شنوندگان عزير، ارتشيان و پاسداران عزيز و سلحشوران بسيج در جلسه گذشته 12 مورد از آموزشهاى نظامى على ع را از نهجالبلاغه مطرح كرديم كه در اين هفته به مختصرى از آنها مىپردازيم 1- استراتژى كلى مبارزه يك مجاهد در ميدان جهاد 2- رويحه يك مجاهد در ميدان جهاد 3- اخلاق نظامى 4- روشها و تاكتيكهاى نظامى 5- نقش ذكر و ياد خدا در ميدان جهاد 6- استقامت در مبارزه 7- عمق ننگ گريختن و پشت كردن به دشمن 8- نقش ذكر و ياد بهشت وعد حق خد و همچنين ياد عذاب الهى 9- اتخاذ روش و گونه حركت در ميدان مبارزه براساس آموزشهاى پيامبر و سنت رسول الله 10- دعا و نيايشهاى على ع در ميدان جهاد 11- تلاش و پيكار د مبارزه و استقامت در ميدان مبارزه به عنوان نوعى شكر از نعمتهاى الهى در اين درس به اين مسائل خواهيم پرداخت الف آرايش نظامى و تعاليم مهم على ع در ميدان جهاد ب مسئوليت يك مجاهد و يك مبارز در قبال برادر وهمرزم و همدوش خود ج اخلاق، روش و رفتار سربازان مجاهد پس از اتمام نبرد و غلبه بر دشمن در ابتدا به آموزش نكات مهم مكتبى كه على ع در ميدان جهد مىپرداخته اشاره مىكنيم يكى از مهمترين آموزشهاى على ع در ميدان مبارزه درك مفاهيم عميق مكتبى بوده، مثلاً معنى مسئله مرگ و زندگى در خطبه 51 كه قبل از جنگ صفين از طرف على ع و براى ياران قرائت مىشود على ع چنين مىفرمايد قد استطعمو كم القتال دشمن برا قتال و نبرد با شما خودش را آماده كرده و تمامى امكانات خودش را بسيج كرده فاتروا على مذله و تأخير محله شما بايد اقرار كنيد به ذلت و خوارى، و علت اين 7 ايجاد ذلت و خوارى، سستى و كندى شما در مقابله با دشمن است، در غير اينصورت او يا زوواالسيوف من الدماء ترووا من الماء راه نجات اين است كه شما شمشيرهايتان را از خونهاى آنها سيراب كنيد درست مانند تشنهاى كه به آب برسد، آنقدر آنها را با شمشيرهايتان به هلاكت برسانيد كه دشمن نابود و شمشيرهاى شما از خون آنها سيراب شود پس از آن على ع به بيان معناى حقيقى مرگ و زندگى مىپردازد و ادامه مىدهد فالموت فى حياتكم مقهورين والحياة فى موتكم قاهرين مرگ حقيقى مرگى است كه انسان شكست بخورد حتى اگر انسان در شكست زنده باشد، اين انسان زندگى ندارد، مرده است و الحياة فى موتكم قاهرين و زندگى حقيقى آن موقعى است كه انسان بر دشمن غلبه كند، حتى اگر شهادت نصيب او بشود مترادف اين جمله در قرآن نيز داريم فيقتل او يغلب فسوف نؤتيه اجراً عظيما شما به پيكار و نبرد با دشمن خدا برخيزيد، كشته شويد و يا پيروز گرديد اجر و پاداش عظيمى نزد خدا خواهيد داشت على ع در متن مبارزه و در ميدان جهاد به آموزش يارانش مىپردازد و مىفرمايد خطبه 122 ان اكرم الموت القتل برترين، گرامىترين و عزيزترين نوع مرگها كشته شدن در راه خداست القتل والذى نفس ابن ابيطالب بيده لالف ضربة بالسيف اهون على من ميتة على الفراش فى غير طاعة الله سوگند به آن كس كه جان على در دست اوست، سوگند به خداى بزگر كه براى على ابى ابيطالب تحمل هزار ضربه شمشير آسانتر و سهلتر است از جان دادن در بسترى كه در غير طاعت خدا باشد، و برترين مرگها در نزد على كشته شدن در راه خداست در خطبه 56 على ع در ادامه همين آموزش چنين مىفرمايد وطيبوا عن انفسكم نفساً وامشوا الى الموت مشياً سجحاً شما كه در ميدان نبرد هستيد، اى سربازان اسلام طيبوا خوشحال باشيد، شاد باشيد كه روحتان براى خدا و در راه خدا از بدنتان جدا مىگردد وامشوا الى الموت مشياً سجحاً برويد بسوى شهادت با آرامى، با آرامش و با اطمينان بسوى خدا گام برداريد آموزش بعدى امام على ع مسئوليت يك برادر ارتشى مجاهد، يك پاسدار انقلاب، يك مبارز راه اسلام در ميدان نبرد نسبت به برادر همرزم خود مىباشد كه على ع اين نكته را دقيقاً در ميدان جهاد تعليم مىدهند قاله لا صحابه فى الساعة الحرب خطبه 122 واى اصرى و منكم احسن من نفسه رباطه جاش عنداللقاء و راى من احدى من اخوانه فشلا در ميدان نبرد و هنگام ملاقات با دشمن، هنگامى كه آتش جنگ شعله ور شده، اگر ديديد كه يكى از ياران شما احساس ضعف مىكند، احساس خوف مىكند، بايد به كمك برادرتان كه دچار خوف و ترس شده بشتابيد فليذب عن ابيه بفضل بخدته التب فضل بها عليه چرا كه خداوند اين قوت قلب را به تو عطا كرده و شما بايد از برادر همسنگرت دفاع كنى، همچنانكه از جان خودت كما يذب عن نفسه دفاع مىكنى بايد از برادرات نيز در مقابل دشمن دفاع كنى و خوف و ترس را از او دورنمائى كما يذب عن نفسه دفاع مىكنى بايد از برادرت نيز در مقابل دشمن دفاع كنى و خوف و ترس را از او دورنمائى فلو شاءالله لجعله مثله كه با يارى خدا او هم مانند برادرش بشود سومين آموزشى كه على ع در ميدان نبرد دارد اتمام حجت در ميدان نبرد است كه اين اتمام حجت به اشكال گوناگون نمود پيدا مىكند اولين شكلش اين هست در نامه 12 نهج البلاغه ولا تقاتلن الا من قاتلك كه در فرمان على ع به عثمان بن حنيف يكى از سرداران سپاهش مىفرمايد با دشمن جنگ مكن، مگر آنكه او جنگ را با تو آغاز بكند، او شروع كننده جنگ باشد همچنين على عليه السلام مىفرمايد ولا يحملنكم شبانهم على قتالهم قبل دعائهم و الا عذار اليهم شما اى سرداران من، جنگ را آغاز نكنيد، مگر آنكه قبل از شروع جنگ با دشمن سخن گفته باشيد و حجت را بر آنها تمام بكنيد، حجت را بر آنها تمام بكنيد و حق را براى آنها روشن بكنيد مبادا كه كينه و دشمنى عامل بروز جنگ بين شما بشود و شما بواسطه وجود كينهها جنگ را آغازگر باشيد در آموزش بعدى امام على ع رفتار سربازان اسلام است با اسيران شكست خورده در نامه 14 نهج البلاغه مىخوانيم لا تقاتلوهم حتى يبدؤكم فانكم بحمد الله على حجة و ترككم اياهم حتى بيدؤكم حجة اخرى لكم عليهمامام على ع مىفرمايد با آنها نجنگيد تا اينكه آنها جنگ را آغاز بكنند، زيرا كه شما داراى حجتها و دليلهاى خداوندى هستيد، زيرا كه خداى بزرگ پشتيبان شماست و شروع نكردن جنگ بوسيله شما خود حجت و دليل ديگيرى است براى اثبات حقانيت شما فاذا كانت الهزيمة باذن الله هنگامى كه بيارى خدا و به قدرت و قوت خدا شما پيروز شديد فلا تقتلوا مدبراً و لا تصيبوا معورا و لا تجهزوا على جريح و لا تهيجو النساء باذى پس از آنكه به پيروزى رسيديد ، مبادا كسى از سربازان دشمن را كه بهنگام نبرد فرار كرده، پس از دستگير كردن او را به قتل برسانيد، و مبادا به كسانى كه درمانده و تسليم شما شدهاند حمله بكنيد و آنها را زخمى بكنيد و مبادا كه زخم خوردهها را به قتل برسانيد ،و مبادا كه به زنان دشمن آزار برسانيد، حتى اگر زنان دشن و اسراى دشمن بشما دشنام بدهند به بزرگانتان، به مقدساتتان، به رهبران شما دشنام بدهند اين دشنام دادن آنها باعث تحريك شما براى آزار آنان نباشد نكات بسيار مهم ديگرى كه على ع در نامه شماره 11 به سرداران سپاه خود زيادبن نصر و شريح بن هانى در هنگامى كه آنها را براى جنگ با معاويه در نبرد صفين اعزام مىكند تعليم مىدهد ذكر مىكنيم كه اين نكات چگونگى آرايش نظامى را از نظر على ع آموزش مىدهد فاذا انزلتم بعدو اونزل بكم فليكن معسكر كم فى قبل الاشراف اوسفاح الجبال او اثناء الانهار كيما يكون لكم ردعاً و دونكم مرداً هنگامى كه شما با دشمن برخورد مىكنيد، و يا هنگامى كه دشمن با شما برخورد مىكند، اولين كارى كه شما بايد بكنيد اين است كه در ابتدا موضع و سنگر خود را در يك جايگاه بلند انتخاب بكنيد فى قبل الاشراف، در مكانى كه بر دشمن مشرف و مسلط باشيد تا بوسيله اين اشراف و تسلط بر دشمن ولتكن مقاتلتكم من وجه واحداً و اثنين نقطه حمله و تمركز سپاه و قدرت شما اينچنين باشد، شما بايد نيروهاى سپاه را بطور كامل منسجم و متمركز بكنيد يا در يك نقطه و يا در دونقطه من وجه واحداً و اثنين ، و يا از يك موضع واحد، از يك جهت واحد به دشمن حمله بكنيد، بطرف دشمن حمله ور بشويد، و يا از دو موضع مختلف بيش از اين نباشد، زيرا بيش از اين باعث پراكندگى نيروهاى خودتان خواهيد شد واجعلوا لكم رقباء فى صياصى الجبال و مناكب الهضاب ليلا يأتيكم العدو من مكان مخافة اوامن و اعلموا ان مقدمة القوم عيونهم و عيون المقدمة طلائعهم پس شما بايد نرد را با دشمن از يك جهت يا دو جهت شروع بكنيد و نيروهايتان را متمركز بكنيد و از هم پراكنده نشويد و براى خودتان در مخفى گاهها، در بلندى كوهها و پشت تپهها نگهبان و ديده بان بگذاريد تا دشمن از اطرافتان شما را غافلگير نسازد شما جهات مختلف اطراف خودتان را حفظ كنيد تا دشمن شما را محاصره نكند، و دشمن به شما يورش نياورد و شما را شكست خودره نسازد و نتواند بطور ناگهانى از جائى كه در آن امن هستيد به شما حمله ور نشود واعلموا از مقدمة القوم عيونهم، و نيز بدانيد كه مركزيت سپاه بايد از ديده بانها و نگهبانها راهنمائى بگيرد، قلب سپاه بايد بوسيله ديده بانها و نگهبانها خبر داده بشود، و همچنين و عيون المقدمة طلائعهم و ديده بانها بسوى عيون كه عيون يك معنايش همان چشم، يعنى جاسوسهائى كه در سپاه دشمن نفوذ مىكنند و از سپاه دشمن براى سپاه ما خبر مىآورند ،و همچنين ديده بانها در جلو و مقدم قلب سپاه هستند و عيون جاسوسها و يا خبريابها در مقدمه، و در جلوى ديده بانها و نگهبانها قرار مىگيرند و ديده بانها و نگهبانها بايد بوسيله خبريابها راهنمائى بشوند آموزش بعدى كه على ع در نهج البلاغه در ميدان نبرد مىدهد و اياكم و التفوق ، اينكه شما از تفرقه و جدا شدن از همديگر بپرهيزيد فاذا نزلتم فانزلوا جميعاً در ميدان نبرد هماهنگى و انسجام داشته باشيد، هنگامى كه فرود مىآئيد همگى با همديگر فرود بيائيد، هنگامى كه مىخواهيد در مكانى مستقر بشويد، فانزلوا جميعا همه با هم همراه باشيد و اذا ارتحلام فارتحلوا جميعاً 7 و هنگامى كه مىخواهيد از محلى به محل ديگر كوچ كنيد با هم باشيد، و اگر مىخواهيد حركتى را آغاز بكنيد همه با هم حركت بكنيد واذا اغشيكم الليل فاجعلوا الرماح كفة و لا تذوقوا الثوم الاغرارا او مضمضه هنگامى كه شب مىشود و خواب بر شما مستولى مىشود به مقدار بسيار كم بخوابيد، خواب بر شما چيره نشود، خوابتان به اندازه آبى باشد كه در دهان مىگردد و از دهان ريخته مىشود بيرون، به همين مقدار مختصر بخوابيد، نه بيشتر والسلام