درس اين هفته تا سه هفته آينده در رابطه با آموزشهاى نظامى و آموزشهاى رزمى در نهج البلاغه على خواهد بود و اين هديهاى است گرانبها براى پاسداران انقلاب و تمامى ارتش بيست ميليونى و تمامى مردمى كه گوش بفرمان امام امت هستند بطور كلى بحث جهاد در نهج البلاغه داراى گستردگى خاصى است، اما موضوعى كه درباره آن سخن مىگوئيم آموزشاى رزمى و نظامى در ميدان جهاد است هم اكنون كه امام فرمان بيج عمومى دادندو تمامى مردم براساس سفارشهاى مكرر امام امت و آيت ا العظمى منتظرى در حال فراگيرى آموزش نظامى هستند اين مسئله بعنوان يك ضرورت، بعنوان يك مسئله مهم از نهج البلاغه مطرح خواهد بود بطور كلى بحث جهاد در نهج البلاغه به شاخههاى متعددى تقسيم مىشود، مثلاً ارتش اسلام، عواقب ترك جهاد و مباحث بسيار ديگر در باب ارزش جهاد در خطبه 27 نهج البلاغه چنين داريم فان الجهاد باب من ابواب الجنه جهاد درى است از درهاى بهشت فتحه الله الخاصه اوليائه و هو لباس التقوى، و درع الله الحصينة وجنة الوثيقه قسمتى از خطبه 27 تا شماره 2 جهاد لباس تقوى است و باب جهاد باب بهشت خاص ياران اصلى و اصيل خالص الهى است و زره محكم آن تقواى خداوند خواهد بود حضرت على در خطبه 27 نهج البلاغه چنين مىفرمايد الاوانى قد دعوتكم الى قتال هؤالاء القوم ليلا و نهاراً و سراً و اعلاناً جهاد و مطرح بودن آن در تمامى لحظههاى زندگى امام مىفرمايد آگاه باشيد كه من شما را دعوت مىكنم به قتال به جهاد با دشمنانتان دعوتكم الى قتال هؤالاء القوم ليلا و نهاراً در شب و در روز و سرا و اعلانا و بطور مخفى و بطور علنى بنابراين گستردگى جهاد در تمامى مراحل زندگى، در تمامى لحظهها خواهد بود اما در باب آموزشهاى رزمى نظامى، در برنامه اين هفته به مطالعه چهارم خطبه از نهج البلاغه خواهيم پرداخت خطبه 65 - كلام 11 - كلام 96 و كلام 124 و در جلسات بعد به بقيه مبحث رزمى و نظامى نهج البلاغه خواهيم پرداخت بطور كلى موضوع آموزشهاى رزمى به اين ترتيب تقسيم بندى مىشود اول بيان روحيه يك سرباز مجاهد در ميدان جنگ با توجه به اينكه سخنان حضرت على ع در ميدانهاى جهاد با صحبتهائى كه در محيطهاى عادى دارند فرق مىكند اينجا مخاطب على ياران جان بر كفى هستند كه آماده شهادتند و انتظار شهادت را مىكشند و از تمامى وابستگىها جدا شدند و تمامى زنجيرها را پاره كردند از خانواده، از وابستگىهاى مادى از همه چيز بريدهاند و شمشير بدست گرفتهاند و آماده مرگ و آماده پيكار و نبرد با دشمن و همچون خود على ع در ميدان جهاد هميشه آماده شهادتند بنابراين درس زمانى و موقعيت اجتماعى كه على ع اين صحبتها را داشتند با شرائط عادى ديگر فرق دارد، مثلاً هنگامى كه على ع در مسجد صحبت مىكند براى عمومى، يا در بازار صحبت مىكند، يا سخنرانى مىكند، اين صحبتها هم مخاطب هايش فرق دارد با مخاطبهاى ميدان جهاد و هم حالات و روحيه افراد در شرايط عادى با هنگامى كه با دشمن روبرو هستند تفاوت دارد بنابراين اين شرائط خاص، و اين ظرف زمانى خاص كه على ع در ميدان جهاد صحبت مىكند با ياران آماده شهادت و آماده نبرد سخن مىگويد ، نكات بسيار عميقى را به ما خواهد آموخت و درسهاى بسيار عميقى در رابطه با درك اين موقعيت زمانى و اين شرايط زمانى خواهيم داشت، روحيه سرباز و مجاهد در هنگام جنگ چنين است كه على ع در كلام 11 به فرزندش حنيفه هنگامى كه پرچم را در جنگ جمل به او مىسپارد مىفرمايد تزلزل الجبال و لا تزل، عض على ناجذك، اعرالله جمجمتك تدفى الارض قدمك، ارم ببصرك اقصى القوم، و غض بصرك اعلم ان النصر من عندالله سبحانه اى محمد بن حنيفه اگر كوهها از جا كنده شوند، تو از جاى خود حركت نكن اين است ثبات و اطمينان در قلب يك مجاهد به هنگام جنگ تزلزل الجبال و لا تزل اگر اين كوههاى سخت از جا بركنند، تو از جاى خودت تكان مخور عض على ناجذك دندان روى دندان بگذار نهايت خشم هودت را با اين حالت نشان بده اعرالله جمجمتك مغزت را، جمجمه ات را بخدا بسپار، بخدا عاريه بده، تمام انديشه ات را، تمام فكرت را راهى خدا بكن و جانت را بخدا هديه بكن تدفى الارض قدمك پاى خود را چون ميخ در زمين بكوب، محكم باش، استوار باش ارم ببصرك اقصى القوم چشمان خودت را به دورترين دشمن، به انتهاى دشمن متوجه بكن ، يعنى آنچنان روحيه قوى داشته باش، آنچنان اميدوار به پيروزى باش كه تمامى صفوف مقدم دشمن را نابود كنى و فقط زاويه چشمت متوجه انتهاى دشمن باشد وغض بصرك، واعلم ان النصر ومن عندالله سبحانهعليهم السلام چشمهايت را بپوشان از برق شمشيرهاى آنها و از لباس آنها و از ابهت نظامى آنها و بدان كه نصر و پيروزى با خداست واعلم ان النصر من عندالله سبحانه روحيه يك مجاهد در ميدان نبرد بايد چنين باشد بالاخره نتيجهگيرى واعلم بدان كگه يارى تنها با خداست در آيات قرآن داريم و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان كنتم مؤمنين سوره آل عمران، آيه 139 اندوهگين مباشيد و مترسيد كه شما برتريد، شما پيروزيد، اگر مؤمن باشيد در قسمتهاى بعدى، يعنى موضوع بندى آموزشهاى رزمى و نظامى اين مسائل مطرح مىشوند 1- اخلاق نظامى، 2- روشها و تاكتيكهاى نظامى، 3- گوهه بدست گرفتن اسلحه در هنگام جنگ، 4- مسئله عشق به شهادت و يا مرگ و اميد به مرگ در هنگام مبارزه، كه حضرت على ع در خطبه 124 نهج البلاغه مىفرمايد، چنان به سوى مرگ برو كه مانند تشنهاى كه براى آب مىرود الرائح الى الله چنان بسوى مرگ در راه خدا و شهادت برو مانند كسى كه تشنه آب است و بسوى آبى گوارا مىشتابد همچنين حضرت على مىفرمايد والله لا نااشوق شوق به مرگ و شهادت، على ع را وادار به جهاد با دشمن مىكند موضوع بعد يارى حق و يارى خداى متعال است كه ما در قرآن آيات متعدد در اين مورد داريم خداوند مىفرمايد شما نترسيد و اندوهگين نباشيد كه من شما را يارى مىكنم موضوع بعدى مسئله استقامت در نبرد و ميدان مبارزه است و مسئله هفتم شرم از گريختن و فرار كردن است كه گاهى وقتها در ميدان جهاد پيش مىآيد امام ع در خطبه 124 مىفرمايد وايم الله لئن فررتم من سيف العاجله لا تسلموا من سيف الاخرة و انتم لهاميم العرب و السنام الاعظم، ان فى الفرار موجدة الله و الذل اللازم و العار الباقى و سوگند بخدا اگر از شمشير دشمن كه زندگى دنيائى شما را پايان خواهد داد فرار كنيد از شمشيرهاى آخرت و ضربهها و انتقام الهى و خشم الهى قادر به فرار نخواهيد بود فرار و پشت كردن به دشمن باعث خشم خدا مىشود ان فى الفرار موجدة الله و براى شما ذلت و بيچارگى است و عار و ننگ مىآورد و همچنين حضرت على ع باز در خطبه 27 نهج البلاغه براى كسانى كه بهانه مىآورند در هنگامى كه على آنها را دعوت به جهاد مىكند مىفرمايد فاذا امرتكم بالسير اليهم فى ايام الحر قلتم هذه حمارة القيظ هنگامى كه شما را دعوت مىكنند به ميدان جهاد در تابستان مىگوئيد كه هوا گرم است، هنگامى كه شما را دعوت مىكنند در زمستان براى جهاد با دشمن مىگوئيد كه حالا سرماست، هوا سرد است، پس فاذا كنتم من الحر و القر تفرون فانتم والله من السيف افرعليهم السلام بخدا سوگند شما اگر از گرماى تابستان و سرماى زمستان فرار بكنيد مسلماً از شمشير دشمن بيشتر ترش خواهيد داشت و بيشتر فرار خواهيد كرد مسئله بعدى كه حضرت على ع مطرح مىكند اعتقاد به بهشت و جهنم و اميد به نعمتهاى الهى است كه براى يك مجاهد در ميدان جهاد مطرح خواهد بود مسئله هشتم اين است كه يك مجاهد بايد بر روش ياران پيامبر و خود پيامبر در ميدان جهاد شركت بكند حضرت على ع در خطبه 96 در رابطه با صفات ياران پيامبر مىفرمايد كه لقد رايت اصحاب محمد ديدم در ياران محمد هنگامى كه محمد به ميدان جهاد مىرفت فماارى احداً منكم يشبههم، لقد كانوا يصبحون شعثاً غبراً و قدباتوا سجدا و قياماً يروا و حون بين جباههم و خذوههم و يقفون على مثل الجمر من ذكر معادهم اين صفات ياران خاص پيامبر بود كه در ميدان نبرد شركت مىكردند مىديدم آنها را كه هميشه بياد خدا بودند، سجده مىكردند قبل از شروع جنگ ذكر خدا مىپرداختند من طول سجودهم اذا اذكر الله هملت اعينهم حتى تبل جيوبهم اينها وقتى به ياد مرگ مىافتادند، به ياد خدا از ترس و اينكه در اين مديان سستى بكنند بلرزه مىافتادند و وجودشان گذداخته مىشدو اشك از چشمهايشان جارى مىشد كه صورتهايشانتر مىشدو از ترس خدا، ترس عذاب خدا و از ترس اينكه سستى از آنها سر بزند در ميدان جهاد همچون درختى كه به هنگام طوفان به لرزه مىافتد، برخود مىترسيدند مسئله بعدى از آموزشهاى على ع در ميدان نبرد دعا در ميدان جهاد است حضرت على در خطبه 124 چنين مىفرمايد اللهم فان ردوا الحق فافضض جماعتهم و شتت كلمتهم و ابسلهم بخطاياهم بار خدايا اگر اينها جق را رد كردند و در مقابل حق ايستادند و درصدد دشمنى با حق افتادند، آنها را پراكنده بكن و آنها را به جان هم بينداز و اختلاف كلمه را در ميان آنها قرار بده و خدايا آنها را بوسله گناهانشان هلاك بفرما اين است نمونهاى دعا در ميدان جهاد و نبرد هنگامى كه اصحاب طالوت در مقابل اصحاب جالوت قرار مىگيرند در سوره بقره آيه 250 بعد از آنكه ولما برزوالجالوت و جنوده قالو ربنا افرغ علينا صبرا سپاه طالوت كه تعدادشان بسيار كم و تجهيزاتشان بسيار مختصر بود، در مقابل سپاه طالوت كه تعدادشان بسيار كم و تجهيزاتشان بسيار مختصر بود، در مقابل سپاه جالوت كه بظاهر زياد و قدرتمند بودند چنين دعا مىكنند ، مىگويند ربنا خدايا افرغ علينا صبرا صبر را بر ما ريزش كن و ثبت اقدامنا و قدمهاى ما را استوار كن وانصر نا على اقوم الكافرين و ما را بر اين قوم كافر پيروز بگردان و يارى ده اينست نمونهاى ديگر از جهاد و نبرد كه ياران خاص پيامبر از درگاه خداوند مىخواستند در سوره آل عمران آيه 145 مىفرمايد و كاين من نبى قاتل معه ربيون كثير فماوهنوا لما اصابهم فى سبيل الله و ما ضعفوا و ماستكانوا والله يحب الصابرين سستى نمىكردندو دعايشان اين بود كه ربنا اغفر لنا ذنوبنا خدايا گناهان ما را ببخش و زياده رويها، اسراف و گناهانى را كه انجام دادهايم بر ما غفران كن، خدايا استوار كن قدمهاى ما را ثبت اقدامنا،وانصرنا على القوم الكافرين و ما را بر اين قوم كافر نصرت و يارى عنايت فرما موضوع بعدى كه در ميدان جهاد حضرت على ع به يارانش آموزش مىدهد اين است كه ارث شهداء هستيم، ما وارت خدا هستيم و حتى ما ورثه الله ما وارث امر خدا هستيم و موضوع يازدهم اينكه تلاش در ميدان جهاد بمعناى شكر نعمتهاى الهى است موضوع دوازدهم آرايشهاى نظامى است كه حضرت على خود در ميدان نبرد رعايت مىكرد و در خطبههاى 124 و 65 و خطبههاى ديگرى از نهج البلاغه اين مسئله را تاكيد مىكنند فقدموا الدراع و اخروا الحاسر و عضوا على اضراس فانه ابنى للسيوف عن الهام پس ما كسانى را كه زره و سپر دارند، اينها را جلوى صف قرار بدهيد و كسانى را كه بى زره هستند در قسمتهاى عقب سپاه قرار بدهيد در هنگام نيزه زدن پيچ و خم داشته باشيد و در جهتهاى مختلف نيزه بزنيد واعلموا اللامه و قلقوا السيوف فى اغمادها قبل سلها و الحظوا الخزرواطعنوا الشزر و نافحوا بالظى وصلوا السيوف بالخطى هنگامى كه شمشير مىزنيد سعى كنيد كه ضربه شمشى را متوجه دشمن بكنيد، هنگامى كه بدشمن نگاه مىكنيد چشمهايشتان را از تجهيزاتى كه او دارد نپوشانيد و به ياد خدا بيفتيد و دشمن را به كمك شمشير و اسلحه خود قطعه قطعه كنيد اى مجاهدين قرآن سعى كنيد كه آرامش داشته باشيد ودر جبهه نبرد ساكت و خاموش باشيد واعلموا انكم بعين الله و مع ابن عم رسول الله صلى الله عليه و آله فعادوا الكرواستحبوا من اكفر فانه عارفى الاعقاب و نار يوم الحساب و بالاخره اشاره به اين مسئله وطيبا اعن انفسكم نفسا و امثوا الى الموت مشيا سجحاً پس نفس و جان خودتان را هديه خدا بكنيدو برويد بسوى مرگ، بسوى شهادت، رفتنى با آرامش و طمأنينه، و بدانيد كه يارى خدا با شماست الا و ان نصرالله قريبعليهم السلام بدانيد كه هميشه يارى خدا با سربازان خدا و پيروزى نزديك است والسلام