بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
خصوصيات پدر ما براي اينكه بيشتر با زندگاني ايشان آشنا شويم با فرزند شهيد آيت الله صدوقي ، حجت الاسلام شيخ محمد علي صدوقي نماينده مردم يزد در مجلس شوراي اسلامي مصاحبه اي انجام داده ايم كه ميخوانيد سوال 1 لطفا مقداري در مورد خصوصيات اخلاقي پدرتان و چگونگي روابط ايشان با فرزندان خود براي ما توضيح دهيد ؟ ج ـ بسم الله الرحمن الرحيم از لحاظ اخلاقي ايشان بسيار با محبت بود نسبت به همه افراد محبت خاصي ايشان داشت ، چه غريبه چه خودي فوق العاده محبت مي كرد ، مخصوصاً نسبت به خانواده و افراد در منزل و بچه هاي خودش ، و عجيب آنها را دوست داشت ايشان بعنوان يك پدر و يك مراد ما بود اول كه ايشان وارد منزل ميشد ، سراغي از والده مي گرفت احوال ايشان را مي پرسيد كه ايشان كجا هست ؟ بعداً تك تك بچه ها را احوالپرسي مي كرد و حتي از نواده ها و نتيجه ها احوالپرسي و سراغ مي گرفتند ، و اگر يك موقعي مي فهميد يكي از بجه ها كسالتي دارند ، مرضي دارد ، از فلان شهر در آنجا تا از وضع او اطلاع كامل پيدا نمي كرد ، تا خبر نمي دادندكه مثلاً ايشان سلامتي خودش را باز يافته ، ايشان آرام نمي گرفت و هميشه دنبال اين جريان بود كه او چه شده است او نسبت به كارهاي مذهبي و ديني به آن صورت سختگيري نداشت ، مخصوصاً در كارهاي مستحبات واينها در مورد اعمال مستحبات و اينها هيجگونه اصرار و پافشاري نيز به بچه هايش وارد نمي آورد، در صورتيكه خود ايشان عجيب مقيد بودند به مستحبات مثلاً نماز شب ايشان را ياد نداريم يكبار ترك كرده باشند ، و حتي دوستاني كه از قديم با ايشان بودند ، اين حرف را مي زنند والده كه چندين سال با ايشان بوده است همين صحبت را مي كنند كه من ياد ندارم يك شب ايشان نماز شبشان را بجا نياورده باشند با وجود اين بما سفارش ميكردند كه خوب است ولي بعنوان اجبار هيچوقت بما امر نيم كردند كه نماز مستحبي بخوانيد ، دعا بخوانيد ولي نسبت به واجبات عجيب تاكيد داشتند ، و در اوايل كودكي و حتي در قبل از بلوغ ما را به نماز و روزه و اينها عادت مي دادند كه بايد روزه بگيريم و نماز بخوانيم ، و با وجود اينكه اين محبت بين فرزندان ايشان بود ولي از يك شخصيت خاص برخوردار بود و ابهتي داشت كه ما واقعاً محبتهاي ايشان را هرگز و جنبه پدري ايشان ار هرگز نمي توانستيم فراموش كنيم و حتي براي حرفهاي عادي خودمان ، حتي من با اين سن و سالي كه در رابطه با پدرم گذراندم با ايشان نمي توانستم صحبت كنم چون داراي يك ابهت خاصي بودند س ـ آيت الله صدوقي در درجه اول چه مقامي علمي را داشتند و از نظر تحصيلات حوزه تا چه حد پيشرفته بودند ؟ آيا ايشان كلاسهاي تدريس داشتند يا خير ؟ اگر كلاس تدريس داشتند از شاگردان ايشان چند تن را نام ببريد ؟ج ـ در رابطه با درجه علمي و مقام علمي ايشان ، در حد من نيست كه صحبتي بكنم چونكه واضح است براي همه كه از بسياري از مراجع ايشان درجه اجتهاد داشتند و به مقام اجتهاد رسيده بودند امام هم مي دانيد كه در پيامشان بعنوان فقيه از ايشان نام بردند و ايشان يك مجتهد فقيه از ايشان نام بردند و ايشان يك مجتهد مسلمي بود ، و همه مي دانستند از لحاظ تحصيلات فوق العاده ، ايشان تحصيلات عالي داشت از حافظه فوق العاده عجيبي ايشان بخوردار بودند ضرب المثل است بين دوستان و آشنايان از حافظه ايشان كه حتي مشكل ترين درسها مثلاً يادم هست از شهيد قدوسي نقل مي كردند كه من نزد ايشان رسايل مي خواندم وبرنامه اين بود كه صفحه اي كه مي خواستنددرس بگويند يكدفعه روي آن را مي خواندند ، مطلب رامي خواندندو مامي فهميم كه ايشان شب مطلقاً مطالعه نكرده است و اگر كه نمي خواندند و بلافاصله شروع مي كردند ، دليل بر اين بود كه شب مثلاً نگاهي روي درس كرده بودند ايشان درسهايي مثل رسايل ، مثل كفايه را حتي به آن صورت مطالعه نمي كردند و به گفته شاگردانشان متن را كه يكبار مي خواندند مطالب در ذهنشان مي آمد و شاگدانشان اگر اشكالي چيزي داشتند همان جا پاسخ مي گفتند از لحاظ درسي ايشان مدتي كه در قم بودند يكي از پركارترين اساتيد حوزه علميه بودند در صوربيكه كارهاي اجرايي حوزه و رسيدگي به امور مالي طلاب ، تمام زير نظر ايشان بود و از لحاظ درسي هم در آن سطحي كه ايشان درس مي گفتند ،در درجه اول بود و از لحاظ پرورش شاگرد فوق العاده ايشان شاگرد پرورش داده و توانسته بوددين خودش را ادا كند ، كه الان در كمتر شهري است كه شما برويد و علماي طراز اول آن ، امام جمعه آن ، و بسياري از اساتيد حوزه علميه آن ، اينها همگي از شاگردان اين مرحوم نباشند و كمتر روحاني بارزي شما الان در سطح كشور ميبينيد كه حتي اگر يك دوره هم باشد پاي درس ايشان نرفته باشد س ـ بنظر شما اثر سياسي ، مذهبي ايشان بر جامعه فعلي و خصوصاً استان يزد چه اندازه بود ؟ و بعد از فقدان ايشان تا چه حد خلائي كه در جامعه بوجود آمده مي تواند پر شود؟ جواب ايشان بعنوان يك رجل ديني و يك رجل سياسي و مذهبي شناخته شده بودند ، و آن نزديكي و دوستي كه با امام داشتند ، هميشه مورد توجه بودند در كارهاي عمده مملكتي ايشان صاحب نظر بودند در تصميم گيري هاي كل مملكت ايشان بعنوان يك تصميم گيرنده و يك مشاور طرف شور مقامات بود ، و در سرنوشت كل كشور ايشان مي توانست نظر بدهد نه اينكه تنها در استان يزد باشد نه ، ايشان ديدش خيلي وسيع بود ، و حتي در تمام كشور صاحب نظر بود ، و صاحب عقيده در حدود كشوري و در رابطه با استان يزد هم مشهور است كه ايشان خدماتي مي كرده ، صحبتهائي هم كه داشتند هميشه و همه جا ايشان مشهور بوده و در صحنه بوده ، از اوايل مبارزات در استان يزد و حركات استان يزد و حركت مردم يزد بوسيله ايشان شد ، تا اينكه مردم در صحنه آمدند بخاطر اعلاميه ها و پيامها و صحبتهاي ايشان بود كه هر شب و هر روز ايشان داشت و مردم را در صحنه نگه ميداشت و مردم به كمك انقلاب آمدند تا انقلاب پيدا شد ، و بعد از انقلاب هم تمام سعي ايشان در پيشبرد اين كشور و اين انقلاب بكار برده و كم مسئله ترين و بي مسئله ترين استان در كشور ، استان يزد بود ، و اين نبود مگر تدبير و دورانديشي ايشان كه نه تنها باري بر دوش دولت جمهوري نبود بلكه هر كجا كه گرفتاري و مشكلي بود يزد و يزديها برهبري ايشان مشكل گشاي آنجا بودند 4 - رابطه آيت الله صدوقي با امام امت چگونه بود و از چه هنگامي ايشان با امام ارتباط داشتند ، لطفاً يك مقدار راجع به روابطط و دوستي ايشان با امام صحبت كنيد ؟ ج ـ روابط روستي با امام ، از همان سال اول ورود ايشان به قم كه شايد حدود پنجاه سال پيش باشد ، ايشان با امام دوست شدند و جلسات و شب نشينيهاي زيادي با ايشان داشتند ، و منزل ايشان و منزل ما و اينها هميشه در رفت و آمد بودند و دو دوست بسيار صميمي بودند با هم در صورتيكه علاوه بر اينكه با هم دوست بودند امام را بعنوان يك مراد خود هميشه قبولداشت و هر حرف و صحبت و چيزيكه مربوط به امام بود بدون كوچكترين صحبتي گردن مي نهاد ، بدون خواستن دليل به همين اندازهكه مي فهميد نظرامام در اين است ايشان مي گفت كه بايد عقيده و نظرها را كنار گذاشت و دنبال اين نظر نظر امام رفت و دوستي ايشان حدود پنجاه سال حداقل قريب پنجاه سال بايد باشد كه ايشان با هم دوست هستند و در دوران مبارزات در موقعيكه امام در نجف اشرف بودند ، اعلاميه هاي ايشان كه داده مي شد اول براي يزدخوانده مي شد و در اينجا تكثير مي شد و به شهرستانهاي ديگر مي رفت و امام وقتي به پاريس تشريف بردند بلافاصله احمد تلفن مي كنند و از ايشان مي خواهدكه تشريف بياوريد اينجا پاريس با امام حرفي صحبتي داريد كه بعد رفتند آنجا پاريس و حدود 10 روز هم اكثراً در خدمت امام بودند و با ايشان در مورد انقلاب حرف و مشورت و صحبت داشتند ، و بعد از اينكه امام به تهران آمدند ايشان رد تهران چندي در خدمت امام بودند و همينطور رابطهبرقرار بود و آخرين ديداري كه با امام داشتند حدود يك و نيم تا دو ماه قبل بود كه من هم در خدمتشان بودم البته ديدار ايشان بعد از برگشتن از جبهه غرب بود كه برگشته بودند از غرب ، امام فرمودند كه رفتن سما به جبهه ها اثرات خوبي داشته است و خيلي خوب بوده است امام يك مقدار از ايشان تشكر كردند از اينكه به جبهه رفته اند ولي باز از ايشان خواستند كه شما رفت و آمدتان را كمتر كنيددشمن عجيب در كمين شما هست ، مواظب باشيد ، همه جا نرويدو همه جا نياييد ، وبا وجود اينكه رفتن شما به جبهه به اين اندازه مفيد بوده است ولي وجود خود شما فايده اش بيشتر است باز موقعي كه مي خواستند بيايند بيرون ، از ايشان خواستند كه باز تاكيد مي كنم كه مواظب خودتان باشيد جايي نرويدو نياييد كه اگر خداي ناكرده به شما لطمه اي وارد آيد ما دو ضرر مي بينيم اول ضرر آن است كه ديگر شما را نداريم و ضرر آن به شخص شماست كه افرادي مثل شما را ديگر نداريم و ضرر دوم آن به جمهوري اسلامي مي خورد كه اين دليل بر ضعف جمهوري مي شود و ضرري است كه سيستم و نظام خواهد خورد كه ديگر قسمت نبودو ايشان به شهادت رسيدند 5 - به نظر شما چه عاملي باعث شهادت ايشان شد؟ وشهادت حضرت آيت الله در جامعه چه اثراتي داشته و مي تواند در آينده داشته باشد ؟ ج ـ موضع گيري ايشان چه قبل از انقلاب و بعد از انقلاب موضع گيري هايي است كه براي همه روشن است ، كه مستقيما در برابر خطوط آمريكايي كه در كشور داشت پديد مي آمد ، از اول انقلاب و اول تشكيل دولت موقت ، ايشان شديداً با اين خطوط انحرافي مبارزه كردو نگذاشت تا حديكه مي توانست از ادامه اين خطوط جلوگيري كرد در جريان انتخاب بني صدر اول كسي كه شديداً مخالف بود با انتخاب بني صدر ، ايشان بود با شناختي كه ايشان از پاريش و مجلس خبرگان از اوداشت ، حاضر نبود كه هرگز ترويج و تبليغي بكند و تا آنجا كه مي توانست بر عليه بني صدر كار كرد واو را يك سمبل آمريكا و يك شخص آمريكايي مي دانست و ميگفت بايد اين خط كوبيده شود و اولهايي كه بازديديد شعار مرگ بر بني صدر شروع شد ، در يزد بود و در يزد بود كه ايشاناين شعار را رايج كرد و اين شعار را داد قبل از اينكه در شهرستاهاي ديگر رايج شود و اين خط آمريكا را در ايران كوركرد ودشمن هم ايشان را شناخته بود و درپي صدمه زدن و لطمه زدن به ايشان بود و اين را يك سنگي در راه خود مي انست و مي خواست كه با اين كار بازوان امام را سست كند و به گمان خودش رهبري را با گرفتن بازوان خودش تضعيف كند 6 - بعنوان فرزند يك فقيه مجاهد چه برنامه هايي براي حفظ معنويت ايشان و چه پيامي براي حفظ معنويت ايشان و چه پيامي براي خانوده هاي شهداء و فرزندان آنها داريد ؟ اميدوارم كه بتوانيم راه ايشان و روش ايشان و برنامه هاي ايشان را دنبال كنيم و هدفي كه داشتند بتوانيم ما هدفشان را اگر چه ما كوچكتر از آن هستيم كه اين اهداف بزرگ را بتوانيم دنبال كنيم ، ولي انشاء الله با رهبري امام واستمداد از مردم ما راه ايشان را دنبال مي كنيم و به خانواده هاي شهداي عزيز ما كه بالاخره اين افتخار را داريم كه تحت عنوان بنياد شهيد و زيرنظر بنياد شهيد هستيم من پيام خاصي به خواهران و برادران نمي توانم داشته باشم و ندارم فقط بايد دنباله رو خون شهداء باشيم و بدانيم كه دشمن اصلي ما آمريكاست و گوش به فرمان امام باشيم و براي سلامتي ايشان هر آن و هر لحظه دعا كنيم والسلام