فصل دوم
عملكرد فدائيان اسلام ؛ از نهضت ملي شدن صنعت نفت تا كودتاي 28 مرداد 1332ش
الف تفاهم نيروهاي سياسي فعال نهضت ملي نفت درخصوص قتل رزم آراسپهبد حاج علي رزم آرا كه براي رسيدن به قدرت تلاش مي كرد سرانجام در رأس ستاد ارتش قرارگرفت و با حمايت انگليس و آمريكا در پنجم تيرماه 1329 ش به نخست وزيري رسيد و همچنان نظارت خود را برارتش حفظ كرد باانتخاب رزم آرا به نخست وزيري رسانه هاي بيگانه و مطبوعات معتبر آمريكا و ديگركشورها شروع به تعريف و تمجيد از وي كردند روزنامه نيويورك تايمز نوشت كه رزم آرا اين لياقت را دارد كه براي جلوگيري از متلاشي شدن و تجزيه حكومت ايران ، حكومت ديكتاتوري برقراركند خبرگزاري رويتر انتخاب رزم آرا را سرآغاز تاريخ جديدي در دولتهاي ايران خواند و وي را مردي مقتدر تحصيل كرده آشنا به زبانهاي انگليسي و روسي و متخصص درامور جغرافيايي نظامي معرفي كرده و پيش بيني كرد كه بتواند مشكلات برنامه هفت ساله و موضوع كمك آمريكا را حل كند رزم آرا فرزند ارشد اميرپنجه حاجي محمد رزم آرااز سرهنگان دوران قاجاريه و معلم مدرسه و آموزشگاههاي نظامي بود او تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در مدرسه اقدسيه و مدرسه آليانس فرانسويان گذرانده و درسن 17 سالگي به مدرسه نظام مشيرالدوله راه يافته بود و در سال 1299 ش با درجه ستوان دومي وارد ديويزيون قراق شده بود وي در سال 1302 ش ، براي گذراندن دوره هاي تحصيلي به اروپا اعزام شد و از مدرسه سن لير فرانسه فارغ التحصيل گرديد آنگاه پس از طي دوران استاژ خود در هنگ 509 تانك به ايران بازگشت رزم آرا زماني به نخست وزيري رسيد كه نمايندگان اقليت مجلس جبهه ملي و آيت الله كاشاني درصدد ملي كردن صنعت نفت كشور بودند جبهه ملي از ابتداي شايعه نخست وزيري رزم آرا به مخالفت با وي پرداخت و پيش از معرفي او به نخست وزيري خطر استقرار يك رژيم ديكتاتوري نظامي را به ملت ايران هشدار داد آيت الله كاشاني كه درمقام مخالفت برآمده بود رزم آرا را عامل بيگانه معرفي كرد و ضمن صدور اعلاميه اي ، بازار تهران را تعطيل و مردم را به برپايي تظاهراتي عظيم واداشت با تجمع هزاران نفر از مردم در ميدان بهارستان ، به منظور جلوگيري از ورود رزم آرا به مجلس قواي انتظامي باتوسل به خشونت آنها را متفرق كردند با وجود اين هنگامي كه رزم آرا از مجلس خارج مي شد با تظاهرات فدائيان اسلام عليه نخست وزيريش روبرو شد دراين جريان اتومبيل رزم آرا توسط فدائيان اسلام مورد حمله قرار گرفت كه در پي آن نيروهاي پليس به آنان حمله ور گشته و تعدادي را بازداشت نمودند در اوايل رزم آرا نسبت به لايحه گس گشائيان اظهار نظر صريح نمي كرد و سياست دفع الوقت را در پيش گرفته بود لهذا جبهه ملي كه از آغاز هدايت مبارزات مردم عليه شركت نفت جنوب را برعهده داشت و درجهت آگاهي مردم مي كوشيد به استيضاح دولت بعلت مسامحه و وقت گذراني درحل قضيه نفت مبادرت ورزيد استيضاح نمايندگان جبهه ملي ،درمهرماه در مجلس مطرح ششد و دولت در پاسخ استيضاح كنندگان صراحتاموافقت خود را با قرارداد الحاقي اعلام و از آن دفاع كرد از اينرو در روز 27 مهر اكثريت مجلس شوراي ملي به استيضاح اقليت رأي به سكوت داد درحالي كه رزم آرا با صراحت درمجلس اظهار كرد كه با شرايط قرارداد الحاقي نفت موافق است ، كميسيون نفت كه براي بررسي قرارداد ياد شده تشكيل شده بود درآذر ماه 1329 با اين قرارداد مخالفت كرد و آن را به دولت مسترد داشت با وجود اين رزم آرا قول داد كه مذاكرات با شركت نفت ايران و انگليس را ازسر بگيرد فدائيان اسلام پس از اطلاع از تصميم كميسيون نفت مبني بر رد لايحه قرارداد الحاقي ،در تظاهراتي عليه شركت نفت و دولت رزم آرا پشتيباني خود را از نمايندگان اقليت مجلس اعلام كردند آيت الله كاشاني نيز طي بيانيه اي ضمن دفاع از ملي شدن صنعت نفت در سراسر كشور از مردم خواست آنقدر براين مسئله پافشاري كنند تا طرفداران شركت نفت درمجلس ناچار به اطاعت از افكار عموم يشوند بسياري از علما و مراجع تقليد از جمله آيت الله سيد محمد تقي خوانساري حاج شيخ محمد رضا كلباسي ،آيت الله سيدعلي بهبهاني آيت الله گيلاني ، وجمعي از علماي اصفهان و ديگر شهرها نيز هركدام با صدور فناوي و بيانيه هاي مردم را به مبارزه براي ملي كردن صنعت نفت دعوت كردنددراين ميان نقش جرايد و مطبوعات ملي و آزدايخواه نيز در بسيج مردم براي قيام و نهضت و آگاهي بخشيدن به افكار عمومي بسيار مؤثر بود رزم آرا در پاسخ به شدت به مقابله با مطبوعات و روزنامه هاي آزاد و مخالف دولت برخاست و ضمن فشار بر مطبوعات بخشي را توقيف نمود چنانكه طي حمله عده اي از گماشتگان سرتيپ دفتري ، رئيس شهرباني ، به چاپخانه روزنامه شاهد متعلق به دكتر بقايي ضمن به آتش كشيدن آن از انتشارش نيز جلوگيري كردند دكتر بقايي متعاقب اين اقدام ، به نواب صفوي متوسط شد و از فدائيان اسلام مساعدت طلبيد فدائيان اسلام كه روزنامه ها را مخالف دولت مي دانستند به دفاع از چاپخانه شاهد پرداختند و با دفع خرابكاران و مقاومت در برابر نيروهاي نظامي شبهاي زيادي را در محل چاپخانه ماندند و انتشار آنرا ميسر ساختنند رزم آرا كه همچنان با ملي شدن نفت مخالفت مي كرد آنرا نوعي خيانت به كشور تلقي ميكرد چنانكه در سوم دي ماه در جلسه خصوصي مجلس قدرت ايران را براي اداره صنعت نفت ناكافي دانست و گفت چون اين موضوع مسئوليت بسيار شديدي در پيشگاه تاريخ و در مقابل ملت ايران ايجاد مي نمايد لذا من بايد صريحا بگويم كه در وضع كنوني ايران داراي آن قدرت صنعتي نيست كه به خودي خود استخراج نفت نموده و در بازارهاي دنيا شخصابه فروش برساند هرگاه رزم آرا در مجلس قصد سخنراني داشت ، بدليل مخالفت نمايندگان اقليت مجلس به تشنج كشيده مي شد تا اينكه روزي رزم آرا براي دفاع از لايحه گس گلشائيان به مجلس آمد و طي نطقي گفت ايراني لياقت لو لهنگ ساختن را ندارد چگونه مي خواهد صنايع نفت خود را اداره كند ؟ گرچه اين اهانت رزم آرا ضمن ايجاد اثر منفي در محافل ديني و ملي برانزجار مردم افزود وي همچنان در پي غلبه بر مخالفانش در مجلس بود تا جايي كه حتي نقشه اجراي يك كودتاي نظامي را در سر مي پروراند تا آنجا كه با صراحت گفته بود مسجد را برسرآيت الله كاشاني و مجلس را بر سر اقليت خراب خواهد كرد گفته شده است كه وي سرهنگ قوامي را مأمور آماده سازي مقدمات كودتا كرده بود جبهه ملي احتمال مي داد كه اين تصميم رزم آرا جان همه آنها رابه خطر اندازد در واقع مبارزات پارلمانتاريستي و حزبي كه درآن آيت الله كاشاني و جبهه ملي نقش اساسي داشتند نتوانسته بود از پيشروي جناح دربار انگلستان و آمريكا جلوگيري كند و آنان حل مشكل نفت و خروج از اين بحران را تقريباغيرممكن مي دانستند درچنين شرايطي كه همه راههاي سياسي مسدود شده بود آيت الله كاشاني و جبهه ملي با ارسال پيغامي به نواب صفوي ، از فدائيان اسلام براي حل قضيه نهضت ملي نفت و جلوگيري از كودتاي نظامي و سركوب آزاديها توسط رزم آرا ، استمداد كردند تا شايد نهضت ملي با بازوي اجراي فدائيان اسلام از شكست حتمي رهايي يابد دراين زمان نواب صفوي ارتباط نزديكي با آيت الله كاشاني و جبهه ملي داشت از اينرو وكلاي جبهه ملي را به حضور به جلسه اي در منزل شخصي به نام حاج محمود آقاي دعوت نمود دراين جلسه غير از مصدق همه اعضاي جبهه ملي از جمله دكترفاطمي ، دكتربقايي ، حسين مكي ، نريمان آزاد ،حائري زاده و دكتر شايگان حضور داشتند درآغاز دكتر سيدحسين فاطمي اظهاركرد كه بعلت كسالت دكترمصدق اصالتا از طرف خود و وكالتا از طرف ايشان به جلسه آمده و دكتر مصدق گفته است كه هر تصميمي كه دراين مجلس گرفته شود براي او هم لازم الاجراست دراين جلسه نخست سران جبهه ملي از وضعيت سياسي موجود كشور تحليلي ارائه كردند نتيجه كلي تحليل آنها اين بود كه خطر اصلي روز شخص رزم آرا است كه قصدش فروش ايران به انگليس مي باشد آنها معتقد بودند كه شاه فعلاخطرناك نيست و همه كارها زير سر رزم آرا است وكلاي جبهه ملي درحالي كه از قدرت رزم آرا بيمناك بودند و سقوط وي را غيرممكن مي پنداشتند بكلي تز ملي شدن صنعت نفت را نيز شكست خورده مي دانستند با وجود آن كه نواب صفوي و يارانش ، مشكل اصلي ايران را تنها در وجود شاه مي ديدند و نظرشان مبارزه رودر رو با دربار بود سرانجام تسليم رأي و نظر مخالفانشان دراين جلسه شدند بنابراين در پاسخ به تحليلهاي سياسي سران جبهه ملي نواب صفوي اظهار داشت كه فرش كنيم رزم آرا امروز ساقط شد بعدش چه ؟ آيا شما قول مي دهيد كه پس از سقوط وي احكام اسلامي را اجرا كنيد ؟ اعضاي جبهه ملي جملگي جواب مثبت دادند سپس نواب طي يك سلسله استدلالات مفصل آنان را متقاعد كرد كه براي پيشرفت در مبارزه با اجانب خصوصاانگلستان چاره اي جز نبرد قهرآميز با آنها از طريق مباني و اصول اسلامي نيست و اگر از اين راه پيش برويم ما پيروزيم و در غيراينصورت شكست خورده و مغلوب خواهيم شد درآن جلسه بين نواب صفوي و اعضاي وكلاي جبهه ملي عهد و پيمان بسته شد كه پس از گرفتن قدرت طبق قانون اساسي كه هرگونه قانون مخالف اسلام را ملغي دانسته و حكم به اجراي احكام اسلامي مي كند به اجراي قوانين اسلامي بپردازند بدين ترتيب با حضور سران جبهه ملي اوضاع سياسي كشور به دقت ارزيابي شد و حاضرين به اين نتيجه رسيدند كه رزم ارا در تدارك يك كودتاي نظامي است بنابراين بايد سريعاساقط شود متعاقب اين تصميم آيت الله كاشاني هم كه درآن جلسه حضور نداشت با مصوبات متخذه موافقت نمود چنانكه دور روز پس از اين نشست ، ملاقاتي بين نواب صفوي و آيت الله كاشاني در منزل حاج ابوالقاسم رفيعي ، يكي از اعضاي فدائيان اسلام صورت پذيرفت نواب صفوي با تأكيد بر سابقه درخشان مبارزه با استعمار و معلومات غني ديني و فقهي آيت الله كاشاني از ايشان خواست تا متحدادر اجراي احكام صريح اسلام تلاش نمايند آيت الله كاشاني دراين ديدار گفت كه تنها مسئله مطرح اين است كه چند نفر بايد از ميان بروند تا ما بتوانيم برنامه هايمان را پياده كنيم اولينش رزم آرا و سپس دفتري ، دكتر فلاح ، دكترطاهري و نواب مي گويد فرض كنيم كه رزم آرا رفت ، مسائلي چون فرهنگ براي جلوگيري نفوذ كمونيستها و غيره بايد پس از قضيه نفت مورد توجه قرار گيرد آيت الله كاشاني اظهار مي كند كه با رفتن رزم آرا بقيه كارها درست مي شود بدين ترتيب طي اين دو جلسه جبهه ملي فتواي قتل رزم آرا را از بعد سياسي و آيت الله كاشاني هم فتواي قتل وي و چند نفر ديگر را از بعد شرعي صادر نمودند دراين مورد سرتيپ يدالله كيهانخديو درنامه خود د ر 18/10/34 ده روز پيش از اعدام نواب صفوي و يارانش به دادستان ارتش با اسناد به تحقيقات صورت گرفته از قول نواب صفوي نوشت من آقايان را براي اتمام حجت ديني خواست ، آقايان گفتند فعلا خطر بزرگ و مانع پيشرفتهاي ديني و ملي رزم آرا است و او بايستي از بين برود تا كارها درست شود چون من هم از نظر ديني همين عقيده را داشت تصميم به قتل نخست وزير وقت اتخاذ شد درضمن يكي از افراد آن جماعت عقيده داشت هفت نفر بايستي از بين برود كه از همه خطرناكتر و جلوتر سپهبد رزم آرا است آيت الله كاشاني چند روز قبل از قتل رزم آرا درآخرين جلسه جبهه ملي كه درخانه دكتر مصدق تشكيل شده بود سربسته به حاضرين گفت كه به ياري خداي متعال در همين روزها دريچة اميد گشوده خواهد شد برخي از حضار اين سخن را يك نويد عادي تلقي كردند ،اما چند روز بعد به اسرار آن سخن پي بردند روش و تاكتيك فدائيان اسلام در مبارزات سياسي شان چنان بود كه ابتدا به مخالفان سياسي و ديني خود هشدار داده و آنان را از پيگيري طريق كه آنرا مخالف دين اسلام تشخيص مي دادند باز ميداشتند چنانچه اين هشدار تأثيري برجاي نمي نهاد تهديد مي كردند كه به حكم مسلم دفاع از مال و جان و ناموس و دين و اجتماع مسلمين به ستيز آنان خواهند رفت از اين روز پس از ائتلاف فعالان نهضت ملي برسر از ميان برداشتن رزم آرا ، فدائيان اسلام ضمن برپايي گردهمائي در مسجد شاه با وي اتمام حجت كردند اين گردهمائي نخستين گردهمائي علني اين جمعيت پس از واقعه تيرانداري به شاه در سال 1327 ش ، در دانشگاه تهران و برپايي حكومت نظامي بود و پنج روز قبل از قتل رزم آرا تشكيل گرديد عبدالحسين واحدي طي سخناني دراين گردهمائي اعلام كرد ما در راه اجراي احكام مقدس اسلام تا نثار آخرين قطره خون خود استقامت مي كنيم برادران مسئول و غيرمسئول مملكت ، نخست وزير ، وكلا،وزرا، همه و همه بدانند كه طبق قانون اساسي مملكت بايستي مجري احكام اسلام باشند و گرنه غيرقانوني مي باشند وي همچنين با برشمردن آنچه را كه در طول سلطه خاندان پهلوي برملت ايران وارد شده بود حكومتهاي شوروي انگليس و آمريكا را بخاطر دخالت در امور داخلي مردم ايران به شدت محكوم كرده و اظهار كرد كه نفت ايران متعلق به مردم ايران است و هيچ بيگانه اي از هيچ حقي در بهره برداري از ثروت اين مرز و بوم برخوردار نيست اكثريت نمايندگان مجلس شوراي ملي نماينده واقعي اين ملت نيستند و شاه حق اعمال نفوذ درمجلس را ندارد وي دولت رزم آرا را دولتي فرمايشي خواند كه جوابگوي خواسته هاي اين مردم نيست ،درحالي كه مردم ايران دولتي مجري احكام اسلامي را مي خواهند همچنين سيد عبدالحسين واحدي،دراين سخنراني ضمن تهديد رزم آرا ، به صراحت اعلام كرداگر چنانكه اي رزم آرار تا 3 روز ديگر خود كنار نروي ، ترا خواهيم فرستاد متعاقب آن 5 روز بعد در شانزدهم اسفند 1329 ش ، زماني كه رزم آرا براي شركت در مجلس ختم آيت الله فيض ، به صحن اين مسجد وارد شد ، با شليك سه گلوله از سوي خليل طهماسبي ،يكي از جوانان متعصب مذهبي و از ياران با وفاي نواب صفوي،به قتل رسيد خليل طهماسبي كه به شدت پايبند آداب و سنن مذهبي بود، زماني كه از مقاسد و ناملايمات اجتماعي به شدت رنج مي برد ،با نواب صفوي آشنا شد و در كوران مبارزات سياسي در كشور، خود را براي هر مأموريتي آماده كرد؛ تا اينكه نخست وزير مقتدر شاه را از صحنه سياسي كشور حذف كند خليل ، درحالي كه پس از خروج از مسجد شاه در بازار تهران شعارهاي الله اكبر ، زنده باد اسلام ، پاينده باد قرآن نابود باد ايادي بيگانه ، سرنگون باد كاخ ستمگران ، سر مي داد ،توسط مأمورين دستگير و بازداشت شد پس از قتل رزم ارا با مصوبه مجلس نفت ملي اعلام شد در پي دو مسئله مهم يكي قتل رزم آرا و ديگري ملي شدن صنعت نفت كشور ،واكنشها و بازتابهايي درداخل و خارج كشور پديد آمد كه در دو بحث جداگانه بازتابهاي داخلي و خارجي به بررسي آن پرداخته خواهد شد هرچند اين پيامدهايي نيز داشت كه در ضمن مطالب بيان خواهد شد ب بازتابهاي داخلي قتل رزم آرا
1- پذيرش مسئوليت قتل رزم آرا ،توسط فدائيان اسلامدر شرايطي كه مبارزات پارلمانتاريستي در مجلس شوراي ملي ، با تلاش اقليت جبهه ملي و آيت الله كاشاني نتوانسته بود مانع از پيشروي جناح دربار ، انگليس و آمريكا گردد ،ترور رزم آرا كه به اعتقاد فدائيان اسلام براساس معيارهاي مذهبي صورت گرفته بود يكي از موانع بزرگ ملت ايران را در راه رسيدن به حقوق ملي خويش ملي كردن صنعت نفت از ميان برداشت واقعه قتل رزم آرا و نيز ترور هژير بدست فدائيان اسلام ، دو ترور سياسي بودندكه سرو صداي زيادي ايجاد كردند و در مسيرتحولات سياسي اجتماعي كشور تأثيرات انكار ناپذيري برجاي گذاردند قتل رزم ارا توسط خليل طهماسبي در واقع زنگ خطري براي نمايندگان وابسته به انگليس درمجلس دوره شانزدهم بود كه در قالب اكثريت مانع از ملي شدن صنعت نفت بودند مرگ وي بر نهضت ملي نفت تأثير فراوان برجاي گذارد چنانكه فرداي همان روز ، كميسيون نفت به اتفاق آراءاصل ملي شدن صنعت نفت درسراسر كشور را پذيرفت و نفت درعرض يك هفته از سوي مجلسين ملي اعلام شد درحقيقت مجلسي كه چهارماه قبل از آن واقعه به اتفاق آرا به نخست وزيري رزم آرا رأي داده بود و درحالي كه وي ملي شدن صنعت نفت را نوعي خيانت به كشور مي دانست ، بلافاصه پس از ترور او به اتفاق آرا به ملي شدن صنعت نفت رأي داد برخي معتقدند كه نمايندگان مجلس با اين واقعه روحيه شان را از دست داده بودند و ديگر جرأت مخالفت با ملي شدن نفت را نداشتند اين امر نشانگر آن است كه تلاش فدائيان اسلام بعنوان بازوان اجرايي نهضت ملي نفت پيروزي چشمگيري را براي مليت ايران به ارمغان آورد كه براي بيگانگان غيرمنتظره بود در 28 اسفند 1329 ش 12 روز پس از كشته شدن رزم آرا ، جوان دانشجويي از دانشكده معقول و منقول به نام نصرت الله قمي ،دكتر زنگنه وزير فرهنگ رزم آرا را نيز با انگيزه شخصي ترور و به قتل رساند اين حادثه كه به فاصله كوتاهي از قتل رزم آرا اتفاق افتاد بر ترس و وحشت نمايندگان افزود چنانكه در اوايل وقع حادثه گرچه اين اقدام نصرت الله قمي هيچگونه ارتباطي با فدائيان اسلام نداشت اما عموم مردم كشته شدن دكتر زنگنه را به فدائيان اسلام نسبت مي دادند مواضع آيت الله كاشاني نيز درآن شرايط از اهميت ويژه اي برخوردار بود وي با شركت دريك مصاحبه مطبوعاتي صريحااعلام كرد كه قاتل رزم آرا بايد آزاد شود زيرا اين اقدام او در راه خدمت به ملت ايران و برادران مسلمانش انجام شده است و در حقيقت حكم اعدام وي را ملت صادر كرده و خليل طهماسبي مجري اراده ملت ايران بوده است آيت الله كاشاني در مصاحبه خود با حسين هيكل از قتل رزم آرا به عنوان شديدترين ضربه بر پيكر استعمار ياد كرد و گفت كه اين عمل به نفع ملت ايران بود و آن گلوله و ضربه عاليترين و مفيدترين ضربه اي بود كه بر پيكر استعمار و دشمنان ملت ايران وارد آمد فدائيان اسلام در اولين اقدام خود با انتشار اعلاميه اي مسئوليت قتل رزم آرا را بر عهده گرفتند و رژيم پهلوي و رجال سياسي كشور را درصورت عدم آزادي خليل طهماسبي به اقدامات شديدي تهديد كردند جبهه ملي نيز در نخستين حركت برپايي گردهمايي 18 اسفند 1329 ش را در ميدان بهارستان اعلام كرد فدائيان اسلام تصميم داشتند اعلاميه مزبور را در اين گردهمائي توزيع كنند ليكن جبهه ملي با اطلاع از صدور چنين اعلاميه اي عليه حكومت و نظام حاكم به مخالفت برخاستند و خواستار عدم توزيع آن شدند ضمن آنكه بمنظور جلوگيري از پخش آن به آيت الله كاشاني نيز متوسل گشتند دليل اين مخالفت جمله شديد فدائيان اسلام به شاه و دربار بعنوان مسئول مستقيم جنايات عديده در كشور بود در روز برپائي گردهمايي در ميدان بهارستان ، حاج ابوالقاسم رفيعي يكي از اعضاي جمعيت ، ضمن ابلاغ سلام نواب صفوي به مردم ،طي سخناني به تشريح اهداف خليل طهماسبي از قتل رزم آرا پرداخت و علاوه بر ملي كردن صنعت نفت ، اجراي احكام اسلامي در جامعه را از مهمترين هدفهاي وي عنوان كرد و دراين حال اعلاميه مزبور نيز بين جمعيت توزيع شد متن اعلاميه فدائيان اسلام چنين است هوالعزيز ، پسر پهلوي و كارگردانان جنايتكار حكومت غاصب بدانند كه چنانچه تا سه روز ديگر برادر رشيد خليل طهماسبي يا عبدالله رستگار را با كمال احترام آزاد نكنند ،آن به آن خود را به سراشيب جهنم نزديك كرده اند برادر پاك و با ايمان ماحضرت خليل طهماسبي كه در ميدان جهاد انفرادي به وصف عبدالله رستگار از پيشگاه خداي اسلام موصوف گرديد ،بزرگترين ذخيره جنايتكاران يا رزم آرار را به جهنم فرستاد و با نداهاي پياپي و رساي زنده باد اسلام و الله اكبر و قيافه نوراني و رشيدش به شهرباني ظلماني سوق داده شد او به دستور خداي جهان و به حكم قانون مقدس اسلام خار كثيفي را از شاهراه اسلام و مسليمن برداشت و بزرگترين شكست را به پيكر چرخهاي سياستهاي شوم بيگانه وارد آورد و هزاران هزار برادران او شيرزادگان بيشه پيروان آل محمد ص در زواياي سرزمين پيروان آل محمد يا ايران ،در انتظار رسيدن ساعت انجام وظيفه خود با كمال شتاب دقيقه شماري مي كنند اينك اي پسر پهلوي و اي وكلاي مجلس شورا و سنا و اي وزير تازه وارد و اي وزراي باقيمانده پوسيده ، شما و شما و همكاران شما بدانيد كه چنانچه سراسر احكام مقدس اسلام را طبق كتاب فدائيان اسلام مو به مو اجرا ننموده ، تأخيري كنيد ، آن به آن خود را به سراشيب جهنم نزديك نموده و به ريشه حيات خويش تيشه هاي محكم نواخته ايد و نيز اگر كوچكترين جسارتي به ساحت مقدس برادر رشيد ما حضرت خليل طهماسبي عبدالله رستگار نموده و او را تا سه روز ديگر با كمال احترام و عذرخواهي آزاد ننمائيد ، به حساب يك يك شما رسيده ، به انتقام جنايات سابق و حاضرتان ، بياري خداي توانا دودمانتان را به باد نيستي مي دهيم به ياري خداي توانا فدائيان اسلام
پس از توزيع اعلاميه فدائيان اسلام جبهه ملي از نواب صفوي خواست تا آنرا تكذيب كند نواب كه از تركيب اعضاي كابينه علاء و مصدق ، سازش اين دولتها با دربار را مشاهده ميكرد بر تكثير وتوزيه بيشتر آن پافشاري كرد اين تصور نواب چندان دور از حقيقت نبود چنانكه دكتر شايگان اين مطلب را تصريح كرده و گفته است كه دكتر مصدق ابتدا معتقد به كنار آمدن با دربار بوده است ولي نواب برخلاف جبهه ملي از آغاز حملاتش را به سوي شاه و دربار نشانه رفته بود و همواره آنان را عاملان داخلي استعمار مي شناخت و عقيده داشت تا اينها بر مصدر قدرت هستند مبارزه با استعمار و امپرياليزم نتيجه اي نخواهد داد به عقيده بسياري از صاحبنظران اين مسئله پس از قتل رزم آرا نخستين زمينه هاي اختلاف ميان جبهه ملي و فدائيان اسلام را پديد آورد جبهه ملي بر اتخاذ روش سازشكارانه در قبال حكومت اصرار داشت كه پذيرش آن را از سوي وي غيرقابل قبول بود شيوه مبارزه جبهه ملي مبارزه از طريق مجلس و پارلمان بود و تنها به اصلاح امور از طريق راههاي مسالمت آميز اعتقاد داشت اما درمقابل روش مبارزاتي فدائيان اسلام مبارزه قهرآميز و مسلحانه با رژيم پهلوي و رجال سياسي وابسته به دربار و استعمار بود اين دو روش و ايده مبارزاتي هيچ سازگاري مبنايي با يكديگر نداشت و بروز زمينه اختلاف نيز از همين نقطه ناشي مي شد با توزيع اعلاميه مربور و اخطار آشكار و علني فدائيان اسلام به رژيم پهلوي و سياستمداران برجسته حكومت شهرباني كل شكور ، رياست اداره آگاهي تهران را مأمور شناسايي و دستگيري عاملان تكثير وتوزيع آن كرد و طي نامه اي به وي نوشت جمعيت فدائيان اسلام بعد از وقوع قتل جناب آقاي رزم آرا ،نخست وزير افتخار و مباهاتي از اين عمل در جرايد نموده و با تجليل و تكريم از خلبان طهماسبي متهم اسم برده و حتي ضمن اعلاميه مقامات قانوني را از بازداشت متهم و تعقيب موضوع مورد تهديد و توبيخ قرار داده اند چون نقش اين اعمال خود مستلزم تعقيب كيفري است و دادسرا از هويت و خصوصيات و تعداد اين اشخاص و اقامتگاه آنان كه بشرح مندرجات جرايد ، مخصوصاروزنامه هيا اصناف و نبرد ملت تحت رهبري نواب صفوي مي باشند ،اطلاعي ندارد و تعقيب آنان براي كشف موضوع و تشخيص بزهكاري و درجه مداخله و مباشرات آنان در قتل لازم و ضروري است بنابراين با اقدامات جدي كه اخيرابراي تعقيب و دستگيري آنان بكار رفته انتظار مي رود كه در دستگيري نواب صفوي و كليه كساني كه خود را منتسب به اين دسته و جمعيت نموده و مبادرت به تشويق و ترغيب در قتل نفس و تهديد و توبيخ مقامات قانوني در جرايد مزبور ضمن اعلاميه نموده اند ، اقدام لازم معمول تا دركشف جنايت فجيع و روشن شدن موضوع و تكميل پرونده اقدام فوري صورت گيرد بدين ترتيب از اين تاريخ فدائيان اسلام بعنوان معاونين خليل طهماسبي در قتل رزم آرا ،مورد تعقيب شهرباني و مأموران آگاهي قرار گرفتند به تدريج تعدادي از آنان تا اواخر همان سال توسط مأموران دولت علاء دستگير و بازداشت شدند 2- بررسي پاره اي از شبهات ايجاد شده ، در قتل رزم آرا
هرچند خليل طهماسبي صراحتا به قتل رزم آرا اعتراف كرد و فدائيان اسلام نيز مسئوليت اين اقدام را با انتشار اعلاميه بر عهده گرفتند و تحت تعقيب مأمورين دولتي قرار گرفتند ، با وجود اين در مورد اين حادثه و ضاربين احتمالي و معاونين قتل وي نظرات مختلفي در جامعه ابرازشد دراين ميان گروهي بلافاصله تلاش كردند تا قتل او را به محافظانش نسبت دهند آنها بازداشت و بازجويي چند نفر از محافظين رزم آرا را دليلي براين گفتارشان مي دانستند اما هرچه كوشش كردند شاهدي محكمه پذير براين ادعاي خود نيافتند چنانكه حتي بازجويي محافظان چنين نظري را اثبات و تأييد نكرد چون محافظين رزم آرا همگي تبرئه شدند نتيجه بازجوئيها نشان مي داد كه در شرايطي كه هيچ كس ادعاي مشاهده تيراندازي از سوي محافظان را مطرح نساخت چندين نفر از محافظان وپاسبانان حاضر در محل به مشاهده عيني تيراندازي خليل طهماسبي به رزم آرا اقراركرده اند درحالي كه همان مأموران اعلام كردند كه اولين تير خليل طهماسبي كه با تسلط كامل وي شليك شد به پشت سر رزم آرا اصابت و مغز او را متلاشي ساخت و در همان لحظات اوليه رزم آرا كشته شد صورت مجلس مقامات حاضر در بازبيني و معاينه محل ترور رزم آرا نيز بر اين مطلب صحه مي گذارد ؛ چنانكه در بخشي از آن آمده است حسب المعمول در موقع تشريف فرمايي جناب نخست وزير كه تماشاچيان در طرفين از دم راهرو غرب مسجد ايستاده و مأمورين انتظامي نيز در جلو آنها بوده اند پس از اينكه به حياط مسجد وارد مي شوند ، درحدود 40/12 متر از دم راهرو به طرف مسجد ، در حياط حركت مي كنند و دراين موقع از سمت رديف راست كه غرب مسجد باشد ، ضارب از بين تماشاچيان درحدود يك متر و نيم به وسط آمده و درست در پشت سر جناب نخست وزير به فاصله يك متر و نيم قرار مي گيرد و شروع به تيراندازي مي كند ،پس از اصابت گلوله ، مضروب سه قدم به جلو حركت نموده كه چند قطره خون به زمين مي ريزد سپس دمرو به زمين افتاده و خون زيادي كه توأم با مغز سر بوده جاري مي شود و درهمان جا بلافاصله فوت مي نمايد علاوه برصورت مجلس فوق گزارش رئيس اداره پزشكي قانوني به شعبه 1 بازپرسي نيز پس از معاينه جسد رزم آرا حاكي است كه طبق مشاهدات مرگ وي در اثر گلوله وارد به مغزش در لحظات اوليه صورت گرفته است با وجود چنين اسناد و شواهدي قتل رزم آرا توسط خليل طهماسب قطعي بنظر مي رسد بازداشت محافظان نيز بنا بر اعترافات خودشان بدليل لباس شخصي به تن داشتن و خروج اسلحه به قصد تعقيب طهماسبي ،صورت گرفته است چون بازداشت كنندگان آنها را نمي شناخته اند و نيز در عين حال وجود خليل طهماسبي در صحنه حادثه و قصد و اقدام وي در ترور رزم آرا را انكار نكرده اند از سوي ديگر بازداشت و بازجويي محافظان نخست وزير مقتدر شاه و شخص دوم مملكت دريك حادثه سوءقصد امري طبيعي بنظر ميرسد چرا كه درچنين حادثه اي محافظان بيش از هركس ديگر در مظان همدستي و معاونت در قتل قرار مي گيرند ضمن اينكه بيشتر اطلاعات از صحنه واقعه را در تعقيب عاملين قتل از محافظان و شاهدان عيني صحنه مي توان بدست آورد و اين قضيه درجريان دادرسي طبيعي است چنانكه گفته شد خليل طهماسبي چنان صراحتابه ترور رزم آرا اعتراف كرده است كه حتي يكي از وكلاي مدافع وي كه قصد رهائيش را داشت گفته بود كه در مقابل اعترافات صريح طهماسبي نمي توان كاري كرد زيرا وي به اندازه اي صريح و بدون ابهام اعتراف كرده كه جاي هيچگونه اشكالي رابراي بازپرس و دادستان باقي نگذارده است زماني كه وكيل از خليل خواست تا براي جستن راهي به منظور برائتش اقراراتش را انكار كند ،خليل قاطعانه گفت كه خودم تيراندازي كرم و از كرده خود نيز پشيماني و امتناعي ندارم بايد توجه داشت كه پافشاري برچنين اعترافاتي بود كه به اعدام طهماسبي انجاميد چنانكه درسال 1334 ش نيز وي با همين اتهام اعدام گرديد در بخشي از گزارش بهرامي رئيس ادارة آگاهي ، يك روز پس از واقعه قتل رزم آرا مورخ 17/12/29 ، درخصوص اعترافات خليل طهماسبي چنين آمده است من خليل طهماسبي فرزند ابراهيم شغل نجار مي باشم من نمي گويم سمندرباش يا پروانه باش ، چون به فكر ساختن افتاده اي مردانه باش بلي من طهماسبي هستم و باكي از كشته شدن ندارم باري اينكه خداوند متعال در آيه شريفه مي فرمايند ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون ، پس شما اين را مسلم بدانيد كسي كه شخصي راتشخيص داد خائن به دين و مملكت مي باشد ، ترس از كشته شدن ندارد به جه اينكه مطابق وعده اي كه حضرت پروردگار فرموده كساني كه در راه خدا جهاد كنند و بكشند دشمنان خدا را يا كشته شوند ،آنها زنده اند ،ما معتقد به اين حقايق هستيم اين را شما بدانيد اينجا مملكت آل محمد ص است كساني كه تشخيص بدهند خائنين در رأس كار حكومت مي كنند دير يا زود آنها را از روي زمين بياري خداوند متعال بر مي اندازند رزم آرا شخصي بود كه در دوران ستاد ارتش كه در رأس آن قرار گرفته بود،قضيه جنگ آذربايجان را بوجود آورد رزم آرا كسي بود كه يك مشت مسلمان را وادار به جدال كرده و در دوران نخست وزيري خود برخلاف عقيده ملت و برخلاف قوانين خدايي ، ملت ايران را پيش دول اروپا خواه روس يا انگليس ، پست نمود من تشخيص دادم رزم آرا مردي خائن و وطن فروش است درصدد برآمدم تا سرش را از سر يك عده مسلمان كوتاه كنم تا امثال آنها نتوانند براي يك مشت ملت فقير مسلمان گربه رقصاني كنند به اعتقاد برخي از صاحب نظران محكم بودن اعترافات طهماسبي و پذيرش مسئوليت قتل رزم آرا توسط فدائيان اسلام و سپس محكوميت خليل در دادگاه هرگونه شبهه اي را دراين خصوص برطرف ساخته است همچنين از جمله شبهاتي كه برخي وارد نموده اند درمورد اسلحه و فشنگ ضارب بوده است ،اما گزارشهاي شهرباني و اداره آگاهي جاي هيچگونه شبهه اي را در اين مسئله نيز باقي نمي گذارد چنانكه در 16/12/29 ساعاتي پس از قتل رزم آرا اسلحه خليل كه توسط محافظ رزم آرا ، مصطفي پازوكي از دست وي گرفته شده است ، به وسيله تيمسار و سرتيپ دانشپور رياست قسمت پليس انتظامي به اداره آگاهي تحويل و صورتجلسه شده است متن صورتجلسه فوق چنين است درساعت 45/12 روز چهارشنبه 16/12/29 ، درموقعي كه آقايان امضاء كنندگان زير در دفتر رياست اداره آگاهي مشغول بازجويي از آقاي عبدالله موحد خليل طهماسبي متهم به قتل جناب رزم آرا نخست وزير بودند ،تيمسار سرتيپ دانشپور رياست قسمت پليس انتظامي با يك قبضه اسلحه سيستم هفت تير بلژيكي براوينگ كه يك عدد پوكه فشنگ در لوله آن گير كرده و قسمتي از نوك آن خراج شده بود ارائه دادند و يك پوكه فشنگ نيز ارائه و اظهار داشتند اسلحه مزبور متعلق به قاتل نخست وزير مي باشد كه عينابه مصطفي پازوكي مأمور دستگير قاتل ارائه داده و پازوكي نامبرده گواهي نمود ، اين اسلحه همان اسلحه اي است كه پس از وقوع تيراندازي به نخست وزير بلافاصه از دست عبدالله موحد خليل طهماسبي قاتل گرفتم طبق گزارشهاي موجود اسلحه مزبور با فشنگ و گلوله بدست آمده درحضور مسئولين آگاهي مهر و موم شد و براي كارشناسي دراختيار كارشناسان نظامي ارتش قرار گرفت ستوان يكم كريم خالق پناه يكي از كارشناسان فني گفت پوكه فشنگ كه مارك آن با مارك سه عدد فشنگ ديگر مطابقت دارد و نيز گلوله موجود در پاكت ممهور به دقت ملاحظه با توجه به خانهاي اسلحه و اثرات آن در روي گلوله مورد بحث و بررسي كامل بنظر اينجانب محرز است كه اين گلوله متعلق به همين پوكه مي باشد سرهنگ 2 فني ،نامدار بهمن ، ديگر كارشناس فني ارتش ، نيز نظر خود را چنين اعلام مي كند براساس آن گزارش و ظهار نظرهاي كارشناسان فين نظامي براي دادگاه شبهه اي در مطابقت گلوله و پوكه ها با اسلحه خليل طهماسبي وجود نداشته است هيچ گزارشي هم از شليك گلوله و يا دست آمدن پوكه و فشنگي غير از آنچه كه تعلقش به اسلحه خليل طهماسبي اثبات شده وجود ندارد بنابراين به نظر مي رسد كليه شبهات وارد شده توسط اين گروه بي اساس باشد چنانكه اسناد موجود در آرشيوهاي كشور و اسناد منتشره همگي براين مطلب دلالت دارند اما اين مسئله كه چه كساني قبل از وقوع حادثه از انجام آن مطلع بوده و يا معاونت داشته اند موضوع ديگري است كه به اجمال بيان خواهد شد 3- معاونين و مطلعين قتل رزم آرا،در اظهارات نواب صفوي و ديگران
بي ترديد برخي از شخصيتهاي سياسي نهضت ملي كه تنها راه موفقيت و پيروزي نهضت را در حذف رزم آرا مانع اصلي ملي كردن صنعت نفت مي دانستند پيش از وقوع حادثه از جريان تصميم گيري و مبادرت به اين امر مطلع و يا خود سهمي در ايجاد آن واقعه داشته اند نواب صفوي در بازجويي خود در سال 1134 ش در پاسخ به سؤال بازجو در خصوص معرفي معاونين و تجويز كنندگان قتل رزم آرا نام تعدادي از شخصيتهاي مذهبي ملي و اعضاي جمعيت را برده كه قابل تأمل است آيت الله كاشني و آقاي دكتر مصدق السلطنه و آقاي حائري زاده و آقاي دكتر بقايي و آقاي شايگان و آقاي نريمان و آقا حسين فاطمي و آقا عبدالقاير آزاد و آقاي شمس قنات آبادي و آقاي نصرت الله كريمي و آقاي كريم آبادي و آقاي علي زهري و آقاي سيد عبدالحسين واحدي و بنده و آقاي علي اصغر ذوالفقاري و آقاي علي احرار و آقاي حاج عباس نوشاد و آقاي موسويان تاجرزاده بازار و آقاي سيد محمد واحدي كه فقط خبرداشت و ساير آقايان مذكور در فوق خبر داشتند و تجويز مي نمودند سيد مجتبي نواب صفوينواب صفوي نوع معاونت و تأييد اين عمل توسط هريك از نامبردگان را چنين بيان مي دارد رأي و تجويز كردن آقاي كاشاني و آقاي دكترمصدق السلطنه علني و صريح بود و نسبت به اينكه تيمسار سپهبد رزم ارا را بايستي از بين برد و او دست انگليسي ها است مثل اينكه آقاي دكتر مصدق السلطنه صراحتادرمجلس بيان كردند در پشت تريبون مجلس و به اضافه رأي ايشان با جبهه ملي و آقاي كاشاني دراين خصوص يكي بود و آقاي دكتر بقايي و آقاي حسين مكي در ملاقاتي كه در منزل حاج محمود آقايي با بنده از زمان نخست وزيري و حيات آقاي تيمسار رزم آرا با بنده كردند صراحتااين رأي را بيان نمودند و نيز ساير آقايان مذكور جبهه ملي و همچنين آقاي شمس قنات آبادي و آقاي نصرالله كريمي و آقاي كريم آبادي اين رأي مذكور يعني تجويز از بين بردن تيمسار رزم آرا را صريحاو كرارا بيان مي كردند و بطور كلي آراي افراد جبهه ملي دراين خصوص يكي بود و آقاي كاشاني هم در منزل حاج ابوالقاسم رفيعي صراحتااين رأي را پيش روي بنده و آقاي حاج سيد هاشم حسيني بيان كردند و ساير آقايان مذكور هم بشرحي كه عرض شده بود كمك مي كردند و تجويز مي نمودند چنانكه ملاحظه شد ، نواب صفوي ، جبهه ملي و دكتر مصدق را صادر كننده فتواي سياسي و آيت الله كاشاني را بعنوان صادر كننده فتواي شرعي قتل رزم آرا ، معرفي كرده است در متن بازجويي نواب صفوي در مورخ 19/3/30 نيز آمده است اقايان وكلاء اقليت ديروز و جبهه ملي و نخست وزير كنوني فتواي صريح نابودي فرد مذكور را صادر نموده ، سپس هم صريحادر مجلس و روزنامه هاي خود آن را مربوط به افكار عمومي ملت دانسته ، اظهار رضايت و خشنودي نموده اند و روزنامه هاي ايران عمومابخصوص روزنامه هاي وابسته به جبهه ملي فريادهاي رضايت خود را مضافابر فتواي صريح خود به دنيا رسانيده اند و همه امضاءنموده و شخص مباشر آن وظيفه را دستگير و به زندان انداخته اند سرتيپ يدالله كيهانخديو طي نامه اي به دادستان ارتش در 18/10/34 ، ضمن تشريح اتهامات نواب و يارانش ، با استناد به اعترافات نواب صفوي،نمايندگان اقليت دوره شانزدهم مجلس شوراي ملي يعني اعضاي جبهه ملي را بعنوان معاونت در قتل رزم آرا معرفي و خليل طهماسبي را مباشر اين قتل مي داند و مي نويسد يك مورد آن توطئه قتل مرحوم سپهبد رزم آرا درسال 1329 ش، با معاونت بعضي از نمايندگان اقليت دوره شانزدهم مجلس شوراي ملي ومباشرت خليل طهماسبي كه داخل در جمعيت فدائيان بوده كه جريان امر و كيفيت واقعه را سيد مجتبي نواب صفوي مشروحاضمن تحقيقات توصيف و بيان نموده است باوجود اين گروهي تنها به سخنان آيت الله كاشاني در دادگاهي كه در سال 1335 پس از شهادت نواب صفوي و يارانش به اتهام صدور فتواي قتل رزم آرا و مهدورالدم دانستن وي تشكيل شده بود ستناد كرده و به دنبال ضارب ديگري مي گردند آيت الله كاشاني دراين دادگاه براي رهايي از چنگال رژيم و احتمالامجازات اعدام ،قتل رزم آرا توسط خليل طهماسبي را منكر شده است درحالي كه تنها به برخي نوشته ها در مطبوعات استناد كرده و سند ديگري نيز درباره ضاربان فرضي ديگر ارائه نمي دهد اين گروه با ناديده گرفتن فتواي صريح آيت الله كاشاني ، درخصوص مفسد في الارض دانستن رزم آرا ، تنها به اين كلام كه در شرايط خاص دادگاه بيان شده ، تكيه مي كنند اين ظهار نظرات درحالي ابراز مي شود كه خليل طهماسبي در بازجويي سال 1334 ش ، در پاسخ دادگاه و درخصوص معرفي تجويزكنندگان و ترغيب كنندگان قتل رزم آرا مي گويد فقط كاشاني كه در منزلش اجتماعاتي مي كرد ، اجتماعاتي مي شد ،او مردم را عليه حكومت وقت مخصوصارزم آرا تحريك مي كرد موقعي كه من مي خواستم بروم پي اين كار،آنكه مرا تجويز و تحريك براي اينكار مي كرد ، آقاي نواب صفوي و سيدعبدالحسين واحدي بودند و سه روز قبل از رفتن پي اين كار من با كاشاني ملاقات كرده ،به او قضيه را گفتم آن هم گفت برو ولي اسم مرا مبر اين بوده كه من مي دانستم و يك مجلسي هم كه چند وقت قبلش در منزل حاج محمود اقايي تشكيل شد كه وكلاي اقليت درآنجا ظهر و شب اجتماعي كرده بودند اظهارات سيدابوالحسن حائري زاده در بازجوئيهايش در مورخ 8/2/35, در خصوص درخواست عدم تعقيب آيت الله كاشاني بعنوان مقتي و صادركننده فتواي قتل رزم آرا در سنين پيري، ابهامات موجود را مي زدايد وي مي گويد مقصود من اين بود كه اگر يكي از آقايان حجج اسلام يا آقاي كاشاني فتوايي داده باشد و در نتيجه فتواي او شخص را خائن به مملكت معرفي كرده باشد ، قاتلي مرتكب قتل شود ،تعقيب مفتي كه خود منكر فتواي خود نيست و در مصاحبه ها اظهار كرده و امروز هم منكر اظهارات سابق خود نيست ، درسن بيش از هفتاد ، نبايد او را پس از فوت كشته شدن فرزندش به اتهام قاتل بودن، دادستاني نظامي غيرصالح تعقيب كند من شهادتي به اين كه ايشان فتوايي داده يا نداده اند ،ندارم و دولت مدعي بود كه در مصاحبه ها ، آيت الله كاشاني ، مرحوم سپهبد رزم آرا را مهدورالدم ، معرفي كرده و در نتيجه فتواي ايشان ، اين جريان پيش آمده كرده است همانطور كه اشاره شد بسياري از اسناد و متن بازجوئيها حكايت از صدور فتواي قتل رزم آرا از سوي آيت الله كاشاني و مطلع بودن ايشان از وقوع واقعه مسجد شاه پيش از آن تاريخ دارد چنانكه عميدي، از وكلاي مدافع متحصنين زندان قصر ،در دادگاه ،مورخ 22/4/31،ضمن دفاع از متهمين فدائيان اسلام دراين مورد گفته است روزي در موقع زمامداري رزم آرا آقاي كاشاني ، درمجلسي كه چند نفر از رفقاي من حضورداشتند از بنده سؤال نمود كه نظر شما دربارة كابينه بعد از رزم آرا چه خواهد بود من پاسخ دادم كه دو روز قبل آقاي رزم آرا رأي اعتماد قابل توجهي گرفته ، چگونه كابينه او سقوط خواهد كرد آقاي كاشاني فرمودند كه آقاي رزم آرا رفتني است و درضمن يكي از رفقاي من بعد از بيانات آقاي كاشاني به من اظهار داشت كه آقاي رزم آرا بطور بدي از بين خواهد رفت چنانچه مشاهده شده بعد از چند روز وضعيت مشاراليه به كجا رسيد و كابينه وي سقوط كردعلاوه برآنچه كه دراين موضوع نقل شد گفتني است كه بسياري از نويسندگان و مورخان معتقدند كه براثر نفوذ آيت الله كاشاني كه درآن زمان رياست مجلس شوراي ملي را برعهده داشت مجلس به طرح آزادي خليل طهماسبي رأي داد و با مصوبه مجلس و توشيح شاه تحت فشار افكار عمومي در تاريخ 19/8/31 طهماسبي با تكريم و تجليل فراوان مردم در بيست و چهارم همان ماه از زندان آزاد شد در تلاش آيت الله كاشاني براي رهايي خليل طهماسبي بايد به اين نكته اذعان كرد كه چنانچه طهماسبي از سوي دادگاه نظامي به مجازات اعدام محكومي مي شد به تبع آن آيت الله كاشاني نيز از سوي رژيم بدليل صدور فتواي شرعي قتل رزم آرا تحت پيگرد قانوني قرار مي گرفت لهذا طبق مصوبه مجلس و مظابق خواست ملت ايران تلقي كردن عمل طهماسبي آيت الله كاشاني نيز از پيگرد رژيم رهايي مي يافت پيرامون اين موضوع سخنان و نظرات بسياري مطرح است كه بدليل اطاله كلام از بيان آن خودداري مي شود در اين مورد تنها به ذكر دو نكته بسنده مي شود اولاتمسك به نطق دكترمصدق در مجلس شوراي ملي براي اثبات عدم قتل رزم آرا توسط خليل طهماسبي ، نمي تواند درست باشد چنانكه دكتر مصدق گفته است به اعليحضرت گفتم ، مسلمااين محافظين ، بهتر از محافظين رزم آرا ازمن محافظت نخواهند كردبطور قطع اين جمله برغم برداشتهاي مختلف براين واقعيت تأكيد دارد كه بالاخره محافظين رزم آرا نتوانستند در مقابل حمله خليل طهماسبي از جان وي محافظت كنند و او كشته شد از اين كلام هرگز مداخله محافظين در قتل رزم آرا برداشت نمي گردد ثانيابرسخنان اشخاصي چون دكتر مظفر بقايي كه فدائيان اسلام به شدت با وي و حتي حضورش در بيت آيت الله كاشاني مخالف بودند ،نمي تواند بعنوان مستندات تاريخي مورد توجه قرار گيرد ضمن آنكه برخي ديگر از ادعاها در همان زمان درحدي نبود كه بتوان بعنوان حقايق تاريخي پذيرفت 4- تصويب قانون عفو و آزادي خليل طهماسبي درمجلس و توشيح آن توسط شاه
چنانكه قبلاگفته شد خليل طهماسبي پس از بازداشت صراحتابعمل خود اعتراف كرد و رزم آرا را مستحق كشته شدن دانست از آنجا كه وي عمل خود را مطابق خواست ملت ايران بخصوص در مسئله پيروزي نهضت ملي نفت ، تلقي مي كرد زماني كه قرار صادره دادگستري به او ابلاغ شد ضمن خودداري از دريافت آن به قرار توقيف خود اعتراض و به بازپرس شعبه اول دادگستري تهران نوشتنسبت به قرار توقيف كه از طرف شاه درباره اينجانب خليل طهماسبي صادر شده است اعتراض دارم چون اين قرار را درباره خودم به حق نمي دانم به تاريخ شنبه 19 اسفند ماه 1329 ش مدتي بعد كه قرار بود دادگاه محاكمه طهماسبي تشكيل گردد نواب صفوي او را از تعيين وكيل منع كرد و گرفتن وكيل را مؤثر دانستن غيرخدا و شرك دانست در دست نوشته نواب آمده است هوالعزير برادر عزيزم , خليل الله ,وظايف ديني خود را فراموش ننموده ما هم به تكليف خود بياري خدا عمل مي كنيم شهوات دنيا پرستان براي استفاده هاي سياسي شوم به جوش آمده فلذا اجراي احكام اسلام را طبق كتاب بخاطر داشته باشد و وكيل براي خود قبول نكنيد و حاضر به اين حرفها نشويد ،زيرا اين كار مؤثر دانستن غيرخدا و شرك است شما به خدا نزديكتر شده ايد ،مواظب باشيد، دور نشويد برادر شما سيد مجتبي نواب صفوي علت نگارش چنين نامه اي از سوي نواب صفوي برحق دانستن عمل فدائيان سالام بود چنانكه وي در كيفر خواست خود دليل تجويز قتل را خيانت رزم آرا به مملكت و اسلام عنوان ساخته بود درآن زمان افكار عمومي جامع نيز همين نظر نواب را تأييد مي كرد چنانكه مدتي بعد زمينه هاي آزادي وي بعنوان ناجي ملت ايران با مصوبه عفو مجلس شوراي ملي فراهم شد و در 16 مرداد 1331 ش ، مجلس شوراي ملي ماده واحده عفو خليل طهماسبي را بشرح ذيل به تصويب رساند چون خيانت حاج علي رزم آرا و حمايت او از اجانب برملت ايران ثابت است برفرض اينكه قاتل او استاد خليل طهماسبي باشد از نظر ملت ايران بي گناه و تبرئه شده شناخته ميشود آنگاه در تاريخ 19 آبان 1331 ش ،اين قانون به توشيح شاه رسيد و خليل طهماسبي مطابق تمايل مردم ايران با استقبال گسترده مردمي از زندان آزاد شد وي چند روز پس از آزادي درجمع خبرنگاران طي مصاحبه اي ، انگيزه خود از آن عمل را بيان كرد كه در مجله تهران مصور نيز منتشر شد از آنجا كه طرح آزادي و عفو خليل طهماسبي از سوي شمس قنات آبادي به مجلس ارائه شد و طرح سه فوريتي آن به تصويب رسيد ،نقل علل اتخاذ چنين تصميمي از خاطرات منتشر شده وي قابل توجه ميباشد او درخاطراتش مي نويسد پس از سقوط قوام در پي به خون غلطاندن عده اي از مردم در 30 تير 1330 ش و سپس با نخست وزيري مجدد مصدق، مردم نسبت به طبقه حاكم بسيار خشمگين بودند و تمايلي شديد به گرفتن انتقام داشتند و به همين جهت مخالفان هيئت حاكمه مورد توجه قرار مي گرفتند از اين روي دراين زمان خليل طهماسبي نيز در بين مردم محبوبيت بيشتري يافته بود قنات آبادي ،علت مبادرت خود و طرفداران آيت الله كاشاني را در تهيه و تقديم اين طرح به مجلس ،قطع نظر از فتواي آيت الله كاشاني در مفسد في الارض و مهدورالدم دانستن رزم آرا تحت تأثير اوضاع و شرايط آنروز مي داند او ضمن آنكه خليل طهماسبي را از ياران سابق خود مي شمارد ،به بيان علتي مزيد بر آن مي پردازد و مي گويد در زمامداري دوم مصدق بعد از 30 تير بين آيت الله كاشاني ،مصدق و دكتر بقايي اختلافات شديد و پنهان ايجاد شده بود به همين دليل مصدق براي هتك آنان به هر وسيله اي متوسل مي شد ؛ منجمله آنكه به شهرباني دستور داده بود تا فدائيان اسلام را دستگير و به زندان افكند و سپس خود و طرفدارانش و همچنين مأموران شهرباني ،به فدائيان اسلام و افكار عمومي جامعه چنين وانمود مي كردند كه مطابق ميل آيت الله كشااني چنين دستوري را صادر كرده است وي با اين ترفند ، هم خشم فدائيان اسلام را از خود دور مي كرد و هم شكاف ميان آيت الله كاشاني و فدائيان اسلام را عميق تر مي كرد البته چنين نيز شد و فدائيان اسلام كه يا از حقيقت مطلع نبودند و يا در زندان ،تلقينات مأموران شهربارني را مي شنيدند ، آنرا مي پذيرفتنند و در نتيجه در روزنامه نبرد ملت ارگان آن جمعيت ، و در سخنرانيهايشان به آيت الله كاشاني و اطرافيانش حمله مي كردند قنات آبادي ،رمز برخي از عكسهاي آيت الله كاشاني در كنار خليل طهماسبي را براي رفع شبهه و در رابطه با همين مسئله مي داند و مي گويد كه ايشان مي خواستند با چنين ترفندهايي ، توطئه هاي دكتر مصدق و شهرباني را باطل نمايند به همين جهت هم از شمس قنات آبادي ، تهيه و تقديم طرح آزادي و عفو طهماسبي به مجلس را طلب مي كند و قنات آبادي نيز به توصيه وي عمل مي كند امضاء كنندگان طرح عفو خليل طهماسبي 27 نفر بوده اند كه عبارتند از شمس قنات آبادي ،نادعلي كريمي حاج سيد جوادي مهندس حسيبي دكترشايگان سيدباقرجلالي انگجي دكتربقايي علي زهري حسين مكي حائري زاده اقبال وكيل پوراخگر ميلاني شاپوري فرزانه معتمد دماوندي ناصر ذوالفقاري دكترسنجابي و نريمان بالاخره طرح مزبور ، همراه با پيشنهاد اصلاحي مهندس رضوي ،به اتفاق آرا به تصويب رسيد و طهماسبي آزاد شد با تصويب اين طرح و توشيح آن توسط شاه خانواده رزم آرا با ارسال نامه اي به شاه اين اقدام اعتراض نمودند و به شاه نوشتند كه درحالي كه مدال جاويد به خانواده رزم آرا داده شده و او را جزو شهداي ارتش محسوب دشته اند بنابراين چگونه است كه وي را مهدورادم شناخته اند درحقيقت افكار عمومي جامعه و به تبع آن شخصيتهاي بزرگي مثل آيت الله كاشاني بعنوان رئيس مجلس و برخي اعضاي جبهه ملي خليل طهماسبي را منجي كشور و رزم آرا را خائن به مملكت معرفي كردند و شاه نيز به ناچار نظر آنها را پذيرفت درعلت توشيح اين مصوبه توسط شاه مطالبي ديگر ذكر گرديده كه در انيجا مجال پرداخت به آنها نمي باشد درمجموع بازتابها و واكنشهاي جامعه نسبت به قتل رزم آرا درسطح حكومت دولت ، مجلس ،رجال سياسي مذهبي و مردم ،شكلهاي مختلفي داشت و بحثها و نظرات بسياري را مطرح ساخت بررسي تحقيقي ژرف مندرجات پرونده فدائيان اسلام و پرونده قتل رزم آرا و گفته ها ونوشته هايي كه در آثار و اسناد مكتوب و غيرمكتوب بر جاي مانده منشأ تحقيقات مفصلي دراين زمينه است كه بايد درجاي ديگري به آن پرداخت ،اما دراين مورد سخنان آيت الله طالقاني در چهاردهم اسفند 1357ش برسر قبردكترمصدق درحالي كه تمام اعضاي جبهه ملي و نهضت آزادي حضور داشتند نيز قابل توجه است وي با صراحت مي گويد كه فدائيان اسلام يك اقدام انقلابي كردند باقتل هژير و وكلاي مردم را به مجلس فرستادند و با اقدام دوم انقلابي ، رزم آرا را كشتند و نفت را ملي كردند برغم چنين صراحتي درگفتار ايشان برخي از نويسندگان تاريخ معاصر كشورمان تلاش دارند تا با طرح مسائل غيرواقعي نقش تشكلهاي اسلامي در تحولات سياسي اجتماعي كشورمان بخصوص نهضت جريان ملي شدن صنعت نفت را ناديده گرفته و يا كمرنگ نمايند ،اما تفحص و تورق اسناد موجود ،جايگاهي ويژه به نقش اين تشكلهاي ديني مي دهد ج بازتابهاي خارجي قتل رزم آرا و ملي شدن صنعت نفت ايران
همزماني دو واقعه مهم دركشورمان ، يكي قتل رزم آرا و ديگري پيروزي نهضت ملي نفت با مصوبه مجلس شوراي ملي موجبات انعكاس وسيع آن در سطح جهاني را فراهم ساخت بيان پاره اي از ديدگاههاي دول وملل جهان نسبت به اين وقايع مهم تاريخ معاصر كشور ، از يك سو اهميت وقوع آن حوادث و از سوي ديگر نقش و تأثير فدائيان اسلام در تحولات سياسي اجتماعي كشور را روشن ميسازد از اينرو به بخش كوچكي از تجليلهاي رسانه هاي خارجي اشاره مي شود آمريكا ، كشورهاي اروپايي ،انگليس و روسيه و ديگر كشورهاي جهان هر يك تحليل و تفسيري خاص از اين وقايع ارائه دادند چنانكه راديو بي بي سي بلافاصه درهمان اولين شب قتل رزم آرا حادثه را حيرت انگيز خواند و بوين وزير خارجه انگليس ،به وزير خارجه ايران تسليت گفت راديو بي بي سي نه تنها نگراني دولت انگليس را هرگز كتمان نكرد ،بلكه در تفسير خود درباره رزم آرا اعلام كرد كه سپهبد رزم آرا ملي كردن شركت نفت را عملي نمي دانست ومعتقد بود كه اين امر به سود ايران نيست و عقيده خود را بدون خوف و هراس اظهار مي داشت درهمين رابطه روزنامه ديلي ميل نيز به تصميم رزم آرا واگذاري امتياز نفت ايران به انگلستان و انعقاد قرارداد نفت با اين كشور اشاره كرده و نوشت كه رزم آرا برسر نفت مي خواست با انگلستان قرارداد جديدي منعقد كند ، اما شكست خورد اين روزنامه اضافه كرد كه مرگ او از اين نظر وحشت انگيز است كه ايران را باز و بي دفاع رها كرد و رفت نگراني انگليس از مرگ رزم آرا بي دليل نبود ، زيرا بلافاصله پس از قتل وي ، بهاي سهام شركت نفت به شدت كاهش يافت و شركتهاي نفتي انگلستان بسيار ضرر كردند چنانكه روزنامه فرانسوي تريبون دوناليون در ارزيابي خود از ترور رزم آرا و تنزل فاحش بهاي سهام شركت نفت و ضرر بريتانيا نوشت كه در نتيجه قتل رزم آرا ، بهاي سهام شركت نفت تنزل كرد ،بطوريكه درياداري انگلستان و اينتليجنت سرويس ، دراثر اين حادثه ميليونها دلار متضرر شده اند ، زيرا سهام شركت نفت يك چهارم از قيمت عادي پايين تر آمده و دولت بريتانيا قسمت اعظم سهام را داراست در واقع آنچه كه انگلستان را متحير و نگران كرد ، مصوبه مجلس شوراي ملي درخصوص ملي شدن صنعت نفت بود كه تصويب آن يك هفته پس از قتل رزم آرا ،براي انگلستان و جهان غيرمنتظره بود ؛بطوري كه اين كشور هرگز نتوانست عصبانيت خود را مكتوم سازد و مفسر راديو لندن در تفسيري شتابزده گفت امروز پارلمان ايران پيشنهاد ملي كردن صنعت نفت را دركشور تصويب كرد اين پيشنهاد توسط عده معدودي از مرتجعين و ثروتمندان و همچنين گروهي ملاهاي متعصب كه در رأس آنها سيدابوالقاسم كاشاني قرار گرفته ، پشتيباني مي شود اصلا معلوم نشد فكر ملي كردن صنعت نفت چطور به خاطرها آمد فقط چند نفر منفي باف كه عده اي از جوانان ساده لوح از آنها پيروي مي كردند ، فرياد مي كردند ،نفت ايران براي ايراني ولي هيچكس نگفت چطور ممكن است كه ايراني نفت خود را اداره كند فقط كساني كه از قبيل رزم آرا مي دانستند اداره كردن نفت بدست ايراني عملي نيست ،با پيشنهاد ملي كردن نفت مخالفت مي كردند آنگونه كه پيداست انگلستان زماني بيدار شده بود كه همين جوانان مذهبي در قالب تشكلهاي ديني چون جمعيت فدائيان تحت رهبري نواب صفوي و با حمايت معنوني روحاني برجسته سياسي مذهبي كشور آيت الله كاشاني و نيروهاي ملي مذهبي چون جبهه ملي به رهبري دكترمصدق توانسته بودند رزم ارا عاملي را كه انگلستان به وي دل بسته بود از ميان بردارند و با پشتياني آيت الله كاشاني رياست وقت مجلس اقليت مجلس و حمايت جبهه ملي نفت ايران را ملي كنند به گواهي تاريخ و با استناد به جاي مانده ، فدائيان اسلام در آفرينش اين پيروزي ، با ازميان برداشتن مانع اصلي ، نقش اساسي و انكار ناپذيري ايفاد كردند كه خشم انگلستان را برانگيخت تعريف و تمجيدهاي بسيار سياستمداران انگلستان ، از نقش فعال رزم آرا در واگذاري امتيازات نفتي كشور به آنها پرده برداشته و ماهيت اين چهره وابسته به انگليس را بيشتر برملا مي سازد سرآنتوني ايدن ، وزيرخارجه و نخست وزير اسبق انگلستان كه در دوران ملي شدن صنعت نفت ، رئيس دولت آن كشور بود ، دركتاب خاطرات خود مي نويسد كه رزم آرا ، ملي گرائي توانا بود و تمام عمر خود را چون يك سرباز بسر برد وي قصد داشت كه سازمان حكومت را از حال تمركز بدر آورد و از راه تصويب قرارداد الحاقي كه با كمپاني نفت منعقد شده بود درآمد بيشتري تحصيل كند با ملي شدن صنعت نفت و لغو قرارداد نفتي ايران و انگليس ، شور وشعف شركتهاي نفتي آمريكايي برانگيخته شد و اميد آنها را براي تصرف و غارت منابع نفتي ايران ، افزايش داد دراين رابطه به گزارش خبرگزاري يونايتدپرس به مجردي كه خبر تصويب لايحه ملي شدن نفت ايران به آمريكا رسيد سرو صداي بزرگي دركشورهاي آمريكايي پديد آورد سخنگوي شركت نفت تگزاس آمريكا گفت كه اگر دولت ايران بهره برداري از منابع نفت خود را به مزايده بگذارد ،كليه شركتهاي نفت آمريكا در مزايده شركت خواهند كرد پس از اين تحولات ، كشور شوروي نيز راه تعريف و تمجيد از رزم آرا را پيش گرفت ؛ چنانكه راديو مسكو با نقل مقاله اي از كراسنايا آرميبا ، ارگان ارتش سرخ ، نظر دولت اين كشور را چنين بيان داشت كه رزم آرا افسر باكفايتي بود چون به هر نقطه ايران سفر كرده و به موقعيت جغرافيايي آن كاملا آشنا بود و اين يكي از خصوصيات افسران هر كشور مترقي است اين مقاله ، از جمله علل توجه دولت شوروري به رزم آرا تمايل وي به واگذاري امتياز نفت شمال، به اين كشور عنوان كرده و اشاره مي كند رزم آرا درنظر نداشت حكومت ديكتاتوري را درايران برقرارسازد و حتي مايل نبود افسران ايراني براي تعليمات نظامي به انگلستان و آمريكا بروند بلكه علاقه داشت كه اين افسران به شوروي اعزام شوند و تعليمات جديد ارتش سرخ را فرا گيرند رزم آرا به بهبود روابط دوستانه و تجاري دوكشور شوروي و ايران علاقه زيادي داشت و مايل بود براي اثبات اين تمايل و علاقه خود، امتياز بهره برداري از نفت شمال را به شوروي بدهد درنيتجه چنين خشم و عصبانيت كشورهاي استعمارگر شرقي و غربي از قتل شخصي كه از نظر مردم ايران خائن به ملت و كشور بود گاهي بيگانگان عاملان اين قتل سياسي را وابسته به يكي از كشورهاي خارجي معرفي كرده و گاهي آنرا نتيجه تصميم رزم آرا به كودتاي نظامي عليه شاه و بدست شاه و دربار و زماني ديگر آنرا مولد اختلاف سياسي انگلستان و آمريكا درايران دانستند روزنامه پراوداي روسي با تحليلي اينچنين از قتل رزم آرا ، فدائيان اسلام را ناچار به پاسخگويي نمود و اين جمعيت طي اطلاعيه اي در پاسخ روزنامه مزبور ، نوشت هوالعزير ، اشتباه يا غرض ورزي يك روزنامه روسي برادران ما را مكدر و عصباني نمود روزنامه پراودا چاپ شووري مي نويسد كه قتل رزم آرا مولد اختلاف سياست انگلستان و آمريكا درايران ميباشد نويسندگان اين روزنامه روسي يا از دنياي خارج شوروي اطلاعي نداشته و بي خبر از عالمند و يا اعمال غرض كرده ، حقايق را كتمان مي كنند قتل رزم آرا مولد غيرت ديني و ايمان راسخ خليل طهماسبي و علاقه او به استقلال كشور اسلامي ايران و نجات ملت مسلمان از دست اجانب بوده ارتباطي با هيچ سياست چپ و راستي نداشته است تنها به فرمان اسلام وظيفه دفاعي انجام داده است به ياري خداي توانا فدائيان اسلام به طور كلي بازتابها و واكنشهاي گسترده داخلي و خارجي در قبال دو مسئله قتل رزم آرا و ملي شدن صنعت نفت ، جملگي حاكي از درجه اهميت اين وقايع تاريخي است كه بدست بازوي اجرايي و عملياتي فدائيان اسلام زمينه هاي شكل گيري آن فراهم آمد د چگونگي ظهور و سقوط كابينه حسين علاء
پس از قتل رزم آرا ، مهمترين مسئله كشور انتخاب نخست وزير بعد از وي بود يكروز بعد از اين واقعه ،عبدالحسين واحدي به نمايندگي از طرف فدائيان اسلام ، به منزل آيت الله كاشاني رفت تا با وي درباره نحوه استفاده از فرصتي كه در فقدان رزم آرا براي ملت ايران فراهم شده بود مذاكره كند آيت الله كاشاني در اين ملاقات باقر كاظمي را براي احراز پست نخست وزيري معرفي كرد ،اما عبدالحسين واحدي اظهار داشت كه اگر بناست كه براي ريسات وزرايي كي از افراد جبهه ملي معرفي شود ، دكترمصدق اولي است آيت الله كاشاني پاسخ داد كه معلوم نيست ايادي بيگانه بگذارند كه دكترمصدق بر روي كار بيايد ،هرچند كه شما با كشتن رزم آرا بزرگترين قدرت را به بيگانگان نشان داديد و شاهرگ انگليس را زده ايد درپي آن از طرف دربار نيز نمايندگاني براي جويا شدن نظر نواب صفوي به حضور وي رفتند بهبودي به همراه فريدوني ، مديركل وزارت كشور و از آشنايان نواب ، اين مأموريت را به عهده گرفتند نواب ، درآن ديدار سيد محمود نريمان را براي نخست وزيري معرفي كرد و سه روز براي معرفي افراد كابينه دولت مهلت خواست دراين فاصله ، مذاكراتي بين شاه و دربار با جبهه ملي انجام گرفت و بر سر نخست وزيري حسين علاءبه توافق رسيدند برخلاف معمول، در روز رأي گيري مجلس ،از نمايندگان رأي اعماد به نخست وزيري وي خواسته نشد ؛ بلكه در جلسه خصوصي مجلس ،رأي موافق يا مخالف نسبت به نظر شاه استفسار گرديد و بدين ترتيب در 18 اسفند 1329 ش ، حسين علاء به نخست وزيري رسيد گرچه اين شيوه رأي گيري ، بعدها مورد اعتراض عده اي از جمله سيد محمود نريمان ، نماينده مجلس شوراي ملي و عضو جبهه ملي قرارگرفت نواب معتقد بود كه كابينةائتلافي ، بين دربار و جبهه ملي است و قرباني اين توافق فدائيان اسلام هستند چنين ديدگاهي از سوي فدائيان اسلام و بعلاوه عدم به اجرا گذاردن طرح ملي شدن صنعت نفت توسط حسين علاءبرخورد شديد آنها را با وي به دنبال داشت نواب با ارسال دست نوشته اي صريحاخواستار بركناري او شد وي در نامه اش نوشت هوالغزير ، حسين علاء زمامداري ملت مسلمان ايران درخور صلاحيت تو و امثال تو و حكومت غاصب كنوني نيست ، فورا بركناري خود را اعلام كن به ياري خداي توانا ،سيدمجتبي نواب صفوي4 جمادي الثاني 1370 هـ ق 22 اسفند ماه 1329 ش مخالفت صريح فدائيان اسلام با توافق جبهه ملي و دربار مبني بر روي كار آوردن حكومتي كه بتواند هم سلطنت را حفظ كند و هم نيروهاي مردمي را راضي نمايد،به رودررويي اين جمعيت با آن ائتلاف انجاميد هنوز چند صباحي از اقدام آنها در حذف يكي از ايادي استعمار از صحنه سياسي كشور نگذشته بود كه بازداشت اعضاي فدائيان اسلام توسط گماشتگان دولت علاء آغاز شد بزودي مخفي گاههاي اين جمعيت كه حتي نيروهاي امنيتي رزم ارا نتوانستند به آنها دست يابند ، يكي پس از ديگري لو رفت و گروه گروه اعضاي جمعيت بازداشت و روانه زندان شدند تا آنجا كه در 29 اسفند 1329 ش ، تعداد پنجاه تا شصت نفر آنان در بند رژيم بودند دراول فروردين 1330 ش ، نيز سيد عبدالحسين واحدي ، سيد هاشم حسيني و كرباسچيان دستگير و بازداشت شدند درجريان بازرسي بدني سيد عبدالحسين واحدي نقشه منزل سرلشگر حجازي فرماندار نظامي تهران و رئيس شهرباني وقت به همراه اسامي 106 نفر از اعضاي فدائيان اسلام كه مأموريت پخش و توزيع كتاب رهنماي حقايق با برنامه حكومت اسلامي نواب صفوي را بر عهده داشتند ، بدست مأمورين افتاد اين امر بهانه اي شد تا روزنامه ها بنويسند كه توطئه قتل سرلشگر حجازي كشف شده و سپس به بازداشت اسامي كشف شده مبادرت ورزند بزودي سيدمحمد واحدي نيز دستگير شد و به همراه سيد عبدالحسين واحدي ،سيد هاشم حسيني و كرباسچيان ، به سلولهاي انفرادي منتقل شدند سيدمحمد واحدي برغم سخت ترين شكنجه ها و تحمل يك ماه ونيم حبس انفرادي ، محل اختقاي نواب را فاش نكرد درپي آن سيدمحمد واحدي نيز دستگير شد و به همراه سيد عبدالحسين واحدي،سيد هاشم حسيني و كرباسچيان به سلولهاي انفرادي منتقل شدند سيدمحمد واحدي برغم سخت ترين شكنجه ها و تحميل يك ماه و نيم حبس انفرادي ، محل اختفاي نواب را فاش نكرد درپي آن سركوب ، پرونده بازداشت شدگان به دادسراي نظامي ارسال شد و دادستان نظامي مقدمات تشكيل دادگاه را آماده كرد جلسات دادگاه محاكمه سيد عبدالحسين واحدي و همراهانش به اتهام توطئه براي قتل سرلشگر حجازي ، خيلي محرمانه و سري در شعبه 2 دادگاه جنحه نظامي تشكيل گرديد دراين دادگاه وكالت سيدعبدالحسين واحدي برعهده سرهنگ اخگر و سيدمهدي رضوي و وكالت ديگر متهمين توسط سلمان انوشيرواني ، مدير روزنامه سحر، انجام گرفت قضاوت دادگاه برعهده سرهنگ هشترودي و نماينده دادستاني نظامي نيز سرهنگ ملك آرا بود عبدالحسين واحدي دادگاه را هرگز به رسميت نشناخت و ارزشي براي آن قائل نشد ؛ اما بالاخره دادگاه وي و ديگر متهمين را به ترتيب به دو سال و نيم و يك سال و نيم حبس محكوم كرد در نتيجه ملاقاتهاي آيت الله كاشاني و نواب صفوي با توافق و قول مساعدت آيت الله كاشاني و تلاش وي حكومت نظامي ملغي شد از اينرو پرونده فدائيان اسلام نيز از دادگاه نظامي به دادگستري احاله شد دادگستري حكم دادگاه نظامي را لغو و تنها وجه الكفاله اي براي آزادي آنان طلب كرد ليكن با صدور حكمي از دادگاه مخصوص وزارت كشور،از آزاديشان ممانعت بعمل آمد و در پي آن كميسيون تشديد مجازات هريك را به سه سال تبعيد محكوم نمود سيد عبدالحسين واحدي مي گويد كه در نوروز 1330 ش ، كه مادر زندان بوديم مصطفي كاشاني ، پسر ارشد آيت الله كاشاني به زندان آمد و تمام زندانيهايي را كه از طرفداران جبهه ملي و درارتباط با آيت الله كاشاني بودند آزاد كرد ،اما زندانيان فدائيان اسلام همچنان در بازداشت ماندند اين مسئله موجبات ايجاد اولين جرقه هاي بدبيني فدائيان اسلام نسبت به آيت الله كاشاني را فراهم آورد سرانجام با تصويب قاطع طرح نه ماده اي مربوط به اجراي قانون ملي شدن صنعت نفت مبني بر خلع يد از شركت نفت جنوب ،در كميسيون نفت مجلس شوراي ملي حسين علاء خود را در مقابل عمل انجام شده كميسيون نفت مجلس ديد و راه واگذاري مجدد منابع نفتي كشور به انگليس را مسدود يافت وي متعاقبادر ارديبهشت 1330 ش،مجبور به استعفا شد حسين علاء در توجيه استعفايش گفته بود كه نخست وزيري كه به دستور جلسات مجلس هيچ كنترلي نداشته باشد دليلي ندارد كه برسر كار بماند به نظر بسياري ازكارشناسان مخالفت صريح فدائيان اسلام ونامه شديداللحن نواب صفوي ، نقش مهمي در عدم موفقيت علا،در اجراي اهداف ضد مليش داشت ، بويژه آنكه رجال مملكتي كه به تازگي شاهد قتل رزم آرا ،نخست وزير مقتدر شاه ، توسط فدائيان اسلام بودند ،اين بار تهديد آنها را درجهت بركناري عالءاز مقام نخست وزيري جدي تلقي كردند و به همين علل كابينه وي طبق خواست نواب و ديگر مخالفانش تقريباپس از دو ماه سقوط كرد با بركناري دولت علاءزمينه لازم براي تشكيل دولت دكتر مصدق و روي كار آمدن جبهه ملي فراهم شد با وجود نقش فدائيان اسلام درايجاد شرايط تشكيل چنين دولتي و تسلط جبهه ملي بركشور ،تنگناها ومشكلات عديده اي براي جمعيت پيش آمد كه اين جريانات در صفحات آينده مورد بررسي قرار خواهند گرفت هـ سرآغاز ايجاد شكاف بين فدائيان اسلام ، با دكترمصدق و جبهه ملي
با بركناري حسين علاء از نخست وزيري،زمزمه هايي به گوش رسيد كه سيد ضياءالدين طباطبايي نامزد بعدي شاه براي نخست وزيري است او در واقع برگزيده دولت انگلستان بود اما روز هفتم ارديبهشت جمال امامي رهبر اكثريت و يك از حاميان انگليس درمجلس ،پيشنهاد نخست وزيري مصدق را در مجلس مطرح ساخت جمال امامي تصور نمي كرد كه دكتر مصدق پست نخست وزيري را بپذيرد و نظر وي هم احراز از اين پست توسط مصدق نبود امامي در مجلس شكوه كرد كه مصدق كار مجلس را به تعطيلي كشانده است ،تنها انتقاد مي كند و هيچ طرح سازنده اي ندارد ،اگر مي خواهد تصميم مجلس و سياست نفتي آن را عملي سازد، خودش بايد نخست وزير شود اين پيشنهاد در ميان شگفتي همگان ، توسط مصدق پذيرفته شد و بدين ترتيب در 11 ارديبهشت 1330 ش ،با اكثريت آراي مجلس ،مصدق به نخست وزيري رسيد و يك روز بعد كابينه خود را به مجلس معرفي كرد درآغاز انتظار مي رفت كه دكتر مصدق اعضاي كابينه خود را از ميان عناصر خوشنام صالح و فعال درداخل و خارج جبهه ملي انتخاب كند درحاليكه وي بنا به رويه سياسي خودگويا بمنظور جلب رضايت شاه و دربار ، از شخصيتهاي مشهور هيأت حاكمه كه مدتها قدرت در انحصار آنها بود استفاده كرد و حتي وزارتخانه هاي دارائي ،جنگ و ساير پستهاي حساس را به كساني واگذار كرد كه در كابينه نخست وزيران سابق نيز عضويت داستند و مصدق پيش از رسيدن به نخست وزيري ، با مواضع سياسي آنان مخالف بود در حقيقت هيئت وزيران مصدق ، به جز كريم سنجابي ، متشكل از چنين كابينه اي بدون درنظر گرفته خواسته هاي اعضاي جبهه ملي ،نخستين روزنامه هاي شكاف را در ميان اعضاي مؤسس آن جبهه ايجاد كرد ،بويژه آنكه مصدق بسياري از اعضاي خانواده فاميل خود را نيز در پستهاي حساس مملكتي گمارده بود عبدالقدير آزاد كه از اعضاي جبهه ملي و مخالف تركيب هيئت دولت مصدق بود؛ با كناره گيري از اين جبهه اظهار داشت كه دكتر مصدق در انتخاب وزيران كابينه خود به طبقه نوكرهاي انگليس متوسل شده است تا موضوع خلع يد از شركت نفت را به نفع انگليسيها تمام كند آيت الله كاشاني نيز با صدور اعلاميه اي خود را از مداخله در طرز تشكيل اين دولت مبري دانست همچنين آشتياني زاده يكي ديگر از نمايندگان مجلس ، درجلسه 12 ارديبهشت 1330 ش ، در مخالفت با كابينه دكتر مصدق چنين گفت كه من با دكتر مصدق موافقم ولي با اين وزراي فراماسون وقزاق حاضر در كابينه او مخالفم ما از دكتر مصدق انتظار نداشتيم وزير فراماسون و قزاق به كابينه بياورد وي همچنين اظهار كرد من با وزير كشوري كه نظامي باشد ، مخالفم ، با ديكتاتوري مخالفم مرا خفه كرديد ، نبايد رفاقي تقي زاده در كابينه باشند چنين تركيبي از هيئت وزيران در كابينه دكترمصدق و اعتماد وي به سازش با شاه و عدم اعتقادش به مبارزه مكتبي به شكل اسلامي ، موجب ايجاد شكاف ميان وي و نواب صفوي شد ، اختلاف تا آنجا پيش رفت كه دكتر مصدق معتقد به توافق با شاه جهت ادامه ملي شدن نفت بود ، ولي نواب صفوي معتقد به برپايي حكومت اسلامي بود بارها نواب پيش از اين ، اذعان كرده بود كه اختلافات آنها با حكومت برسر نوع حكومت نيست ، بلكه مشكل اصلي افرادي هستند كه با عنوان سلطنت مشروطه حكومت مي كنند نواب مكرر بر نقش سازنده افراد صالح در حكومت تأكيد كرده بود اما دكتر مصدق در كابينه خود همان وزراي كابينه سابق را قرار داده بود كه اين مسئله براي نواب قابل پذيرش نبود و مي گفت ، با اين تفاله هاي گذشته نمي توان كنار آمد و بايد اشخاص صالحي بر مصدر حكومت قرار گيرند فدائيان اسلام كه درسيرتحولات و جريانات نهضت ملي نفت همواره با جبهه ملي همراه بودند از دولت مصدق مي خواستند بدون تعلل در برپايي حكومت اسلامي احكام و قوانين اسلام را به اجرا درآورد از اينرو نواب با گلايه عنوان كرد كه مادر ملاقاتهايي كه در دوران مبارزه با مصدق داشتيم همواره قيد كرديم كه نفت جزيي از اعلام حاكميت اسلامي است گرچه نفت بايستي ملي مي شد ،اما وعده دادند كه در تحت حكومت اسلامي چنان امري تحقق يابد از جمله عوامل ديگري كه به گسترش اختلافات ميان نواب و مصدق دامن زد ،بايد به دخالت مسقيم استعمار و استبداد داخلي شااره كرد عوامل استعمار از همين اعتقاد فدائيان اسلام بهره جستند و به آنها گفتند شما بوديد كه اين نهضت را به پيش برديد ، مصدق بي دين است يا به دين توجهي ندارد و لذا خواسته هاي شما را محقق نخواهد ساخت از جانب ديگر همانها به مصدق مي گفتند كه فدائيان اسلام جوانان پرشور و تروريست هستند ، بايد از آنها بپرهيزيد درمقابل مصدق به آنها مي گفت كه من نه مدعي حكومت اسلامي هستم و نه مي خواهم براي هميشه حاكم و نخست وزير باشم مجال دهيد تا قضيه نفت را حل كنم و درخواست حكومت اسلامي را براي دولتهاي بعدي بگذاريد اين جريانات در شرايطي اتفاق مي افتاد كه فدائيان اسلام همچنان اصرار داشتندكه چون با فداكاري آنها جبهه ملي به مجلس راه يافت و رزم آرا از صحنه سياسي كشور حذف شد و زمينة ملي شدن نفت و نخست وزيري مصدق فراهم شد پس نبايد نقش و حضور آنان ناديده گرفته شود ايراد ديگر فدائيان اسلام ، اعتراض به سياست خارجي دولت مصدق بود؛ چنانكه نواب به صراحت كامل ، سياست موازنه منفي دكتر مصدق را زير سؤال برد و با آن مخالفت كرد چنين مخالفتي از آنجا نشأت مي گرفت كه دكترمصدق دراجراي سياست موازنه منفي خود، روابط دولت ايران را با آمريكا گسترش داده بود زماني كه اداره همكاري ايران و آمريكا به نام اداره اصل چهار ترومن درايران افتتاح شد ، در 21 خرداد 1332 ميان وزارت كشور دكترمصدق و داره كل همكاريهاي فني ايالات متحده آمريكا ، موافقت نامه اي منعقد شد و به امضاي دكتر غلامحسين صديقي وزيركشور،و آقاي ويليام ش وارن ،رئيس اداره همكاريهاي فني آمريكا در ايران رسيد و به نام موافقتنامه عمومي كشاورزي نامگذاري شد براساس اين موافقتنامه اجرايي كه در 7 تير 1332 ش ، به امضاي طرفين رسيد ، صديقي ، وزيركشور ،احمد زنگنه رئيس سازمان اصل 4 ترومن ، توافق كردند تا مجموع 420 روستاي سراسر كشور را كه درآنها شورا تشكيل مي شود تحت اختيار صندوق مشترك و در حقيقت زيرنفوذ ويليام وارن قرار دهند اين حاتم بخشي ظاهرا به خاطر سه ميليون دلاري بود كه اداره همكاريهاي فني به صندوق مشترك مي ريخت و تحت نظر ويليام وارن به مصرف مي رسيد درحقيقت ،اين قراردادها چيزي جز سرپوش نهادن بر نفوذ سياسي نظامي و اطلاعاتي آمريكا درايران نبود ،چنانكه تحت پوشش همين قراردادها امكان رخنه جاسوسان اطلاعاتي سازمان سيا درشهرها و روستاهاي كشورمان فراهم شد و به جاي پاي آمريكا درايران را محكم كرد از اين رو در همان زمان روزنامه شاهد ، اداره اصل 4 ترومن را بعنوان لانه جاسوسي آمريكا درايران توصيف كرد نواب صفوي با چنين بينشي از آينده روابط ، مخالفت صريح خود را با انعقاد قرارداد اقتصادي و كشاورزي ميان دولتين ايران و آمريكا ابراز كرد وي در روزنامه منشور برادري، ارگان فدائيان اسلام ، نوشت كه شعار ملت مسلمان ايران از آغاز مبارزه با اجانب نه روس ، نه انگليس و نه آمريكابوده است نه آنكه انگليس را بيرون كنند و به جايش آمريكاي تازه نفس را وارد كنند نه اينكه استعمارگر خسته اي رانده شود و يك ستمگر نيرومندتر و قوي تر ،پر و بال عفريت استعمارش برآسمان ايران گشوده شود درحالي كه فدائيان اسلام علنابه مخالفت برخاسته بودند ،دكتر مصدق طي پيامي به مناسبت برگزيده شدن ترومن به رياست جمهوري آمريكا ،نوشت كه بين ملتين ايران و آمريكا همواره روابط دوستانه برقرار بوده و ملت بزرگ و ارجمند آمريكا ،از طرفداران جدي آزادي و حاكميت ملل شناخته شده است سپس با چنين تمجيدي از ملت آمريكا ، تقاضاي مساعدت و ياري از آن كشور كرد اختلاف نواب صفوي با دكترمصدق در مسئله سياست خارجي كشور ، ريشه اي عميق داشت نواب بر حفظ كيان و استقلال كشورمان تأكيد مي كرد و جايگزيني يك استعمارگر به جاي استعمارگر ديگري را شديدا نكوهش مي كرد وي درباره اين اعتقاد خود،اينگونه استدلال مي كرد آيا هيچ عاقلي قبول دارد كه كشور آمريكا كه هر روز به خاطر تسلط بيشترش به دنيا در كره و دهها مكان ديگر خونريزي مي كند ، بيايد و براي حفظ حيات و استقلال ما به ايران كمك كند يك نظريه تاريخ قرن گذشته به خوبي ثابت مي كند كه آمريكائيها و استعمارگر تازه نفس چه نقشه شومي و چه توطئه خطرناكي براي بلعيدن ايران كشيده است و آن موقع است كه بايستي سالها زحمت كشيد ، سالها خون دل خورد ، سالها از خودگذشتگي كرد ،تا بتوان ريشه دخالت آنها و استعمارشان را از بين برد به نظر نواب ، بازگذاشت دست آمريكائيها درتمام شئون ايران اسلامي و حفظ و نگهداري كارمندان ادارات آمريكايي درحقيقت ميدان تبليغات شوم اجنبي ديگري را وسيع نموده و عده اي بي خبر و جاهل نيز به گمان اينكه بايد براي نجات از چنگال يك اجنبي به دامان بيگانه ديگري پناهنده شد ،به آغوش روسيه شتافته و راه نفوذ آن دشمن ديگر را باز مي كنند نواب با اعتقاد به نيروي مردمي مي گويد كه اگر چنانچه دكتر مصدق با نيروي عظيم مردمي كه در پشت سر خودداشت ،فهميده بود كه اين مردم و اين توده هاي ايثارگر و از خود گذشته ، اسلام و اجراي احكام آن را مي خواهند و اين مردم با ديدن چهره روحاني ايت الله كاشاني و شنيدن شارهاي كوبنده الله اكبر فدائيان اسلام پاي در ميدان ايثار و مبارزه نهاده اند يا رهبري نهضت را قبول نمي كرد و يا خود را هضم در اسلام نموده و پاسخگوي خواسته هاي اين مردم مي شد و يا اقلاهمانگونه كه قبل از دست يابي به قدرت نفاق به خرج داده و خود را يار و همفكر روحانيون نهضت و فدائيان اسلام قلمداد مي كرد تا آخر نيز به همان شيوه باقي مي ماند آنچه گفته شد بخشي از نگرشهاي نواب صفوي و فدائيان اسلام ،درباره حكومت مصدق و اختلاف با آن بود كه در سخنرانيها و نوشته ها ومقالات خود براجراي آن پافشاري مي كردند ، ليكن درمقابل اين حساسيتهاي ديني ،دولت و كابينه مصدق هرگز از قويترين اهرم جامعه يعني دين، به نفع آرمانهاي ملي و اجتماعي مردم بهره برداري نكرد و نه تنها به اعتقادات توده هاي مسلمان جامعه توجهي نشد ، بلكه همواره فقط بر مسائل ملي واقتصادي كشور تكيه شد كه آن هم نتيجه مطلوبي به بار نياورد اين بي توجهي ها به نظرات مخالفان اسلامگراي دولت ملي ،تيرگي روابط دكترمصدق و فدائيان اسلام كه روزي با جبهه ملي و آيت الله كاشاني دريك جبهه و در راه مصالح ملي كشور بودند را به دنبال داشت پس از آن زمينه اي فراهم شد كه دربار در پناه حكومت دكتر مصدق و در اوايل سال 1330 ش ،يعني يك ماه پس از تشكيل حكومت دكترمصدق،به بازداشت گسترده فدائيان اسلام مبادرت ورزيد ؛ سپهر ذبيح كه درسالهاي 32-1330 ش ، سردبير روزنامه باختر امروز و همكار دكتر فاطمي بوده است ، دركتاب ايران در دوران مصدق مي نويسد مصدق پس از جلوگيري از فعاليت فدائيان اسلام كه خطر بزرگي براي كابينه وي و نظم عمومي دركشور بودند ، به قانون ملي كردن نفت پرداخت نواب صفوي به ناچار از اينكه تمام تلاشهاي مكتبي آنها در لواي حكومت مصدق و در زير چترملي گرائي قومي و با درخواست دربار از بين رفته بود در بيستم ارديبهشت 1330 ش،مصدق و يارانش را به محاكمه اخلاقي فرا خواند تا مليت درباره بروز اختلافات داوري نمايد وي كه در اين هنگام بيش از پيش به توافق دربار با جبهه ملي و مصدق واقف شده بود براي نجات قربانيان اين توافق يعني فدائيان اسلام بعنوان بازوان اجرايي نهضت ملي نفت ايران تلاش مي كرد و نخستين جرقه هاي اختلاف ميان فدائيان اسلام و آيت الله كاشانيعلاوه بر ايجاد شكاف ميان فدائيان اسلام و جبهه ملي بعنوان شاخه ملي نهضت نفت ، مسائلي پديد آمد كه موجب شد ميان فدائيان اسلام و آيت الله كاشاني نيز اختلافاتي به وجود آيد اين اختلافات بر روند پيروزي نهضت ملي نفت ، تأثير منفي داشت نواب صفوي پس از نااميدي از دكتر مصدق ، بمنظور اجراي احكام اسلامي به سراغ آيت الله كاشاني رفت و با ايشان مذاكره كرد نواب در مصاحبه اي با مجله هاي ترقي و فجر درباره گفتگوهايش با آيت الله كاشاني گفت يك وقت كاشاني براي ملاقات مي آمد در منزل رفيعي ،به او گفتم ، من روزي شما را نايب امام زمان مي دانستم ولي مدتي است شما از هدفهاي فدائيان اسلام طرفداري نمي كنيد مخصوصا آن شب تأكيد كردم كه بايد به هر نحو است احكام اسلام اجرا شود و اگر شما مايل باشيد ،اقليت غلط مي كند كه از اسلام مدافعه كند ولي كاشاني با اين حرفها تغيير رويه نداد يكبار ديگر نيز نامه اي از نواب صفوي توسط دو تن از اعضاي جمعيت به نامهاي لواساني و شيخ محمد رضا نيكنام ، براي ايت الله كاشاني برده شد نواب دربخش از پيغام خود به ايشان نوشته بود كه مگر پيش از پيروزي نهضت نفت ، يكي از شكاياتتان اين نبود كه دركشور ما عرق فروشيها بيشتر از دكان نانوايي است و مگر ما و شما مردم را به قيام عليه دولت تحريك نمي كرديم ؟ پس چه شد حالا كه حكومت را در دست گرفتيد ، هيچ دراين فكرها نيستيد ؟ لواساني مي گويد كه آيت الله كاشاني در جواب ما گفت برويد بي سوادها ، شما نمي فهميد ، ما بايد اول مسئله نفت را تمام كنيم ، بعد به اين اصول ديني برسيم آيت الله كاشاني در پاسخ به درخواست هاي فدائيان اسلام مي گفت كه نواب صفوي سيدي جوان است و تندي مي كند ما درگير ملي شدن صنعت نفت بوديم كه ايشان پا را توي يك كفش كرد كه همه احكام اسلام بايد اجرا شود ما هم مي گفتيم اجازه بدهيد دست انگليس كاملاقطع شود ، بعد كم كم اقدام مي كنيم ولي او از ما رنجيد ،گويا كه ما قصد نداريم احكام اسلام را اجرا كنيم همانطور كه گفته شد نواب به شدت از رواج فساد و فحشاءدر جامعه ، ابراز نگراني مي كرد و پافشاريش د ربرچيدن اين بساط و بي توجهي دولت مصدق و اولويت ندادن آيت الله كاشاني برانجام آن ،برنگراني وي مي افزود و حساسيتش به مسئله اختلافات را دوچندان مي كرد ؛ آيت الله كاشاني دراين باره مي گويد يك روز نواب صفوي با ناراحتي پيش من آمد و گفت كه دركشور اسلامي ،جوانها ماتيك مي زنند و آرايش مي كنند و سركلاس دخترها مي روند و شما چرا جلوگيري نمي كنيد ؟ به نواب گفتم به اندازه كافي آموزگار زن نداريم و او با بيشتر رنجيد كه پس شما به اين كار راضي هستيد؟ هرچه گفتم مسئله اصلي فعلاقضيه نفت است ولي او از همان آغاز فقط مي گفت احكام اسلام گفته شده است كه فدائيان اسلام درآغاز نخست وزيري مصدق ، با انتشار اعلاميه اي خواستار تصويب و اجراي چهاراصل دركشور شدند ؛ اين اصول عبارت بودند از اجباري شدن حجاب ، اخراج كارمندان زن از دواير دولتي، ممنوعيت مشروبات الكي و اجباري شدن شركت كاركنان دولت در نماز جماعت زماني كه جمعيت مزبور درخواست طرح و تصويب اين اصول را به آيت الله كاشاني دادند ،وي اين مسائل را براي طرح در مجلس مناسب نديد، بنابراين از طرح آن اجتناب ورزيد فدائيان اسلام نيز ضمن غيراسلامي قلمداد كردن برخورد آيت الله كاشاني ،از ايشان كناره گيري كردند ؛ بطوريكه حتي بيان ديدگاههاي آيت الله كاشاني در مسئله آزادي زنان ، در مصاحبه با مخبر روزنامه خارجي نيز با مخالفت آنان روبرو شد بطور كلي آيت الله كاشاني و نواب صفوي داراي دو طرز فكر مختلف در تاكتيكهاي مبارزاتي بودند ، آيت الله كاشاني شخصيتي مجتهد ، سياستمدار و پارلمانتاريست و عملگرا بود وي در تصميم گيريهاي سياسيش ضمن آينده نگري بسيار با احتياط قدم برمي داشت و شرايط سياسي كشور در تصميم گيريهاي سياستهايش تأثيرداشت ، اما در مقابل نواب صفوي يك آرمانگرا بود و با اعتقادات ديني و آرمانگرايي اسلامي بدنبال نيل سريع به اهداف اسلامگرايانه و انديشه هاي ديني خود بود وي كه خواستار اجراي قوانين اسلامي توسط دولت و رجال سياسي كشور بود ،بدون هيچگونه ملاحظة سياسي اهداف اسلامي تشكيلات خود را دنبال مي كرد اين دو تفكر وانديشه متفاوت قطعانمي توانست آن دو را در مبارزات و تصميم گيريهاي سياسي بطور مداوم همراه و همگام سازد ؛ چنانكه برغم همراهي و ائتلافشان درخصوص مسائلي چون حمايت از مردم فلسطين و غاصب دانستن اسرائيل ، انتخابات مجلس شانزدهم ، نهصت ملي صنعت نفت ، قتل رزم لزوم از ميان برداشتن رجال فاسد حكومت مبارزه با استعمار انگليس و غيره موضوعاتي چون درخواست اجراي سريع احكام و دستورهاي اسلامي پس از روي كار آمدن دولت مصدق و اولويت دادن به مسئله ملي كردن نفت و خلع يد انگليس ، و نيز اعتراض فدائيان اسلام به حضور دكتر بقايي و شمس قنات آبادي در بيت آيت الله كاشاني زنداني شدن فدائيان اسلام و نواب صفوي در دوران حكومت دكترمصدق و نيز مسائلي از اين قبيل مي توانست به جدايي آنان منجر گرددآيت الله كاشاني كه در بسياري از مواضع و تاكتيهاي مبارزاتي از جمله صدور فتواي قتل برخي از رجال پهلوي ،با نواب صفوي همفكر بود ، درشرايطي كه بسياري از علما و مراجع بنا به دلايلي از جمله حفظ وحدت ملي كشور و جلوگيري از تسخير آن توسط كمونيستها و حزب توده ، به برچيني اساس نظام پادشاهي نمي انديشيدند وي هم با احساس خطر كودتاي حزب توده و اشغال كشور توسط كمونيستها ،مصلحت طرفداري از اصلاحاتي اساسي و اسلامي درسطح حكومت ، دولت و رجال سياسي كشور را ترجيح داد به نظر برخي مفسران ، فدائيان اسلام نيز اصلاح طلبان راديكالي بودند كه خواستار اصلاحات حق گرايانه درسطح دولت و حكومت بودند اما استراتژي آنها مبارزه مسلحانه با حكومت پهلوي و رجال درباري بوده است نواب صفوي با انتشار كتاب جامعه و حكومت اسلامي يا رهنماي حقايقو نيز نشر مقالات و اعلاميه هاي شديداللحن عليه سلطنت و حكومت پهلوي ،درنشريه منشور برادري ارگان آن جمعيت ، علناخواستار تغيير حكومت شاه شد و حتي طرح ترور شاه را نيز تهيه كرد كه موفق به اجراي آن نشد با مشاهده چنين آثاري و در نظر داشتن شكل گيري انديشةنواب صفوي در نجف كه استادانش نظير علامه اميني و ايت الله حاج آقا حسين قمي و حتي آيت الله ميلاني و برخي ديگر ،نظريه برچيدن سلطنت پادشاهي را طرح و پيگيري مي كردند ، بايد اعتراف كرد كه وي اهدافي بالاتر از اصلاحات در سطح حكومت را دنبال مي كرده است اما نظريه نيز ديگر برآن است كه اساسا هيچيك از تشكلهاي اسلامي و رهبران مذهبي درآن شرايط سياسي سالهاي 32-1328 ش حتي فكر رسيدن به حكومتي اسلامي نيز نمي كردند ، بنابراين گرچه درپي برپايي حكومتي اسلامي مشابه آنچه كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي توسط حضرت امام خميني ره پايه گذاري شده نبوده اند ،اما طرحي كلي از چنين نظامي را در سر مي پرورانده اند بدون شك بررسي دو طرز تفكر سياسي متفاوت ـ ايت الله كاشاني و نواب صفوي تحقيقي جامع و ژرف مي طلبد ز پيامدهاي بازداشت نواب صفوي و فدائيان اسلام ، توسط دولت دكترمصدق
درشرايطي كه قتل رزم آرا و دكتر زنگنه ، درعرصه سياسي كشور بحران زا شده بود و احساسات ملي مذهبي را نيز شدت بخشيده بود ، هيأت حاكمه و نظاميان همزمان با آغاز دوره نخست وزيري دكتر مصدق، امتيازاتي را به جبهه ملي و نيروهاي دموكراتيك داده بودند و در نتيجه تا حدودي آزادي مطبوعات ميسر شده بود با محدوديت كمتري به فعاليت سياسي پرداختند اما دولت مصدق به جمعيت فدائيان اسلام اجازه ادامه فعاليت نداد و با به خطر انداختن حيات سياسي خود و ايجاد شكاف ميان آيت الله كاشاني و فدائيان اسلام ، ضربه سنگيني را بر پيكره اين جمعيت وارد آورد با برقراري حكومت نظامي فشار بر فدائيان اسلام فزوني يافت ، حتي رفت و آمدهاي بيت آيت الله كاشاني تحت كنترل مأمورين دولتي قرار گرفت دردوره كوتاه حكومت علاء با كشف مخفيگاه فدائيان اسلام ،تعدادي از اعضاي جمعيت بازداشت شده بودند و با وجود آزادي زندانيان سياسي ، اين افراد همچنان در زندان باقي ماندند نواب صفوي با مشاهده اين وضعيت اقدام به انتشار اعلاميه اي درمحكوميت عاملانه بازداشت فدائيان اسلام كرد از آنجا كه نواب برپايي حكومت نظامي و بازداشت هوادارانش را حاصل توافق ايت الله كاشاني با دولت و دربار مي دانست به وي نيز اعتراض كرده بود از اين رو ابوالقاسم رفيعي با توزيع اين اعلاميه موافق نبوده و به نواب نوشت هوالعزيز ، سلام عليكم ، با اينكه حكومت نظامي با صوابديد كاشاني بوده است دولت عليه خود ايشان هم دست بكار شده به جان شما صلاح نيست كه بيش از اين حمله شود انشاالله جز رضاي حق سخني نگويم ضمنا مقاله نبرد ملت اثرات خود را بخشيده است خيال مي كنم اي اعلاميه خوب نباشد و خاصيت آن مقاله را هم ببرد مخلص شما ابوالقاسم رفيعي برغم نامه رفيعي نواب اعلاميه را در سطح وسيعي منتشر كرد متن اعلاميه نواب صفوي چنين استهوالعزيز ، كاشاني و اقليت با دربار ساختند و حكومت نظامي برپاكردند و روزنامه هاي پاكي مثل نبرد ملت راتوقيف نمودند و علماي فداكار اسلام و برادران پاك و مجاهد شما آقاي حاج سيدهاشم حسيني و آقاي آقاسيد عبدالحسين واحدي و اقاي اميرعبدالله كرباسچيان را با بقال مؤمني كه ميزبان آنان بود و چند نفر ميهمان بي گناه ديگرش را در شب جمعه دوم فروردين براي تبريك عيد و تشكر از جانبازيها و مجاهداتشان بوسيله چهار كاميون پاسبان و نظامي و مسلسلهاي سبك به چنگال دشمنان اسلام انداختند خداي بينا شاهد است ،شما هم در قيامت گواه باشيد ، چنانچه مددكار اين صف مقدس خدايي نبود ، جنايتكاران رذل پس از واقعه پانزدهم بهمن تاكنون درمراحل بسيار خطرناكي جل و پوست اقليت ها و مانند آنان را به باد داده بودند تا ما به قيمت جان و هستي خود در راه خدا كوشيديم تا آنجا كه منافع مادي آقايان تأمين مي شد، متنعم بودند و هنگامي كه نوبت به اجراي احكام اسلام طبق كتاب فدائيان اسلام كه مقصود از جانبازيها همه آن بود رسيد ، دستگاه جنايتكاران بناچار تسليم گرديد ، چيزي نمانده بود كه اين توفيق بزرگ شامل آنان و ملت مسلمان ايران گرديده ، سرزمين ما فرزندان اسلام بهشت جهان گردد كه گويا شهوات كاشاني و اقليت با اجراء احكام نوراني اسلام و پيشرفت صفوف مقدس معارف سينه قرآن مخالف بوده ، با اتكا به فداكاريهاي ما فرزندان اسلام دربار پرشهوت و جنايت را تقويت نمودند و باز هم روح پژمرده جنايت و فحشاء را در كالبد يك مشت رذل بي سر و پا زنده كرده به جان ملت مسلمان ايران و ناموس اسلام انداختند و به صورت حكومت نظامي و توقيف روزنامه هاي پاك خدايي و دستگير نمودن عزيزترين فرزندان مجاهد اسلام و تربيت شدگان دلسوخته مدرسه ال محمد ص در نيمه شب جمعه دوم عيد در اوردند و درهاي آتش خشم خدا و آه هاي سوزان فرزندان دلسوخته اسلام را به سوي خدو بازكردند اينك در خاتمه سخن بدين كه حسين ابن علي ع درظهر عاشورا قرائت فرمودند زبان دلسوخته ما مترنم است ان كان دين محمد لم يستقم الا بقتلي فياسيوف خذينياگر دين محمد استوار نمي شود مگر به كشتن ما پس اي شمشيرهاي ظلم جنايتكاران ما را بكشيد تا دين محمد ص استوار گردد بياري خداي توانا فدائيان اسلام ، سيد مجتبي نواب صفويتبصره اي پسر پهلوي و اي علا و اي جنايتكاران به خداي محمد ص قسم چنانچه ميليونها كاشاني ها و مصدقها و اقليتها و انگليسها و آمريكا و روس ها پشتيبان شما و جنايات شما بشوند تا سراسر احكام اسلام را طبق كتاب فدائيان اسلام مو به مو اجراءننموده ، ريشه هاي دشمنان رذل اسلام را از اعماق زمين جنايت قلع و قمع نكنيم ، دست بردار نيستيم به ياري خداي توانا فدائيان اسلام
متعاقب اين اقدام نواب صفوي و به ويژه پس از آنكه وي ، دكتر مصدق و آيت الله كاشاني را به محاكمه اخلاقي فراخواند ،دكتر مصدق در 30 ارديبهشت 1330 ش ، يعني 24 روز بعد از گرفتن رأي اعتماد از مجلس ، جمعيت فدائيان اسلام را متهم كرد كه قصد كشتن وي را دارند درپي اين اتهام و با نظر مساعد مصدق ، مأمورين شهرباني نواب صفوي و جمعي ديگر از اعضاي جمعيت را بازداشت و روانه زندان كردنداين واقعه سرآغاز يك دوره مبارزات سخت فدائيان اسلام با دولت ملي شد مبارزاتي كه تمامي طول حكومت مصدق را در برگرفت و سرمنشأ بسياري از حوادث و اتفاقات دراين دوره از حيات سياسي كشور شد تاكنون محققين و مورخين كمتر به تحقيق و تفحص و ريشه يابي قضاياي اين دوره و انعكاس حقايق تاريخي آن نموده اند اكنون اين پژوهش برآن است كه با اتكار به اسناد بجاي مانده از شهرباني ، دادگستري و اداره زندانها كه در آرشيوهاي اسناد كشور موجود است ، درحد توان به توصيف واقعه بپردازد با شكل گيري دولت مصدق، حكومت نظامي برپا شد و درپي آن بازداشتهاي گسترده اي درسطح نيروهاي مذهبي نهضت ملي آغاز شد طبق گزارش شهرباني در مورخ 7/1/30 منزل آيت الله كاشاني نيز تحت نظارت مأمورين حكومت نظامي قرار گرفت و رفت و آمد اشخاص زيرنظر آنان صورت گرفت به گونه اي كه ضمن ممانعت از ورود مردم به منزل آيت الله كاشاني ، به آنها گفته مي شد كه وي به قم سفركرده است با شدت يافتن عمليات تجسسي مأمورين شهرباني ،رهبران و اعضاي جمعيت اقدام به فعاليت و مبارزه زيرزميني كردند گزارشهاي بسياري حاكي از عمليات تجسسي مأمورين شهرباني است درگزارشي از شهرباني آمده است درمسجد سپهسالار كه محل دانشكده معقول و منقول است ، عده اي از فدائيان اسلام جزو شاگردان آنجا مي باشند مركز تجمع جوانان فدائيان اسلام در بازار چهارسوق بزرگ مي باشد گستردگي عمليات تجسس و بازداشت فدائيان اسلام به حدي بود كه يكي از مأمورين گزارش كرده بود كه عده فدائيان اسلام زياد بوده و دستگيري همةآنها ايجاد هياهوي عجيبي خواهد كرد مگر با طرز صحيح و عاقلانه اي كه منوط به نظر اولياي امور است بدنبال چنين عمليات تجسسي گسترده اي از سوي دولت زندانهاي دولت مصدق به سرعت پر از اعضاي اين جمعيت شد دريكي از گزارشهاي شهرباني اسامي 25 نفر از بازداشت شدگان چنين اعلام شده است گزارش سياهه اسامي اشخاصي كه اخيرااز طرف ادارات آگاهي و كارآگاهي دستگير، به موجب ماده 5 حكومت نظامي بازداشت شده اند 1- سيدعبدالحسين وادحي فرزند سيد محمد رضا 2- ميرهاشم حسيني 3- اميرعبدالله كرباسچيان 4- حسن بقال باباعلي 5- محمد نوري فرزند رستم 6- ابوالقاسم فرزند رستم 7- عباس علايي 8- آقاي اكبري 9- رضا قدوسي 10- سيدحسين كمالي 11- محمد باقر حجرالاسود 12- نايب اشتياق 13- احمد ديبايي ايراني فرزند ابوالقاسم معروف به عشقي 14- اصغر كفاش 15- ذوالفقاري 16- رضا طريقت 17- ميرمحمد واحدي برادر سيدعبدالحسين واحدي 18- قدير نوايي 19- دكترنصيري 20- سيدمحسن صنايع 21- احمد لباف 22- ابوالقاسم كازروني 23- سيدمصطفي مدني 24- مهدي صداقت 25- محمد جواد مظفريان متعاقب دستگيري اعضاي جمعيت ، رسانه هاي گروهي هم مبادرت به پخش تهمت و افترا به نواب صفوي كردند و طبق خواست امپرياليزم آمريكا كه آنروزها با تصويب اداره اصل 4 ترومن ،از جانب دكتر مصدق و ورود اورل هريمن ، درايران پايگاه داشتند و همزمان با نظر موافق دربار در 13 خرداد 1330 ، نواب صفوي نيز توسط مأمورين آگاهي بازداشت و روانه زندان شد نواب به هنگام دستگيري اعلام كرد حكومت ايران بايد توسط خليفه مسلمين اداره شود دستگيري وي به استناد پرونده اي صورت گرفته بود كه چند سال قبل از آن وي را عامل تشويق و ترغيب مردم درجمله به مشروب فروشي درشهر ساري دانسته و مدعي بودند كه پرونده امر در مراجع قضايي مفتوح و اينك زمان تعقيب آن رسيده است فرزادنيا ، دادستان شهرستان ساري ،حكم بازداشت وي را چنين اعلام كرد سيدمجتبي نواب صفوي فرزند جواد ،ساله داراي عيال بدون اولاد ساكن تهران ، خيابان اميريه كوچه اسلحه دارباشي منزل نواب صفوي به موجب دادنامه شماره 243-28/7/27 دادگاه جنحه ساري كه بشرح گزارش مأمورين كلانتري تهران مشاراليه از ديدار آن استنكاف نموده به گناه ورود به عنف به دبيرستان ايران دخت به دو سال حبس تأديبي و پنج هزار ريال غرامت نقدي غيابا محكوم گرديده 25/3/30با دستگيري نواب اعضاي جمعيت در 15 خرداد 1330 با انتشار اعلاميه اي صريحا اعلام كردند كه چنانچه يك مو از سر نواب صفوي كم شود تعداد ديگري از رجال حكومتي كشته خواهند شد بدين ترتيب فصل جديدي از تقابل فدائيان اسلام با دولت مصدق گشوده شد چنين شكافهايي در صفوف مؤثرين نهضت ملي بود كه ناكاميهاي دولت مصدق را به دنبال آورد اين اقدام دولت ملي تمام راههاي نزديكي فدائيان اسلام با دولت مصدق را مسدود ساخت فدائيان اسلام با صدور اعلاميه اي دراين خصوص نوشتند هوالعزيز ، نام رهبر ما با خون ما آميخته است با دستگيري رهبر محبوب فدائيان اسلام حكومت غاصب اسلام به حيات خود خاتمه مي دهد اي مسلمانان غيور به خدا قسم كه اين فرزند حسين بن علي ع شب و روز آرام نداشت مانند اجداد گرامش دست از اين دنيا و آقايي و رياست برداشته براي تجديد عظمت قرآن از هيچگونه فداكاري مضايقه نمي كرد عجبا با اينكه فداكاريهاي اين دسته را ديده اند و مي دانند يگانه آرزوي آنها كشته شدن در راه حق است شما را به خدا اي مسلمانان به خود آييد و كشته شدن را براين زندگي ذلت آور ترجيح دهيد و حاضر نشويد بيش از اين ، اين حكومت غاصب به مال و جان و ناموس شما خيانت كند خبردستگيري نواب صفوي در برخي از كشورهاي لائيك و استعمارگر با خوشنودي مواجه گرديد چنانكه درنامه وزيرامور خارجه به شهرباني كل كشور از قول سركنسولگري شاهنشاهي ايران در استامبول گزارش شده است كه خبر دستگيري نواب درآنجا اثر مطلوبي بخشيده و جرايد محل ، خبر مزبور را با خشنودي منتشر كرده اند و از آن ابراز رضايت نموده اند نواب صفوي با ورود به زندان با دو مسئله مهم روبرو شد نخست مشاهده وضعيت نابسامان زندانيان سياسي اين جمعيت در زندانهاي انفرادي و مرطوب و ديگري مسئله هدايت عمليات زيرزمني و مخفيانه اعضاي جمعيت درخارج زندان اقدامات نواب درداخل زندان بدان صورت بود كه وي پس از مشاهده وضعيت نامناسب زندانيان در سلولهاي انفرادي و ملاحظة شرايط نامساعد و غيرانساني ، اقدام به نامه نگاري به مسئولين زندان و برخي مسئولين اجرايي و قضايي كشور كرد تا نسبت به جابجايي بعضي از زندانيان دستورهاي لازم را صادر كنند از آنجا كه اين نامه ها نشانگر جسارت و شجاعت و شخصيت نواب حتي در بند رژيم مي باشد به ذكر برخي از آنها اكتفا مي شود هوالعزيز ،رمضان المبارك 1370 ه ق 22 خرداد ماه 1330 هـ ش آقاي رئيس زندان لازم است معجلا به اطلاع وزيركشور و دادستان كل كشور و دادستان تهران برسانيد كه هرچه زودتر بلكه در ظرف يك ساعت خود را در زندان به من برسانند و تأخير نكنند كه مسئول خطر بزرگي نسبت به خانه مسلمانان يا ايران خواهند بود به ياري خداي توانا سيدمجتبي نواب صفوياما مسئولين به ديدار نواب در زندان نرفتند و ، وي در نامه ديگري به آنان نوشت هوالعزير شنبه 25 خرداد ماه 1330 هـ ش 11 ماه رمضان المبارك 1370 هـ ق آقاي وزيركشور و دادستان كل كشور و دادستان تهران من به شما ابلاغ كردم كه خود را سريعابه من برسانيد كه مسئول خطر بزرگي نسبت به خانه مسلمانان يا ايران هستيد البته شما به خانه مسلمانان يا ايران ، علاقه اي نداريد و دخالتتان در امور ملت مسلمان ايران مثل مداخلات ديگران غاصبانه است ،اما اين مسئوليت شوخي نبوده و نيست من آرزوي ديدار جمال نازيباي شما را ندارم تأخير شما دراين وظيفه گناه اين مسئوليت را شديدتر مي كند به ياري خداي توانا سيدمجتبي نواب صفويدراين هنگام محمد واحدي بيش از دو ماه درسلول انفرادي نگهداري شده بود و درشرايط روحي سختي بسر مي برد نواب صفوي تلاش زيادي براي خارج كردن وي از زندان انفرادي بعمل آورد چنانكه طي ارسال نامه اي به سرتيپ نخعي نوشت يكشنبه 10 شهريور 1330 هـ ش هوالعزيز ، آقاي سرتيپ نخعي به خود باختگان مست حكومت دو روزه دنيا بگوئيد كه گويا اينقدر حكومت و جاه شما را بيهوش كرده كه تحولات سريعي كه خود در معرض آن قرار گرفته بوديد را فراموش كرديد و شايد گمان كرديد نوبت به شما كه رسيد چرخ زمان ساكن شده هميشه باقي خواهيد بود به حدي كه تاريخ عمر كوتاه بشر و تمام آثار آدميت هم از خاطرتان محو شد تا به جايي كه برادران مرا كه بدون هيچ مجوزي تنها براي اطفاء شهوتتان به زندان ظلم انداختيد حاضر نشديد از آنها بپذيريد كه دريك زندان با من باشند ، درحاليكه از نظر زنداني بودن به حال شما فرقي نمي كند ولي مثل مست ترين خودباختگان ظواهر دنيا ، نخواستيد يك جوانان با ايماني كه در زنجير اسارت ظلم شما گرفتارند ، لااقل از ديدار يكديگر محروم نباشند اينگ اگر روح غفلت زده شما به اين اندازه بيدار شده اجازه مي دهيد كه يك قدم به سوي انسانيت برگرديد ، چنانچه حاضر نيستيد برادران مرا پيش من بياوريد مرا با آنها در يكجا قرار دهيد تا خدا چه خواهد جواب فوري زندان قصر ، به ياري خداي توانا ،سيد مجتبي نواب صفوي نواب در طول مدت بازداشت لحظه اي از توجه به امور زندانيان غافل نشد و همواره براي تقويت روحيه يارانش تلاش نمود هدايت اقدامات و عمليات فدائيان اسلام درخارج از زندان نيز بدانگونه بود كه نواب همواره درملاقات حضوري با اعضا در زندان و يا از طريق ارسال پيام ،آنها را به مقاومت و دفاع از اسلام دعوت مي كرد چنانكه غالباروزهاي ملاقات كه معمولاعده كثيري با وي ملاقات داشتند ، درجمع آنها سخنراني مي كرد و زمان منع ملاقات ، با پيام كتبي آنها را به مبارزه در راه دين فرا مي خواند وي طي پيامي مي گويد هوالعزيز ، رفقا هركار مي كنيد براي خدا بكنيد ما كه در زندان بيگانگان هستيم شما درخارج پرچم اسلام را بلند كنيد ،دست اين خائنين را كوتاه نماييد وي از دوستانش خواست كه براي خلاصيش سرتعظيم نزد دشمنان فرود نياورند و تنها به مبارزه و جانفشاني ادامه دهند و بدانند كه اين راه تنها طريق رسيدن به بهشت است و وصول به آن فقط با نثار جان و به جهنم فرستادن دشمنان ميسر خواهد بود دريكي از پيامهاي نواب كه توسط سيد محمد واحدي ، درجلسه فدائيان اسلام و در منزل صرافان قرائت شده آمده است سلام بر شما اي فرزندان اسلام ، بدانيد و آگاه باشيد علت زنداني شدن من اين است كه در ملاقات خود با نمايندگان اقليت ، تقاضا كردم دولت را وادار كنند مقررات دين حنيف اسلام را اجرا كند چون نمايندگان مزبور با من مخالفت كردند آنها را به محاكمه دعوت نمودم روي اين اصل حكم زنداني شدن مرا صادر نمودند اي دليران اسلام شما مبارزه كنيد سعي كنيد منظور جمعيت تأمين گردد مهم نيست براي آزادي من كوشش كنيد شما بايد به اين اقليت پست و ناقابل نشان دهيد كه اين جمعيت زنده است و تا آخرين قطره خون خود براي ترقي و تعالي دين اسلام مبارزه خواهد كرد از زندان و چوبه دار نترسيد بكشيد و كشته شويد آنهايي كه در تبعيد بودند ما جانبازي كرديم تا آنها به وطن خود بازگشتند و دستور بازداشت ما را صادر كردند فداكاري ما برتمام مسلمانان آشكار و هويدا است چنانچه دراثر فداكاري خليل طهماسبي ، وضع مفلوك مملكت به وضع حاضر درآمد و مهمترين ثروت حياتي ما كه از دست رفته بود پس از 50 سال به ملت ايران بازگشت با فرمان نواب صفوي همواره جلسات عمومي و خصوصي جمعيت درخارج زندان برپا بود و اعضا دراين جلسات سازماندهي مي شدند و وظايف و مأموريت هريك مشخص مي گرديد اين جلسات به دو صورت خصوصي و غيرعلني و صورت عمومي و علني همراه با سخنرانيهاي تند ضد دولتي و ضد حكومتي برگزار مي شد و بخش عمده اي از اين فعاليتها بمنظور آزادي نواب صفوي و يارانش صورت مي پذيرفت ح واكنشها و اقدمات فدائيان اسلام براي آزادي نواب صفوي و يارانش
با ورود نواب صفوي به زندان قصر ،فدائيان اسلام بازداشت شده ، در نهم خرداد 1330 ش، ضمن اقدام به انتشار اعلاميه اي درحمايت از نواب به نكوهش دولت مصدق پرداختند درخارج از زندان نيز جمع كثيري از اعضاي جمعيت درمسير خيابان بوذرجمهري بازار بزازها تا مسجد سيد عزيزالله در مخالفت با دولت مصدق اقدام به برپائي تظاهرات گسترده اي كردند همزمان با اين اقدامات گردهمايي هايي در نقاط مختلف تهران برپا شده كه افراد برجسته جمعيت از جمله شيخ رضا نيكنام ، شيخ واقشار مختلف مردم در مساجد به ايراد سخنرانيهاي پرشور ضد دولتي مبادرت مي ورزيدند شيخ مهدي دولابي در پانزدهم تيرماه 1330 ش ،دريكي از گردهمايي هاي جمعيت در بالاي منبر عكسي از دكتر مصدق درحال بوسيدن دست ثريا همسر شاه كه درمجله تهران مصور به چاپ رسيده بود به حاضران نشان داد و پرسيد چگونه اين دولت را مي توان مسلمان دانست كه نخست وزير آن دست زن غيرمسلمان بي حجاب خارجي را مي بوسد ؟ اين حركت درتحريك احساسات ديني اعضاي جمعيت و حضار بسيار مؤثر افتاد حاج ابوالقاسم رفيعي مدير انتظامات فدائيان اسلام ،نيز با انتشار اعلاميه اي اعلام كرد كه نام نواب صفوي با خون فدائيان اسلام آميخته است و توهين كنندگان به ايشان متسحق تعقيب و مجازات از سوي جمعيت خواهند بود جمع كثيري از اعضاءو هواداران جمعيت نيز ضمن برپايي تظاهرات گسترده اي درمقابل كاخ دادگستري با انتشار اعلاميه اي اعلام كردند كه درصورت عدم آزادي نواب صفوي و برآورده نشدن خواسته هايشان درمحل كاخ تحصن خواهند كرد اجتماع و تظاهرات فدائيان اسلام درجلوي كاخ دادگستري به سرپرستي شيخ مهدي دولابي شيخ رضا نيكنام صرافان و ديگران همه روزه برپا مي گشت شيخ مهدي دولابي دريكي از تظاهرات به اطاق وزير دادگستري رفت و ضمن ملاقات با وي به او گفت كه چنانچه مطابق قوانين اسلام عمل نكنيد آن كاخ دادگستري را برسر شما خراب خواهيم كرد وزير دادگستري دراين ديدار قول داد كه ظرف مدت چهار روز به كار آنها درخصوص زندانيان فدائيان اسلام رسيدگي كند در روي يكي از پلاكاردهاي تظاهركنندگان نوشته شده بود بازداشت فدائيان اسلام توهين به تمام مسلمانان و اين بزرگترين جنايت دولت است فدائيان اسلام كه از اين اقدامات خود نتيجه اي نگرفته بودند ابتدا ملاقاتهايي با سيدمحمد كاشاني فرزند آيت الله كاشاني داشتند و پس از عدم حصول نتيجه حضورا با آيت الله كاشاني ديدار كردند و از ايشان خواستند تا نسبت به آزادي زندانيان اقدام نمايد آيت الله كاشاني نمايندگاني به زندان فرستاد كه با مذاكره كنند ليكن با وجود اين آزاديشان ميسر نشد تا اينكه خانواده زندانيان با آيت الله خوانساري ملاقات و اين آزاديشان ميسر نشد تا اينكه خانواده زندانيان با آيت الله خوانساري ملاقات و خواستار اقدام ايشان شدند آيت الله خوانساري نيز در پاسخ گفت كه چنانچه نواب بپذيرد به عراق برود آيت الله كاشاني زمينه آزادي وي را فراهم خواهد كرد نواب در مقابل اين پيشنهاد گفت كه اولابايد اجازه دهند كه سيد عبدالحسين واحدي و سيدهاضم حسيني و هركس كه مايل است با من به عراق بيايند و ثانياپس از رفتن من اينها قدرت مبارزه با احزاب بي دين را ندارند ثالثاما درهر كجاي دنيا باشيم دست از مبارزه بر نخواهيم داشت ضمن آنكه آيت الله خوانساري نامه گله آميزي به فدائيان اسلام نوشت و از آنها خواست كه از توهين به آيت الله كاشاني پرهيز نمايند اعضاي جمعيت پس از نااميدي از تلاش آيت الله خوانساري به سراغ آيت الله سيد محمد بهبهاني رفتند تا راه حلي براي اين قضيه جستجو كنند اما باز به مقصود نايل نيامدند دركتاب خاطرات حجت الاسلام محمد تقي فلسفي آمده است كه تعدادي از اعضا نيز به منزل وي رفته و او را تهديد كردند كه در منابر و سخنراني هايش در راديو ،به مسئله بازداشت نواب و يارانش توسط دولت مصدق اشاره كند و خواستار آزادي آنها بعنوان فرزندان و سربازان اسلام گردد حجه الاسلام فلسفي دراين جريان برغم تهديدات بنا بر دلائلي حاضر به بيان اين مطل در سخنرانيهاي راديوئيش نشد و بدين ترتيب فدائيان اسلام درحل مسالمت آميز قضيه ناكام ماندند فدائيان اسلام با وجود اين نااميديها نامه هايي به طور جداگانه به وزراي كابينه دولت مصدق ارسال و به آنها گوشزد كردند كه تحميل نظر دولت انگلستان و مشاور مخصوص رئيس جمهور آمريكا به ايران جز مرگ تدريجي نتيجه اي نخواهد داشت آنها عواقب وخيم سازش دولت ايران با انگلستان را به آيت الله كاشاني نيز خاطر نشان ساختند از شاخصترين افرادي كه دراين زمان هدايت عمليات فدائيان اسلام را بر عهده داشتند مهدي عراقي حاج ابوالقاسم رفيعي ،صرافان سيد هاشم حسيني ، شيخ مهدي دولايي و چند نفر ديگر بودند كه تصميم گرفتند كه به اقدامات شديدتري دست زنند به عنوان مثال ، ضمن برپايي تظاهراتي در تاريخ 25/5/30 به سرپرسي واحدي و حاج ابوالقاسم رفيعي به سياستهاي دولت ملي حمله شد كه با مداخله پليس و ايجاد درگيري واحدي و رفيعي بازداشت شدند در تظاهرات ديگري ،مهدي عراقي و سيد هاشم حسيني با مأمورين درگير شدند و بالاخره برخي ديگر به اتهام سوء قصد به دكترمصدق دستگير و روانه زندان گشتند بدنبال وقوع اين حوادث تعداد 20 نفر از اعضاي اصلي جمعيت از جمله صرافان و مهدي عراقي طي جلسه اي تصميم مي گيرند كه دريكي از جلسات علني مجلس شوراي ملي به صورت كفن پوش به مجلس رفته و خواستار مذاكره با نمايندگان مجلس و نخست وزير جهت آزادي زندانيان شوند و درصورت مخالفت درآن مكان متحصن گردند همزمان شيخ مهدي دولابي كه در منزل آيت الله كاشاني نماز مي گذارد به اتفاق سيد جعفر امامي به عمارت شهرباني رفت و با معاون شهرباني مذاكراتي بعمل آورد همچنين شيخ مهدي دولابي دريكي از جلسات اين جمعيت در منزل ابراهيم اكبري گفت اولياي امور به ما وعده داده بودند كه اگر سرلشگر حجازي از كار بيفتد زندانيان فدائيان اسلام آزاد مي شوند ولي سرلشگر رفت و خبري از آزادي نرسيد سپس گفتند چون دولت گرفتار قضيه نفت و خلع يد به اتمام نرسد چنانچه مي بينيد كه خلع يد هم صورت گرفت و چند روز است كه درآمد شركت به بانكهاي ايران پرداخت مي شود ولي باز از آزادي زندانيان و رهبر خود اقدامي مشاهده نگرديد آقايان با اين دولت نمي شود بطور آرامش قضيه را حل كرد بايد به هر وسيله كه باشد براي آزادي رهبر خود و رفقاي خود از هيچ نوع فداكاري و جانبازي دريغ ننماييم در شرايطي كه مبارزه فدائيان اسلام با دولت مصدق شكل جديدي به خود گرفته بود و هر روز بر فاصله اعضاي جمعيت از دولت مصدق افزوده مي شد نواب صفوي ادامه روند فشار بر فدائيان اسلام را خيانت آشكار مصدق و يارانش به بخشي از مؤتلفان نهضت ملي يعني فدائيان اسلام دانست و طي دو نامه كه از زندان قصر به دكتر مصدق نوشت اعمال دولت وي را خيانت به ارمان اسلامي ملت مسلمان ايران خواند به دليل اهميت اين دو نامه كه نشانگر نوع تلقي نواب صفوي نسبت به دكتر مصدق و دولتش مي باشد متن آن ذيلاآورده شده است نامه اول
31 مرداد 1330 ش نامه نواب صفوي از داخل زندان قصر خطاب به دكتر محمد مصدقهوالعزيز تو اي مصدق كاذب بيش از پيش چهرةكريه باطن خود را به دنيا و مسلمانان نشان دادي درهاي خدا را روي مردم بستي واز اجتماع مسلمانان به سرنيزه جلوگيري كردي و عده اي از علماي عاليقدر و مسلمانان محترم را بازداشت نمودي و تمام دعاوي خود را مبني بر ازادي خواهي تكذيب كرده كريه ترين چهره هاي ظلم و جنايت را نشان دادي و گويا ندانستي كه نجات مسلمانان بنا بر حفظ مصالح و نواميس اسلام بوده اجراي احكام مقدس و تعاليم عاليه اسلام حتمي است و اجازه كوچكترين تجاوزي به نفت ايران به هيچ بيگانه اي داده نخواهد شد و به جز بركنار شدن يا كوتاه كردن دست بيگانگان از نفت ايران و خلع يد قطعي چاره اي نخواهي داشت و ادامه اين حركات و توقيف مسلمانان محترم پرونده ظلم و جنايت را تكميل خواهد كرد زندان قصر ،به ياري خداي توانا ،سيد مجتبي نواب صفوي نامه دوم بخشي از اعلاميه نواب صفوي راجع به كارهاي دكترمصدق شنبه 20 ذي الحجه 1370/30 شهريور 1330هوالعزيز مصدق شما در برابر يك دنيا نجابت ما يك دنيا خيانت كردي سرانجام هم بهترين فرزندان مسلمان اين آب و خاك را تبعيد نمودي نفرين بر تو و طرفداران تو شش ماه است كه زمام ملت مسلمان ايران دراثر فداكاريهاي سرسخت مسلمانان به دست تو افتاده ببين چه جنايتي در تاريخ جنايتكاران سفاك دنيا بود كه نسبت به مسلمانان نكرد ؟درمقابل اين اعلاميه ها و نامه هاي شديداللحني كه از سوي نواب صفوي عليه دكتر مصدق و دولتش انتشار مي يافت عده اي از مغرضين كوشش مي كردند كه براي نجات خود از اين مخمصه فدائيان اسلام را نسبت به آيت الله كاشاني بدبين كنند و از اين بدبيني به مقصود اغراض غيرديني و اسلامي خود نايل آيند دراين ميان عوامل و ابادي بيگانه بويژه انگليس نيز آسوده ننشسته و به اين جريان نفاق دامن مي زدند ولي برغم اين اقدامات و دور بودن نواب از بطن جريان نفاق از آنجا كه وي درجريان سير مبارزات طاقت فرسا و طولاني آيت الله كاشاني با نظام استبداد و استعمار قرار داشت نامه اي از زندان قصر به هواداران خود و اعضاي جمعيت فدائيان اسلام نوشت و افرادي را كه به بهانه دلسوزي براي او قصد اسائه ادب نسبت به آيت الله كاشاني داشتند ،از چنين اعمالي برحذر داشت و انجام چنين حركاتي را خلاف تكليف ديني و به ضرر اسلام و كشور دانست و به سوءاستفاده دشمن از اين اقدامات هشدار داد متن نامه نواب به تاريخ 16/6/1330 چنين است هوالعزيز برادران محترم و فرزندان اسلام و ايران با اينكه دراين روزها زياده از حد تحت فشارهاي بيجا قرار داشته و عصباني هستيد معذالك اسائه ادب به ساحت حضرت آيت الله كاشاني خلاف تكليف بوده و بر ضرر اسلام و ايران مي باشد و لازم است رعايت وظايف اخلاقي خود را جدا بنماييد و از آنچه موجب سوء استفاده مغرضين بشود اجتناب نماييد زندان قصر به ياري خداي توانا سيد مجتبي نواب صفوي
گرچه نواب درقبال اهانت به آيت الله كاشاني احساس مسئوليت مي كرد اما روند جاري تحولات عليه جمعيت برخي از اعضاي فدائيان اسلام را به مخالفت با آيت الله كاشاني واداشت تا آنجا كه نشريه نبرد ملت به چاپ اعلاميه هايي نيز عليه وي مبادرت ورزيدند به همين جهت مجمع مسلمانان مجاهد درصدد جلوگيري از انتشار روزنامه مزبور برآمد كه به درگيري بين طرفين انجاميد آيت الله كشااني درخصوص اين اختلافات مي گويد كه فدائيان اسلام مي گفتند كه برادران ما را دولت زنداني كرده و شما آنها را آزاد نمي كنيد آنها توجه نداشتند كه من قوه مجريه نبودم و هرچه آنها را مي خواستم و تذكر مي دادم عمل نمي كردند اين سخن آيت الله كاشاني را ديگران نيز تأييد كرده اند چنانكه نقل شده است در زمان دولت علاء نيز اين دسيسه بكار گرفته شد به طوري كه برخي فدائيان اسلام به وسيله وزير دادگستري دولت علاء يعني شمس الدين امير علايي دستگير و بازداشت شدند ،اما براي اينكه جريانات را لوث كنند و تفرقه ايجاد نمايند ،گفتند كه اين بازداشتها با دستور و موافقت آيت الله كاشاني صورت گرفته است آيت الله كاشاني ضمن درخواست آزادي آنها از دولت علاءبدليل تعلل دراين عمل ، شمس الدين اميرعلايي را احضار و از وي رسماخواست تا نسبت به آزادي آنها اقدام نمايد و چون او طفره مي رفت ، سيلي محكمي براو زد و همين سيلي موجب شد كه علايي تعدادي از فدائيان اسلام را آزاد سازد در دوران دولت مصدق نيز همين مسئله تكرار شده بود و با اينكه آيت الله كاشاني نسبت به بازداشت نواب صفوي طهماسبي و فدائيان اسلام ابراز ناراحتي مي كرد اما دولت مصدق تلاش مي كرد كه تمام مسئوليتهاي امر را به آيت الله كاشاني نسبت دهد به همين دليل به رغم اينكه به ايشان قول مساعدت درجهت آزادي آنها مي داد اما به وعده خود عمل نمي كرد به هرحال مشاهده چنين خلف وعده هايي كه علي الظاهر نواب صفوي و فدائيان اسلام از آيت الله كاشاني مي ديدند آنها را تا حدودي به آيت الله كاشاني بدبين مي كرد چنانكه درعين حال كه از نواب نامه هايي در عدم توهين به آيت الله كاشاني برجاي مانده است ،نامه هايي نيز ديده ميشود كه وي را دركنار دكترمصدق مسبب اين امور مي شناسد نامه نواب به آيت الله مرعشي نجفي نشانگر اين نوع نگرش وي مي باشد متن نامه مزبور چنين است به نظر فدائيان اسلام دربيت آيت الله كاشاني افرادي نظير دكتر بقايي و شمس قنات آبادي نفوذ كرده بودند نواب همواره به حضور آنها در بيت ايشان اعتراض مي كرد فدائيان اسلام به علت بي توجهي آيت الله كاشاني به اين اعتراضات در اعتراض به عدم پاكسازي بين از افراد مذكور ديگر به منزل آيت الله كاشاني رفت و آمد نكردند و ارتباطشان قطع گرديد اين جدايي با تبعيد تعدادي از فدائيان اسلام از جمله سيد محمد واحدي به بندرعباس بيشتر شد نواب صفوي طي سخناني درجمع يكصد نفر از ملاقات كنندگان در زندان قصر گفت برادران غصه نخوريد و مأيوس نباشيد دولت نخواست حرف مرا گوش دهد و مرا در اينجا زنداني نمود ولي به حول قوه الهي و معجزه قرآن اين لامذهبها را نه تنها درايران بلكه درتمام دنيا از بين خواهم برد آيت الله كاشاني هم منحرف شد و مطابق دستور جدش رفتار نكرد اين اشخاصي كه دعوي آزاديخواهي مي كنند هيچ كدام معني آزادي را نمي دانند زيرا اگر معني آنرا مي دانستند تابع احكام قرآن مي شدند كه زندگي را براي همه مساوي كرده است من با وجود شما بردران ديني ابدا مأيوس نبوده و به آينده اميدوار هستم نواب صفوي كه درطول بازداشت در زندان همواره استقامت كرد درجريان تبعيد دوستانش به بندرعباس نيز ساكت ننشست وي هر اقدامي كه مي توانست انجام داد دردست بودن سندي كه بيانگر عدم تزلزل وي در مقابل مأمورين رژيم حتي زماني كه در چنگال آنان گرفتار بود نشانگر اين ايستادگي و مقاومت اوست نواب در نامه اي به رئيس كل زندان جليلوند با صراحت نوشت يكي ديگر از اقدامات نواب صفوي در زندان ، براي جلوگيري از بدرفتاري با زندانيان و خارج ساختن زندانيان و انتقال آنها به بندهاي عمومي و جلوگيري از تبعيد دوستانش اعتصاب غذا به عنوان تنها وسيله ممكن در زندان براي توجه دولتيان به خواسته هايشان بود مسئولين زندان و برخي مسئولين قضايي با توسل به هر چيزي نتوانستند وي را به شكستن اعتصاب غذا متقاعد كنند تا اينكه بخاطر وخامت حالش احتشام رضوي ،به همراه سيد محمد كاشاني فرزند آيت الله كاشاني با پيامي از آيت الله كاشاني به ملاقات وي رفتند و ضمن مذاكره و گفتگو بر طبق نصايح آيت الله كاشاني به اعتصاب غذاي خود خاتمه داد با وجود اين دولت مصدق به هيچ يك از اين اعتراضات توجهي نكرد و همچنان بر ادامه بازداشت نواب و دوستانش اصرار داشت تا آنجا كه تصميم رفت بازداشت شدگان از جمله نواب صفوي را به يك كشور خارجي تبعيد نمايد براساس اسناد موجود زماني كه ميدلتون كاردار سفارت انگليس از اين تصميم دولت مطلع شد با اظهار خوشوقتي و رضايت گوشزد كرد كه اين مسئله مورد توجه مقامات سفارت انگليس و سفارت عراق قرار گرفته است ، به گونه اي كه طبق گزارش شهرباني ميدلتون به سفير عراق در تهران سفارش كرده بود تا ضمن تماس با مقامات دولتي واسطه تبعيد فدائيان اسلام به عراق شود نظر ميدلتون چنان بود كه با تبعيد فدائيان اسلام به عراق مي توان تحت رهبري و حمايت مسلمين اين كشور و بر طبق نظر آنها اين گروه را ارشاد و هدايت كرد بي ترديد ميدلتون تصور مي كرد كه با راهنمايي و كنترل اشخاصي در عراق فدائيان اسلام دست از مبارزات ضد استبدادي و ضد استعماري خود برخواهند داشت ليكن هربار كه مسئله تبعيد نواب صفوي و هوادارانش به عراق و يا ديگر نقاط مطرح مي شد نواب با صراحت مي گفت كه ما در هركجاي دنيا باشيم دست از مبارزات ضد استبدادي و ضد استعماري خود برنخواهيم داشت و لحظه اي دشمنان اسلام را آسوده نخواهيم گذاشت ما درهمه جا و درهمه حال آماده شهادت در راه خدا هستيم پس تبعيد ما نمي تواند مشكلي را از حكومت استبدادي ايران ودولت مصدق حل نمايد شايد به هيم دليل نقشه تبعيد نواب صفوي و فدائيان اسلام به خارج از كشور عملي نشد ط روند درگيري ،تحصن و بازداشت فدائيان اسلام در زندان قصر و پيامدهاي آنمدت 9 ماه از بازداشت نواب صفوي مي گذشت و هواداران وي به هراقدامي براي آزادي او متوسط شدند اما موفق نشدند پس از آزادي سيد عبدالحسين واحدي در خرداد ماه 1330 وي از سوي نواب صفوي به عنوان سرپرست جمعيت معرفي و با نظارت شيخ مهدي دولابي عمليات را سازماندهي و رهبري كردند واحدي دراين مدت پيوسته اعلام مي كرد كه بايد پرچم اسلام را بدست آن يگانه رادمرد نواب صفوي بدهيم نواب صفوي در ملاقاتي با هودارانش در زندان قصر دي ماه 1330 ش از آنهاخواست كه خود را براي روزهاي خطير و پيش آمدهاي تازه آماده كنند صرافان در جلسه اي اعلام كرد كه بايد 50 نفر داوطلب شوند و ازهيچ پيشامدي براي آزادي فذائيان اسلام هراسناك نباشند سيدهاشم سيني رونق اسلام و قوت گرفتن روحانيون در كشور را مديون اقدام نواب صفوي در قتل كسروي و رزم آرا دانست و از زنداني بودن وي اظهار تأسف كرد عبدالحسين واحدي هم در سخنراني اي عنوان كرد كه مصدق با حمايت ما روي كار آمد و حالا ياران ما را زنداني كرده است چنانچه دراسرع وقت از نواب رفع توقيف نگردد دكتر مصدق كشته خواهد شد اين سخنان نشانگر برخي از مواضع و ديدگاههاي رهبارن فدائيان اسلام درآن شرايط حساس مي باشد سيد عبدالحسين وادي طرح تحصن در زندان قصر را به اتفاق صرافان طراحي و سپس اقدام به انتشار اعلاميه اي به اين شرح كرد هوالعزيز ما فرزندان اسلام و ايران به نمايندگي مسلمانان غيور ايران و جهان كه از بازدشات ظلمانه حضرت سيد مجتبي نواب صفوي رهبر عاليقدر فدائيان اسلام خشمناكند تا ادامه اين جنايت جهاني درخدمت حضرت نواب در زندان قصر بسر مي بريم فدائيان اسلام درهر هفته دوشنبه ها و چهارشنبه ها براي ملاقات با نواب صفوي به زندان قصر مي رفتند همه اين افراد ورود و خروجشان با صلوات همراه بود دو بند از زندان شماه 2 در اختيار نواب صفوي قرار داشت درتاريخ 21 دي ماه 1330 ش پس از صدور اعلاميه سيدعبدالحسين واحدي اعضاي جمعيت قريب 51 نفر براي مقالات با نواب به زندان قصر رفتند دراين هنگام سيد هاشم حسيني با ايراد بياناتي در ميان جمع اعلام كرد كه چون هراقدامي كه كرديم رهبرمان را آزاد نكردند لهذا من خود به تنهايي در زندان مي مانم هركس هم مي خواهد بماند حاضرين همگي نظر وي را تأييد كردند و اعلام كردند كه مي خواهند بمانند متعاقب آن غافلگيرانه كيليه زندان را از مأمورين گرفته و ضمن درگيري با محافظين محوطه بندهاي زندان قصر را به كنترل خود درآوردند بدين ترتيب تعداد 51 نفر داوطلبانه درزندان قصر متحصن شدند ك علل ترور دكتر سيدحسين فاطمي ، توسط فدائيان اسلام
دربهمن ماه 1330 محمد مهدي عبدخدائي از فدائيان اسلام دكترسيد حسين فاطمي را ترور كرد اين واقعه تاكنون بحثهاي مختلفي را در ميان نويسندگان و محققين تاريخ معاصر كشور برانگيخته است اما هنوز زواياي مبهم آن حادثه آنچنان كه بايد مورد بررسي تاريخي قرار نگرفته است دكتر فاطمي يكي از چهره هاي ملي درخرداد سال 1337 ش از پاريس كه در رشته روزنامه نگاري تحصيل مي كرد به ايران بازگشت و مدتي بعد روزنامه باختر امروز را در راستاي خط و مشي فكري دكترمصدق منتشر كرد به گفتة برخي دكتر فاطمي ضمن آنكه معاون سياسي دكتر مصدق ايدئولوگ و خط دهنده وي نيز محسوب مي شد فدائيان اسلام او را يكي از عوامل مؤثر جدايي خط اسلامي نواب صفوي از دولت ملي مي شناختنند فاطمي درحالي كه در تاريخ 25/11/30 برسر قبر محمد مسعود روزنامه نويس كه چند سال پيش از آن بطور مرموزي كشته شده بود سخنراني مي كرد بدست محمد مهدي عبد خدايي مورد اصابت گلوله قرار گرفت و مجروح شد دربررسي علل مبادرت فدائيان اسلام به اين اقدام بايد به شرايط سياسي اجتماعي سال 1330 و از جمله اختلافات بين فاطمي و فدائيان اسلام توجه كرد براساس اسناد و شواهد موجود اين اختلافات فكري به مدتي قبل از وقوع حادثه باز ميگردد چنانكه قبلاگفته شد فاطمي درجريان ترور رزم آرا ،با فدائيان اسلام همفكر و هم نظر بوده است و حتي در جلسه تصميم گيري جبهه ملي و فدائيان اسلام حضور داشته و تا پايان نهضت و پيروزي آن با هم بوده اند ، به نظر ميرسد برخي اختلافات ايجاد شده درخط فكري و سياسي فدائيان اسلام با جبهه ملي و دكتر مصدق دراين جدايي مؤثر واقع شده باشد بويژه آنكه قضيه بازداشت نواب صفوي و اعضاي جمعيت فدائيان اسلام براين شكاف دامن زده اس وهمان اختلافات فكري آن جمعيت با جبهه ملي برسر اجراي احكام شريعت در مورد وي نيز صدق مي كند مضافاآنكه سياستهاي خارجي دولت ملي مورد مناقشه بوده است همانطور كه گفته شد گروهي وي را ايدئولوگ مصدق مي نامند فاطمي در روزنامه باختر امروز شديدترين حمله ها را به فدائيان اسلام مي نمود سيد عبدالحسين واحدي در شهريور 1330 طي جلسه اي درجمع اعضاي فدائيان اسلام با انتقاد از اعضاي دولت دكتر مصدق ضمن حمله شديد به دكترفاطمي وي را عامل دستگيري دو نفر از اعضاي جمعيت معرفي كرد و از اعضا خواست تا براي احقاق حقوق سياسي اجتماعي خود بعنوان اعتراض به دادگستري مراجعه كنند همزمان با اين اقدام بود كه 17 نفر ديگر از آنها از جمله محسن ميرخليلي اكبر نجار عباس بختياري عباس چلويي رضا قدوسي جواد كاشاني عليرضا بيات و مهدي نجار در جريان ملاقات با نواب صفوي دستگير و بازداشت شدند از اين زمان شايعاتي پيرامون احتمال ترور دكترفاطمي توسط فدائيان اسلام منتشر شد بطوريكه گزارشهاي شهرباني بر احتمال ترور دكترفاطمي يا وزير كشور تأكيد مي كرد ضمن آنكه اقدامات دولت عليه فدائيان سالم موجبات ايجاد حس ترحم جامعه مذهبي نسبت به اعضاي اين جمعيت را فراهم آورده بود پس از جريان سركوب متحصنين زندان قصر سيدعبدالحسين واحدي كه از ابتداي اعمال فشار بر فدائيان اسلام سيدحسين فاطمي را واسطه اصلي توافق بين شاه و دكترمصدق مي دانست اينك نيز مسئوليت اصلي فرماندهي و هدايت عمليات سركوبگرانه زندانيان را برعهده فاطمي گذارد و حتي اظهار كرد كه فاطمي از سرهنگ نظري خواسته بود كه كار نواب صفوي را درجريان درگيري زندان تمام كند تا با توجيه قتل نواب صفوي دريك درگيري داخل زندان قضيه را خاتمه دهند كه اين دسيسه باهشياري اعضاي فدائيان اسلام و حفاظت از جان وي خنثي شد از طرف ديگر با طولاني شدن بازداشت متحصنين مشكلاتي براي جمعيت فدائيان سالم پديد آمد بويژه آنكه درواقعه تحصن و اشغال زندان قصر توسط 51 نفر سيدعبدالحسين واحدي و صرافان كه از طراحان اصلي طرح تحصن بودند بدليل درگيري با مأمورين زندان نتوانستند به داخل زندان راه يابند همين مسئله توهماتي در برخي از بازداشت شدگان فدائيان اسلام پديد آورد و زمينه اعتراض آنان را به عبدالحسين واحدي بخاطر هدايت چنين حادثه اي فراهم كرد اين درحالي بود كه از اعتصاب غذاي نواب نيز نتيجه اي حاصل نگشته بود دراين زمان كه اسناد و گزارشهاي متعدد حكايت از تصميم فدائيان اسلام به انجام اقدامي مسلحانه براي حل غائله دارد عبدالحسين واحدي طي مصاحبه اي به دولت مصدق علناهشدار داد كه درصورت پايان ندادن به تهاجماتش عليه فدائيان اسلام بعنوان مهاجم به اسلام توسط فدائيان دين مورد حمله قرار خواهند گرفت با وجود چنين تهديد علني و همچنين گزارشهائي كه نشانگر اطلاع مسئولين دولتي و امنيتي از تصميم فدائيان اسلام به ترور مسببين بازداشت و زنداني كردن نواب صفوي و هوادارانش مي باشد به آن هشدار ها توجهي نشد تا اينكه عبدالحسين واحدي در دهم ديماه 1330 درجمع طلاب مدرسه مروي اعلام كرد كه قرار است با آيت الله كاشاني درمورد آزادي نواب صفوي و فدائيان اسلام ملاقاتي انجام دهد و چنانچه به نتيجه اي نرسد و دراين خصوص اقدامي از سوي دولت صورت نپذيرد به اقدامات شديدي عليه دولت دست خواهد زد ل مواضع فكري فدائيان اسلام دربرابر سياستهاي دولت مصدق
پس از مسئله ترور دكتر فاطمي فدائيان اسلام با پافشاري بر مواضع پيشين خود در قبال دولت ملي براي رهايي نواب صفوي نيز همچنان تلاش كردند بطوريكه با صدور اعلاميه اي در 25/12/30 چنين اعلام كردند دراين دوران علاوه بر فعاليت فدائيان اسلام براي نجات نواب صفوي مبارزاتشان با حكومت پهلوي دولت دكتر مصدق احزاب و گروههاي چپ كمونيستي مانند حزب توده و گروهها و جمعيتهاي منحرف ديني مثل كسروي گري و بهائيت همچنان ادامه داشت كه برخوردهايشان با گروهها و احزاب درجاي خود طرح خواهد شد آنچه در اينجاگفتني است مسائل مربوط به عملكرد دولت ملي و موضعگيري فدائيان اسلام در قبال آن است اقدامات مصدق براي حل مسئله نفت و سامان دادن وضع اقتصادي كشور به جايي نرسيد و تنها به جاي انگليس آمريكا قرار بود جايگزين شركتهاي نفتي گردد چنانكه كاظم حسيبي نماينده دولت ايران در مذاكره با نمايندگان بانك بين المللي گفت كه در مذاكرات بانك بين المللي براي راه اندازي مجدد دستگاههاي نفت ما تقاضا كرديم كارشناسان آمريكايي به جاي انگليس به ايران بيايند اما بانك موافقت نكرد درچنين شرايطي فدائيان اسلام كه نگران وضع نابسامان جامعه و اشتباهات عمده سياسي دكتر مصدق و پافشاري وي بر نظرياتش بودند ، در 11/1/31 يعني يكروز پس از برقراري مجدد حكومت نظامي درآغاز سال 1331 با صدور اعلاميه اي مردم را به شركت درگردهمائي در مسجد سلطاني تهران ، براي آگاهي از عملكردهاي دولت مصدق دعوت كردند متن اعلاميه مزبور كه در روزنامه كيهان نيز به چاپ رسيده چنين است هوالعزيز بنام مقدس اعلي حضرت صاحب جلالت پادشاه غائب جهان حضرت ولي عصر ارواحنا فداءبرادران غيور مسلمان عصر جمعه در مسجد شاه حاضر شويد تا پرده از جنايات مصدق برداريم چون ممكن است بربعضي اشتباه شده باشد و مصدق را بي غرض و خدمتگذار بدانند اكنون كه حكومت نظامي اعلام شده است و دنيا پرستان مي ترسند براي پاره كردن ترس عمومي و ارائه دادن اسناد جنايت و سازشهاي مصدق و همكارانش عصر جمعه 15/1/31 از سه ساعت بعد از ظهر در مسجد سلطاني اجتماعي ديني از طرف صفوف مقدس فدائيان اسلام برقرار است گرچه حكومت نظامي از برگزاري اين گردهمائي ممانعت بعمل آورد ،اما همين اعلاميه نشانگر مواضع مخالف فدائيان اسلام با دولت مصدق است اعتراضات جمعيت فدائيان اسلام به عملكردهاي غير اسلامي و مذاكرات دولت ملي با آمريكا همچنان ادامه داشت به ويژه آنكه پس از پذيرش استعفاي مصدق توسط شاه و صدور فرمان نخست وزيري احمد قوام نيز قضاياي مربوط به قيام مردم در 30 تير 1331 و بالاخره روي كار آمدن مجدد دكترمصدق روند نزديكي به آمريكا همچنان ادامه پيدا كرد اللهيار صالح در 22/5/31 از سوي دكتر مصدق بعنوان سفير كبير ايران در آمريكا انتخاب شد و به اين كشور عزيمت كرد و متعاقب آن در 30/7/31 قطع روابط ديپلماتيك ايران و انگليس اعلام شد متعاقب آن به تدريج ترومن و حزب دموكرات آمريكا به آخرين مراحل تلاششان مبني بر نفوذ درايران به جاي نفوذ و نقش انگليس نزديك شدند فدائيان اسلام دراين دوران حساس و سرنوشت ساز در روابط ديپلماتيك كشور با دول استعمارگر جهان همچنان معتقد بودند كه نبايد با خارج كردن يك قدرت ستمگر و استعماركننده از كشور قدرت استعمارگر ديگري را جايگزين آن نمود و سرنوشت ملت را بدست استعمارگران جهاني سپرد نواب صفوي از همين منظر در برابر پيشنهاد مشترك چرچيل و ترومن ، براي حل قضيه نفت ايران ، با صدور پيامي درمورخ 16/6/1331 جهت آگاهي بخشيدن افكار عمومي مردم از عواقب چنين پيشنهادهايي كه در نهايت به ضرر ملت مسلمان ايران بود مخالفت صريح فدائيان اسلام را بدين شرح اعلام كرد هوالعزيز ، پيام ترومن و چرچيل و پيشنهاد مشترك آنان بعنوان حل قضيه نفت بجز تحكيم مجدد مباني ظلم و مصالح عمومي كشور نبوده و همانند آتشهاي سوزاني در زير خاكستر صبر ذخيره هنگام خطر و انجام وظيفه اند تا درآنگاه خاكستر وجود هر متجاوز رذلي را بياري خداي توانا بدست باد فنا و زوال قطعي سپارند به ياري خداي توانا ، فدائيان اسلام
نواب صفوي دراين دوران تاريخي دولت مصدق و جبهه ملي را ضمن هشدار به عبرت گرفتن از تاريخ همكاري با دولتهاي استعماري به بازگشت به احكام و دستورهاي اسلام و اجراي احكام الهي فرا مي خواند درمقابل دولت مصدق نه تنها به اين دعوتهاي هشدار دهنده رهبر فدائيان اسلام توجهي نكرد بلكه بر ادامه بازداشت وي نيز اصرار ورزيد دراينجا لازم است بمنظور آگاهي از طرز تفكر نواب صفوي و فدائيان اسلام درمواجهه باعملكرد دولت ملي نگاهي بر بخشي از دست نوشته نواب بيفكنيم كه درآن آمده است درسال 1331 كه تقريباغالب اعضاي جمعيت فدائيان اسلام به جز نواب آزاد شده بودند فعاليت تبليغي آنان با دستور نواب گسترش يافت مساجدي در تهران دائما محل فعاليت آنها بود و صدها نفر در جلسات عمومي وخصوصي جمعيت شركت مي كردند واحدي غالبادر مسجد لرزاده سخنراني مي كرد و جمع كثيري از اعضاء از جلمه تقي اماني ،شيخ قاسم اسلامي ، كشو باف ، قديرخياط ، شيخ هاشمي ، شيخ اسلامي و محمد حسن عبد خدايي برادر محمد مهدي عبدخدايي شركت و فعاليت مي كردند گاهي هم در قالب كاروان تبليغي به قم و يا شهرهاي ديگر عزيمت مي كردند مدتي قبل از آزادي نواب صفوي از زندان فدائيان اسلام اقدام به انتشار نشريه منشور برادري بمنظور نشر افكار انقلابي خود كردند قبل از اين دو روزنامه اصناف به مديريت ابراهيم كريم آبادي و نبرد ملت به مديريت كرباسچيان ناشر افكار و نظرهاي اين جمعيت بود ولي مديرروزنامه اصناف بدليل گرايش شديد به دكترمصدق ومليون پس از ايجاد اختلاف ميان نواب صفوي و مصدق باحفظ احترام نواب صفوي از ادامه همكاري و درج نظريات فدائيان اسلام امتناع كرد اما كرباسچيان مدير روزنامه نبرد ملت با تمام توان به درج عقايد و افكار اين جمعيت تا دي ماه 1330 ش مي پرداخت كرباسچيان از معدود نفراتي بود كه با اجراي طرح تحصن فدائيان اسلام در زندان قصر مخالفت كرده بود و با دربند كشيده شدن 51 نفر اختلافات وي با عبدالحسين واحدي و صرافان طراحان اصلي تحصن و ديگر اعضا بيشتر شد همين امر سبب شد كه فدائيان سالام به فكر ايجاد و انتشار نشريه اي مستقل بيفتند از اين رو هفت نامه منشور برادري كه امتياز آن بنام آهنگ تهران ن و به نام سيدجعفر مرتضوي صادر شده است با مديريت سيد هاشم حسيني منتشر شد آرم نشريه منشور برادري ، ارگان فدائيان اسلام ، پرچم لااله الاالله محمد رسول الله علي ولي الله بود بالاي اين شعارها جمله هوالعزيز و در زير آنها عبارت همه كار و همه چيز تنها براي خدا و در قسمت پايين پرچم سبز جملة اسلام برتر ا زهمه چيز و هيچ چيز برتراز اسلام نيست نوشته شده بود بهاي هر شماره يك ريال بود و كليه مقالات آن پيرامون مسائل علمي ، اخلاقي و انقلابي اسلام نوشته مي شد سيد محمد واحدي و سيد محمد علي لواساني در نويسندگي و چاپ و توزيع اين نشريه همكاري زيادي داشتند اولين شماره منشور برادري درحالي منتشر شد كه نواب صفوي هنوز در زندان بود اين نشريه طلوع و غروبي اندك داشت چنانكه عمر آن از اواخر سال 1331 ش تا اوايل سال 1332 ش ،به بيش از 14 هفته نرسيد بخاطر محتواي معنوي و انقلابي آن كه با دولت مصدق و حكومت شاه ضديت داشت ، به زودي دستور توقيف آن از سوي دولت صادر شد م برخوردهاي فكري و فيزيكي فدائيان اسلام ، با تشكيلات حزب توده
چنانكه قبلاشااره شد فدائيان اسلام با ماهيت وجودي تشكيلات حزب توده بدليل وابستگي فكري و حزبي به بلوك شرق به ويژه شوروي مخالف بودند آنها ترويج مرام كمونيستي را در واقع تحديد مذهب در جامعه دانست به مقابله با آن برخاستند فدائيان اسلام با داشتن چنين ديدگاهي باهرگونه فعاليت علني اين حزب در اماكن عمومي باشگاهها كارخانجات و مراكز علمي برخوردي جدي داشتند ، به همين دليل غالبا گردهمائي سياسي حزب توده به درگيري با اعضاي جمعيت فدائيان سالام مي انجاميد و بعضا از برگزاري چنين برنامه هايي جلوگيري بعمل مي امد چنانكه از برگزاري گردهمائي سياسي حزب توده دراول شهريور 1329 ش ،در ميدان فوزيه امام حسين فعلي تهران توسط توسط اين جمعيت ممانعت بعمل آمد اعضاي فدائيان اسلام درقم نيز با انتشار اعلاميه اي رسمي از فرمانداري اين شهر خواستند تا از فعاليت حزب توده در انحراف افكار جوانان درمحل باشگاه پولاد اين شهر جلوگيري نمايد و ضمن آن تهديدكردند كه درصورت عدم اقدام فرمانداري خود وارد عمل خواهند شد نواب صفوي در زندان طي سخنراني مفصلي درجمع ملاقات كنندگان عليه حزب توده از روزنامه هاي وابسته به فدائيان اسلام و ناشر افكار اين جمعيت خواست تا نسبت به مندرجات كتاب نگهبانان سحر و افسون از انتشارات اين حزب عكس العمل شديدي نشان دهند بويژه آنكه در بهمن ماه 1330 ش در زندان درگيري شديدي بين توده ايها و فدائيان اسلام روي داد كه مأمورين به ضرب و جرح فدائيان اسلام پرداختند و در نتيجه تعدادي از طرفين مجروح و مصدوم شدند وقوع اين حادثه بهانه اي بدست دولت داد تا قرار آزادي 14 نفر از متحصنين باقي مانده در زندان را لغو كند مسئله اعتصاب غذاي نواب در زندان نيز پس از اين جريان صورت گرفت نواب صفوي درباره اين حادثه و علل آن گفته است پيش آمد اخير در نتيجه طرح نقشه زندانيان سياسي توده اي بوده كه مأمورين را اغفال نموده و برادران ديني را به جان يكديگر اندازند زيرا بين كاشاني و دربار و دولت موافقت شده بود كه از زندان آزاد شوم چون زندانيان سياسي توده اي متوجه شدند چنانچه آزاد شوم با مرام و مسلك آنها مبارزه مي كنم و حزب توده وجود نخواهد داشت ،ايادي حزب مزبور فعاليت كردند كه از زندان آزاد نشوم و دولت دراين مورد تقصيري ندارد نواب صفوي درادامه اظهاراتش از مأمور ويژه مي خواهد كه سخنانش را به رياست كل شهرباني منتقل كند و ايشان نيز با آيت الله كاشاني مذاكره نمايند كه عدم آزادي نواب به نفع رهبران حزب توده تمام خواهد شد مأمور ويژه نيز گزارش مي كند كه توده ايها در نظر دارند با اعزام سيصد نفر از افراد ورزيده خود در جلو زندان فدائيان اسلام را تحريك به مبارزه كرده مقدمات ايجاد اغتشاش دامنه داري را در زندان فراهم آورند پيش از اين قضيه نيز زندانيان توده اي ضمن خواندن سرود حزبي به زبان فارسي و تركي درحياط زندان اقدام به تحريك فدائيان اسلام مي كردند چنانكه فدائيان اسلام هربار با شعار صلوات و تكبير نسبت به آنها عكس العمل نشان مي دادند چنين مخالفتهائي در بسياري از موارد از سوي فدائيان اسلام ابراز گرديده است چنانكه نواب صفوي در ملاقاتي با حائري زاده ضمن گله مندي از آيت الله كاشاني به وي گفت كه دكترمصدق با ناديده گرفتن قوانين و مقررات اسلامي به توده ايها قدرت داده است و فعلاخطر كمونيسم كشور را تهديد مي كند نواب از حائري زاده خواست تا از دولت و آيت الله كاشاني تقاشاي تجديد نظر درعملكذد خود و اصلاح وضع ناگوار كشور را بنمايد حائري زاده در پاسخ عنوان كرد كه آيت الله كاشاني هيچگونه تقصيري ندارد هر پيشنهادي به دولت مي دهد مورد قبول واقع نمي گردد و آقاي مصدق با فكر شخصي خود و بدون مشورت با ديگران كار مي كند و علت پيشرفت توده ايها نيز سياست غلط دولت مي باشد آنچه بيان گرديد نشانگر عدم سكوت فدائيان اسلام در قبال نفوذ حزب توده در جامعه و مقابله جدي با تشكيلات اين حزب مي باشد تا جايي كه فدائيان اسلام تصميم گرفتند كه با ايجاد اتحاديه كارگران فدائيان اسلام از حقوق كارگران مسلمان مطابق قانون اسلام دفاع كنند در واقع ايجاد تشكيلات مخفي چنين اتحاديه اي دربرابر نفوذ توده ايها دركارخانجات و درميان كارگران صورت گرفت چنانكه پس از تأسيس اين اتحديه فدائيان اسلام فعاليت محدود خود را دربرخي از كارخانه ها از جمله كارخانه سيمان كه توده ايها نفوذ زيادي درآن داشتند ، آغاز و به عضوگيري مخفي اقدام كردند سفر تبليغي حاج ابراهيم صرافان و خليل طهماسبي به شهرضا و حضور آنان دركارخانه هاي وطن و كارخانه پشم حوالي اين شهر و انجام تبليغات ديني و سياسي را درهمين راستا مي توان ارزيابي كرد درمجموع نواب صفوي با انديشه ضد اسلامي كمونيسم كه مي گويد براي رسيدن به هدف مي توان وسيله را توجيه كرد سخت مخالف بود و هرگز حاضر نبود براي رسيدن به هدف راهي ناپسند برگزيند از اين رو زماني كه سردمداران حزب توده در زندان بارها پيشنهاد همكاري در براندازي رژيم پهلوي را كه هدف مشتركشان بود دادند نواب صفوي با توجه به انديشة خالص اسلامي خويش هرگز اين راه را براي رسيدن به هدف برنگزيد و به آنها گفت من همانگونه كه با شاه و با مصدق و با ديگران درجبهه هاي مختلف مي جنگم با كمونيست نيز سرجنگ دارم و هرگز نمي توانم با دشمن خود و دشمن دين و ملت خود سازش نمايم و براين مخالفت نيز تا پايان عمر خود پافشاري نمود ن چگونگي شكل گيري كميته اجرائي و مجازات وابسته به فدائيان اسلام
فدائيان اسلام با آزادي نواب صفوي بعد از 20 ماه بازداشت در تاريخ 14/11/1331 ش ، با آذين بندي با شكوه منزل حاج ابراهيم صرفان در سرچشمه تهران استقبال شايان توجهي از وي بعمل آوردند تا مدتي اين مكان محل رفت و آمد مردم و خبرنگاراني بود كه براي ملاقات و مصاحبه با نواب حضور مي يافتند نظم و ترتيب و برقراري انتظامات مراسم استقبال و ديدارها توجه ملاقات كنندگان و خبرنگاران را به خود جلب كرده بود چنانكه شرح اين مسئله درمجله ترقي درج گرديد نواب صفوي درمصاحبه با خبرنگار ترقي درخصوص برگزاري جلسات جمعيت گفت كه اين جلسات تا بحال هم تعطيل نبوده و مرتباتشكيل مي شده است و برنامه هاي آن هم طبق اصل امر به معروف و نهي از منكر مي باشد مادر اين جلسات براداران ديني را به امور ديني آگاه كرده و مطابق دستور اسلام آنها را تربيت مي كنيم و تربيت عمومي اسلام هم طوري است كه هرگز تعطيل بردار نيست طبق اظهار نواب جلسات عمومي و خصوصي اين جمعيت نه تنها هيچگاه تعطيل نشد بلكه فقط در مواقع تعقيب دولت در اختفا انجام مي شد پس از آزادي نواب نيز اين جلسات در نقاط مختلف تشكيل مي گرديد منزل شيخ مهدي صالحي ،مسجد دولاب مدرسه برهانيه و مسجد فخرادلوله دروازه شميران از جمله مكانهاي جلسات عمومي و محل سخنرانيهاي نواب دراين زمان بود نواب صفوي پس از آزادي از زندان بدليل وضعيت آشفته سياسي كشور نسبت به تمام گروهها و جناحهاي سياسي فعال جامعه همچون درباريان طرفداران مصدق و جبهه ملي طرفداران ايت الله كاشاني توده ايها و گروههاي چپ چهره قهرآميز گرفت و صريحااقدامات تمام گروههاي سياسي جامعه را برخلاف مصالح ملت و كشور دانست دراين شرايط وي هرگونه اقدام انقلابي عليه هريك از آنان را برخلاف مصلحت و به ضرر جمعيت فدائيان اسلام دانست و ضمن دعوت اعضاءبه خويشتنداري مانع از عمليات تند و خشن آنها شد و بيشتر به تبليغات ديني در مجامع عمومي پرداخت گزارش مأمور شهرباني اين نكته را تصديق مي كند چنانكه مي نويسد گفته مي شود تا اندازه اي از عمليات شديد و خطرناك اين جمعيت نواب صفوي جلوگيري مي نمايد ولي فدائيان اسلام در خفا مشغول فعاليتهاي دامنه داري هستند و سكوت فعلي آنها به منزله آرامش قبل از توفان مي باشد دراين هنگام كه نواب صفوي سياست سكوت را در پيش گرفته بود وابستگان به حكومت و مخالفان سياسي وي تبليغات گسترده اي را در روزنامه ها و رسانه هاي خبري كشو عليه وي آغاز كردند و ضمن جوسازي تهمتهايي نيز براو بستند درهمين زمان دريكي از جلسات عمومي جمعيت گروهي از افراد نيروي سوم تحت نظر خليل ملكي با اعضاي جمعيت درگير شدند كه نواب دستور تعطيلي جلسات عمومي و سخنرانيها را صادر كرد درچنين شرايطي كه نواب بدليا شوم دانستن نيات تمامي گروهها و دسته هاي سياسي روش معتدل و ميانه اي را در پيش گرفته بود از برخورد فيزيكي اعضاي جمعيت با گروهها و جريانهاي سياسي كشور پرهيز كرد ليكن عبدالحسين واحدي همچنان به ادامه روش مبارزاتي همچون گذشته اعتقاد داشت و پيوسته در مجامع عمومي و منابر به شدت به دولت مصدق و تا حدودي به آيت الله كاشاني حمله مي كرد بالاخره تهاجمات گسترده نشريات و مطبوعات ، با درج مقالاتي عليه فدائيان اسلام نواب صفوي را برآن داشت تا با صدور دستور ايجاد كميته مجازات فدائيان اسلام تشكيلاتي را بنا نهد تا به سرپرستي سيدعبدالحسين واحدي مبارزه جدي با مخالفان را آغاز كند تدبير مستقل بود كميته مجازات تحت مسئوليت سيد عبدالحسين واحدي براي حفظ تشكيلات فدائيان اسلام درصورت متلاشي شدن كميته مجازات و احيانا گرفتار شدن اعضاي آن توسط دولت بود درگزارش نيك اعتقاد كلانتر آگاهي به نقل از مأموران ويژه آمده است كه در جلسه فدائيان اسلام اعلاميه اي بين حضار توزيع شد كه نواب صفوي عبدالحسين واحدي را به سمت رئيس كميته اجرايي مجازات فدائيان اسلام تعيين كرد اين كميته مأمور رسيدگي و تنبه جسارت كنندگان و ياوه سرايان و روزنامه نويساني بود كه تا آن زمان به جمعيت فدائيان اسلام اهانت و جسارت نموده بودند اين گزارشها حاكي است كه نواب صفوي درجلسه اي در منزل آقاي جهاني درخصوص صدور دستور تشكيل كميته مجازات چنين گفته است اخيرابه تحريك دولت حاضر عده اي از جرايد بر عليه جميعت فدائيان اسلام به انتقاداتي نموده به آقاي سيدهاشم حسيني و آقا صفا آهنگر دستور دامد كميته اي بنام كميته مجازات فدائيان اسلام تشكيل دهند و اشخاصي كه نسبت به اقدام و عمل اين جمعيت اهانت مي نمايند ، افراد كميته آنها را سخت تنبيه نمايد و تشكيل كميته را در روزنامه اطلاعات و كيهان روز چهارشنبه درج نموده انددراينجا براي آگاهي از افكار و اهداف فدائيان اسلام از تشكيل چنين كميته اي اعلاميه آن جمعيت منتشره در ضميمه آهنگ تهران منشور برادري فدائيان اسلام آورده شده است متن اعلاميه مزبور بدين شرح است هوالعزيز قطرات خون پاك ما به دفاع از شخصيت بارز رهبر عزيزمان مي جوشد و به حكم غيرت جوشان براي حفظ نام و حيثيت صفوف پيروزمند فدائيان اسلام به قيمت جان مي كوشيم ولي درايام اخير چند تن رذل بي سر و پا و چند روزنامه نويس جاهل كه با روش خود عالم مطبوعات را كه بايستي رهبري اجتماع را بعهده داشته باشد لكه دار نموده از سكوت موقت ما كه بنا به حفظ مصالح ملت مسلمان ايران است سوء استفاده نموده و پا را از گليم خويش درازتر نموده و به ساحت مقدس مراجع بزرگ عالم تشيع و صفوف پيروزمند فدائيان اسلام اهانت هايي نموده انداينك اعلام ميگردد كه كميته اجراءو مجازات فدائيان اسلام مأمور رسيدگي و تنبيه جسارت كنندگان و ياوه سرايان است ، روزنامه نويساني كه تاكنون براي نامه نگاران محترم و مطبوعات ارجدار مملكت لكه ننگي بوده اند و همچنين ساير اراذل برحذر باشند كه درصورت تكرار اهانت و جسارت يا تهمتي سرانجام بسي خطرناك دارند و تا آخرين نفس براي حفظ حيثيت و نام مقدس فدائيان اسلام ايستادگي مي كنيم آري محبت و مهر بزرگ رهبر فدائيان اسلام حضرت نواب صفوي با ذرات خون ما توأم و تا سكون قطرات خون در عروق جسممان از مقام بزرگ ايشان دفاع مي نمائيم خفاشان بي بصيرت و تهمت زنان منحرف هم بدانند كه بايستي به لانه هاي تاريك خود فرار كنند بياري خداي توانا كميته اجراءو مجازات فدائيان اسلام چهارشنبه بيستم رمضان 1372همچنين گزارش رئيس شعبه مراقبت شهرباني درخصوص عمليات كميته مجازات و وابستگي آن به تشكيلات فدائيان اسلام و همكاري آنها با برخي از اعضاي گروههاي سياسي ديگر طبق نظر گزارشگر قابل توجه مي باشد راجع به تشكيل كميته مجازات بوسيله فدائيان اسلام و افراد حزب زحتمكشان به استحضار ميرساند طبق گزارش مأمور ويژه كميته مجازات فدائيان اسلام كه يكي از كميته هاي وابسته به جمعيت فدائيان اسلام مي باشد چندي قبل تشكيل و اعضاي آن افراد متعصب فدائيان اسلام هستند كه درباره افراد آنها نام ذوالفقاري سمناني رضا صادقيان حاجي ابوالفتح شيخ جعفر امامي برادر سيدحسين امامي شيخ مهدي دولابي و آقا رضا دوغ فروش عضو حزب زحمتكشان كه از دكتر بقايي است و عباسعلي سنگ تراش بدست آمده است بعلاوه اعضاي اين جمعيت بطور غيرمستقيم با آيت الله كاشاني شمس الدين قنات آبادي ، ابوالحسن حائري زاده ، دكتر بقايي ارتباط دارند و يكي از رابطين دكتربقايي با اين كميته همان آقا رضا دوغ فروش و كاسب دوره گرد است كه مشخصاتش با اطلاعيه اعلامي مطابقت مي نمايند مضافااينكه اين شخص هم عضو حزب زحمتكشان دكتربقايي و هم عضو كميته مجازات فدائيان اسلام و از مريدان وفادار دكتر بقايي و آيت الله كاشاني است با تأسيس كميته اجراءو مجازات فدائيان اسلام و سخنرانيهاي تند و صريح عبدالحسين واحدي در مجامع عمومي و خصوص عليه دولت مصدق وي و برخي از اعضاي كميته مزبور تحت تعقيب مأموران شهرباني قرار گرفتند با چنين شرايطي عبدالحسين واحدي براي ممانعت از محدوديت فعاليت فدائيان اسلام جدايي و استعفاي خود از جمعيت فدائيان اسلام را اعلام نمود اين نگته در گزارش فرماندار نظامي تهران ، سرهنگ ستاد اشرفي ،به اداره اطلاعات شهرباني مشاهده مي شود وي مي نويسد واحدي كه قبلاجزء فدائيان اسلام بوده و در ظاهر استعفا نموده است در مسجد جامع بالاي منبر رفته و به كليه مقامات عاليه جمله نموده و مردم را تحريك مي نمايد سيد عبدالحسين واحدي اين مطلب را درحين سخنراني ، درجمع بيش از پنج هزار نفر در مسجد جامع تهران نيز با ورود نواب صفوي به همراه خليل طهماسبي به مجلس بيان كرده است وي با قطع سخنان خود و با سلام و صلوات خود را شاگرد مكتب نواب صفوي معرفي كرد و خطاب به نواب گفت حضرت آقاي نواب صفوي گرچه مدت خيلي كمي است كه از صف مبارزه با شما يعني فدائيان سالام كناره گيري كرده ام اين دليل برآن نيست كه دست از مبارزه و مجادله برخواهم داشت وظيفه ايجاد مي كرد كه بطور جداگانه مستقلادراين راه مبارزه كنم مدت 8 سال است در مكتب تو و آنچه دارم از آن توست تو استاد بزرگ ،تو حامي روح و اراده من ،عقلم ، فكرم ،اراده ام در راه توست واحدي سپس بااشاره دست به سوي نواب با صداي رصا وي را لايق پيشوايي مسلمين خواند و گفت به خدا تو لايق پيشوايي و هم سزاوار آني كه دراين موقع رهبري جمعيت مسلمين را به عهده گيري تو لياقت داري تو مي تواني نظم و ترتيبي خاص در مردم مسلمان بدهي غير از تو از احدي اينكار ساخته نيست اين سخنان واحدي نشانگر آن است كه تا چه اندازه معاون و يك يك اعضاي جمعيت فدائيان اسلام به نواب صفوي و اخلاص و ايمان و اخلاق و توانائيهايش در دفاع از دين و اسلام معتقد بوده اند واحدي درادامه سخنانش با حضور نواب و طهماسبي با اشاره به دادستان وقت مي گويد خيلي خيلي مسخره اس كه آقاي دادستان پس از مدتي از وقوع جرم حضرت آقاي نواب صفوي را محرك در قتل رزم آرا دانسته كه به توسط استاد خليل طهماسبي انجام گرفته ببين اين دستگاه چقدر مسخره است كه قاتل ديگري و لكن برعليه او اعلام جرم مي كند اميدواريم بتوانيم با دلايل و برهان قاطع در دادگاه متشكله برائت حاصل كنيم اين اعلام جرم نه منظور از تحريك او برطهماسبي است بلكه براي جلوگيري از حرف حق و مبارزه در راه دين است عبدالحسين واحدي درجلسه ديگري درمسجدجامع دربارةجدائيش از نواب صفوي ضمن تأييد انديشه نواب دراين باره مي گويد من اول از آقاي نواب صفوي كناره گيري كرده بودم چونكه خيلي مرد پرحرارتي است حالا به نواب صفوي حق مي دهم مي گفت بايد ريشه اين بي ديني آنها را قطع نمود با توجه به چنين مواضعي مشخص ميگردد كه جدايي عبدالحسين واحدي از فدائيان اسلام تنها يك ترفند گروهي بوده و هدف از آن امكان گسترش عمليات ضد دولتي بوده است چنانكه گزارش شهرباني نيز چنين مطلبي را تأييد مي كند اين شخص كه به اصطلاح خود دولت را از تعقيب عاجز ديده و به اصطلاح با داشتن چند نفر از فدايي اسلام كه به حسب ظاهر از آنها كنارگيري كرده تا او را ارتباط به آنها نداده و بهتر بتواند تاخت و تاز نمايد اينطور اسائه ادب مي كند سرپرست اداره اطلاعات نيز درنامه اي به فرمانداري نظامي تهران نوشت كه كناره گيري آنها بنا برمقتضياتي صورت گرفته و حتي استعفانامه آنها با نظر نواب صفوي تنظيم گرديده است عبدالحسين واحدي علاوه بر حملات شديد به دولت دكترمصدق از فدائيان اسلام نيز خواست تا مراكز فساد و شرابخواري و فحشاء را با قدرت و قوه قهريه نابود كنند وي مسئولين دولتي را به فساد و جاه طلبي و كسب مقام متهم كرد و رجال دولتي و روزنامه نويسها را بدليل اتهامات بي اساسشان به روحانيون و مسلمين مستوجب مجازات دانست و از بي حجابي زنان جامعه شكوه كرد وي در پاسخ به اتهام انگليسي بودن خود مي گويد كسي كه فاقد همه چيز خانه جا و مكان بوده و حتي تاكسي كه بخواهد سوار شود بايد ديگران پول او را بدهند ،چگونه انگليسي است ؟ با شدت يافتن عمليات فدائيان اسلام در قالب كميته اجراءو مجازات اداره آگاهي پانزده نفر از افراد جمعيت را بعنوان افراد متعصب مذهبي و آماده انجام هرگونه عمليات ضددولتي محول شده از سوي رهبر جمعيت معرفي و حركات و اقدامات آنان را شديداتحت نظر قرار داد اين افراد عبارتند از رضا قدوسي يحيي بوذري قدير نوايي رضا معتمدي علي احرار سيد مصطفي غروي احمد شاه بداغلو علي اكبرطاهري عباس بختياري حسين اكبري محمد گلدوست حكمت عظيمي ميرلوحي برادر نواب صفوي عباس لباف كاظم جعفري برادرزاده نواب تعقيب و فشار فزاينده مأمورين آگاهي و شهرباني بر فدائيان اسلام و تشكيلات موازي آن موجب شد كه عبدالحسين واحدي نيز برشدت جملات خود در منابر و سخنرانيها به حكومت پهلوي دولت مصدق و رجال درباري بيفزايد و بر مبارزه با آنان پافشاري كند وي همچنين با صدور اعلاميه اي بازگشت خودبه دامن فدائيان اسلام و نواب صفوي را پس از دوماه جدايي تشكيلاتي اعلام كرد س علل طرد و استعفاي برخي از اعضاي فدائيان اسلام
درخرداد 1332 ش ، خبرهايي به نواب صفوي رسيد كه حاكي از نزديكي چند نفر از افراد فدائيان اسلام به دكتر بقايي و آيت الله كاشاني به قصد انجام اعمالي برخلاف نظر و موافقت نواب بود گرچه نوع اعمال مورد نظر دراسناد اشاره نشده است ، اما نواب با برخورد شديد با آن گروه درحين جلسه اي درمنزل احمد آقايي اعلام كرد شنيده شده تا اين ساعت شش نفر از برادران فدايي را آقاي دكتر بقايي فريب دده و نزد اقاي كاشاني قسم داده كه مشغول فعاليت ديگري به زبان مردم شوند دستور دادم شش نفر را كه عبارتند از آقايان امير عبدالله كرباسچيان ، حاجي ابوالقاسم رفيعي ، عباس لباف ، احمد شاه بوداغلو ، حاجي ابراهيم صرافان و حسن ملك سعيدي مي باشند ،به جمعيت راه ندهند نواب صفوي همچنين هشدار داد كه با اشخاصي كه درصدد ايجاد اختلاف بين فدائيان اسلام هستند برخورد قاطع صورت خواهد گرفت متعاقب آن پيامي از سوي وي مبني برطرد تعدادي از اعضاي اين جمعيت بدليل انجام اعمال فردي و خارج از تصميمات كلي جمعيت منتشر شد و در روزنامه اطلاعات مورخ 7/3/32 ، به چاپ رسيد ؛دراين پيام نواب هشت نفر به نامهاي آقايان ابوالقاسم رفيعي مهدي عراقي اصغر حكيمي محمود مشيري- عباس لباف عباس پيراسته احمد شاه بداغلو حسن سعيد السلطنه را از صفوف فدائيان اسلام طرد كرد با انتشار پيام نواب صفوي هشت نفر ديگر از اعضاي جمعيت به نامهاي حسين لطفي محسن نوري غلامعلي خرازي علي ياوري سيدعلي شريفي اكبراستاد عباس ناشرين و محمود نادري انتساب رياست طلبي به افراد طرد شده را نادرست خوانده و كناره گيري خود را از فعاليتهاي اين جمعيت در روزنامه اطلاعات مورخ 10/3/32 اعلام كردند اين گروه مستعفي در واقع جدايي خود را از روز اول تحصن در زندان قصر خواندند ، ريشه اين جدايي را نيز بايد درهمان اختلافات ناشي از قضاياي تحصن 51 نفر و مشكلات عديده ناشي از آن دانست اما با اينحال طبق اسناد و گزارشهاي موجود اين جدايي چندان دوام نياورد گزارشهاي شهرباني حاكي است كه سه روز بعد از انتشار اطلاعيه جدايي در روزنامه يعني در 13/3/32 مجددا بدليل عدم تفاهم ابوالقاسم رفيعي با دكتر بقايي اكثريت افراد مستعفي و طرد شده به جمع فدائيان اسلام بازگشتند گزارش نيك اعتقاد به نقل از مأموران ويژه از جلسه فدائيان اسلام بدين شرح است موضوعي كه درشب گذشته درمنزل آقاي جهاني مورد توجه بوده حضور عباس لباف و احمد شاه بوداغلو مي باشد كه درچند روز قبل دو نفر نامبرده از جمعيت فدائيان اسلام كناره گيري نموده و به حزب زحمتكشان وارد گرديده بودند به قرار معلوم دراثر اختلاف بين اقاي دكتر بقايي و حاجي ابوالقاسم رفيعي عده اي از افراد فدائيان اسلام كه مستعفي گرديده بودند مجددا با جمعيت فدائيان رفع اختلاف نموده اند گزارشگر درمورد اختلاف ابوالقاسم رفيعي با دكتر بقايي مي نويسد كه رفيعي خواستار دستور مستقيم آيت الله كاشاني دراجراي عمليات مي باشد و دكتر بقايي خلاف آنرا عمل مي نمايد درهمين زمان جمعي از مستعفيان به رهبري سيد عبدالحسين واحدي اقدام به تأسيس اين جمعيت نيز همچون كميته اجراء و مجازات فدائيان اسلام انجام يك رشته مبارزات سياسي شديد عليه دولت و برخي گروههاي سياسي و مطبوعات متعلق به آنان بيان گرديده است اسناد موجود نيز نشانگر هماهنگي و ارتباط كامل ميان نواب صفوي و سيد عبدالحسين واحدي درتشكيل اين جمعيت است گرچه درظاهر ارتباطي ميان نواب و واحدي مشاهده نمي گردد از آنچه گفته شد چنين استنباط مي گردد كه در واقع هيچگونه اختلاف و انشعاب جدي ميان اعضا و رهبران فدائيان اسلام صورت نگرفته است و اين انشعابهاي تاكتيكي نيز بمنظور پيگيري اهداف مبارزاتي جمعيت در قالب جمعيتهاي تازه تأسيس مثل كميته اجراء و مجازات و جمعيت فرزندان قرباني اسلام عملي گرديد ع سلسله سفرهاي تبليغي زيارتي نواب و يارانش ، پس از آزادي از زندان
نواب صفوي كه درچهاردهم بهمن 1331 از زندان آزاد شده بود پس از پايان مراسم استقبال بنا به دعوت سي نفر از اعضاي فدائيان اسلام درقم كه به سرپرستي حبيب الله تركمني به تهران آمده بودند جهت زيارت مرقد حضرت معصومه س و ديدار با علما و مراجع و مردم اين شهر عازم قم شد بنا به گزارش فرمانداري قم ، بيش از پانصد نفر از هوادارانش تا سي كيلومتري ورودي شهر قم با اتوبوسهايي به استقابال وي شتافتند و پس از ورود به خيابانهاي اين شهر ، با شعار زنده باد حضرت آيت الله بروجردي به حرم حضرت معصومه س وارد شدندنواب صفوي پس از انجام زيارت در صحن آستانه مقدسه ، پيرامون تعاليم عاليه اسلام به سخنراني پرداخت وي سپس در منزل سيدعبدالحسين واحدي ساكن شد و روز بعد نيز در جمع طلاب علوم دينيه و طبقات مختلف شهر قم در مسجد امام سخنان مشروحي در باب وضيت اسفناك فرهنگي كشور در دو دوره رضا شاه و پسرش ايراد نمود وي پس از ديدار با علما و مراجع قم از جمله آيت الله مرعشي نجفي ، شيخ ريحان الله و شريعتمدار درحالي كه در طول سفر تحت نظر مأمورين شهرباني قرار داشت به تهران بازگشت تا در جلسه محاكمه قاتل دكترزنگنه حضور يابد چند روز بعد در پنجم اسفند 1331 ش ، نواب صفوي به دعوت مجاهدين اسلام كاشان ، به اتفاق خليل طهماسبي و برخي ديگر از يارانش ، به اين شهر عزيمت كرد و از راوند كاشان تا اين شهر مورد استقبال هوادارانش قرار گرفت وي در مجامع مهمي در جمع مردم كاشان در مسجد گذر باباولي و مسجد بالا بازار و نقاط ديگر حول محور مسائل سياسي كشور ، به سخنرانيهاي تبليغي ارشادي پرداخت و در نهم اسفند به تهران بازگشت ازجمله حركتهاي تبليغي نواب صفوي پس از آزادي سفر وي به مشهد بود دراين سفر كه درفروردين ماه 1332 ش ،صورت گرفت ، درحدود سي نفر از اعضاي جمعيت وي را همراهي مي كردند آنها به هر شهري كه درطي مسير وارد مي شدند ، مورد استقبال مردم قرار مي گرفتند و نواب دريكي از مساجد مهم شهر سخنراني مي كرد و درسمنان مسجد سلطاني اين شهر محل تجمع مردم و سخنراني نواب بود روزنامه منشور برادري ارگان جمعيت نيز درميان مردم توزيع مي شد دردامغان و سبزوار ملاقاتها و گفتگوهايي انجام شد در نيشابور وي و همراهانش مورد استقبال هيئت صاحب الزماني اين شهر قرار گرفتند نواب ، ضمن سخنراني درمحل هيئت همگان را به گزينش طريق اسلام و پرهيز از حزب بازي و دسته بندي دعوت كرد بالاخره با ورود به شهر مشهد شورو شعفي در ميان هوادارانش ايجاد كرد و جمعيت زيادي از سرشناسان و اصناف و مردم اين شهر به حضورش شتافتند نواب صفوي ضمن سخنراني درجمع ملاقات كنندگان در مهديه از مدارس و حوزه هاي علوم ديني اين شهر نيز بازديد و براي طلاب سخنان پرهيجاني ايراد كرد ضمن آنكه هنگام ورود و سخنراني وي در مدرسه نواب و سليمان خان اين شهر حضرت آيت الله خامنه اي نيز حضور داشته است و خاطراتشان را دراين باره بيان كرده اند و چنين گفته اند كه اوليه جرقه هاي انگيزش انقلابي اسلامي بوسيله نواب در ايشان بوجود آمد و اولين آتش را نواب در دلشان برافروخته است نواب همچنين به ديدار برخي علماي اين شهر شتافت كه از جمله اين ديدارها ملاقات شيخ غلامحسين تبريزي ، پدر محمد مهدي عبدخدايي در منزلش بود فدائيان اسلام با ورود به مشهد به انتشار اعلاميه اي اقدام كردند كه بيانات نواب صفوي درخصوص اتحاد ملل و حكومتهاي اسلامي درآن اعلاميه بسيار حائزاهميت است از آنجا كه اعلاميه هاي اين جمعيت نشانگر تفكر و انديشه نواب صفوي و اعضاي جمعيت مي باشد ،درج متن اصلي آن شناخت بيشتري به دنبال خواهد داشت متن اعلاميه مزبور چنين است روز سه شنبه 14 بهمن ماه 1331 ساعت 8 بعد از ظهر آقاي نواب صفوي رهبر جمعيت فدائيان اسلام از زندان آزاد شد دستور آزادي نواب صفوي را آقاي بني فضل دادستان صادر كرده است جناب آقاي نواب صفوي درضمن فرمايشات متين خود فرمودنددرباره اتحاد ملل و حكومت اسلامي جهاني و رفع اختلافات مذهبي درچند سال پيش پيامي بوسيله سفير كبير سوريه ، به سفرا ء ممالك اسلامي دادم كه به حكومتهاي اسلامي خود ابلاغ نمايند و مهياي اجراي حقيقت اتحاد ملل اسلامي بشوند و بشويم متأسفانه موانعي كه از ناحيه جهل و جاهلين درپيش پاي من ايجاد شده مانع تسريع در انجام وظيفه بزرگ گرديد و آن ضابطه به عقيده من صحيح ترين برنامه مقدس اين عمل بوده و هست كه بطور مختصر اشاره مي كنيم ضرورت احكام اسلام كه شامل نود درصد از احكام و قوانين مقدس اسلام است ،مورد اختلاف بين هيچيك از فرق و مذاهب اسلامي نمي باشد و مسلمانان دنيا كه دراصول ديانت و دو اصل بزرگ لااله الا الله و محمد رسول الله با هم متفقند ، در زيان و سود با يكديگر شريك قطعي هستند و بايستي در اجراي آن ضروريات پي اختلاف و دفع دشمنان بيگانه اسلام و مسلمين با هم متحد گردند و با تمركز دادن قواي متحد خود از اين دو اصل بزرگ خويش دفاع نموده ، مفاسد اجتماعي و اخلاقي را كه حرمت و زيانش متفق عليه است ، از صفحات ممالك اسلامي بزدايند و احكام ضروري حياتبخش بي اختلاف اسلام را اجرا و اوضاع اقتصادي خود را اصلاح نمايند و استقلال طقعي خويش را بدست آورند و حفظ كنند هركس درمحيط مذهبي خود به انجام وظايف خاص مذهبي خويش نيز بپردازد و پوشيده نماند كه تا منظور از اتحاد ملل اسلامي اجراي برنامه حياتبخش پيغمبر اكرم ص نباشد اثار حيات علمي و عملي اسلام هم از آن بروز نخواهد نمود يكي ديگر از شيوه هاي مؤثر تبليغاتي نواب صفوي درسفر مشهد به همران بردن و معرفي كربلايي محمد كاظم كريمي بود پيرمرد نابينايي كه بصورت معجزه آسا حافظ كل قرآن مجيد شده بود فدائيان اسلام ضمن آن كه درنشريه منشور برادري به تفصيل دراين باره سخن گفته بودند دراين سفر نيز درهرشهري و درهر اجتماعي كربلائي كاظم توسط نواب به جمعيت معرفي و مورد امتحان قرار مي گرفت تا شاهدي زنده بر حقاينت دين ارائه شده باشد درنشريه منشور برادري آمده بود اي جويندگان سعادت كه در وادي پي جويي حقيقت گم گشته ايد و منكر عالم ماوراء طبيعت هستيد بياييد و دليل زنده و ناطق ما كربلايي محمد كاظم را بنگريد و سپس با ما به راه حق و به سوي سعادت جاويدان حركت كنيد دراين نشريه شرح مصاحبه نواب صفوي با مخبرين داخلي و خارجي پيرامون معجزه كربلايي محمد كاظم درج شده بود فدائيان اسلام براي تحريك احساسات مذهبي جوانان وگسترش نهضت اسلامي بيشترين استفاده را از حضور وي مي بردند و او را بعنوان معجزه بسيار آشكار و روشن و بعنوان برهان قاطع به اقشار مختلف مردم معرفي مي كردند دراين سفر حضور كربلايي محمد كاظم در اجتماع مردم و استماع سخنان نواب بسيار مؤثر بود سرانجام نواب و همراهانش در سي ام فرودين 1332 از مشهد به تهران بازگشتند ف فعاليت شاخه هايي از فدائيان اسلام و هيئتهاي مذهبي
همزمان با تقابل فدائيان اسلام با دولت مصدق برخي هيئتهاي مذهبي و شاخه هايي از فدائيان اسلام نيز در تهران وشهرستانها ضمن اقداماتي عليه دولت ، با انتشار و توزيع اعلاميه هايي خواستار اجراي احكام اسلايم شدند از جمله هيئت قائميه با رهبري هدايت شيخ محمد تهران ، ضمن انتشار اعلاميه شديداللحني با عنوان طوفان خشم خواستار فعاليت آزاد هيئت هاي مذهبي شد متعاقب آن شيخ محمد خياباني بدليل انتشار اعلاميه طوفان خشم بازدشت و زنداني شد طبق گزارش مأمور ويژه شهرباني ، اعضاي هيئت قائميه درمخالفت با دولت و براي آزادي شيخ محمد تهراني ، با انتشار اعلاميه اي دست به تظاهرات زدند دربخشي از اعلاميه آنان آمده بود علماءاعلام ! غيرتمندان اسلام ! و براداران مسلمان ! جرم حضرت حجت الاسلام طهراني اين بود كه ايشان در ايام اخير بعلت تجري احزاب مؤتلفه ضد دين و اهانتهاي ناروا و بيشرمانه اي كه به مقام قدس حضرت آيت الله بروجردي از طرف آنان بعمل مي آمد ، درمقام دفاع از معظم له و روحانيت و اسلام برآمدند ايشان به جرم دفاع ازشئون دين مقدس اسلام و مرجعيت شيعه چنانچه در طوفان خشم تشريح شد توقيف شدند و لكه ننگ ديگري بر دامن حكومت بي دين نشست همچنين از سوي فدائيان اسلام نيز نسبت به دستگيري شيخ محمد خياباني واكنش هايي صورت گرفت شيخ مهدي حق پناه ، يكي از اعضاي جمعيت درجلسه اي شديدابه بازداشت شيخ محمد تهران اعتراض كرد نواب صفوي نيز طي سخناني در تاريخ 22/3/32 ،در منزل غلامرضا لانكري ،ضمن بيان مسائلي در باب دين و انجام واجبات و ترك محرمات به مسئله توقيف و بازداشت شيخ محمد تهراني اشاره كرده و گفت دراين كشور حق گويي جرم است و اين شخص براي حق گويي توقيف شده است و لذا بازداشت وي غيرقانوني است چنانچه حكومت نظامي و حكومت مصدق غيرقانوني است درصورتيكه هرچه زودتر رفع مزاحمت از اين شخص نشود ،مجبوريم دست به اقدامات شديدي بزنيم نواب صفوي چنانكه ملاحظه ميگردد دراين زمان از اقدامات هيئتهاي مذهبي و طلاب و روحانيون عليه دولت ، حمايت و پشتيباني ميكرد واين عمل نيز همراه با حملات سيدعبدالحسين واحدي عليه دولت صورت مي گرفت عبدالحسين واحدي همزمان در مسجد جامع دربارة دولت مصدق گفت آقايان ببينيد كه چطور اين دولت خودش را به غش و موش مردگي مي زند اگر ننمي تواني كشور را اداره كني بروكنار چرا مردم را آلت دست قرار داده اي هر دولت كه روي كار مي آيد ،اول مي گويد من اصلاحات مي كنم شما از اين دولت سؤال كنيد كه از وقتي روي كار آمده چه اصلاحاتي كرده است ؟ هيچ كار مردم را بدبخت تر نموده است و من اعلام مي كنم كه اين دولت اگركاري براي اين مردم انجام ندهد او را از بين خواهيم برد همسو با مبارزات فدائيان اسلام در تهران ، شاخه هايي از تشكلهاي ايجاد شده فدائيان اسلام در شهرستانها از جمله قم ، كاشان ، كرمان ،اهواز ،تبريز،سمنان ، نيشابور ، شاهرود ، آبادان ،مشهد ، تنكابن و غيره نيز فعاليت مي كردند روزنامه منشور برادري در شماره دوازدهم يعني بيستم تيرماه 1332 نامه يكي از اعضاي فدائيان اسلام در خوزستان از شهر اهواز را منتشر كرد كه درآن خطاب به نواب صفوي نوشته بود خدايا توفيقم ده كه به رهبري آموزگار و فرمانده سربازان و جوانان اسلام حضرت نواب صفوي درعشق به محبوب بزرگم اسلام محو و نابود شوم نمي دانم چه عشق شديدي است كه من به اين جمعيت خداشناس پيدا كرده ام كه سر تا پا غرق در شور و شعفم رهبر گرامي ! برادران خوزستاني شما روز به روز به جمعيت آنها افزوده مي شود و سنگرهاي پيروزي را يكي به يكي از دنياپرستان و ماده پرستان جهود مي گيرند و در راه تو سرسختانه پيش مي روند به اميد تجديد عظمت عالمگير اسلام درهمان شماره منشور برادري ،ارگان فدائيان اسلام ، اعلاميه اعضاي فدائيان سالام درآبادان نيز درحمايت از افكار و انديشه هاي نواب صفوي به چاپ رسيد دربخشي از آن آمده بود هوالعزير ، افكار بلند و همت عالي و هدف مقدس رهبر بزرگ فدائيان اسلام و بنيانگذار نهضت اسلامي شرق ميانه،حضرت سيدمجتبي نواب صفوي فوق دسته بنديهاي سياسي و زد و خوردهاي شخصي است از روزي كه نور درخشنده جمال نواب جوان و رهبر عالي شأن فدائيان اسلام ، در آسمان ايران زمين طلوع نمود و بوسيله تعاليم عميق اسلامي كه در عروق آسمان ايران زمين طلوع نمود و بوسيله تعاليم عميق اسلامي كه در عروق جوانان دميد صفوف نيرومند و خلل ناپذير فدائيان ، شالوده گزارده شد و چنان حرارت و گرمي ايمان اين دلبند پيغمبر ص سوزان و پرهيجان بود كه نه تنها جوانان اين مرزو و بوم روح تازه اي به كالبد بي روحشان دميد بلكه به خارج از محيط ما هم سرايت نموده و جوانان خون گرم مسلمان خارج از ايران را هم بيدار نمود چون صفوف فدائيان اسلام تركيه و غيره و توانست در اندك مدتي تاريخ ايران را عوض نموده و پشت بزرگترين امپراطوري هاي دنيا را بلرزاند ما فدائيان اسلام آبادان كه از تعليمات حيات بخش و بحر بي كران فكرت حضرت نواب صفوي برخورداريم ، تا خون در عروقمان جريان دارد ،از شخصيت بارز اين مرد حق تا آخرين قطره خونمان دفاع مي كنيم و در راه مرام مقدسش از هيچگونه فداكاري دريغ نداريم چنانچه بعد از اين به مقدسات ديني و جامعه روحانيت ،خصوصاصفوف پيروزمند فدائيان اسلام توهيني شود با قطرات خون پاكمان كه به عشق محمد و آلش ص آميخته است ، به شدت دفاع مي كنيم زيرا خون ما با خون رهبرمان آميخته و عجين است مبارزه اوج دار ما تا پيروزي نهايي ادامه دارد بر وفاداران راه خدا هزاران سلام به ياري خداي توانا آبادان فدائيان اسلامشاخه هاي فدائيان اسلام درديگر شهرها نيز فعال بودند و اين اعلام حمايتها و اعلام انزجار از عدم اجراي دستورهاي اسلامي همچنان با صدور اعلاميههاي ادامه داشت ازجمله فدائيان اسلام كرمان با صدور اولين اعلاميه پس از تأسيس در 15 رجب 1370 نوشته بودند هوالمنتقم القهار به تمام خائنين ،جنايتكاران و سهل انگاران درامور ديني از هر طبقه وهرمقام رئيس و مرئوس ، بدينوسيله اخطار مي شود تمام رفتا شما بايد دقيقاطبق آيين مقدس جعفري اثني عشري باشد زيرا اين كشور اسلام و مهد تربيت شدگان مكتب جعفربين محمد صادق ع است اشخاصي كه دراين كشور زندگي مي كنند بايد مواظب رفتار و اخلاق خود باشند و عملي از آنها مخالف آيين جعفري اثني عشري سرنزند و متوجه باشند كه روز انتقام نزديك است اعلام حمايتها و فعاليتهاي سياسي مستمر هواداران جمعيت در شهرستانها و تأسيس شاخه هاي شهرستاتي در طول مبارزات سياسي آنان ، قطعانشان دهندة نفوذ كلام نواب و تأثيرات حركت اسلامي وي در دلهاي جمع كثيري از جوانان مذهبي و برانگيختن آنان در دفاع از دستورها و تعاليم اسلام مي باشد ض هشدار نواب صفوي به دكتر مصدق پيش از وقوع كوتادي 28 مرداد 32دكتر مصدق كه با جانفشانيها و فداكاريهاي مردم ايران در به ثمر رساندن نهضت ملي نفت به قدرت رسيده بود و در شرايطي كه با حمايت آيت الله كاشاني درجريان تظاهرات مردمي 30 تير و با سقوط دولت چند روزه قوام مجددابرسر كار آمده بود ،هرگز تمايلي به اداي دين به آيت الله كاشاني نشان نداد و تنها بر پشتيباني و حمايت مردمي از دولتش اتكا داشت ،درحالي كه بخش عمده آن را هدايتهاي مردمي آيت الله كاشاني ميسر ساخته بود دكترمصدق درچنين اوضاع واحوالي همه چيز را براي از دست دادن تمام حاصل تلاش مردم درراه كسب آزاديهاي سياسي و منافع ملي ،دركنار پايبندي به ارزشهاي اسلامي فراهم ساخت سرانجام در 28 مرداد 32 دربرابر ديدگان حيرت زده همين مردم عده اي اوباش مزدور كه از سوي عمال وابسته به آمريكا هدايت مي شدند دولت وي را به سادگي و با كمترين مقاومت مردمي سرنگون كردند عليرغم همه ناملايماتي كه در دوره دولت ملي برنواب صفوي وارد شد ، وي با بينش و آگاهي سياسي خود دوماه قبل از كودتاي 28 مرداد 1332 ش، با ارسال نامه اي به دكتر مصدق درمورد در سراشيبي سقوط قرارگرفتن مملكت به او هشدار داد و ضمن آن آمادگي خود را براي حمايت و كوشش براي حفظ دولت مصدق درصورت اجراي احكام اسلام ،اعلام كرد البته چنين استنباط نمي شود كه نواب از انجام كودتا توسط سپهبد زاهدي مطلع بوده و نسبت به آن هشدار داده باشد ليكن بطور قطع بنا بر شواهد آينده دولت مصدق را پيش بيني نموده است متن نامه نواب به مصدق چنين است شوال المكرم 1372 هـ ق 30 خرداد 1332 هـ ش هوالعزير ، آقاي دكتر محمد مصدق نخست وزير، پس از اسلامشما و مملكت درسخت ترين سراشيب سقوط قرار گرفته ايد چنانچه احساس كرده و معتقد شده باشيد كه نجات بخش شما و مملكت اجراي برنامه مقدس پيغمبر اكرم ص مي باد و پس از تمام جريانات گذشته ، اماده اجراي احكام مقدس اسلام باشيد قول مي دهم كه شما و مملكت را به ياري خداي توانا و به بركت اجراي احكام و تعاليم عاليه اسلام ، از هر بدبختي و سقوط و فسادي حفظ نموده ، به منتهاي عزت و سعادت معنوي و اقتصادي برسانيم تهران بياري خداي توانا ، سيد مجتبي نواب صفوي برغم چنين پيش بيني و اساس خطري و همچنين پيشنهاد همكاري نواب صفوي، پاسخي از دكتر مصدق شنيده نشده و گويا توجهي به اين هشدارها نكرده بودند به اعلام خطر آيت الله كاشاني و برخي اعضاي جبهه ملي نيز وقعي نهاده نشد و سرانجام كودتاي 28 مرداد 32 با دخالت مستقيم آمريكا و بدست سپهبد زاهدي شكل گرفت و دولت مصدق كه با فداكاري ملت ايران و تلاش تشكلهاي اسلامي و ملي ، درجريان نهضت ملي نفت ، برسركار آمده بود سقوط كرد و سرآغاز دوره اي ديگر از حكومت خفتقان و ديكتاتوري پهلوي فرارسيد