بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
دست خود آب مى كشد، بعد از پاك شدن آن چيز، دست او هم پاك مى شود.(217) اگر لباس ومانند آن را با آب قليل آب بكشند وبه اندازه معمول فشار دهند تا آبى كه روى آن ريخته اند جدا شود، آبى كه در آن مى ماند پاك است.(218) ظرف نجس را كه با آب قليل آب مى كشند، بعد از جدا شدن آبى كه براى پاك شدن، روى آن ريخته اند، آب كمى كه در آن مى ماند پاك است. [ 47 ]
بر طرف شدن عين نجاست(219) اگر بدن حيوانى ويا منقار مرغى به عين نجس مثل خون، يا متنجس مثل آب نجس، آلوده شود، چنانچه آنها بر طرف شوند بدن آن حيوان پاك مى شود، و هم چنين است باطن بدن انسان، مثل داخل دهان وبينى ، مثلا اگر خونى از لاى دندان بيرون آيد ودر آب دهان از بين برود، آب كشيدن داخل دهان لازم نيست، ولى اگر دندان مصنوعى در دهان نجس شود، بايد آن را آب بكشند.(220) اگر غذا لاى دندان مانده باشد وداخل دهان خون بيايد، چنانچه انسان نداند كه خون به غذا رسيده يا نه، آن غذا پاك است. واگر خون به آن برسد ظاهر آن نجس مى شود. استبراء حيوان نجاستخوار(221) بول وغائط حيوانى كه به خوردن نجاست انسان عادت كرده نجس است (چنانچه در مسأله 90 گفته شد). واگر بخواهند پاك شود، بايد آن حيوان را استبراء كنند يعنى تا مدتى كه بعد از آن مدت، ديگر به آن نجاستخوار نگويند، نگذارند نجاست بخورد وغذاى پاك به آن بدهند. وبنا بر احتياط واجب بايد شتر نجاستخوار را چهل روز وگاو را بيست روز وگوسفند را ده روز ومرغابى را هفت يا پنج روز ومرغ خانگى را سه روز از خوردن نجاست جلوگيرى كنند وغذاى پاك به آنها بدهند. غايب شدن مسلمان(222) اگر بدن يا لباس مسلمان يا چيز ديگرى كه مانند ظرف وفرش در اختيار او است، نجس شود وآن مسلمان با آن چيزى كه در اختيار او است غايب گردد و [ 48 ]
انسان احتمال بدهد كه آن چيز را آب كشيده يا به واسطه اى (مثلا آن چيز در آب جارى افتاده) پاك شده است، اجتناب از آن لازم نيست. " پاك شدن اشياء نجس "(223) اگر خود انسان يقين كند چيزى كه نجس بوده پاك شده است، يا دو عادل به پاك شدن آن خبر دهند، آن چيز پاك است، و هم چنين است اگر كسى كه چيز نجس در اختيار او است بگويد آن چيز پاك شده، يا مسلمانى چيز نجس را آب كشيده باشد اگر چه معلوم نباشد درست آب كشيده يا نه.(224) كسى كه وكيل شده است لباس انسان را آب بكشد ولباس هم در اختيار او باشد، اگر بگويد آب كشيدم، در صورتى كه ظن به خلاف گفتهاو نباشد، آن لباس پاك است.(225) اگر انسان حالى دارد كه در آب كشيدن چيز نجس يقين پيدا نمى كند، مى تواند به گمان اكتفا نمايد. ودر صورتى كه مى تواند يقين تقديرى متعارف را تشخيص دهد آن مقدم است (يعنى با اين كه يقين پيدا نمى كند، به مقدارى بشويد كه ساير مسلمان ها مى شويند وبيش از آن لازم نيست). " احكام ظرف ها "(226) ظرفى كه از پوست سگ يا خوك يا مردار ساخته شده، خوردن و آشاميدن از آن ظرف حرام است در صورتى كه بداند ظرف موجب نجاست خوردنى مى شود، ولى اگر علم نداشت بنا بر احتياط اجتناب كند، و هم چنين نبايد آن ظرف را در وضو وغسل وكارهايى كه بايد با چيز پاك انجام داد، استعمال كند. بلكه احتياط واجب آن است كه چرم سگ وخوك ومردار را، اگر چه ظرف هم نباشد در استعمالاتى كه مشروط به طهارت نيست هم استعمال نكنند.(227) خوردن وآشاميدن از ظرف طلا ونقره حرام است ولى نگهدارى ويا [ 49 ]
استعمال آنها در زينت اطاق حرام نمى باشد ودر غير زينت محل احتياط است.(228) ساختن ظرف طلا ونقره براى استعمال حرام، حرام است، ودر غير اين صورت حرام نيست ونيز مزدى كه براى آن مى گيرند حرام نيست.(229) خريد وفروش ظرف طلا ونقره براى غير استعمالات حرام اشكالى ندارد وپول وعوضى هم كه فروشنده مى گيرد حرام نيست.(230) گيره استكان كه از طلا يا نقره مى سازند اگر بعد از برداشتن استكان، ظرف به آن گفته شود، استعمال آن، چه به تنهايى وچه با استكان حرام است، واگر ظرف به آن گفته نشود استعمال آن مانعى ندارد.(231) استعمال ظرفى كه روى آن را آب طلا يا آب نقره داده اند اشكال دارد، اگر چه به حدى نباشد كه دو ظرف متصل به حساب بيايد.(232) اگر فلزى را با طلا يا نقره مخلوط كنند وظرف بسازند، چنانچه مقدار آن فلز به قدرى زياد باشد كه عرفا به آن ظرف، ظرف طلا يا نقره نگويند، استعمال آن مانعى ندارد.(233) اگر انسان غذايى را كه در ظرف طلا يا نقره است در ظرف ديگر بريزد اين استعمال جايز است. ولى اگر بخواهد از ظرف دوم غذا بخورد وخالى كردن ظرف اول براى آن نباشد كه غذا خوردن از ظرف طلا يا نقره جايز نيست، اين استعمال حرام مى باشد.(234)