بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
اظهر مكروه است كه بعدا آن زن را براى خود عقد نمايد، بلكه احتياط مستحب آن است كه با او ازدواج ننمايد، مگر اين كه زن از كار خود توبه نموده باشد.(1919) اگر زنى را كه در عده ديگرى است براى خود عقد كند، چنانچه مرد و زن، يا يكى از آنان بدانند كه عده زن تمام نشده وبدانند عقد كردن زن در عده حرام است، آن زن بر او حرام مى شود، اگر چه مرد بعد از عقد با آن زن نزديكى نكرده باشد.(1920) اگر زنى را براى خود عقد كند وبعد معلوم شود كه در عده بوده، [ 383 ]
چنانچه هيچ كدام نمى دانسته اند كه زن در عده است ويا اين كه نمى دانسته اند كه عقد كردن زن در عده حرام است، در صورتى كه مرد با او در زمان عده نزديكى كرده باشد، آن زن بر او حرام مى شود واگر نزديكى كردن بعد از زمان عده بوده، عقد باطل است، ولى زن بر او حرام نمى شود، بلكه مى تواند بعدا زن را عقد نمايد.(1921) اگر انسان بداند زنى شوهر دارد وبا او ازدواج كند، بايد از او جدا شود وبعدا هم نمى تواند او را براى خود عقد كند، مگر اين كه نداند زن شوهر دارد وبا او هم نزديكى نكرده باشد، كه در اين صورت فقط عقد باطل است، ولى بعد از طلاق او وتمام شدن ايام عده، ازدواج با آن زن، بنابر اظهر مانعى ندارد(1922) اگر زن شوهردار - نعوذ بالله - زنا كند، بر شوهر خود حرام نمى شود و چنانچه توبه نكند وبر عمل خود باقى باشد، بهتر است كه شوهر، او را طلاق دهد ولى بايد مهرش را بدهد.(1923) مادر، خواهر ودختر كسى كه لواط داده، بر لواط كننده حرام است، اگر چه لواط كننده ولواط دهنده بالغ نباشند، ولى اگر گمان كند كه دخول شده، يا شك كند كه دخول شده يا نه، بر او حرام نمى شوند.(1924) اگر با مادر يا خواهر يا دختر كسى ازدواج نمايد وبعد از ازدواج، با آن شخص لواط كند، بنا بر اظهر آنان بر او حرام نمى شوند، گر چه احوط باطل كردن عقد است به سبب طلاق.(1925) اگر كسى در حال احرام، كه يكى از اعمال حج است، با زنى ازدواج نمايد عقد او باطل است، وچنانچه مى دانسته كه در حال احرام زن گرفتن بر او حرام است، ديگر نمى تواند آن زن را عقد كند.(1926) اگر زنى كه در حال احرام است، با مردى كه در حال احرام نيست، ازدواج كند، عقد او باطل است، واگر زن مى دانسته كه ازدواج كردن در حال احرام، حرام است، احتياط واجب آن است، كه بعدا با آن مرد ازدواج نكند.(1927) اگر مرد طواف نساء را، كه يكى از اعمال حج است، بجا نياورد، زنش كه به واسطه محرم شدن بر او حرام شده بود، حلال نمى شود، ونيز اگر زن طواف [ 384 ]
نساء نكند، شوهرش بر او حلال نمى شود، ولى اگر بعدا طواف نساء را انجام دهند به يكديگر حلال مى شوند.(1928) اگر كسى دختر نا بالغى را براى خود عقد كند وپيش از آن كه نه سال دختر تمام شود، با او نزديكى ودخول كند، چنانچه او را افضا نمايد بنا بر احتياط واجب، ديگر هيچ وقت نبايد با او نزديكى كند. ولى از زوجيت او بدون طلاق بيرون نمى رود، در هر صورت تا وقتى هر دو زنده هستند نفقهزن بر مرد است وغير از مهر، ديه هم بر مرد واجب مى شود، وچنانچه افضا نكرده باشد، هر چند مرتكب حرام شده، ولى بنا بر اظهر آن زن بر او حرام نمى شود.(1929) زنى را كه سه مرتبه طلاق داده اند بر شوهرش حرام مى شود، ولى اگر با شرايطى كه در كتاب طلاق گفته مى شود با مرد ديگرى ازدواج كند، آنگاه آن مرد او را طلاق دهد، شوهر اول مى تواند دوباره او را براى خود عقد نمايد.(1930) ازدواج دائم با زن پنجم براى كسى كه چهار زن دائم دارد، جايز نيست مگر آن كه بعضى از آنها را طلاق دهد، كه اگر طلاق رجعى است بايد عده به سر آيد واگر طلاق بائن است سرآمدن عده لازم نيست، اگر چه در زمان عده مكروه است و بلكه خلاف احتياط است. احكام نگاه كردن(1931) نگاه كردن مرد به بدن زنان نامحرم و هم چنين نگاه كردن به موى آنان چه با قصد لذت وچه بدون آن، حرام است. ونگاه كردن به صورت ودست هاى آنها اگر به قصد لذت باشد، حرام است، واما بدون قصد لذت، نگاه به آنها بنا بر اظهر جايز است.(1932) بنا بر احتياط واجب نگاه كردن مرد به بدن وموى دخترى كه نه سالش تمام نشده ولى خوب وبد را مى فهمد جايز نيست، اگر چه بدون قصد لذت هم باشد.(1933) نگاه كردن زن به بدن مرد نامحرم، بنا بر احتياط واجب، حرام است. و همچنين نگاه كردن زن به بدن پسرى كه بالغ نشده ولى خوب وبد را مى فهمد، [ 385 ]
جايز نيست. واما جواز نگاه كردن زن به قسمتى از بدن مرد نامحرم كه غالبا باز است، مثل سر، خالى از وجه نيست، مگر اين كه اين نگاه كردن كمك به معصيت باشد.(1934) دست زدن مرد به بدن زن نامحرم يا دست زدن زن به بدن