شهید بروجردی، مسیح مصلح کردستان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شهید بروجردی، مسیح مصلح کردستان - نسخه متنی

کنگره بزرگداشت سرداران شهید سپاه و 36 هزار شهید استان تهران

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

هوالحق

به جاي مقدمه

شهيدان !

اي رها گرديدگان ،

آن سوي هستي ، قصه چيست ؟

و اما بعد ، آنچه در اين دفتر مي خوانيد ، برگي چند از كتاب قطور حيات ظاهري تني چند از علمداران هشت سال دفاع مقدس ملت رشيدايران است و نمي است از يم بيكرانه عاشوراي جبهه ها ، برگ سبزي است تحفه درويش ، همين و ديگر هيچ

صاحب اين قلم ، برخود فرض مي داند كه از كليه اصحاب مسئول آرشيوهاي پروپيمان و صد البته در بسته جنگ و نيز متوليان محترم صاحب بودجه و بنگاه امور فرهنگي دفاع مقدس ، كه از هرگونه مساعدتي در گردآوري و تنظيم هرچه پربارتر مكتوباتي نظير اين دفتر ،‌به علت برخي معذوريت هاي موجه ! دريغ مي ورزند ، نهايت امتنان و ارادات خود را ابراز دارد ! چه مي شود كرد ؟ شعار پراكني در پشت تريبون هاي مجلل سمينارهاي پر از گل و ميوه و شيريني و شركت مستمر در كنفرانس هاي مطبوعاتي ادواري ، جهت ارائه رهنمود در باب مقاله هوشمندانه با تهاجم فرهنگي فرصتي براي عمل كردن به تكليف مستحب ! حمايت معنوي مادي ، پيشكش حضرات از سربازان قلم به دست جبهه فرهنگي انقلاب ، انقلابي كه ذات آن فرهنگي است ولاغير ، باقي نمي گذارد اين هم فريادي از سر چاه بگذريم

ديگر اين كه نزديك بود خطاي فاحشي مرتكب شده ،‌از مسئولين كتاب صبح جهت چاپ و نشر اين دفتر ، امتنان مختصري داشته باشيم لكن مگر عمل به تكليف منت هم دارد ؟ كتاب صبح به اداي تكليفي گردن نهاده است كه مي توانست مثل كثيري از اصحاب تاجر مسلك بازار كتاب اين ملك ، با امتناعي از سر كراهت ، از عمل به آن ، شانه خالي كند در زمانه اي كه انتشار قلمفرسايي هاي مشعشع سران وطن فروش حزبي كه با لو دادن عمليات والفجر مقدماتي دستشان تا مرفق به خون صاحبان مظلوم پيكرهايي كه پنج سال است تابوتهاي سبكبارشان هزار ، هزار روانه شهرهايمان مي شوند آغشته است ، نشانه غرورآفرين توسعه يافتگي فرهنگي تلقي مي شود ، همان بهتر كه اصحاب كم تجربه و فاقد عقل معاش كتاب صبح نيز ، حساب كار دستشان بيايد و در عوض نشر وصف الحال شاگردان شهيد مكتب روح الله ره كه نسل نوخاسته ام القراي انقلاب اسلامي از آنان و حماسه هايشان هيچ نمي داند ، بروند به دنبال چاپ اباطيل پرفروشي نظير خاطرات ‌دكتر نورالدين كيانوري ، يا خدايان دوشنبه ها مي خندند ! درست است كه چنين خدمات فرهنگي ! جرعه آبي جهت رفع عطش صحراي محشر در يوم الحساب ، براي كسي فراهم نمي آورد ،‌اما دست كم نان باگت خوشگواري را در تنور داغ اين چارصباح شكم چراني دارالغرور ، براي اهل دنيا برشته مي كند ! ديگر چه براي گفتن باقي مانده است ؟

لا حول و لا قوه الا بالله العلي العظيم

بهار 1375

حسين بهزاد

/ 4