مصاحبه های شهید قدوسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مصاحبه های شهید قدوسی - نسخه متنی

مصاحبه شونده: علی قدوسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پيام انقلاب

براي خوانندگان مجله ما و همچنين پويندگان راه شخصيتهاي اصيل انقلاب اسلامي ، زندگي خصوصي آنان از ويژگي خاصي برخوردار است كه تا چه اندازه اين شخصيتها توانسته اند اعتقادتشان را در محفلهاي كوچكي چون خانواده عينيت بخشند

لذا از شما تقاضا مي شود كه خصوصيات بارز استاد شهيد قدوسي را در رابطه با برخورد بامسائل خانوادگي چه با فرزندانشان و چه با همسر و ساير اقوام تشريح فرمائيد و چنانچه خاطره قابل توجه اي بنظرتان مي رسد بيان فرمائيد؟

فرزند شهيد قدوسي‌

در رابطه با محيط خانواده ، ايشان نمونة كامل يك مربي بودند يك مربي كه جميع ابعاد مختلف انساني و اسلامي را در خود فراهم آورده بود ابعادي كه هر بعدش كافي بود در فردي باشد تا اثرات بسياري در ان محيط خانوادگي و فاميلي بجا گذارد

در رابطه با فرزندانشان يك جاذبه و دافعه اي را در خود جمع كرده بود از يك طرف ايشان علاقه بسياري به فرزندان خود داشت و اين در بعضي مسائل مشخص مي شد كه چقدر علاقه دارند و در عين حال به يك صورتي برخورد ميكردند كه فرزندشان بيش از اندازه به محبت عادت نكنند و در همين حال به نحوي برخورد مي كردند كه ما فرزندان ايشان علاوه بر علاقه فراوان كه به او داشتيم تا حدي زياد ايشان را محرم خود مي دانستيم و هم اينكه از حد خود نمي توانستيم خارج شويم و از ايشان حساب مي برديم

در رابطه با مسائل تربيتي كه در رابطه با فرزندانشان بود، ايشان مي گفتند هر وقت مسئله اي را ميخواهم به فرزندانم بگويم از يكماه پيش زمينه سازي مي كنم مثلا بعضي از كارهايي كه مي كرد اين بودكه در رابطه با آزاد گذاشتن و نگذاشتن ما از يك طرف به هيچوجه مطلبي را تحميل نمي كرد حتي بعضي موقعها كه ما يك حالات خيلي نامربوطي داشتيم ايشان به هيچوجه تحميل نمي كرد بلكه به ما ميدان مي داد كه به نتيجه اون مسائل خودمان برسيم و پوچي آنرا احساس كنيم،‌ البته از طرف ديگر طوري بودكه هيچوقت از مسائل ما غافل نبود

مرحوم پدرم ازكوچك ترين مسائل خانواده غافل نشد يادم مي آيد درباره موقعي كه برادر بزرگترم در حال بدنيا آمدن بود و پدرم به مكه مشرف شده بود مي گفت؛ كنار قبرستان بقيع آنقدر آن آيه اي كه حضرت ابراهيم دربارة فرزندش خوانده تكرار كردم كه بيهوش شدم و افتادم ايشان بدين دقت متوجه مسائل ما بودند و اگر ماپنهاني كاري را انجام ميداديم بعدها ميگفتند فلاني آن كار شما درست نبود در صورتيكه مي توانستند خيلي راحت تر ما را مجبور كند كه آن كار را نكنيم

در رابطه با وقت ايشان در خانه به جرأت مي توانم بگويم كه هرگز بيكار نبودند و در تمام مدتي كه در منزل بودند، ديده نشد كه حتي يك ربع ساعت بيكار نشسته باشند يا فقط با حرف زدن وقت بگذرانند ‌، اصلا اين چيزها در كارش نبود شب و روز ، جمعه و غير جمعه براي ايشان اصلا فرقي نداشت و بهيچوجه ماهم انتظار نداشتيم در حالي كه به شدت به مسائل خانواده رسيدگي مي كردند يك وقتي هم اينطور از ايشان بگيريم ايشان در رابطه با وقتش آنقدر مفيد بود و به كارش مي رسيد كه گاهي قبل از اذان نماز صبح به مدرسه حقاني مي رفت تا ببيند طلبه ها در چه حالي هستند در رابطة‌با اقوام در فايل كسي به اندازه ايشان مشكل گشا نبود چه با افراد مذهبي و يا فاميلهايي دور ولو افرادي كه از نظر مذهبي وضع خوبي نداشتند و حتي در بعضي مواقع در حق پدر ما ظلم كرده بودند، وقتي كاري داشتند يا گرفتاري داشتند و يا نه همينطور به منزل ما مي آمدند ايشان كمال احترام را به آنها ميكردند در رابطه با مادمان كه همسر ايشان بود برايش يك نمونة كاملي بود يعني از يك سو بگونه اي بو دكه باعث رشد ايشان مي شد و از سوي ديگر به هيچوجه حالات استبداد و حكومت مطلق مرد را در خانه قائل نبود،‌بصورتي بو دكه هميشه كمال استفاده را مادرم از ايشان مي برد،‌در مسائل اخلاقي و وضع تربيت خانواده ودر رابطه با مسئوليت خانواده طوري كه مادرمان مي گويد هر چه دارم از پدرتان است

/ 18