چهار مهارت، چهارستون زندگى - چهار مهارت، چهارستون زندگی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

چهار مهارت، چهارستون زندگی - نسخه متنی

سید محسن موسوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

چهار مهارت، چهارستون زندگى

سيد محسن موسوى

1 - مهارتِ «خويشتندارى در شرايط نابهنجار»

گاه، نيروهاى هنجارشكن در درون انسان، سكّاندار هدايت انسان به مقصد ميلِ خود مى‏شوند. ايستايى انسان در برابر اين‏گونه فشارهاى غيرسازگار با فطرت انسانى، در خوشبختى ابدى انسان، نقش بنيادى دارد.

گاه فضاى درونى انسان در اثر فشارهاى نوعى خواسته (مانند رياست‏طلبى، مال‏دوستى يا شهوت جنسى) توفانى مى‏شود. خويشتندارى مهارتى است كه اگر به دست آيد، لنگر كشتى، وجود مى‏گردد و مانع از غرق در توفان ناملايمات، بازگشت با سير قهقرايى و يا رفتن به مقصد ناخواسته خواهد شد.

در اين جايگاه است كه امام على(ع) خويشتندارى را سرآمد همه خوبيها(1) خوانده‏اند و آن را موجب مصونيت روح انسان و دور داشتن آن از پَستيها(2) دانسته‏اند.

چگونگى دستيابى به اين مهارت، خود، بستر مناسبى است براى دستيابى به بسيارى از نيكوييها.

در آموزه‏هاى دينى ما، قناعت و راضى بودن به آنچه اكنون موجود است‏(3) و دورى از چشمداشت نابه‏جا و افزون طلبيهاىِ بى‏اساس،(4) منشأ پيدايش مهارت خويشتندارى معرفى شده است.

كاهش اندوهها، راحتى، بهره‏مندى و آسايش، بخشندگى و پاكيزگى اعمال و خشنودى پروردگار از بهره‏هاى مهارت خويشتندارى است.

2 - مهارت در «مدار با ديگران»

سازگارى و همگون‏سازى با شرايط موجود در جامعه انسانى يكى از اصلى‏ترين مهارتهايى است كه براى درست زندگى كردن بايد در جهت كسب آن كوشيد.

خداوند، همان‏گونه كه صورتها و نمودارهاى ظاهرى افراد را متفاوت آفريده است، سيرتها و ويژگيهاى باطنى افراد را نيز يكسان نيافريده است.

با رشد جسمى و روحى يك فرد، كنشها و واكنشهاى متفاوتى را در رفتار او مشاهده مى‏كنيم كه گاه با اعتقادات و گاه با رفتار، تفاوت دارد و گاهى اين تفاوت، به حدّ تضاد و رويارويى مى‏رسد.

براى رسيدن به يك زندگى مدنى و تحقّق اهداف يك جامعه پيشرفته، بايد امورى چند را سرمشق لوحه زندگى قرار دهيم.

اول اينكه بدانيم و باور كنيم كه همه انسانها جز معصومين(ع) ناقص‏اند؛ از اين‏رو بايد با «حركت» به سوى كمال سير كنند.

دوم اينكه نگرشها و روشها در گستره زندگى اجتماعى متفاوت است. ديگر اينكه در سلسله حركتهاى علمى و عملى، پندارها و رفتارهاى مشترك و غيرمشتركى وجود دارند و مى‏توان با تكيه بر اصول و مبانى و نيز نمايه‏هاى رفتارى مشترك، زندگى سالمى را بر اساس آن نقاط مشترك بنا نهيم و با آسان‏گيرى‏(5) در امورى كه به اصول، زيان نمى‏رساند و با چشم‏پوشى از خطاهاى ديگران و تغافل از امور جزئى و بى‏اهميت،(6) با هم و براى هم زندگى كنيم.

از ارزش و اهميت مداراست كه راهنمايان راستين، و پرچمداران تربيت اسلامى، مدارا كردن با مردم را نيمى از ايمان‏(7) و ميوه خرد(8) و سلامت دين و دنيا(9) و مانع از بروز اختلافات و كشمكشها(10) دانسته‏اند.

مداراى با ديگران ثمرات زيادى از كرامتهاى انسانى و اخلاقى در بر دارد كه معاشرت نيكو، همبستگى، امنيت اجتماعى، اعتماد عمومى، و... از آن جمله‏اند.

3 . مهارت در «عبرت‏آموزى و استفاده از تجربه ديگران»

خوشبخت چه كسى است؟

خوشبخت كسى است كه از تجربه‏هاى ديگران استفاده كند و پند گيرد.(11)

مى‏دانيم كه انسان، فقط و فقط يكبار حق زندگى كردن در اين دنيا را دارد و نيز آنكه انسان براى زندگى كردن مى‏كوشد، نه براى كسب تجربه براى زندگى، و هر تجربه نيز نتيجه راهى است پيموده.

يكى از مهارتهاى مهم زندگى، درس‏آموزى و عبرت گرفتن از رويدادهاى گذشته است. گاه انسان، ادب‏آموز مكتب تاريخ مى‏شود و از تاريخ پيشينيان عبرت مى‏گيرد(12) و زندگى خويش را دور از شكستهاى گذشته و اميد دستيابى و تكرار موفقيتهاى گذشتگان سامان مى‏دهد.

ديگر عواملى كه مى‏تواند به عنوان تجربه و آگاهىِ آماده استفاده‏(13) به كار گرفته شود: پيشامدها و دگرگونيهاى دنيا،(14) عمر گذشته و رفتارهاى چيده شده در آن‏(15) و هر حركتى كه نمادى از نزديكى و دورى به سمت پروردگار است را مى‏توان برشمرد.

عبرت‏آموزى و استفاده از تجربه ديگران فوايدى را به بار مى‏نشاند كه مصونيت از لغزش و خطا(16) يكى از آنها و از مهم‏ترين آنهاست. اگر راهِ به بن‏بست رسيده كسى را نرويم و راه رساننده و بى‏خطر و ميانْ‏بُر ديگران را بپيماييم، خوشبختى را به دست آورده‏ايم.

4 - مهارت در «تفكر»

فكر، فرآيندى ذهنى است كه بين دانسته‏ها و نادانسته‏ها صورت مى‏گيرد تا نادانسته را به دانش تبديل كند و در نتيجه اين فرآيند، بينايى، بصيرت و آگاهى‏(17) به دست مى‏آيد.

انديشيدن، مهارتى است براى پايدار كردن آموخته‏ها و يافتن گم‏گشته‏ها .(18) انديشه صاف، انسان را از تاريكيهاى خيالات و اوهام، به روشنايى علم و يقين رهنمون مى‏شود.

انديشه در عظمت خداوند و جهان آفرينش، انديشيدن در نيكيها و در مطالب علمى، همچون آينه صافى‏(19) است كه فوايد بسيارى را نصيب ما مى‏كند.

در فرهنگ اهل بيت(ع)، تفكّر را پدر و مادرِ همه خوبيها(20) شمرده‏اند. يعنى اگر انسان، دور از تراوشات ذهنى خود و ديگران از دانسته‏هاى قطعى به سمت نادانسته‏ها حركت كند، به حق خواهد رسيد و هيچ‏گاه بر مركب باطل نخواهد نشست، تا او را در وادى هلاكت اندازد.(21) و نيز تفكر را از موارد «عبادت» دانسته و يك ساعتِ آن را برابر يا بهتر از سالها عبادت‏(22) معرفى كرده‏اند.

براى كسب مهارت تفكر بايد از عواملى كه در پرورش توانايى فكر كردن و در زلال كردن آن مؤثر است، كمك گرفت و از چيزهايى كه موجب ركود قوّه تفكر و يا ناخالص كردن آن مى‏شود، دورى كرد.


1. غررالحكم، ح 1168 .

2. همان، ح 1989 .

3. مطالب‏السؤول، ص 50 .

4. غررالحكم، ح 1512 .

5. عوالى اللآلى، ج 1، ص 381 .

6. تحف العقول، ص 224 .

7. الكافى، ج 2، ص 117 .

8. غررالحكم، ح 4629 .

9. همان، ح 5610 .

10. همان، ح 8539 .

11. الكافى، ج 8، ص 72 .

12. كنزالفوائد، ج 2، ص 31

13. غررالحكم، ح 1036 .

14. همان، ح 6453 .

15. همان، ح 7589 .

16. همان، ح 8056 .

17. نهج‏البلاغه، نامه 31 .

18. غررالحكم، ح 8917 .

19. نهج‏البلاغه، حكمت 5 .

20. تنبيه‏الخواطر، ج 1، ص 52 .

21. بحارالأنوار، ج 78، ص 379 .

22. همان، ج 71، ص 327 .

/ 1