من درحالي تصميم گرفتم به جمع شما بيايم که خبرحمله ناجوانمرانه صدامکافر را به عزيزانمان در دزفول شنيدم درمورد صدام واقعاً فکر کنيدوقتي را براي حمله به عزيزان ماانتخاب کرد يعني چندلحظه بعدازنيمه شب که هيچ وسيله دفاعي نداشته باشند اومي خواست باموشکهاي هفت متري ونه متري خودش بچه هاي شيرخواري را که درگذشته مجروح کرده بود وحالا بهعلت جراحات بيدارشده اند آنها را هم ساکت کند ولي اين همان خاموش کردن نور خدا با کفراست که خدا زيريک چنين چيزي نخواهدرفت لذا درحالي که با شنيدن اين خبر درمورد آمدن باينجا ترديد داشتم باين نتيجه رسيدم که اين نيز خود مبارزه است ودرحقيقت تمام حرکات ماجنگ عليه کافر وقاصر است چه درجشن فارغ التحصيلي شرکت کنيم وچه درميدان رزم زير گلوله باشيم وگلوله بر سردشمن کافربباريم آقاي محمدعلي رجائي درقسمتي ديگرازسخنان خودگفتما وقتي چنين برادراني را درتشکيلات نظامي وآموزشي خود وارد مي کنيم همانگونه احساس غرور مي کنيم که برادراني چون وطن پور را ازدست ميدهيم چون براي ماهر دوحرکت در راه تکامل است وبهمين جهت بخانواده يک شهيدتبريک وتسليت مي گوئيم تبريک به مناسبت اينکه اين سرمايه را دربهترين راه ممکن بکاربرديم وتسليت باين جهت که ازهمجواري وهمزيستي اين برادر محروم گرديده ايم آقاي نخست وزيرگفت من با هوانيروز وقتي آشنا شدم که هوانيروز شروع کرده بود به نشان دادن آثار مردمي ازخودش وبا لباس رسمي ازانقلاب حمايت ميکرد واين براي ما که درگذشته شخصي بوديم ودرمسائل سياسي فکر مي کرديم آنچنان حرکت بزرگي بودکه شايد درحدقابل ملاحظه اي قوت قلب ميداد واطمينان مي داد که پيش بيني پيروزي انقلاب قطعي است حرکت هوانيروز ازنظرکميت درمقايسه با راه پيمايان آنروز زياد نبود ولي ازنظرکيفيت بخصوص براي آنانکه دربطن مبارزه بودند بسيار پراهميت بود واين خاطره تنها براي من نيست بلکه اکثرهم ميهنان اين خاطره را ازهوانيروز دارند وهر وقت که صحبت ميشود براساس دريافتي که دارند يکنوع ويژگي براي اين دسته قائل مي گردند وخودشما نيز اين مطلب را احساس کرديد وديديد که مردم نه تنها شما را ازخودشان جدا نمي دانند بلکه هرکدام از آنهابه نوعي مي خواهند که اين محبت وصميميت را نشان بدهندوبه اعتقادمن شما جزو آندسته پيشرو هستيد در نيروهاي مسلح ما که آرمان ارتش جمهوري اسلامي را ميتوانيد پياده کنيد آقاي نخست وزير اضافه کرد ارتش درشکل رژيم گذشته وسيله اي بود براي اعمال قدرت که حکومت استبدادي ومستبد درآن حکومت هرکس مي خواست زندگي کندراهش اين بودکه بيک قدرت استبدادي دست پيدا کند حالا يا اين قدرت درخودش بودازطريق لباس ويا درديگري بود ازطريق پيوند واين طبيعت حکومت استبداد بود ولي طبيعت حکومت مااينست که رهبر حکومت يک انساني است که به اوج قدرت ميرسد وقتي همه مردم درمقابلش خضوع مي کنند ميگويد من يک خدمتگزار شما هستم درحکومتي که وقتي رهبر آن حکومت ازآن تعريف ميکنيم بيشتر متواضع ميشود وبخدا پناه ميبرد مبادا اين تعريف ها آنرا ازاين وظيفه اصل که خدمت بمردم است وبندگي خدااست دورکند لذا طبيعت اين حکومت ديگر درجه لباس ارتباط با نخست وزير و رئيس جمهور نيست بلکه همين چيزي است که شما به آن دست پيدا کرديديعني بامردم بودن درخدمت مردم بودن ومردم را بعنوان اعضا خانواده حساب کردن آقاي نخست وزير در قسمت ديگري ازسخنانش افزود شما ها دراين جنگ دست تمام مردم را گرفته ايدکه مبادا زيربمب ويا ماشين جنگ بروند اين طبيعت براي شما که اين گذشته کوتاهتان ازنظرانقلاب مالامال ازمردمي بودن بوده به اعتقاد ميان يکي ازعوامل تکامل يعني يکي ازعواملي است که زندگي را با معنا بارور وارزشمند مي کند اقاي نخست وزير درادامه سخنانش ضمن بازگو کردن نمونه اي از فداکاريهاي پرسنل هوانيروز وخلبانان وبرخوردهاي مکتبي آنان گفت دقيقاًنشان داديد که مزدوري تمام شد و اين جنگ جنگ امري نيست و هيچ کس به شماامر نميکند که بجنگيد بلکه خودشما رسيديد به مرحله اي که يک کافر درحال تجاوز است واين دومرحله عمده دارد يکي مقابله با کفررا معين ميکند وديگرمرحله برخورد باتجاوزاست که اسلام درمقابله تجاوزآنقدر بصير ودقيق وعميق است که وقتي حتي يک دزد بخواهد باتجاوز زندگي مادي شما را از بين ببرد وشمااز زندگي خود دفاع کنيد وکشته شويد شهيد هستيد واين دوعاملي که دردشمن ما وجود دارد بهترين موفقيت است که انسان بتواند سرمايه گذاري کند واين سرمايه گذاري در راه تکامل وپيشرفت انسانيت ولو اينکه انسان بالاترين سرمايه خود يعني حياتش را ازدست بدهد