطوبت نسبي در سواحل درياي عمان، حدود هفتاد تا هشتاد درصد در دي ماه است. در تابستان مقدار رطوبت نسبي كاهش مي‌يابد، ولي كرانه‌هاي غربي بلوچستان به علت نزديكي به اقيانوس هند در تابستان نيز رطوبت نسبتاً بالايي دارد.

صنايع دستي

استان سيستان و بلوچستان داراي آب و هواي خشک و گرم است و مردم آن به دو دسته ساکن و عشاير که ايلات بلوچ را تشکيل مي دهند و غير ساکن هستند، تقسيم مي شوند.

اصولاً منبع اصلي درآمد براي بلوچ هاي ساکن، کشاورزي و براي بلوچ هاي متحرک، دام پروري است که متأسفانه در سالهاي اخير به علت خشکي فراوان، کشاورزي و دامپروري تا حد بسيار زيادي افت کرده است. در نتيجه عوامل مذکور، مردم استان سيستان و بلوچستان، به ناچار به فعاليت هاي غير کشاورزي روي آورده اند و سعي کرده اند با توسل به فرآورده هاي مذکور، زندگي خود را سرو سامان بخشند، بجز ترانه ها و نغمه ها، صنايع دستي نيز بيانگر چهره اي از زندگي مردمان بلوچ است که در رنگها و نقش هاي سوزندوزي بلوچ يا گليم و قالي مفهوم مي يابند.

جالب اينجاست که فعاليت هاي صنايع دستي به طور سنتي در استان مذکور توسط زنان انجام مي شود زيرا زنان بلوچ به علت زندگي بسيار محقرانه خود چندان فعاليت خانه داري ندارند. به واسطه سنت ها و عقايد مردان، در خارج از خانه هم نمي توانند کار کنند، در نتيجه هر زن و دختر بلونچ از هفت سالگي و به بهانه تزئين لباس خود، سوزندوزي بلوچ را مي آموزد و بدين ترتيب به معاش خانوانده کمک مي کند، سفالسازي، قالي و گليم بافي و حتي نمد مالي که کاري سخت و مردانه است، توسط زنان سيستان و بلوچستان انجام مي شود.

مهمترين رشته هاي صنايع دستي رايج در استان عبارتست از:

قالي بافي، گليم بافي، سفالگري، حصير بافي، پرده بافي، چادر بافي، نمدمالي، خراطي و سوزندوزي بلوچ، سکه دوزي و آيينه دوزي، پريوار دوزي، توردوزي، خامه دوزي و سياه دوزي.

قالي بافي

شروع قاليبافي در سيستان به دو هزارسال پيش برمي گردد که اقوام سکايي در دشت زرخيز سيستان ساکن شده و به کشاورزي پرداختند و بافندگي خود را همچنان حفظ کردند. قوم مذکور در قرن پنجم ق.م. قالي و گليم مي بافتند و نمد توليد مي کردند و از گورهاي آنان در شمال آلتايي واقع در سيبري، قالي، گليم و نمد به دست آمده است.

در نوشته هاي اوايل دوره اسلامي، سيستان داراي بهترين بافته هاي ابريشمي و پشمي بوده است. شهرت بافته هاي سيستان در آغاز دوره اسلام نشان از سابقه طولاني و درخشان قالي بافي در منطقه دارد. کشف "قالي پازيريک" نشان مي دهد که اين قالي توسط اقوام سکايي بافته شده است و به جرأت مي توان گفت سکاها نخستين کساني بودند که بافته هايي بسيار زيبا از خود به جاي گذاشته اند.

طرحهاي قالي سيستان شبيه به نقش هاي ترکمن است و نقش هاي اصيلي چون بلوچي، مددخاني، فتح اللهي و غيره که در اکثر نقاط ايران شناخته شده و در استان هاي کرمان، خراسان و مازندران مشتري هاي قديمي دارند. طرحهاي مذکور بدون داشتن طراح و نقاش، به صورت ذهني از نسلي به نسلي ديگر منتقل شده اند.

قالي بافان سيستاني به واسطه زندگي غير ساکن از دارهاي افقي استفاده مي کردند ولي در حال حاضر دارهاي آنان به دارهاي عمودي تغيير يافته است.

گليم بافي

از ديگر رشته هاي مهم صنايع دستي که هم در سيستان و هم در بلوچستان رايج است، گليم بافي است. گليم بيشتر توسط زنان چادرنشين که دامدارند، بافته مي شود که از پشم دامهاي خود براي مواد اوليه گليم بهره مي برند.

نقشهاي گليم اکثراً سنتي و بدون طرح و الگو است و بيشتر از نقش هاي سوزندوزي بلوچ استفاده مي شود، رنگهاي مورد مصرف در مايه تيره است و رنگهاي مشکي، زرشکي و قرمز و اندکي رنگ سفيد يا زرد به کار مي رود.

سوزندوزي

بدون ترديد سوزندوزي بلوچ را بايد در زمره يکي از اصيل ترين و جالب ترين رشته هاي صنايع دستي کشور به حساب آورد که آوازه شهرتش به فرسنگها دورتر از اين خاک نيز رسيده و مردم بسياري از نقاط مختلف جهان، بلوچستان را به پشتوانه آن مي شناسند. هنر ظريف و پر سابقه اي که هيچکس به درستي نمي داند از چه زماني در ايران شروع شده است. آنچه مسلم است تقريباً تمامي زنان و دختران بلوچ که در فاصله سني چهار تا چهل سالگي (و حتي گاه تا شصت سالگي)، دست اندر کار آن به حساب مي آيند.

در زندگي ساده و به دور از تجمل زنان بلوچ، شايد مهمترين وسيله تزئين لباس همين سوزندوزي است. اگر از آنان بپرسيد از چه زماني پيراهن خود را سوزن دوزي مي کنند، آن را وصيت پدران خود مي دانند و مانند هر هنر قومي نمي توانند منشأ آنرا تعيين کنند.

سوزندوزان بلوچ با نقش گل ها و بوته ها و ترکيب رنگ ها، طبيعت رنگين و زيبايي آفريده و جهاني ساخته اند که در انديشه و خيالشان شکل مي گرفته است. طبيعت را آن چنان که دوست داشته و مي خواسته اند ترسيم کرده اند، نه به آن شيوه و شمايلي که وجود دارد.

پيراهن بلوچ با چهار قطعه تزئين يافته است که عبارتست از يک قطعه پيش سينه، دو قطعه سرآستين و قطعه ديگر که در زير پيش سينه به طور عمودي تا پايين پيراهن دوخته مي شود و جيب يا در اصطلاح محلي "گوپتان" ناميده مي شود.

سوزندوزي بلوچ به صورت پيش سينه، جيب، سرآستين، پادامني، سجاده، نوار، کراوات، کمربند، کوسن، دستمال، روميزي، پرده، سفره، اشارپ و پارچه کلهمک آباژور ارائه مي شود.

از طرحهاي اصيل مورد استفاده در سوزندوزي بلوچ مي توان از طرحهاي گل سرخ، چشم ماهي و مرواريد نام برد.

پريوار دوزي و توردوزي نيز از ديگر انواع رودوزيهاي بلوچستان است.

خامه دوزي

خامه دوزي بسيار شبيه سوزندوزي بلوچ است با اين تفاوت که در آن فقط از نخ سفيد يک رنگ استفاده مي شود. اين هنر تنها در روستاهاي سيستان رواج دارد.

محصولات خامه دوزي شامل عرقچين، لباس، پيش سينه، جانماز، روميزي و ... است، که اکثراً براي افراد مسن خاص تهيه مي شود.

سياه دوزي

نوع ديگر سوزندوزي در سيستان، سياه دوزي است که در آن از نخ سياه ابريشم استفاده مي شود و روي لباس مورد استفاده قرار مي گيرد.

خامه دوزي و سياه دوزي تنها جنبه خود مصرفي داشته و فقط بين اهالي سيستان خريد و فروش مي شود.

سکه دوزي

تنها مورد ديگر تزئين منازل بلوچ و خانواده هاي بلوچ پس از سوزندوزي، سکه دوزي بلوچ است. سکه دوزي را يا به ديوار مي آويزند و يا جهت تزيين روي رختخواب مي اندازند و يا در عروسي ها به گردن شتر مي آويزند.

به جهت وجوه اشتراک فراواني که بين اهالي بلوچستان ايران با اقوام ساکن در کشورهاي مجاور منطقه از نظر قومي، نژاد، زبان و فرهنگ وجود دارد، مشابهت هايي هم در هنرهاي دستي ساکنين اين مناطق وجود دارد که امري کاملاً طبيعي است. بهمين دليل تشابهاتي بين سکه دوزي بلوچ ايران با محصولات هند و پاکستان وجود دارد.

سفالگري

کلپورگان مرکز توليد نوعي سفال در بلوچستان است که در 30 کيلومتري شهرستان سراوان واقع شده و نوع خاص سفال کلپورگان در ايران کاملاً مشخص است و شباهتي از نظر توليد و رنگ به سفالهاي ديگر مناطق ايران ندارد.

سفال کلپورگان توسط زنان بلوچ و به صورت کاملاً ابتدايي توليد مي شود.

در ساخت سفال، مردان فقط وظيفه حمل خاک از تپه تا محل سفالگري و آماده کردن گل را به عهده دارند و تمامي مراحل ساخت همانطور که گفته شد توسط زنان انجام مي گيرد. گل با دست زنان سفال ساز شکل مي گيرد و تراش داده مي شود و با سياه قلم تزيين مي شود. نقش ها ساده و هندسي است.

مصنوعات ساخته شده شامل: ديگ، سيني، کوزه، قليان، گلدان، ليوان، قوري، مجسمه حيوانات و ... است.

/ 1