همه مطبوعات آزادند، مگر اين كه مقالات مضر به حال كشور باشد(1). - حدود آزادی مطبوعات در کلام امام خمینی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حدود آزادی مطبوعات در کلام امام خمینی - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

همه مطبوعات آزادند، مگر اين كه مقالات مضر به حال كشور باشد(1).

تأمين آزادي‏ها در حدود قوانين اسلام و قانون اساسي

مطبوعات بايد هميشه در خدمت اسلام عزيز و مردم و كشور باشند و آزادي‏ها در حدود قوانين مقدّس اسلام و قانـون اساسي به بهترين وجـه تأمين شود.(2)

آزادي مطبوعات در چهارچوب قوانين اسلام

آقاياني كه اسم از آزادي مي‏آورند، چه آقاياني كه داخل در مطبوعات هستند و چه قشرهاي ديگري كه فريادي از آزادي مي‏زنند، اينها آزادي را درست بيان نمي‏كنند يا نمي‏دانند. در هر مملكتي آزادي در حدود قانون است، در حدود قوانين آن مملكت است. مردم آزاد نيستند كه قانون را بشكنند.

معني آزادي اين نيست كه هر كس بر خلاف قوانين، بر خلاف قانون اساسي يك ملت، بر خلاف قوانين ملت هم هر چه دلخواهش مي‏خواهد بگويد. آزادي در حدود قوانين يك مملكت است. مملكت ايران مملكت اسلامي است و قوانين ايران قوانين اسلام است. در قانون اساسي زمان سابق هم اين معنا كه هر چه بر خلاف قانون اسلام باشد، قانوني نيست و قانون بايد موافق با قوانين اسلام باشد، هست و هر قانوني كه در ايران، قانون اساسي كه در ايران بخواهد قانـونيت داشتـه بـاشد، نمي‏تواند قانـوني بـاشد كـه بر خلاف گفته پيغمبر اسلام، بر خلاف گفته قرآن باشد.

پس آزادي كه گفته مي‏شود به مطبوعات آزادند، بيان آزاد است، اينها معنايش اين نيست كه مردم آزادند كه هر كاري مي‏خواهند بكنند(3).

آزادي در چهارچوب موازين و خواست ملت

كجاي دنيا وجود داشته كه يك انقلابي بشود و اين همه روزنامه داشته باشد. همه روزنامه‏ها را مي‏بستند و يك تنها يك روزنامه ارگان خود حزب مثلاً يا خود دولت را مي‏گذاشتند باشد. كجاي دنيا اين طور آزادي به مردم داده بودند كه به مجرد اين كه انقلاب پيروز بشود همه به ميدان بيايند و هر چه مي‏خواهند به هر كسي بگويند تا پنج شش ماه هم هيچ كس به كسي حرف نزد تا فهميدند به اين كه اينها دسته‏اي هستند در داخل كه با خارج مرتبط هستند و بر ضد كشور و مصالح كشور دارند عمل مي‏كنند.

باز هم ما بگوييم كه شما آزاديد؟! ـ به واسطه كلمه آزادي ـ بايد حدود آزادي آن چيزي باشد كه ملت مي‏خواهد، نه آني كه به خلاف ملت آدم آزاد است. خوب من آزادم، يك تفنگ هم دستم است، بزنم يك كسي را بكشم، اين چه آزادي است؟ آزادي موازين دارد و بحمداللّه‏ شما اين طور كه من تا حالا ديده‏ام و حرف‏هاي شما را شنيده‏ام از روي ميزان حرف مي‏زنيد، حالا كه در مؤسسه اطلاعات وارد شده‏ايد باز هم همان ميزان كه از آزادي پيش شما هست و همان ميزان كه در نشريات مي‏باشد كه نشريات در خدمت اين ملت باشد، نه نشريات بر ضد ملت، با كمال قدرت و پشتكار مشغول شويد، و شما قدرتش را داريد. به شما كسي نمي‏تواند بگويد مرتجع هستيد. ديگران اگر يك وقت بخواهند يك كاري بكنند ممكن است ارباب قلم يك همچون حرفي را به او بزنند اما نسبت به شما نمي‏توانند اين حرف را بزنند. شما با قدرت عمل كنيد و اين عناصري كه بر ضد نهضت و انقلاب و مصالح كشورند تصفيه و پاكسازي كنيد(4).

آزادي قلم و بيان در خدمت ملت نه ابرقدرتها و صهيونيستها

ما مبتلا به يك طايفه روشنفكر هستيم كه هر اصلاحي در كشور مي‏خواهد بشود نمي‏گذارند. در گذشته شاه نمي‏گذاشت، حالا اينها. اينها ولو همان‏ها نباشند اما كار همانها را مي‏كنند. اگر ما بخواهيم يك روزنامه را بگوييم كه به خط ملت باشيد، تو روزنامه‏اي هستي كه از ملت هستي و ملّت هر چه مي‏خواهد شما بايد در روزنامه‏هايتان بنويسيد، تا يك همچو حجتي مي‏شود و يك روزنامه‏اي كه بر خلاف مقاصد ملت و مقاصد اسلام است و بي اذن هم منتشر مي‏شده، جلويش گرفته مي‏شود يك دفعه مي‏بينيم در روزنامه همان طايـفه از روشنفكران شـروع مي‏كنند به اعتراض كه خير.

خوب قلم آزاد است، اما هر قلمي؟! بيان آزاد است، اما هر بيان؟! يك بيان است كه مملكت را به دامن ابرقدرت‏ها مي‏اندازد، آيا اين بيان آزاد است؟! اين را ما مي‏گوييم آزادي كه مملكت ما را به فساد بكشيد؟! يك قلمي است كه با صهيونيسم و امثال اينها روابط دارند، يك روزنامه‏اي كه با بودحه آنها اداره مي‏شود و خودشان تيراژي ندارند تا خود را اداره كنند، ما بايد به آنها بگوييم آزاد هستيد؟!(5)

آزادي توطئه و توهين به مقدسات را ملت نمي‏پذيرد

اين اشتباهي است مي‏كنند اينهايي كه فرياد از آزادي مي‏زنند، اينها غربزده‏اند، آزادي غربي مي‏خواهند. اينها كه دم از دموكراسي مي‏زنند، اينها همان دمكراتيك غربي مي‏خواهند، آزادي غربي را مي‏خواهند يعني بي‏بند و باري. در غرب هر چه شده است ما هم بايد تبع آنها باشيم، اينها جزو غربزده‏ها هستند.

روزنامه‏ها آزادند مطالب بنويسند، مسائل بنويسند، اما آزاد هستند كه اهانت به مثلاً مقدسات مردم بكنند؟! آزادند كه فحش به مردم بدهند؟! آزادند كه تهمت به مردم بزنند؟! همچو آزادي نمي‏تواند باشد، آزادي توطئه نمي‏تواند باشد. اگر روزنامه‏اي فرضا (من نمي‏خواهم يك روزنامه‏اي را بگويم اين طور است) اگر يك روزنامه‏اي توطئه بر ضد مسير ملت مي‏خواهد بكند با نوشتن چيزهايي كه بر خلاف مسير ملت است و با ننوشتن چيزهايي كه بر مسير ملت است، اگر بخواهد توطئه بكنند و راهي برود كه دشمن‏هاي يك ملت آن راه را مي‏روند، ترويج بكند از كارهاي دشمن‏هاي يك ملتي، بنويسد چيزهايي كه مربوط به دشمن‏هاي يك ملت است، اگر اين طور باشد، اين طور آزادي‏ها را ملت ما نمي‏توانند بپذيرند(6).

مسؤوليت نويسندگان در ترويج آزادي سالم

تا جوان‏ها را اين نويسندگان بي انصاف ما نجات ندهند و آزادي سالم را ترويج نكنند و آزادي فاسد را جلويش را با قلم و قدم نگيرند، اميد اينكه يك مملكت آزاد مستقل داشته باشيم اين اميد را به گور بايد ببريم(7).

اسلام شما را آزاد كرد، بر ضد اسلام صحبت نكنيد

اگر اسلام نبود همه اينها كه دارند مي‏گويند آزادي، آزادي، همه اينها يا در اروپا بايد زندگي بكنند يا در بيغوله‏ها. اسلام اينها را از بيغوله‏ها بيرون آورد و از خارج كشور آورد به داخل، حالا كه آورده باز حرف‏هايي مي‏زنند كه مسير، مسير اسلام نيست.

اين كاري كه اسلام كرد اين بود كه شماها را آزاد كرد، شماها را از حبس‏ها بيرون آورد، شماها را از تبعيدات برگرداند. شماهايي كه رفتيد در خارج نشستيد و تماشا كرديد تا خون مردم ريخته شد، حالا فرصت به دست آمد و آمديد به ايران. همچو كرد كه شما حالا آزاد شديد لكن آزادي كه بر ضد اسلام صحبت كنيد؟! آزادي كه بر ضد همان كه شما را آزاد كرده است، بحث بكنيد؟! آزاديي كه همه چيز بگوييد، الاّ اسلام؟! همه حرف‏ها را بزنيد، همه چيز خوب است، لكن از اسلام صحبت نشود؟! اگر يك كسي از اسلام صحبت مي‏كند به او حمله بكنيد؟!

اين حرف‏ها نيست در كار، مطبوعات و كليه چيزهايي كه در يك كشوري هست به خدمت ملت بايد باشد. براي يك ملتي بايد آموزنده باشد. مسير ملت را بايد روشن كند نه اين كه بر خلاف مسير ملت عمل بكند. هر جا و هر روزنامه‏اي، هر مطبوعاتي و هر چه كه از اين رسانه‏هاي تبليغاتي هست، همه اينها بايد مسيرشان همان مسير ملت باشد و تخلف از اين نكنند. اين هم بر صلاح خودشان است، هم بر صلاح كشور است و هم موافق با قوانين موضوعه در يك كشوري‏است(8).

توطئه غير از آزادي مطبوعات

اگر مطبوعاتي پيدا بشود مسير آنها بر خلاف مسير ملت است، راهي كه آنها مي‏روند غير از راهي است كه ملت مي‏رود و اين بر فرض اين كه ملت هم و دولت هم اجازه بدهند كه بنويسند و بگويند، لكن مورد تأييد اين ملت نمي‏تواند باشد و نبايد آن را حساب كرد كه يك رسانه ملي است و يك روزنامه كشوري و ملي است و اگر خداي نخواسته در نوشتن و ننوشتن، نوشتن مقالات انحرافي و ننوشتن مقالاتي كه در مسير ملت است اين نحو عمل بكنند، اين به نظر مي‏آيد كه توطئه در كار باشد، اين غير از آزادي مطبوعات است(9).

آزادي نوشتن مسائل نه توطئه بر ضد انقلاب

مطبوعات در عين حال كه يك مؤسسه محترم و بسيار مؤثرند لكن بايد روي موازين مطبوعاتي و خدمت به ملت رفتار كنند. آزادي قلم و آزادي بيان معنايش اين نيست كه كسي بر ضد مصلحت كشور قلمش آزاد است كه بنويسد، بر خلاف انقلابي كه مردم خون پايش داده‏اند بنويسد، همچو آزادي صحيح نيست. قلم آزاد است كه مسائل را بنويسد لكن نه اين كه توطئه بر ضد انقلاب بكند(10).

روشنفكران و نويسندگان و آزادي لجام گسيخته

اين روشنفكرها و نويسنده‏ها و آزاديخواه‏ها ـ نه همه‏شان، بسيارشان ـ يا توجه به اين ندارند كه اين برنامه‏ها و آزاد گذاشتن اين جوان‏ها و اين دخترها و اين پسرها براي اينكه هر كاري دلشان مي‏خواهند بكنند، اين چه به سر اين مملكت مي‏آورد، يا توجه ندارند، يا مي‏دانند و اجير هستند، دنبال همان هستند(11).

آزادي وارداتي استعماري، پيشنهاد بعضي از نويسندگان

آن آزادي هم كه آنها مي‏خواستند براي مملكت ما ـ حالا هم بعضي از نويسنده‏هاي ما پيشنهاد همان را دارند ـ آن آزادي است كه هم جوان‏هاي پسر ما را و هم جوان‏هاي دختر ما را به تباهي مي‏كشد. آن آزادي را آنها مي‏خواهند كه من از اين تعبير مي‏كنم به آزادي وارداتي، آزادي استعماري، يعني يك آزادي كه در ممالكي آن مي‏خواهند وابسته به غير باشد اين آزادي‏ها را سوغات مي‏آورند(12).

نويسندگان غافل يا خائن در خدمت آزادي ديكته شده غربيها

اين آزادي كه آقايان مي‏خواهند، آزادي است كه قدرتمندها ديكته كرده‏اند و نويسندگان ما يا غافلند و يا خائن. اين دموكرات مآباها كه مي‏گويند بايد آزاد باشد، به هيچ وجه نبايد جلوي هيچ چيز را گرفت، اينها الهام مي‏گيرند از ابر قدرت‏ها، با آنها مي‏خواهند ما را غارت كنند و جوان‏هاي ما بي‏تفاوت باشند(13).

سلب آزادي مردم به اسم آزادي قلم

در بعضي مطبوعات مي‏بينيم كه اينها از آزادي سوءاستفاده مي‏كنند، به گمان اين كه يا به خيال اين كه آزادي است مي‏خواهند از مردم آزادي را سلب كنند.

اين مردم با اين زحمتي كه در اين سال‏هاي طولاني كشيده‏اند و با اين خون هايي كه در اين دو سال اخير داده‏اند مي‏خواهند آزاد باشند، بعضي مطبوعات مي‏خواهند اينها را ازشان سلب آزادي بكنند، به اسم آزادي قلم بر خلاف مسير ملت عمل بكنند. دست اشخاصي كه مي‏خواهند اختناق در ملت ايجاد بكنند مي‏خواهند چپاولگري كنند. بعضي مطبوعات دست آنها را دارند باز مي‏كنند و اين معني آزادي نيست اين معني خيانت است. اين كه داده مي‏شود به ملت آزادي است، نه خيانت، آزادي قلم است، نه خيانت قلم، آزادي بيان است، نه بيان خائنانه(14).

شما قدر آزادي را نمي‏دانيد

تويي كه حالا قلم به دست گرفته‏اي و براي همه مي‏نويسي، از همه ارگان‏ها انتقاد مي‏كني، آزادي، ولي آيا شما در سه سال پيش از اين مي‏توانستي قلم را دست بگيري و يك كلمه راجع به يكي از اين ارگان‏ها صحبت كني؟ قلمت را مي‏شكستند و پدرت را در مي‏آوردند. شما قدر آزادي را نمي‏دانيد. الان آزادي پيش بعضي از اشخاص ملعبه شده است كه هر چه دلشان مي‏خواهد بايد بنويسند و هر چه دلشان مي‏خواهد بايد بگويند(15).

هشدار به مطبوعات

من يك هشداري مي‏دهم به روزنامه‏نويس‏ها، به راديو و تلويزيون، به جمعيت‏هايي كه هر كدام حالا پيدا شدند، به همه جمعيت‏ها، اين يك هشداري است به اين كه همه جمعيت‏ها اگر بخواهند خيانت نكنند به ملت، اگر بخواهند خدمت كنند به كشور، مطالعه كنند ببينند مسير اين ملت چه بود، چرا اين ملت به خيابان‏ها ريخت اللّه‏ اكبر گفت، چرا جوان‏هايش را داد و شب پشت بام‏ها رفت و فرياد زد و مرگ بر كه و زنده باد بر كه گفتند، اين براي چه بود؟ براي اسلام بود، اينها اسلام را مي‏خواهند. آزادي باشد لكن مثل شوروي باشد؟! آزادي باشد لكن مثل مملكت ديگري باشد، اجنبي باشد؟! كي همچون چيزي را ملّت ما مي‏خواست.

اين آقايان در اشتباهند، من نمي‏گويم خائنند، من مي‏گويم در اشتباهند بايد اشتباهات خودشان را رفع كنند، بايد همه با هم باشند، همان طوري كه همه با هم به اين جا رسيدند. همه با هم از اين جا تا آخر مسير كه ما در اولش حالا هستيم، همه با هم اين مسير را طي بكنيم. ان شاءاللّه‏ خداوند همه را هدايت كند و همه ما به راهي كه خداي تبارك و تعالي راضي است، قدم برداريم(16).


1 ـ 20/10/1357 ـ مصاحبه خبرنگار مجله امريكايي تايم، صحيفه نور، ج 22، ص 165.

2 ـ 20/2/59 ـ فرمان امام (ره) به حجة الاسلام دعائي، صحيفه نور، ج 12، ص 80.

3 ـ 8/3/58 ـ بيانات امام در جمع كاركنان روزنامه كيهان، صحيفه نور، ج 7، ص 18.

4 ـ 26/2/1359 ـ در ديدار با شمس آل احمد سردبير روزنامه اطلاعات، صحيفه نور، ج 12، ص 90 ـ 91.

5 ـ همان.

6 ـ 8/3/58 ـ در جمع كاركنان روزنامه كيهان، صحيفه نور، ج 7، ص 19.

7 ـ 17/6/58 ـ بيانات امام به مناسبت 17 شهريور، صحيفه نور، ج 9، ص 62.

8 ـ 8/3/58 ـ بيانات امام در جمع كاركنان روزنامه كيهان، صحيفه نور، ج 7، ص 20 ـ 19.

9 ـ 8/3/58 بيانات امام در جمع كاركنان روزنامه كيهان، صحيفه نور، ج 7، ص 18.

10 ـ 26/2/58 ـ بيانات امام در جمع كاركنان روزنامه كيهان، صحيفه نور، ج 6، ص 192.

11 ـ 17/6/58 ـ بيانات امام در جمع كاركنان واحد پخش صداي جمهوري اسلامي، صحيفه نور، ج 9، ص 73.

12 ـ 27/6/58 ـ بيانات امام در جمع اعضاي گروه فرهنگي و تربيتي خانواده شهدا، صحيفه نور، ج 9، ص 146.

13 ـ 2/6/58 ـ بيانات امام خطاب به امّت مسلمان ايران، صحيفه نور، ج 8، ص 271.

14 ـ 26/2/58 ـ بيانات امام در جمع كاركنان روزنامه كيهان، صحيفه نور، ج 6، ص 192.

15 ـ 15/10/59 ـ بيانات امام در جمع اعضاي هيأت تحريريه مجله سروش، صحيفه نور، ج 13، ص252.

16 ـ 8/3/58 ـ بيانات امام در جمع كاركنان روزنامه كيهان، ج 7، ص 20.

/ 1