شیخ مفید و کتاب جمل او نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شیخ مفید و کتاب جمل او - نسخه متنی

سیدعلی میرشریفی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نور علم

شمارة 45 ـ خرداد و تير 1371

شيخ مفيد و كتاب جمل او

شخصيت‌هاي حديثي / قرن 4 و 5

سيد علي مير شريفي

صفحات: 178 ـ 205

حماسة جاويد

عالمِ عالمان، فقيه فقيهان، محدث محدثان، متكلم متكلمان، سرآمد اصوليان، استاد مورخان، مجاب‌كنندة معاندان، درهم كوبندة منحرفان، خار چشم دشمنان، احياگر اسلام و قرآن، افتخار شيعيان، شمشير برندة امام زمان، نادرة دوران، اعجوبة زمان، اسطورة نامداران، محمد بن محمد بن نعمان، معروف به شيخ مفيد اعلي اللع مقامه الشريف به تاريخ 11 ذيقعدة 336ق در «بازارچة ابن بُصرِي» عكبُرا واقع در ده فرسنگي بغداد به دنيا آمد. ابتدا نزد پدر خويش به فراگيري دانش پرداخت و سپس همراه او به بغداد رفت و در آنجا مشغول تحصيل شد؛ چندي نگذشت كه در علوم اسلامي سرآمد تمامي دانشمندان گشت و ملقب به مفيد گرديد و زعامت و رياست طائفة شيعه بدو واگذار شد. مقام علمي شيخ مفيد به چنان رتبة والائي رسيده بود، با اين كه در سنين جواني مي‌زيست، عضدالدولة ديلمي سلطان مقتدر بويهي مكرر به ديدار او مي‌آمد و در محضرش عرض ادب مي‌نمود. با اين حال از زندگي بسيار ساده‌اي برخوردار بود به طوري كه دشمنان نيز بدان اعتراف دارند. حدود دويست اثر ارزشمند از خود به يادگار گذاشت و ده‌ها دانشمند و فقيه در پاي كرسي تدريس او پرورش يافتند. شيخ مفيد با بسياري از دانشمندان و سران فرقه‌ها و مذاهب گوناگون به مناظره و گفتگو پرداخت و شبهات مخالفان را هباءاً مُنثورا نمود. او هميشه در حال جهاد و دفاع از كيان تشيع بود و حتي در مسافرت‌ها نيز از مناظره و جدال احسن با مخالفان دست‌بردار نبود. پس از مرگ عضدالدوله و ضعف حكومت آل بويه و درگيري‌هاي بين شيعه و سني در بغداد، شيخ مفيد سه مرتبه در سال‌هاي 393 و 398 و 409ق از بغداد تبعيد شد؛ ولي در هر سه بار پس از مدتي كوتاه با احترام به بغداد باز گشت؛ گويند: چند توقيع از ناحيه مقدسه خطاب به وي صارد شد. سرانجام اين خورشيد تابناك تشيع و ستارة درخشان اسلام پس از 77 سال پرتوافكني و درخشندگي در شب جمعه سوم ماه مبارك رمضان سال 413ق غروب كرد و عالمي را در عزا و سوك خود نشاند. در رحلت جانگداز او شهر بغداد يكپارچه تعطيل شد و دوست و دشمن در عزاي وي گريست. هشتاد هزار نفر به امامت شاگرد ارشدش سيد مرتضي در ميدان اَشنان بغداد بر بدن مقدس وي نماز گذاردند و در پايين پاي مرقد مطهر امام جواد عليه‌السلام در كاظمين به خاك سپرده شد. سيد مرتضي، مهيار ديلمي و ديگران در رثاي وي قصيده و شعر سرودند و در سوك او مرثيه سر دادند. گويند: روي قبر مطهرش اين مرثيه نقش بسته بود:

سه بيت شعر عربي با اعراب

گرچه پيكر مقدس وي در ميان ما نيست. اما افكار خورشيدوش او هميشه پرتوافشاني مي‌كند و مسلمانان از آن استفاده مي‌نمايند و تشنه كامان دانش و هدايت از سرچشمة زلال آثارش سيراب مي‌شوند. آري شيخ مفيد، مفيد بود و مفيد است و مفيد خواهد بود، خدايش رحمت كناد و يادش در اين ياد كرد هزارمين سالگرد رحلتش گرامي باد.

گرچه سخن گفتن درباره آن قله بر افراشتة دانش و علم و مشعل بزرگ هدايت و روشنگر قرن و متفكر بزرگ و فقيه عظيم ‌المرتبه كاري است بس دشوار. آن هم براي فردي چون من مشكل‌تر، ليكن به مصداق «آب دريا را اگر نتوان كشيد هم به قدر تشنگي بايد چشيد»چند سطري درباره او مي‌نگاريم.

ويژگي‌هاي شيخ مفيد

شيخ مفيد داراي برجستگي‌ها و نكات قوت بسيار زيادي است كه منحصر به چند مورد نمي‌شود. ذكر تمامي آن‌ها فعلاً مقدور نيست و اين مقال گنجايش آن را ندارد. لذا ما فقط به سه صفت بارز و برجستة حضرتش اشاره مي‌نمائيم.

أ ـ عقل‌گرائي

بارزترين صفت و مهم‌ترين خصلت شيخ مفيد تعلقي برخورد كردن با مسائل و عقل‌گرائي او است. قرن سوم و چهارم هجري دوران شكوفائي علم حديث بود و ترقي اين دانش به اوج كمال رسيده بود. دانشمندان و محدثان، همگي فراگيري علم حديث و نقل آن را وجهة همت خود قرار داده بودند و كار اصلي‌شان دريافت و نقل آن بود. البته اين كار، بسيار پسنديده و خوب و لازم بود ولي يك اشكال داشت و آن اين كه محدثان، فقط همّ و غمشان به ظواهر و بررسي سلسله اسناد و رجال حديث بود و چندان توجهي به مضمون آن نداشتند و تقريباً بحث و گفتگو و كنجكاوي در متون احاديث و اخبار و يا دانش‌هائي كه از آن‌ها مي‌توان استخراج نمود، نمي‌شد. لذا مكتب تشيع در اين دوران از اين نظر تهديد مي‌شد و به مرور زمان بالندگي و پويائي خود را از دست مي‌داد و رو به ركود و جمود مي‌رفت.

قوة عقل كه مهم‌ترين عامل شناخت بشريت و بزرگ‌ترين هادي و راهنماي انسان‌ها است و در اخبار و احاديث هم بدان بسيار بها داده شده، رو به ضعف بود و سلطان مقتدر عقل از كار خود كم‌كم بركنار مي‌شد. در اين زمان شيخ مفيد وارد ميدان شد و حاكم بزرگ عقل را بر سرير حكم راندن نشاند، و فرهنگ تشيع را از فترت و سستي و رخوت نجات داد؛ از اين رو است كه به حق گفته‌اند: «او را بر هر دانشمندي حقي است.» و يا «بر هر پيشوائي منتي دارد.» او با كمال صراحت و با ادب كامل نظرية استاد خود محدث عظيم‌الشأن شيعه شيخ صدوق رضوان‌الله تعالي عليه را در موردسهوالنبي (ص) رد كرد و نيز ديدگاه وي را در تعداد روزهاي ماه رمضان نقد كرد و رساله‌اي در رد نظرية استاد خود نگاشت. و از اين مهم‌تر كتاب اعتقادات صدوق را به كرسي نقد نشاند و گفت: بسياري از مطالبي را كه ابو جعفر به عنوان عقائد اماميه در اين كتاب گفته است، جزء اعتقادات اماميه نيست.

در اين فصل «النفوس و الأرواح» اين كتاب (تصحيح الاعتقاد) راجع به شيخ صدوق مي‌گويد:

«گفتار ابو جعفر در باب نفس و روح بر روش حدس است نه تحقيق، و اگر وي اكتفا به نقل اخبار مي‌نمود و آن‌ها را تفسير نمي‌كرد، اين كار براي او به سلامت نزديك‌تر بود، تا آن كه گام در راهي نهد كه پيمودنش بر او دشوار است».

در همين فصل مي‌گويد:

«آنچه را كه ابو جعفر در تفسير روح و نفس بدان تصريح كرده، بعينه قول ارباب تناسخ است بدون اين كه بداند اين گفتار آنان است، پس بدين سبب ضرر بزرگي به خود و به ديگران رسانده است».

و در چند سطر بعد مي‌نويسد:

«اصحاب ما كه علاقه‌مند به اخبار هستند افرادي سالمند، ليكن داراي ذهني جامد هستند و از هوشياري كمي برخوردارند، در مقابل احاديثي كه شنيده‌اند سر خود را به زير انداخته و بدون تأمل از آن‌ها مي‌گذرند؛ نه در سند آن‌ها دقت و بررسي مي‌كنند و نه بين حق و باطل آن‌ها فرقي مي‌گذارند، و نمي‌فهمند كه اگر آن‌ها را صحيح بدانند چه مشكل بزرگي گريبانگير آنان مي‌شود.

و در باب «المشيئة و الاراده» مي‌گويد:

«آنچه را كه ابو جعفر (رحمه‌ الله) در اين باب ذكر كرده چيزي به دست نمي‌دهد. و معاني آن مختلف و متناقض است، علت آن اين است كه وي به ظواهر احاديث مختلف عمل كرده و از كساني نيست كه به دقت بدان‌ها بنگرد و بين حق و باطل آن‌ها تميز دهد، و بر چيزي عمل كند كه آن حجت و برهان است، آري كسي كه در مذهبش بر گفتارهاي مختلف عمل نمايد و از راويان تقليد كند، حالش در ضعف همان است كه ما وصف نموديم».

و همچنين نقدي بر استاد ديگرش ابن جنيد در اجتهاد به رأي نوشت. و نيز كتابي در ردّ استادش علي بن عيسي رماني نگاشت. و ... .

با مراجعه به آثار شيخ مفيد از جمله كتاب گران‌قدر ارشاد، و به ويژه جُمُل به خوبي روشن مي‌شود كه برخورد شيخ مفيد با مسائل، تعقلي است و عقل‌گرائي سبك او است و نيز در سراسر آثار وي يك مسئلة سست و مطلب موهون به چشم نمي‌خورد، بلكه تمامي مطالب، استوار، پخته و مستحكم است.

ب‌ـ جامعيت

دومين شاخص بارز شيخ مفيد، جامعيت او است. وي در حالي كه فقيهي ژرف ‌نگر و اصولي ماهر به شمار مي‌رفت، اديبي گران‌مايه، مورخي محقق، متكلمي چيره‌دست، محدثي بزرگ و ... بود. شيخ مفيد در حالي كه مرجع كل شيعيان جهان بود و زعامت و رياست اين طائفه را بر عهده داشت و به مشكلات آنان رسيدگي مي‌نمود و ده‌ها شاگرد فرزانه چونان سيد مرتضي، سيد رضي، شيخ طوسي، نجاشي، سلار ديلمي، ابو الفتح كراجكي و ... تعليم و تربيت مي‌كرد و به پاسخ‌گوئي سؤالات و استفتاآت گوناگون ا زسراسر جهان اسلام مي‌پرداخت و مشكلات و معضلات اجتماعي را حل مي‌كرد و ده‌ها جلسة علمي و بحث و مناظره دربارة مذهب شيعه برگزار مي‌نمود و جز اين‌ها اشتغالات ديگري نيز داشت، با اين همه از نياز جامعه به تأليف كتاب‌هائي در موضوع علم كلام، تاريخ، زيارت، احكام بانوان و نقد كتاب‌هاي مخالفان و ... غافل نبود و آثار بسيار گران‌بهائي همانند ارشاد، جمل، الفصول المختاره، اوائل المقالات، المزار، احكام النساء و ... از خود به يادگار گذاشت، به فرمودة استاد عسكري:

سهم شيعه در پاسداري از وقايع تاريخ اسلام بيش از مكتب خلفا است. كافي است در اين باره رجال نجاشي و فهرست شيخ طوسي را ببينيد و ملاحظه كنيد كه اصحاب ائمه چقدر در سيره و تاريخ، كتاب نوشته‌اند. گرچه از زمان شيخ طوسي حوزه‌هاي علمية ما تك‌بعدي شده است. شيخ مفيد جمل را نوشته است. ولي آيا فقها و آيات عظام تمايلي به چنين مطالبي نشان مي‌دهند و به تأليف چنين كتبي مي‌پردازند؟ كم‌كم حوزه‌هاي علميه تك بعدي شدند و سيره را كنار گذاشتند، در نتيجه اخبار سيرة صحيح كه اصحاب ائمه نوشته بودند در دست نيست.

و يا به فرموده استاد شيخ آيت الله مرتضي مطهري رحمة الله عليه:

حوزه‌هاي علمي و روحاني ما از لحاظ رشته‌هاي مختلف علوم از تفسير و تاريخ و حديث و فقه و اصول و فلسفه وكلام و ادبيات و حتي طب و رياضي جامع و متنوع بود و در دوره‌‌هاي اخير تدريجاً به محدوديت گراييده است، و به اصطلاح، در گذشته به صورت جامع و دانشگاه بود و اخيراً به صورت كلّية و دانشكده فقه در آمده است و ساير رشته‌ها از رسميت افتاده است.

و يا به تعبير ديگر، فقيهان و عالمان آن روز آنچه را مورد نياز جامعه مي‌دانستند و مقتضي مرزباني خود تلقي مي‌كردند بدان عمل مي‌نمودند. بدين لحاظ ما بسي مفتخريم كه مجتهدان و فقيهان پيشينمان امثال شيخ مفيد، سيد مرتضي، شيخ طوسي، علامه حلي و ... در دانش‌هاي گوناگون دست داشته و دربارة آن‌ها كتاب و رساله نوشته‌اند كه سرآمد و نمونه بارز آنان همانا شيخ مفيد است.

بد نيست در اينجا به تسلط شيخ مفيد در تاريخ اشاره كنيم. شيخ مفيد در علم تاريخ در بين طائفة شيعه يگانه دوران است. او است كه براي اولين بار تاريخ جامع براي ائمه اطهار عليه‌السلام تدوين نمود و كتاب ارشادش را كه در اوج قلة رفيع تكامل تاريخ‌نگاري است براي مسلمين و به ويژه شيعيان به يادگار گذاشت.

آري نخستين اثر جامع و گسترده و وزين، محكم و استوار در تاريخ امامان بزرگوار شيعه كتاب بسيار ارزشمند ارشاد است. به طوري كه هر عالم شيعي كه پس از شيخ مفيد در اين مورد كتاب نوشت، خوشه‌چين خرمن افكار او بود، براي تصديق مدعاي ما كافي است كه نگاهي به إعلام الوراي طبرسي، مناقب ابن شهر آشوب و كشف الغمة اِربِلي داشته باشيد. و نيز كتاب جمل بهترين و جامع‌ترين و دقيق‌ترين گزارش جنگ جمل است، كه هيچ مؤرخي همانند شيخ مفيد دربارة جنگ جمل چنين كتابي ننوشته است. كتاب جمل كه معرفي آن در بخش دوم مقاله خواهد آمد، نمونه بسيار عالي از تاريخ‌نگاري تعلقي و نهايت تكامل تاريخ تحليلي است. در قرن چهارم تاريخ را تحليلي نگاشتن تقريباً نزديك به كرامت و يا در سر حد اعجاز است. در اين مورد كافي است كه مقايسه‌اي بين تاريخ طبري و جمل شيخ مفيد بشود. شيخ مفيد در روش و سبك تاريخ نگاري خود دو امتياز بسيار بزرگ دارد. يكي همان عقل‌گرائي و نگارش تحليلي تاريخ كه بدان اشاره شد، و ديگر استفاده نمودن از منابع دست اول و معتبر، شيخ مفيد كوچك‌ترين اعتنائي به طبري، مسعودي، يعقوبي دينوري و ... نمي‌كند و گويا در كلية آثار موجودش نامي از طبري نمي‌برد، بلكه اخبار را از مؤرخان و محدثان دست اول نقل مي‌كند. اين در حالي است كه شيخ طوسي و سيد رضي شاگرد و معاصر وي از طبري نام مي‌برند و مطلب نقل مي‌كنند.

و اين كه فقيه بزرگ شيعه محمد بن ادريس حلي صاحب سرائر در مورد بعد تاريخي شيخ مفيد گفته:

«در بحث‌هاي تاريخي و نَسُبِي بهتر است كه به اهل فن مانند زبير بن بكار، ابو الفرج اصفهاني، بلاذري، عمري نسابه، ابو حنيفه دينوري و ... رجوع كرد»!! سخني است غير تحقيقي و بدين لحاظ گفته شده كه ايشان موقعيت تاريخي شيخ مفيد را درك نكرده است، و الا آگاهان فن تاريخ مي‌دانند كه اصلاً شيخ مفيد با افرادي همچون ابو حنيفة دينوري در تاريخ قابل مقايسه نيست. تخصص اصلي دينوري در علم رياضي، منطق و گياه‌شناسي است و در علم تاريخ چندان دستي ندارد. اما شيخ مفيد استاد مسلم فن تاريخ است.

ج‌ـ اجتماعي بودن

هميشه بودند و هستند عالماني كه هر چه را نياز باشد پاسخ‌گوئي نمايند، يك روز در شكل درس و يك روز در قالب نوشتن و يك روز در چهرة مناظره و روزي هم در شكل قيام و نهضت و اصطلاح امر امت، آن عبد صالح خدا و انسان بي‌نظير و فريد دهر ربير كبير انقلاب اسلامي حضرت امام خميني سلام‌الله عليه وقتي ديد فرهنگ تشيع و اسلام مورد هجوم و تهديد است درس را تعطيل كرد و به نوشتن كتاب پر مغز كشف‌الأسرار پرداخت.

باري در قرن چهارم هجري و عصر شيخ مفيد شهر بغداد مركز فرهنگي و ثقافي جهان اسلام بود و علما و دانشمندان فِرُق گوناگون در آن به سر مي‌برند و جلسات بحث و مناظره درباره مذاهب گوناگون گرم و پررونق بود. آري هنوز آثار شوم عباسيان به قوت خود باقي بود، مقصودم از آثار شوم عباسيان همان است كه در مقاله «عثمانية جاحظ و نقض‌هاي آن» گفتم. عباسيان با طرفداري صوري از علويان، پيروان آنان را سركوب و با سرگرم ساختن علما و دانشمندان به بحث‌هاي حاشيه‌اي عقايد و كلام و مجادله و گاه منازعه، آنان را از پرداختن به مسائل سرنوشت‌ساز زعامت و خلافت باز داشته بودند. شيخ مفيد در اين زمان در بغداد به سر مي‌برد و مي‌ديد كه اسلام ناب و به خصوص مكتب تشيع مورد هجوم افكار انحرافي بيگانگان است، لذا كمر همت محكم بر بست و به دفاع از فرهنگ تشيع پرداخت. وي دائماً در حال پاسداري از دژ مستحكم مذهب شيعه و منزلش هميشه محل تشكيل جلسات، مناظره و جدال احسن بود. از برخي تاريخچه‌ها كه به دست رسيده چنين استفاده مي‌شود كه شيخ مفيد وقتي مي‌خواست در جلسات مناظره با مخالفان شركت كند براي عظمت تشيع تعدادي از شاگردان و پيروان و اصحاب خود را همراه مي‌برد و با يك هيبت و عظمت خاص وارد مجالس مي‌شد.

زحمات بسيار ارزشمند اين مرزبان حماسه جاويد و نگهبان كيان تشيع باعث شد كه مكتب تشيع در بغداد مركز كشور پهناور اسلامي رونق بسزائي پيدا كند و محلة كَرًخ بر سر زبان‌ها افتد و عضدالدولة سلطان مقتدر آل‌ بويه بارها به دست‌بوسي مرجع بزرگ و زعيم عظيم شيعيان برود. و فضاي فكري و كلامي و اعتقادي شهر بغداد، ميدان توسن يكه‌تاز فكر كوبنده شيخ مفيد و جولانگاه نظريات بكر وي گردد. در اين بعد، شيخ مفيد چنان تأثيري در استحكام مذهب شيعه و سست نمودن ديگر عقايد داشت كه دانشمندان مخالف چون توان پاسخ‌گوئي نداشتند، شروع به بدگوئي وي نمودند و آرزوي مرگ او را در دل مي‌پروراندند. دانشمند بزرگ شيعه قاضي نورالله شوشتري نورالله مرقده در اين باره مي‌گويد:

چون خبر وفات شيخ مفيد به ابوالقاسم خفاف معروف به ابن النقيب كه يكي از فضلاي اهل سنت بود رسيد، از غايت شادي و سرور، خانه خود را آراسته ساخت و اصحاب خود را گفت كه او را تهنيت بگويند و به ايشان مي‌گفت كه ديگر مردن بر من دشوار نيست چرا كه مرگ شيخ مفيد را ديده‌ام.

خطيب بغدادي كه تقريباً معاصر شيخ مفيد بود مي‌نويسد:

محمد بن محمد بن نعمان شيخ رافضه است. كتاب‌هاي بسياري در گمراهي‌شان و در دفاع از اعتقادشان و گفتارهايشان و طعن بر صحابه و تابعين و عموم فقها و مجتهدين (اهل سنت) تصنيف نمود، او يكي از پيشوايان گمراهي بود و گروهي از مردم به سبب او هلاك شدند تا اين كه خداوند مسلمانان را از دست او راحت كرد و در روز پنج‌شنبه دوم ماه رمضان سال 1413 از دنيا رفت.

و بسياري عبارت‌هاي افتراء گونه و توهين‌آميز ديگر از ديگر دانشمندانشان كه نيازي به درج آن‌ها نيست.

كتاب جمل

فتنة جمل

در نخستين سال حكومت اميرالمؤمنين عليه‌السلام (36 هجري) شورش خونيني به بهانة خون‌خواهي عثمان، به رهبري عايشه و كارگزاري طلحه و زبير در نزديك شهر بصره رخ داد. البته همين شورشيان خود قاتل و يا مسبب قتل عثمان بودند و بارها بدان اعتراف كردند.

چون عايشه هنگام رهبري نبرد بر جملي ( شتر نري) سوار بود، اين نبرد به جنگ جمل مشهور شد. جنگ جمل و يا به تعبير بهتر و رساتر فتنة جمل اولين نبردي بود كه بين دو طائفه از مسلمانان رخ داد، لذا از اين نظر حائز اهميت شد و محور بحث دانشمندان اسلامي قرار گرفت. مسئلة شورش جمل چنان پيچيده بود و ظاهر فريبنده و گول زننده داشت كه به گفتة محمد بن ادريس شافعي رئيس مذهب شافعيه، اگر علي عليه‌السلام اين جنگ را فرماندهي نكرده بود، كسي از جنگ بين دو طائفه مسلمان، چيزي نمي‌دانست. جنگ جمل از همان روزهاي نخست مورد بحث و گفتگو واقع شد، يكي از ديدگاه كلامي كه آيا حق با چه گروهي بود و ديگر از نظر گزارش و به اصطلاح تاريخ فتنة جمل. مورخان بزرگ و معروف درباره واقعة جمل كتاب‌هاي مستقلي نوشتند كه برخي از آن‌ها عبارتند از:

1ـ ابو مِخنَف لوط بن يحيي اَزدي (متوفاي 157ق) 2ـ هشام بن محمد كلبي (متوفاي 204) 3ـ محمد بن عمر واقدي (متوفاي 207ق) 4ـ نصر بن مزاحم مِنقَري (متوفاي 212ق) 5ـ علي بن محمد مدايني (متوفاي 225) 6ـ عبدالله بن ابي شبيه (متوفاي 235ق) 7ـ ابراهيم بن محمد بن سعيد ثقفي (متوفاي 283ق).

معمولاً نوع اين كتاب‌ها در عصر حكام جور نوشته شده‌اند و طبيعتاً قدري مناسب با خواست آن‌ها بوده است. عيب ديگر اين كتاب‌ها اين بود كه مؤلفان آن‌ها كلية روايت‌ها را جمع‌آوري كرده بودند بدون اين كه آن‌ها را نقد و بررسي كنند و صحيح آن را از سقيم تميز دهند. لذا به خوبي نشان‌دهندة چهرة اصلي ماجرا نبودند، وانگهي خود اين كتاب‌ها نيز در شكل اصلي‌شان به دست ما نرسيده، جز تكه‌هائي كه برخي از مؤرخان بعدي نقل كرده اند، آن هم مطالبي كه با اغراض و افكارشان مناسب بوده است. يكي از كساني كه كتاب بسيار پربار و بدون اغراض و افكار آلوده دربارة جنگ جمل نوشت، و تحت تأثير سياست‌هاي حاكمان عباسي نبود، شيخ مفيد بود كه اينك گزارشي از محتواي آن و چگونگي تصحيح ارائه مي‌دهيم.

دورنمائي از محتواي كتاب

شيخ بزرگ مفيد، كتاب جمل را به درخواست فردي نگاشته كه از او خواهش كرده است تا كتابي دربارة جنگ جمل و آنچه در بصره رخ داده است و آراء و عقايد مسلمانان را در اين باره بنويسد. وي در پاسخ شخص ياد شده گويد:

خدا مويدت بدارد، كه درخواست نمودي اختلاف بين مسلمانان را دربارة فتنة بصره و آنچه بين امير‌المؤمنين علي عليه‌السلام و عايشه و طلحه و زبير رخ داده و مذهب هر يك از فرقه‌هاي امت را ذكر كنم و سبب اين فتنه و ماجرائي را كه بين قوم واقع شده توضيح دهم. چرا كه هر كتابي كه در اين باره نوشته شده است در براندة اخبار و گزارش‌هائي است كه معناي آن بر تودة مردم مشتبه است و هيچ يك از نويسندگان اين فتنه، گزارش جنگ را با ترتيب و دسته‌بندي نياوردند بلكه اخبار را چنان درهم آميخته‌اند كه به روشني و آشكارا نمي‌توان از ماجرا اصلاع پيدا كرد. من كل ماجرائي را كه رخ داده است برايت جمع كرده و در اين كتاب ثبت نمودم به طوري كه هر بيننده و خواننده را به راه صواب هدايت مي‌كند، تو نيز خدا مؤفقيت بدارد به دقت بدان بنگر تا اين كه از تقليد گمراه‌كننده بيرون آئي و به حق دست يابي و اشتباهي كه دچار آن شدي از نظرت ذايل گردد.

شيخ مفيد كتاب جمل و يا النصرة لسيد العترة في حرب البصرة را در دو بخش تنظيم كرده است:

در بخش اول واقعة جمل را از ديدگاه كلامي و علل بروز آن، بررسي و تحقيق نموده است، همانگونه كه گفتيم فتنة جمل از ديرباز مورد بحث و نقض و ابرام بوده است، بسياري از مسلمانان و به ويژه شيعيان، امير‌المؤمنينعلي علي عليه‌السلام را ناگزير ا زجنگ مي‌دانستند و مي‌گفتند چاره‌اي جز ريشه‌كن كردن فساد نبود؛ زيرا فتنةجويان جمل بر امام معصوم عليه‌السلام و رهبر مسلمانان خروج كرده و كيان حكومت اسلامي به ويژه حكومت نو پاي عدالت گستر اميرالمؤنين عليه‌السلام را به خطر انداخته و شرعاً محارب و واجب القتل بودند.

گروهي ديگر از مسلمانان مي‌گويند: يكي از دو طايفه حتماً بر باطل بوده ولي تشخيص آن غير ممكن است.

برخي ديگر گفته‌اند: هر دو گروه بر باطل بوده‌اند.

عده‌اي ديگر گفته‌اند: هر دو گروه راه صحيح و صواب را پيمودند و به اجتهاد خود عمل كردند.

تعدادي نيز گفته‌اند: اصولاً جايز و سزاوار نيست كه در مورد اصحاب پيامبر صلي الله عليه و آله سخن گفته شود و يا اظهار نظري شود، لذا در مورد هيچ يك از دو طايفه نمي‌توان بحث نمود.

و گروهي ديگر گفته‌اند: سران هر دو گروه چون كه از اصحاب بزرگ رسول‌الله (ص) بودند بخشوده شده و مورد عفو و مغفرت خداوند قرار گرفتند و ... .

شيخ مفيد تمامي آراء و عقايد اسلامي را در نسختين بخش كتاب آورده و با دليل‌هاي محكم و استوار و براهين قوي نظرات و شبهات فرقه‌ها و مذاهب گوناگون را پاسخ گفته و نظريه حقيقت‌گراي شيعه را مبني بر اين كه اميرالمؤمنين و پيروان او بر حق بودند و گروه مقابل بر باطل و اهل خلافت هستند اثبات نموده است.

بخش دوم، تاريخ جنگ جمل و گزارش آن است. مؤلف در اين بخش چكيده و عصارة ماجرا را از لحظه انعقاد نطفه و شروع آن تا پايان كار بر اساس منابع و مآخذ دست اول و معتبر، بدون تعصب و طرفداري بي‌مورد به طور دقيق نقل كرده است. و در خاتمه كتاب، اسباب بغض عايشه و طلحه و زبير نسبت به اميرالمؤنين را به طور گسترده شرح و توضيح داده است.

ويژگي‌هاي كتاب

كتاب جمل مفيد داراي ويژگي‌هاي و نقاط برجستة بسياري است كه به برخي از آن‌ها ذيلاً اشاره مي‌شود:

1ـ نويسندة كتاب يكي از دانشمندان بزرگ و مراجع عظيم‌الشأن شيعه و بزرگ قافله سالار دانش و بينش است، لذا كتاب از استحكام و محتواي بسيار والا و بالائي برخوردار است، خصوصاً كه از آخرين تأليفات او است و در سنين غناي فكري و پختگي بيشتر انديشه او نوشته شده است.

2ـ قبلاً گفتيم كتاب‌هائي كه نزديك به زمان واقعه جمل نگاشته شده، فعلاً هيچ كدام در دست نيست، فقط بندهائي كه مؤرخان بعدي نقل كرده‌اند، باقي مانده است، با توجه به اين نكته كه غالباً هو مؤرخي مطالبي را كه با افكار و عقايد و مذهب خودش سازگار است نقل و از مسائلي كه بعضاً به زيان او تمام مي‌شود چشم‌پوشي مي‌كند، اهميت و ارزش كتاب شيخ مفيد روشن مي‌شود. آنگاه مي‌بينيم تنها مفيد است كه مطالبي از آن‌ها را به دست ما داده و مي‌توان گفت اثرش از اين نظر تقريباً بي بديل و بي‌نظير است.

3ـ كتاب جمل مفيد تنها كتابي است كه با اين جامعيت و گستردگي دربارة جنگ جمل مستقلاً نوشته شده و فعلاً موجود است. بدين سبب يگانه منبع دست اول و معتبر جامع دربارة جنگ جمل و تقريباً منحصر به فرد است.

4ـ همانگونه كه خود مؤلف تصريح كرده در اين اثر فقط از منابع و مآخذ اهل سنت استفاده شده و با گفتار خودشان به ايشان پاسخ داده است. ارزش و اهميت اين مطلب بر اهل فن پوشيده نيست.

5ـ نويسنده به هيچ وجه اعمال تعصب ننموده و همانگونه كه روش پسنديدة او است كمال ادب و احترام را نسبت به افكار ديگران مراعات كرده، با منطق قوي، استدلال محكم و احتجاج دندان‌شكني، خصم را مجاب نموده است. گفتني است كه در سراسر كتاب، از آغاز تا انجام، حتي يك مورد ناسزا و سخن دور از ادب ديده نمي‌شود.

6ـ امانت‌داري مؤلف در منقولات، بسيار ستودني است، وي روايات و گزارش‌ها را بدون دخل و تصرف نقل كرده است و به هيچ وجه اعمال نظر و كم و زياد ننموده است، حتي خطبه‌اي را كه عبدالله بن زبير در روز جنگ خوانده و در آن به مقام شامخ حضرت اميرالمؤمنين عليه‌السلام جسارت كرده، به طور كامل ذكر نموده كه اين خود نقطه اوج و نهايت ترقي رعايت امانت است.

7ـ كتاب آكنده و لبريز از نكات و مطالب بسيار مهم تاريخي و كلامي است كه برخي از آن‌ها منحصر به فرد است. افسوس كه اين نوشتار، آوردن نمونه‌هائي از آن را بر نمي‌تابد و علاقه‌مندان بايد به اصل كتاب مراجعه كنند.

8ـ كتاب همانند گنجينه‌هاي بزرگي است مملو از جواهر و اشياي قيمتي كه هر كس فراخور حال خود مي‌تواند از آن استفاده كند و بهره جويد. متكلم و دانشمند علم عقايد از احتجاجات قوي كلامي آن، مؤرخ از تحليل‌هاي موشكافانه و برداشت‌هاي دقيق آن، فقيه ا زمسائل فقهي، مثلاً: شهدا در لباس‌هايشان دفن مي‌شوند، اموال مسلمين به غنيمت گرفته نمي‌شود، زن هاي مسلمانان به اسارت در نمي‌آيند، زن‌هائي كه شوهرانشان در جنگ با اميرالمؤمنين عليه‌السلام كشته شدند بايد عِده نگهدارند، اسير را نبايد كشت، كسي كه پشت به جنگ كرده و يا در حال فرار از جنگ است نبايد كشته شود، مجروح جنگي را نبايد كشت و ... و آنچه كه اميرالمؤمنين عليه‌السلام هنگام انتصاب ابن عباس به استانداري بصره به عنوان دستورالعملي به او داد، بهترين و زيباترين درس براي زمام‌داران و سياست‌مداران است، و عفو و بخشش و بزرگواري آن حضرت نمونة اوج كرامت و عظمت اخلاقي است. و خلاصه پژوهشگران در فرهنگ اسلامي هر يك به نوبه خود مي‌توانند از آن استفاده نمايند.

9ـ پاره‌اي از خطبه‌هاي حضرت اميرالمؤمنين عليه‌السلام مانند خطبه شقشقيه در اين كتاب آمده است، و اين كتاب مأخذ خوبي است براي نهج‌البلاغه تا پاسخي باشد براي متعصباني كه گويند نهج‌البلاغه از انشاءآت خود سيد رضي است نه كلمات گهربار اميرالمؤمنين عليه‌السلام.

10ـ قسمتي از خطبه‌ها، نامه و كلمات حضرت اميرالمؤمنين عليه‌السلام در اين كتاب است كه نهج‌البلاغه نيامده است لذا از اين نظر نيز حايز اهميت است.

پيدايش كتاب

كتاب جمل را در شاگرد بزرگ شيخ مفيد، شيخ طوسي و نجاشي در فهرست تأليفات و تصنيفات او ذكر كرده‌اند و شيخ طوسي افزوده است: من آن را نزد مفيد خوانده‌ام. ابن شهر آشوب نيز آن را در فهرست آثار مفيد آورده است. گويا اندكي بعد از شيخ مفيد نسخه‌هاي كتاب كم‌كم ناياب شده، به طوري كه در طول نزديك به ده قرن هيچگونه اطلاعي از آن در دست نبود و كسي از آن خبر نداشته، حتي در هيچ يك از كتاب‌ها گزارشي نيز از آن نيامده و مطلب از آن نقل نشده است. علامه مجلسي رحمة‌الله عليه نيز با آن همه تلاش‌هاي طاقت‌فرسا و شگفت‌انگيز كه در راه جمع‌آوري نسخ آثار شيعه متحمل شد، و نيز كتاب‌شناس ماهر ميرزا عبدالله افندي از آن اطلاع نداشته‌اند، بدين لحاظ است كه در بحار از آن مطلبي نقل نشده است. بحمدالله اخيراً حدود نيم قرن در نجف نسخه‌اي از آن يافت شد و با اندك اصطلاحي به چاپ رسيد، آنگاه پس از مدتي همان چاپ نجف بدون رعايت امانت و ذكر نام ناشر اصلي، در قم افست گرديد. اين چاپ آكنده از اغلاط گوناگون و اشتباهات فاحش است به حدي كه متأسفانه تقريباً غير قابل استفاده شده و محققان و دانشمندان از آن روي گردان شدند؛ لذا دريغ ورزيديم كه اين در كمياب همچنان مغلوط باقي بماند و احياء نشود. بدين لحاظ حدود چهار سال قبل تصميم گرفته شد كه غبارهاي اشتباه و اغلاط از رخسار اين گوهر گران‌بها زدوده شود و با تحقيق و تصحيحي شايسته و چهره‌اي منقح و مهذب، چاپ و تقديم مجامع علم و شيفتگان فرهنگ گهربار اهل بيت (ع) گردد. البته ناگفته نماند به اقتضاي «الفضل لِلمبتدي و إن أحسنُ المقتدي» حق تقدم با دست‌اندركاران چاپ نجف است كه سعي‌شان مشكور باد.

نسبت كتاب

بدون هيچگونه شك و ترديد كتاب جمل از آنِ شيخ مفيد و در نسبت آن به مؤلف ذره‌اي ترديد نيست، همان طور كه گفتيم شيخ طوسي در فهرست و نجاشي در رجال، كتاب جمل را به شيخ مفيد نسبت داده‌اند و آن را در شمار تأليفات وي آورده‌اند. و همچنين ابن شهر آشوب نيز كتاب جمل را در ضمن آثار وي ياد كرده است. با اين حال چون حدود هزار سال كتاب از انظار، مخفي بوده و كسي را بدان دسترسي نبوده دربارة آن چند دليل و شاهد ذكر مي‌كنيم:

1ـ گفتيم شاگردان شيخ، كتاب را به وي نسبت داده‌اند و همچنين ابن شهر آشوب.

2ـ در اوايل كتاب تصريح دارد كه نويسنده شيخ مفيد است، مي‌گويد: «قال أبو عبدالله الشيخ المفيد» و نيز در پايان كتاب دارد كه: «قال أبو عبدالله» كه همان كنية شيخ مفيد است.

3ـ در اوايل كتاب در چند جا كه بحث امامت و عصمت ائمه عليه‌السلام است مي‌گويد:

ما اين مسائل را در كتاب‌هاي خود بحث كرده‌ايم و نيز در جواب مسائلي كه در مورد امامت است پاسخ داده‌ايم كه نوع اين بحث‌ها در رساله‌هاي او از جمله كتاب «عدة رسائل» موجود است.

4ـ چند خطبه و تعدادي نامه و پاره‌اي از مطالب كتاب جمل عيناً در كتاب ارشاد آمده است.

5ـ چند مطلب از كتاب جمل با كتاب «المسألة الكافية في إبطال توبة الخاطئة» كه مجلسي در بحار آورده مشترك است و حتي سندها دقيقاً يكي است.

6ـ پاره‌اي از مطالب جمل در كتاب «الفصول المختاره» موجود است، كه عين هم هستند و از يك نويسنده مي‌باشند.

7ـ چكيده ديدگاه‌هاي فِرُق مختلف درباره محاربين اميرالمؤمنين عليه‌السلام كه در جمل است، عيناً در كتاب «اوائل المقالات» آمده است.

8ـ در ص 24 جمل مي‌گويد: من با عده‌اي از دانشمندان فرق و مذاهب در باره جنگ جمل مناظره كردم از جمله ابوبكر باقلاني. و در شرح حال ابوبكر باقلاني آمده است كه وي بارها در بغداد با مفيد مناظره داشت. و حتي يك رساله مناظره شيخ مفيد با او در عدة رسائل به چاپ رسيده است.

9ـ سبك كتاب جمل سبك مفيد است يعني از ابتدا تا انتها همگوي بودن نثر اين كتاب با ارشاد، افصاح، امالي و ... براي همه كس به روشني آشكار است، حتي بسياري از عبارت‌ها عين هم و به اصطلاح كليشة يكديگر مي‌باشند، اين بهترين و مهم‌ترين دليل بر نسبت كتاب به شيخ مفيد است.

10ـ استحكام مطلب، قوت بيان، قدرت استدلال و توان مجاب كردن خصم، همه متفقاً حاكي از اين هستند كه اين مطالب بسيار سنگين و متين از تراوشات فكري فردي چونان شيخ مفيد است و اختصاص به او دارد و بس.

11ـ بزرگان و دانشمندان، اين كتاب را به مفيد نسبت داده‌اند از جمله مرحوم سيد عبدالرزاق موسوي مقرم، علامه شيخ محمد تقي شوشتري، استاد سيد مرتضي عسكري، علامه اميني و ... .

پس از جمع‌آوري اين قراين و شواهد هيچگونه شكي نمي‌ماند كه كتاب جمل از تأليفات شيخ مفيد است.

جمل و النصرة

شيخ طوسي و نجاشي هر دو موضوع جمل در سه كتاب به شيخ مفيد نسبت داده و در فهرست آثار وي ذكر كرده‌اند: الجمل، النصرة لسيد العتره في حرب البصرة، المسألة الكافية في إبطال توبة الخاطئة. و ابن شهر آشوب نيز به پيروي از شيخ و نجاشي هر سه كتاب را در فهرست آثار شيخ مفيد ذكر كرده است.

الكافية يا المسألة في إبطال توبة الخاطئة، پاسخ به كساني است كه مي‌گويند: عايشه و طلحه و زبير از جنگ با اميرالمؤنين عليه‌السلام پشيمان شدند و توبه كردند، اين كتاب نزد علامه مجلسي بوده و بندهائي از آن را در بحار ذكر كرده است. مي‌ماند دو كتاب ديگر، يكي جمل و ديگري النصرة كه از اسم اين‌ها چنين استفاده مي‌شود كه جمل درباره تاريخ گزارش جنگ جمل و النصرة درباره بحث كلامي جنگ جمل است مبني بر اين كه حق با اميرالمؤمنين عليه‌السلام بوده است.

حال سؤالي كه اينجا مطرح است و مشكل بزرگي كه پيش آمده است كه آيا اين كتابي كه هم اكنون در دست است، النصرة است يا جمل؟ نام كتاب در دو نسخة خطي، النصرة است و در چاپ نجف نيز نام النصرة را دارد، پس كتاب كنوني به احتمال قريب به يقين، النصرة است، به ويژه در مقدمة آن جملة «الحمدالله الذي ضمن النصر» و يا « النصرة لناصريه». را دارد؛ از براعت استهلالي كه مؤلفان پيشين آن را اعمال مي‌كرده‌اند چنين به دست مي‌آيد كه كتاب، النصرة است. حال اين پرسش پيش مي‌آيد: كتاب جمل را كه شيخ و نجاشي در فهرست آثار مفيد آورده‌اند كدام است؟ همان طور كه گفتيم از نام جمل بر مي‌آيد كه كتاب جمل دربارة گزارش جنگ جمل است. با اين كه كتاب كنوني دقيقاً دو قسم است و قسم دوم مربوط به گزارش جنگ جمل مي‌باشد بسيار بعيد مي‌نمايد كه يك مؤلف درباره يك موضوع دو كتاب جداگانه بنويسد گرچه محال نيست. ما به احتمال بسيار قوي مي‌گوئيم همين كتاب فعلي هم كتاب النصرة و هم كتاب جمل است. همان طور كه دانشمند معظم مرحوم مقرم در چاپ نجف همين نظريه را اختيار كرده است. و ما بر اين مدعا چند شاهد داريم.

أـ همان طور كه اشارت رفت بعيد و غير معمول است كه يك مؤلف درباره يك موضوع دو كتاب به يك شكل بنويسد.

ب‌ـ كتاب كنوني دقيقاً دو قسم است و به تمام معني از هم جدا است و مي‌توان گفت كه تقريباً هيچ ربطي به هم ندارند، قسمت اول بحث كلامي و بررسي علل به وجود آمدن جنگ جمل است و قسمت دوم بحث تاريخي، پس به ظن قوي قسمت اول همان كتاب النصرة است و قسمت دوم كتاب جمل؛ به خصوص در ابتداي قسمت اول دارد؛ «القول في اختلاف الأمة في فتنة الجمل و أحكام القتال فيها» كه به خوبي روشن است اين عنوان براي بحث كلامي جنگ است يعني همان النصرة و در ابتداي قسمت دوم دارد: «باب الخبر عن إبتداء اصحاب فتنة البصرة في تدبيرها و الاجتماع منهم في العمل عليها و ما جائت به الأخبار المتضافرة في ذلك» و بعد از آن آمده است:

«و نحن نبدأ بشرح القصة في ابتداء الأمر من اصحاب الفتنة ... .»

ج‌ـ شيخ مفيد پس از آن كه مقداري در قسمت اول كتا بحث مي‌كند مي‌نويسد:

«و نورد بعد هذا الباب الذي ذكرناه، الأخبار الواردة بصورة الأمر في القتال و كيفية ماجري فيه عل يالترتيب ذلك في مواضعه لمقتضية لذكره فيها و نأتي به علي الترتيب و النظام إن شاءالله تعالي».

اينجا شيخ مفيد تقريباً تصريح مي‌كند كه اين كتاب دربارة دو موضوع مستقل است: قسماول بحث كلامي و قسمت دوم بحث تاريخي، قسمت اول به نام النصرة و دوم به نام الجمل، گويا مراد و مقصود شيخ و نجاشي هم همين بوده است. اگر شيخ مفيد قسمت اول كتاب را نوشته و قبل از اتمام قسمت دوم پخش شده باشد، تقريباً شكي نمي‌ماند كه قسمت اول به نام النصرة مشهور شده و بعد كه قسمت دوم را نوشته به نام جمل معروف شده است. اگر به مجرد اين كه قسمت اول را تمام كرده اجازة استنساخ به شاگردان داده باشد، احتمالي كه ما داديم صحيح است. و اين كه يك كتاب در دو علم مجزا و جداگانه نوشته شود در قديم مرسوم بوده است، مانند «مقنعه» شيخ مفيد كه قسمت نخست آن را در اصول دين است و شيخ طوسي در مقدمه تهذيب گفته: من آن را قسم را شرح نمي‌كنم و يا مانند «جمل العلم و العمل» سيد مرتضي و يا كتاب «معالم» و ... .

ترجمه‌هاي جمل

تا آنجا كه ما اطلاع داريم كتاب جمل به دو زبان ترجمه شده است:

1ـ فرانسوي، اندكي پس از انتشار چاپ نجف فردي آن را به فرانسوي ترجمه كرده و در كشور فرانسه منتشر نموده‌اند، ما اصل نسخه آن را نديديم و اطلاع دقيقي از آن نداريم ولي حتي اگر ترجمه دقيق باشد باز كتاب مغلوط است چرا كه ترجمه از روي متن مغلوط نجف انجام شده است.

2ـ فارسي، در سال 1366ش متن چاپ شده در نجف را دكتر محمود مهدوي دامغاني به فارسي ترجمه كرده و به سال 1367ش به همت نشر ني منتشر شد. مترجم، مقدمة كوتاهي دربارة مؤلف و كتاب جمل دارد و مقداري نيز پا برگ توضيحي، فهرست راهنمائي هم در آخر كتاب آمده است. ترجمه نيز نسبتاً خوب است ولي سه اشكال اساسي دارد كه موجب شده ترجمه چندان اعتباري نداشته باشد.

يكي اين كه متن اصلي مغلوط بوده و به نسخ خطي هم اصلاً مراجعه نشده لذا غلط‌هاي متن عربي به فارسي نيز راه يافته است.

دوم اين كه مترجم، برخي كلمات را حذف كرده، يعني كلمات و جملات دقيقاً به فارسي برگردانده نشده است.

سوم اين كه برخي مطالب را مترجم متوجه نشده و لذا اشتباه ترجمه كرده است.

با اين حال، حسن انتخاب مترجم قابل تحسين است. البته بايد توجه داشت كه كتاب جمل بايد از روي نسخه مصحح دوباره به فارسي ترجمه شود، آن هم با دقت خاص و وسواس زياد و سليقة خوب، همانند ترجمه دوم وقعة صفين منقري كه آقاي پرويز اتابكي آن را به نام پيكر صفين ترجمه كردند و كتاب برگزيده سال شد اين كتاب جداً نمونه بسيار عالي از ترجمه متون قديم است.

تحقيق و تصحيح كتاب

كتاب جمل را حدود چهل سال قبل مرحوم مقرم در نجف تصحيح ابتدائي نمود و مرد فرهنگ دوست جناب آقاي محمد كاظم كتبي صاحب مطبعة حيدريه (ناشر معروف نجف) آن را به چاپ رساند. قبلاً متذكر شديم اين چاپ به قدري مغلوط است كه عملاً غير قابل استفاده شده و به همين سبب دانشمندان و محققان از اين كتاب روي‌گردان بودند و با كمال تأسف بايد گفت كتاب مورد بي‌مهري واقع شده بود. صفحه و بلكه سطري نيست كه خالي از چند اشكال نباشد، آن هم اشكال‌هاي اساسي، به حدي كه مطلوب مفهوم نيست و مقصود مؤلف فهيمده نمي‌شود، در برخي جاها يك شخص دو نفر شده و در برخي جاها دو نفر يكي به حساب آمده است. در برخي موارد راوي از كسي مطلب نقل مي‌كند كه مُروي‏‎ٌ عنه در زمان او اصلاً به دنيا نيامده بوده است و نيز غلط‌هائي كه زيان‌‌آور به مذهب ما است و موجب تحريف مذهب مي‌شود. مثلاً در ص 222 روايتي است كه پس از تمام شدن جنگ جمل گروهي از قريش پشيمان نشدند و براي عذرخواهي نزد امير‌المؤمنين عليه‌السلام رفتند. حضرت براي آنان صحبت كرد و در ضمن فرمايشات فرمود: «ثم بايعتم عثمان فطغيتم عليه فقتلتموه» و حال آن كه در دو نسخه خطي «فطعنتم عليه» دارد. محققان فن تاريخ و كلام مي‌دانند چقدر فرق است بين اين دو. و نيز سقط و افتادگي بسيار دارد، در برخي موارد حدود نيم ‌صفحه، و در برخي موارد تقطيع عبارات صحيح نيست و همچنين برخي از سرفصل‌ها و عناوين گويا نيست، و از همه مهم‌تر اين كه مطالب همگوني كه در جمل و تاريخ طبري بوده، براي تسهيل در تصحيح و قرائت، متن طبري را آورده نه متن جمل را كه قهراً نقل مفيد و دقت نظر وي مراعات نشده و لذا از اعتبار كتاب كاسته شده است. و ... بايد حق داد كه تصحيح اين كتاب بسيار مشكل است و اگر بخواهيم لفظ «تصحيح» را در معناي حقيقي آن يعني غلط‌گيري استعمال كنيم همانا بايد در تصحيح جمل مفيد به كار ببريم. قبل از اين جانب چهار نفر شروع به تصحيح اين كتاب نمودند و هر كدام پس از مدتي منصرف شدند:

1ـ جناب حجت‌الاسلام آقاي شيخ عبدالله نوراني كه براي انتشارات جامعه مدرسين حوزه علميه قم تصريح مي‌كرد.

2ـ جناب حجت‌الاسلام شيخ محمدرضا مرواريد در مشهد مقدس.

3ـ ابوفائز حامد الخفاف.

4ـ حسين استاد ولي.

اين جانب چهار سال قبل به دو انگيزه، تصحيح جمل را شروع كردم:

يكي اين كه در بين طايفة شيعه اين نوع كتاب به خصوص قسمت تاريخي آن كمتر در دست است و پژوهندگان تاريخ مي‌دانند كه اين نوع متون كهن تاريخي براي شيعه چقدر ارزشمند و گران‌بها است.

ديگر اين كه حدود پنج سال قبل گفتيم چند سال آيندة هزارة شيخ مفيد است و چه خوب كه براي يادبود آن بزرگوار كتابي از كتاب‌هايش را تصحيح كنيم و بعد كه بنياد پژوهش‌هاي آستان قدس رضوي عليه‌السلام اعلان نمود كه در فكر برگزاري كنگره بين‌المللي هزارة مفيد است ما نيز در كارمان دلگرم‌تر شديم و گفتيم تصحيح كتاب جمل برگ سبز و ارمغاني باشد براي كنگرة شيخ مفيد كه اميدواريم به لطف خداوند تا قبل از شروع كنگره، كتاب به زيور طبع آراسته گردد.

نسخه‌هاي معتمد

به رغم تفحص و جستجوي زياد و تتبع در فهرست كتابخانه‌هاي داخل و خارج كشور و پرس و جو از كتاب‌شناسان بزرگ و آگاهان فن، جز دو نسخه خطي از آن به دست نيامد. اساس كار در تصحيح و تحقيق دو نسخة خطي و يك نسخه چاپي با مشخصات ذيل بود.

1ـ نسخه كتابخانه مجلس شوراي اسلامي كه گويا از كتاب‌هاي مرحوم شيخ الاسلام زنجاني است، اين نسخه به سال 1338ق در نجف اشرف استنساخ شده و داراي خطي خوش و 45 صفحه است و نام كاتب را ندارد. اين نسخه بسيار كم غلط و خيلي خوب و معتبر است و كاتب آن نيز عالم و باسواد بوده است.

2ـ نسخه متعلق به كتابخانه آستان قدس رضوي سلام‌الله عليه كه تاريخ كتابت آن 1352ق در نجف اشرف و به خط زين‌العابدين فرزند محمد اروميه‌اي است. اين نسخه، گرچه قدمت ندارد ولي به گفته كاتب آن را از روي نسخه‌اي بسيار عميق و كهن استنساخ شده است. نسخه مذكور داراي 223 صفحه و خطي خوانا است و توضيحاتي از كاتب در حاشيه آمده است. اين نسخه تقريباً خوب ولي نسبت به نسخة مجلس پرغلط است.

3ـ نسخه چاپي نجف كه گويا براي اولين بار در سال 1382ق در «المطبعة الحيدرية» به چاپ رسيده است. اين نسخه. بنابر آنچه در مقدمه كتاب آمده، در چاپ دوم با نسخ ديگر از جمله نسخه شيخ علي كاشف الغطا مقابله شده است و بعضاً پانوشتها‌ي سودمندي دارد.

شيوة تصحيح

شرح مفصل كارهائي كه در تصحيح اين كتاب انجام شده، موجب طولاني شدن نوشتار مي‌شود لذا اجمالاً بدان فقط اشاره مي‌كنيم:

1ـ بيش از يك بار نسخه‌ها مقابله شد و به قدري با هم اختلاف داشتند كه با يك بار مقابله امكان نداشت تصحيح شود.

2ـ گزينش متن صحيح و به اصطلاح تقويم النص و با مراجعه به مآخذ و منابع مقدم و معاصر شيخ مفيد. روش ما در تصحيح تلفيقي و قياسي بود و ليكن با اين حال چون نسخة مجلس بسيار معتبر و كم غلط بود، بيشتر اعتمادمان بدان نسخه بود.

3ـ تصحيح و استخراج رجال كه بسيار مغلوط بود.

4ـ ظبط اسماء، اعراب اشعار واحاديث و ظبط و شكل كلمات مشكل و خلاصه معرب و مشكول كردن كل كتاب.

5ـ استخراج آيات و روايات.

6ـ استخراج منابع و مآخذ اقوال.

7ـ پابرگ‌ها و توضيحات لازم و تشريح لغات مشكل و مباحث رجالي و تاريخي و آوردن نسخه بدل‌ها و اختلافات نسخ.

8ـ مقدمة جامع در شرح حال مؤلف و كتاب جمل و نسبت آن به مؤلف و ... .

9- انواع فهرست‌هاي فني و راه‌گشا.

10ـ انتخاب سرفصل و عنوان‌هاي گويا كه حتي‌المقدور از خود متن كتاب استفاده و استخراج شد.

11ـ «تراجم اعلام الجمل» چون كتاب داراي حدود 600 رجال بود و اكثر آن‌ها نياز به توضيح داشت، ما ديديم اگر شرح حال كوتاهي از آنان را در پابرگ‌ها بياوريم پابرگ‌ها زياد شده و به اصطلاح، فرع زايد بر اصل مي‌شود، لذا چكيده شرح حال كل رجال را در قسمت آخر كتاب به نام تراجم‌ اعلام الجمل آورديم كه خود به منزله تأليفي جداگانه است.

در بين كل كارهائي كه در اين چند سال انجام شد سه كار از همه مشكل‌تر و سخت‌تر بود كه به ترتيب عبارتند از:

أـ تقويم النص و گزينش متن صحيح. اختلاف نسخه‌ها به قدري زياد بود كه جداً گزينش متن صحيح از آن كار بسيار بسيار دشوار بود كه همين به تنهائي بيش از يك سال كاربرد و در مدت اين چند سال هم هميشه روي آن كار مي‌شد، چرا كه موارد بسيار زيادي بود كه لاينحل مانده بود.

ب‌ـ تصحيح و استخراج رجال. رجال كتاب به ويژه رجال در اسناد به قدري اشتباه و تحريف و تصحيف داشت كه حدود يك سال تصحيح و استخراج رجال كاربرد.

ج‌ـ اعراب، ظبط و شكل كلمات. اين هم كار بسيار بسيار دشواري بود كه بيش از يك سال وقت صرف آن شد و چه بسا براي ظبط يك كلمه و يا شكل و اعراب يك جمله ماه‌ها در ده‌ها كتاب دنبال آن مي‌گشتم و با ده‌ها دانشمند و محقق در ميان گذاشته و از آن‌ها كمك مي‌گرفتم.

گفتني است كه استخراج منابع و مآخذ جمل نيز دشوار بود، چرا كه كتاب‌هائي كه مؤلف از آن‌ها استفاده كرده بود، در دست نيست، لذا ده‌ها كتاب را بارها مطالعه كردم تا مطالبي را كه مربوط به جمل بود از آن‌ها استخراج نمودم.

ناگفته نماند كه كار ما بدون شك داراي اشكال، نواقص و كاستي است. مقصودمان از توضيح مطالب ياد شده اين بود كه ما در حد توان و قدرتمان كوشيديم متن صحيحي عرضه كنيم و الا قطعاً كارمان داراي نقص است.

تشكر و قدرداني

تعدادي از محققان و فضلا در تمامي مراحل مرا ياري نمودند كه بر خود لازم مي‌دانم از يك يك آنان تشكر و سپاسگذاري نمايم. اين بزرگواران عبارتند از حضرات حجج اسلام، آقايان:

1ـ استاد معظم حاج سيد مهدي روحاني مدّ ظله العالي، از اساتيد بزرگ حوزه علميه قم و اولين متخصص فرق و مذاهب، معظم له نخسه مصحح خود را در اختيار اين جانب گذاشت و از راهنمائي‌‌هاي خود نيز در توضيح فرق و مذاهب دريغ نورزيد.

2ـ محقق بزرگ و مؤرخ توانا جناب سيد جعفر مرتضي عاملي دام عزّه، استاد، با بزرگواري مخصوص خودشان در حل مشكلات كتاب، اين جانب را ياري نمودند.

3ـ محقق و مصحح معاصر استاد سيد محمدرضا جلالي دامت بركاته كه از اول كار تا پايان از راهنمائي‌هاي ايشان بهره‌مند بودم.

4ـ اديب گرانماية عرب، استاد اسد مولوي، از تذكرات ادبي ايشان در تصحيح كتاب سود جستم.

5ـ فاضل گرامي حاج شيخ احمد عابدي، ايشان كتاب اول را از اول تا آخر به دقت خواندند و اعراب آن را بررسي نموده و تذكرات سودمندي دادند.

6ـ فاضل محترم سيد ابوالحسن علوي، ايشان در مقابلة نسخه‌ها دستيار و مددكار من بودند.

7ـ اما آن كه از همه بيشتر مرا ياري نمود و اگر نبود زحمات زياد و كوشش فراوان او، به هيچ وجه كتاب جمل تصحيح نمي‌شد دوست بزرگوار و محقق عظيم‌الشأن جناب آقاي استاد رضا مختاري است. با حضرت ايشان كتاب را از اول تا آخر با دقت خوانديم و روي كلمه كلمه آن بحث كرديم، چه از نظر اعراب و چه از نظر معني و رجال و ... كه اين كار بيش از يك سال به طول انجاميد، اين جانب به هيچ وجه نمي‌توانم زحمات معظم‌له را جبران كنم. اجر ايشان با الله است.

در پايان از سرور معظم و دانشمند مكرم جناب آقاي عبدالحسين حائري سلمه‌الله كتابخانه مجلس شوراي اسلامي بايد بي‌نهايت تشكر كنم كه بدون هيچگونه محدوديتي نسخة خطي مجلس را در اختيارم قرار داد، و همچنين از فاضل گرانقدر آقاي رمضانعلي شاكري مدير كتابخانه آستان قدس رضوي عليه‌السلام كه نسخة خطي كتابخانه آستان قدس را در اختيارمان گذاشت تشكر و قدرداني مي‌نمايم.

/ 1