زندگینامه شهید علی اکبر سلیمی جهرمی دبیر کل سازمان امور اداری و استخدامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

زندگینامه شهید علی اکبر سلیمی جهرمی دبیر کل سازمان امور اداری و استخدامی - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بسم رب الشهدا و الصديقين

شهيد علي اكبر سليمي جهرمي در 30 آذرماه 1317 همانند بسياري از فرزندان اين مرز و بوم در خانواده اي متدين و متعهد به اسلام در شهرستان جهرم كه گرمي اين شهر در نهادش رخنه كرده و روح پر جوش و خروش تجلي چنين تعبيري است پا به عرصه وجود گذاشت تا بار امانتي را كه زمين و آسمان و كوهها از حملش اظهار عجز كرده اند به دوش گيرد و چه نيكو مسئوليت را بر دوشهايش احساس كرد و مردانه به حملش همت گماشت

اين حامل بار امانت الله و مجسم ايمان كه رنج و محروميت را از همان اوان كودكي در مدرسه زندگي آموخته و لمس كرده بود ، دبستان و دبيرستان و دوره دانشسراي مقدماتي را با اميد به آن كه بتواند علمش را در جهت منافع مردم و سوق آنها به سوي الله به كار بندد به اتمام رسانيد در اين زمان او كه خود را در برابر خانواده و نيز جامعه شديداً مسئول و متعهد مي ديد به شغل معلمي كه به راستي به آن عشق مي ورزيد روي آورد تا بتواند با فعاليتش در دورافتاده ترين روستاها و شهرها به انجام مسئوليتش در جهت تربيت نسلي پويا و سازنده و منشأ اثر بپردازد ـ او در راه روشنگري اين نسل هيچ گاه به روشهاي پليد محافظه كاري و قرباني حقيقت در مسلخ مصلحت متوسل نگرديد

در همين ايام وي دوبار در رشته پزشكي كه آن را وسيله خوبي جهت كمك به مردم جامعه مي دانست پذيرفته شد ولي هر دوبار در مصاحبه به دليل جو سياسي آن روز و تقدم روابط بر ضوابط مردود شد

با قبول شدنش در دانشگاه تهران دانشگاه ميدان گسترده وسيع تري براي مبارزه و رشد دانش سياسي ـ ايدئولوژيك او قرار گرفت در اين زمان به دليل مبارزات پيگير وي عليه رژيم جنايتكار پهلوي و شركت در تظاهرات دانشجويان و افشاگريهايش دشمن كه او را خاري در چشم مي ديد تاب تحمل او را نياورده و او را در فشار هرچه بيشتر قرار مي داد تا شايد در عهد و ميثاق او كه چيزي جز پاسداري از خون شهيدان 15 خرداد و به بار نشاندن آرمانهايشان نبود تزلزلي ايجاد كند لذا او را به دزفول و سپس به قزوين و ورامين تبعيد كردند پس از بازگشت از تبعيد او كه در هدفش مصمم تر و راسختر شده بود فعاليتهايش را فزوني بخشيده و ارتباطاتش را با نسل جوان مستحكم تر ساخت ـ تا اين كه بالاخره در سال 48 ليسانس خود را در رشته زبان اخذ نمود

وي با آن كه رابطه بسيار نزديكي با اعضاي موثر سازمان مجاهدين خلق در سالهاي اول تأسيسس داشت ولي بارها پيشنهاد و اصرار آنها براي عضويت در آن سازمان را نپذيرفت چون او ضعف ايدئولوژيكي و ايماني موجود در ميان آنان را مايه بسياري از انحرافات تشخيص داده و معتقد بود بدون كسب شناختي واقعي و عيني از اسلام و مردم نميتوان قدمي صحيح و بدون انحراف برداشت لذا حركتش را در راستاي اين امر قرار داده بود

او به جرم شركت در فعاليتهاي سياسي و روشنگري نسل جوان بارها به ساواك احضار شد عناصر مزدور ساواك او را نيز چون ديگران جهت همكاري تحت فشار قرار داده بودند گاه تطميع و گاهي تهديد و گاهي زندان ولي او هميشه در جبهه مستضعفين استوار ايستاده بود و هيچ كدام در عزم راسخ او تزلزلي ايجاد ننمود او هميشه مي گفت مرگ با افتخار به از زندگي ننگين

تا اين كه در سال 1353 او كه هميشه دغدغه كمال خانواده را در سر داشت و به همان علت تا آن زمان ازدواج ننموده بود با يكي از خواهران كه او را همسفر خود در مقصد الي الله مي يافت ازدواج نمود تا طريق رشد و سعادت و فلاح را در كنار هم بپيمايند

ثمره اين ازدواج دو فرزند ، دو گوهر درخشان و دو نور از پيكر تابناك پدر عزيزشان در اين جهان مادي است ، به اميد آن كه با كمك الله راه پدر در پيش گيرند و درخشندگي اين دو گوهر پاك بتواند تمامي عناصر ضد خدا و خلق را رسوا نمايد

در اوان شكل گيري انقلاب اسلامي به رهبري امام امت خميني كبير او را كه هميشه دعا و

آرزويش برقراري حكومت الهي بود به تلاش گسترده تر واداشته فعاليتهايش را جهت تشكل مردم در امر مبارزه و آگاهي بخشيدن به آنان فزوني بخشيد بخصوص آموزش و پرورش را عامل اصلي و اساسي در باروري و شكوفايي انديشه و فكر آدمي مي دانست براي تأييد اين مطلب به ذكر خاطره اي در همان ايام ، بيانگر عمق فكر و انديشه اين معلم و مربي آگاه مي پردازيم

تقريباً اواسط آبان ماه 1357 زماني كه دانش آموزان دبيرستان مروي همانند ديگر برادران و همرزمان خود جهت به ثمر رساندن انقلاب اسلامي و سرنگوني حكومت ظالمانه پهلوي در مدرسه دست به تظاهرات و اعتصاب زده بودند و از رفتن به كلاسها خودداري ميكردند با يورش ناجوانمردانه عمال رژيم كه با مشت و لگد درصدد بازنمودن درب مدرسه بودند مواجه شد در اين موقع شهيد سليمي فوراً دانش آموزان را به محل امني هدايت نموده و خود در حالي كه سينه اش را آماده آماج گلوله هاي آنان ساخته بود درب مدرسه را مي گشايد و خود در مقابل رئيس كلانتري قرار گرفته و با او با روش خاصي كه هميشه در آموزش و تعليم به كار مي برد به صحبت مي پردازد و با گفتن كلماتي سجين عامرانه و منطقي آنچنان آتشي در قلب و روح اين خودفروخته به پا مي سازد كه فوراً با شرمساري بسيار دستور عقب نشيني به سربازانش را مي دهد و اين رفتار او باعث شد تا خون پاك اين شكوفه هاي نوشكفته و اين نونهالان عاشق راه الله ريخته نشود ـ وي هميشه اعتقاد داشت كه روش روشنگري در آگاهي بخشيدن به افراد ناآگاه خيلي مهم و موثر است و اطلاع از اين گونه روشهاي آموزشي كه از متن اسلام اصيل مي جوشد به دوش تمام كساني است كه لباس مقدس و باارزش معلمي را به تن دارند ، پس از عزيمت امام به پاريس وي جهت تجديد عهد و ميثاقش با امام امت به خدمت ايشان رسيد

پس از آمدن امام از پاريس وي نيز به همراه ديگر برادران خود مشغول انجام وظيفه در مدرسه رفاه محل اقامت امام گرديد ـ وي كه از موسسين انجمن اسلامي معلمان بود در آن رابطه نيز فعالانه همكاري مي نمود

پس از پيروزي انقلاب اسلامي در 22 بهمن با توجه به نقش و مسئوليت وزارت آموزش و پرورش در زندگي و جسم و روح انساني و نيز در رشد و شكوفايي استعدادهاي جوانان مسلمان سمت مدير كل آموزش و پرورش استان تهران را به عهده گرفت و با كوشش فراوان درصدد ايجاد تغييرات همه جانبه بود تا اين كشتي پرتلاطم را كه امواج توطئه ها و فتنه و فساد گروهكها از هرسو احاطه اش نموده بود به ساحل آرام فلاح رساند

در اين پست تلاش زيادي در جهت دولتي كردن مدارس ملي نمود كه چون انجام اين برنامه ها به مذاق ضد انقلاب خوش نمي آمد سعي فراوان در خنثي كردن آن داشتند وي بارها با بسياري از مسئولين دولت موقت درگيري شديد پيدا كرد ولي علي رغم تلاشش هميشه با مخالفت شديد آنها روبرو مي گشت

از برنامه هاي ديگر او از بين بردن مجتمع هاي آموزشي مختلط به دليل جو فاسد حاكم بر آنها بود وديگر برنامه او تلاش در جهت توزيع عادلانه امكانات آموزشي و نيز تأسيس مدارس جديد در جنوب شهر كه به دليل تراكم جمعيت غالباً سه نوبته مي باشند بود ، در زمان وزارت آقاي رجايي در آموزش و پرورش به سمت معاونت ايشان و نيز سرپرست سازمان پژوهشي و برنامه ريزي آموزشي منصوب شد در آنجا نيز تلاشي پيگير و همه جانبه به منظور سامان بخشي به كتابهاي درسي و تغيير آنها در جهت رشد فرهنگ جامعه به سوي آرمانهاي اصيل اسلامي آغاز نمود

در اين سمت نيز درگيري بسيار زيادي با مسئولين داشت ـ چقدر تلاش كرد تا كاغذ جهت مصرف سالهاي آينده در انبارها ذخيره كند تا در امروز و فرداها دغدغه اي نداشته باشند و بارها مي گفت كه براي تهيه اين كاغذها با چه كساني كه درگير نشدم وقتي حضوراً با مسئولين وقت صحبت مي كردم و از آنها مي خواستم كه بودجه مورد نظر را تأمين كنند در جواب مي گفتند براي وجيهه المله شدن مي خواهي بيت المال را به باد بدهي ـ كه او اين مسئله را در يك مصاحبه تلويزيوني متذكر گرديده است كه بهتر است براي تأييد اين گفتار در صورت امكان پخش گردد

پس از تشكيل كابينه مكتبي برادر رجايي كه ضرورت انقلاب اداري بسيار احساس مي شد ، ايشان

مسئوليت خطير سازمان امور اداري و استخدامي كشور را به عهده كسي گذاشت كه ضرورت اين امور را عميقاً لمس نموده و با ايماني استوار و اتكال به عنايات پروردگار به انجامش همت گمارده بود

وي در اين سمت توان و نيرويي بيش از پيش به كار مي برد تابتواند به فضل الهي و ياري برادران متعهدش در اين سازمان نظام بوركراسي حاكم بر ادارات را كه بارها از طرف امام و آيت الله منتظري مورد انتقاد قرار گرفته بود ولي متأسفانه تا آن موقع همچنان دست نخورده باقي مانده بود دگرگون سازد

او معتقد بود كه اگر نظام اداري اين كشور كه هنوز فرهنگ غربي و شاهنشاهي بر آن حاكم است تغيير نيابد صرف نظر ازتفضلات الهي كه حافظ و نگهدار انقلاب بوده و هست حركت انقلاب كند شده و پس از مدتي از حركت بازخواهد ماند

با اين اعتقاد و درك عميق مسئوليتش و با ديدي روشن و واضح از آينده با الهام از قرآن و نهج البلاغه و توجه دقيق به قانون اساسي شروع به سازماندهي و تشكيل گروههاي تحقيقاتي براي تدوين قانون اداري و استخدامي بر مبناي دستورات اسلامي نمود ولي متأسفانه بيش از دو و سه ماه نتوانست در اين مورد انجام وظيفه كند ، او كه به عنوان يك فرد حزب اللهي عهده دار اين مسئوليت شده بود از آنجا كه خصلت حزب اللهي در وجود هر فرد مسئول ، آتشي جان گداز و سمي مهلك در جسم و روح هر عنصر ضد خدا و خلقي است با تيشه كفر ، درخت تناور وجودش را كه مي رفت در سايه پربارش آرامشي به اين خلق محروم ستمديده و پابرهنه بدهد قطع كردند او همواره به رحمت خداوند و پيروزي قطعي اسلام اميدوار و مطمئن بود و همين اميدواري روحش را هميشه تازه نگه مي داشت و هيچ گاه در شكستها مأيوس نمي گرديد وي هميشه مي گفت هر وقت نگران و مأيوس شديد به اين مردم عاشق نمازگزار در نمازهاي جمعه ، به تظاهرات متشكل حزب الله و به عزم راسخ فرزندانمان در سنگرهاي نبرد حق عليه باطل د ر جبهه هاي مختلف بنگريد وي معتقد بود كه با نيروي همين توده هاي مسلمان مي توان انقلاب عظيم اسلامي را تداوم بخشيد به طوري كه چند شب پيش از شهادتش در پاسخ يكي ازدوستان كه اوضاع سياسي كشور را از وي جويا شده بود او خيلي مطمئن و اميدوار گفته بود حزب الله پيروز است

ايمان خلوص ، ايثار و بخشش ، صداقت و صميميت و تواضع و متانت از ويژگيهاي بارز او بود فعاليتهاي مداوم و شبانه روزي او در تمام سالهاي عمرش بيانگر روح ايثار و پشتكار و تعهد مسئوليتش بود او در سالهاي قبل از انقلاب نيز از صبح تا شب تماماً به فعاليت مي پرداخت ، دوستان و دانش آموزان او در محل كارش دبيرستان مروي ، قدس ، خود گواه روشن اين مدعا مي باشد وقتي از او سئوال مي شد چرا اينقدر مشغله براي خود درست مي كني جواب مي داد بايد سعي كنيم آنقدر در جامعه مثمرثمر باشيم تا از پيشرفت و اشتغال افراد ناباب و مضر جامعه جلوگيري كنيم وقتي كه من مي توانم چند ساعت از وقت خود را صرف يك كلاس كنم همين اندازه كه مانع رفتن يك فرد غير مسئول و منحرف به آن كلاس شده ام خيلي مهم است

پس از انقلاب او كه ميدان را وسيع تر و آزادتر براي پرگشودن ديد بيش از توان و نيرويش در به دوش كشيدن مسئوليتها و ايفاي رسالتش مي كوشيد صبحها زود از خانه بيرون مي رفت و شبها تا ساعتي از نيمه هاي شب گذشته مشغول رسيدگي به كارها و برنامه هايش بود از اين رو فرزندانش خيلي كمتر او را مي ديدند و اين مسئله يكي از فرزندانش را چنان تحت تأثير قرار داده بود كه يك بار پس از آمدن پدرش به خانه جلوي در ايستاد و گفت بابا را توي خانه راه نميدهيم چون او ديگر باباي ما نيست وي در پست اخيرش فوق العاده فعال و عجول براي تدوين قوانين بود كه شايد علت اين امر همانا آگاهي و شهادتش بر شهادت خويش بوده است علي رغم ضعف و ناراحتي شديد جسماني كه در اثر تصادف اخير شدت يافته بود ، با ايثار خود و خانواده اش لحظه اي از كوشش و فعاليت در جهت كمك به خلق ستمديده غافل نماند روزها تماماً جلسات و شوراهاي متعدد داشت و شبها را به تنظيم برنامه ها و تهيه قوانين جديد سپري مينمود او خيلي وابسته و علاقمند به خانواده بود و به همين دليل هميشه ارزش خاصي براي خانواده و فرزندانش قائل بود و همان لحظه هاي كوتاهي را كه پيدا مي نمود تا در كنار خانواده باشد ميل داشت به نحو احسن وظيفه اش را به عنوان سالار خانواده در تمامي ابعاد انجام دهد او نسبت به سرنوشت همه علاقمند بود و خودش را در مقابل آنها مسئول مي ديد و به همين علت از امكاناتش در جهت داشتن زندگي مرفه صرف نظر مي نمود و با حداقل ها مي ساخت تا هيچ گاه خود را از مردم و دردهايشان دور ننمايد و هميشه با آنها مانند آنها زندگي كند

در نبرد با مشكلات هميشه با حوصله بود و با چهره بشاش و خندان به استقبال خطر مي رفت در عين اين كه فردي شوخ طبع و بشاش به نظر مي رسيد اما در كارهايش جدي و قاطع بود وي اين كلام مولا علي ع كه مومنان غمشان در دل است و شادي و خوشي در چهره شان هميشه مد نظر داشت

به دعا بهاي فراوان مي داد و نجاتش از انحراف و افتادن به مسير ضلالت را مرهون دعاي ربنا لاتزغ قلوبنا بعد ازهديتنا و هب لنا من لدنك رحمه مي دانست

بارها و بارها تا نزديكي مرگ رفت اما خواست خداوند اين بود تا او زنده بماند و مرگ شرافتمندانه و زندگي ساز را با افتخار پذيرا شود هميشه مي گفت ننگ دارم از اين كه در بستر بميرم به هنگام نماز خالصانه شهادت خويش را از خدا طلب ميكرد اللهم ارزقني شهادت في سبيلك

خلاصه او انساني متعهد و مسئول خدمتگزاري صديق ، فرزندي لايق ، برادري متعهد و مهربان پدري مدبر و مدير و با عطوفت و همسري وفادار به عهده و ميثاق منعقده در پيوند آسمانيشان ، سخي متواضع و فروتن در برابر دوست و خشن و قاطع در برابر دشمن بود تا آن كه بالاخره در عاشوراي 7 تير در كربلاي سرچشمه مركز تجمع حزب الله به همراه هفتاد و دو تن ديگر از بهترين و صادقترين و مومن ترين افراد كه هر كدام خود بازوي امام بودند به آرزوي ديرينه خود رسيد

اينها در جلسه مشاوره اي شهيد مي شوند كه به سخنان سيد مظلومان مجاهد كبير آيت الله دكتر بهشتي در مورد مسئله مهم و سرنوشت ساز انقلاب يعني انتخابات رياست جمهوري گوش مي دادند به سخنان شهيد دكتر بهشتي كسي كه شهيد سليمي در مورد او مي گفت وقتي به سخنانش گوش مي دهم چنان عرفان الهي در كلامش موجود است كه احساس مي كنم در اين عالم نيستم

و بدين سبب معتقد بود كه در تمام جلسات حزب جمهوري كه سرور مظلومان به پا داشته اند شركت كنند و هيچ بهانه اي او را از رفتن بازنداشت

اين شهيدان نه اولين كساني بوده اند كه در راه خدا شهيد شدند و نه آخرين آنها ، امپرياليستهاي شرق و غرب و تمامي نيروهاي سلطه گر بايد بدانند كه حزب الله مقلد روح الله با ايمان راسخ و به فرمان راستين قرآن كه وقاتلوهم حتي لايكون فتنه و يكون الدين كله لله به جهاد عليه تمامي اين نيروهاي ضد الهي پرداخته تا هيچ گونه ظلم و فسادي باقي نگذارند و تنها دين خدا را بر جهان حاكميت بخشند گرچه ما عده اي از بهترين برادران خود را كه پشتوانه اي عظيم در خلق ، حفظ و تداوم نظام اسلامي بودند از دست داديم ولي بايد بتوانيم با تلاش و كوشش پيگير كه مستلزم بريدن بيش از پيش از دنيا و وابستگي هاي دنيايي و همچنين بريدن از خود و خودگرايي و فردگرايي و پرداختن به جهاد هميشگي با نفس است ، فقدان اين نيكو برادران را جبران نموده و راه خدايي و به حق ايشان را مجدانه تر ادامه دهيم انشاالله

اللهم تقبل منا هذا القرباني

والسلام

/ 4