توضیح المسائل نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

توضیح المسائل - نسخه متنی

محمد تقی بهجت

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

وقت عذر او باقى مى ماند، در وسعت وقت مى تواند با تيمم نماز بخواند. و هم چنين اگر اميد بر طرف [ 119 ]

شدن عذر در آخر وقت را دارد اظهر جواز مبادرت به نماز با تيمم است، اگر چه تأخير افضل واحوط است.

(606) كسى كه نمى تواند وضو بگيرد يا غسل كند، مى تواند نمازهاى قضاى خود را با تيمم بخواند هر چند احتمال بدهد كه به زودى عذر او بر طرف مى شود.

(607) كسى كه نمى تواند وضو بگيرد يا غسل كند، جايز است نمازهاى مستحبى را كه مثل نافله هاى شبانه روز وقت معين دارد با تيمم بخواند، حتى در اول وقت.

(608) اگر به واسطه نداشتن آب يا عذر ديگرى تيمم كند، بعد از بر طرف شدن عذر، تيمم او باطل مى شود.

(609) كسى كه وظيفه اش تيمم است اگر براى كارى تيمم كند، تا تيمم وعذر او باقى است، كارهايى را كه بايد با وضو يا غسل انجام داد، مى تواند بجا آورد، ولى اگر عذرش تنگى وقت بوده، يا با داشتن آب، براى نماز ميت يا خوابيدن تيمم كرده، فقط كارى را كه براى آن تيمم نموده مى تواند انجام دهد. [ 120 ]

نماز نماز مهمترين اعمال دينى است كه اگر قبول درگاه خداوند عالم شود، عبادت هاى ديگر هم قبول مى شود واگر پذيرفته نشود اعمال ديگر هم قبول نمى شود. وهمان طور كه اگر انسان هرشبانه روز پنج نوبت در نهر آبى شستشو كند، چرك در بدنش نمى ماند، نمازهاى پنجگانه هم انسان را از گناهان پاك مى كند. سزاوار است كه انسان نماز را در اول وقت بخواند. كسى كه نماز را پست و سبك شمارد، مانند كسى است كه نماز نمى خواند، پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمودند: " كسى كه به نماز اهميت ندهد وآن را سبك شمارد، سزاوار عذاب آخرت است ". روزى حضرت در مسجد تشريف داشتند، مردى وارد ومشغول نماز شد، ركوع وسجودش را كاملا به جا نياورد. حضرت فرمودند: " اگر اين مرد در حالى كه نمازش اين طور است از دنيا برود، به دين من از دنيا نرفته است ". پس انسان بايد مواظب باشد كه به عجله وشتابزدگى نماز نخواند ودر حال نماز به ياد خدا وبا خضوع وخشوع ووقار باشد ومتوجه باشد كه با چه كسى سخن مى گويد وخود را در مقابل عظمت وبزرگى خداوند عالم بسيار پست وناچيز ببيند واگر انسان در موقع نماز كاملا به اين مطلب توجه كند، از خود بى خبر مى شود، چنانكه در حال نماز تير را از پاى مبارك أمير المؤمنين (عليه السلام) بيرون كشيدند وآن حضرت متوجه نشدند. ونيز بايد نمازگزار توبه واستغفار نمايد وگناهانى كه مانع قبول شدن نماز است، مانند حسد، كبر، غيبت، خوردن حرام، آشاميدن مسكرات وندادن خمس و زكات بلكه هر معصيتى را ترك كند. و هم چنين سزاوار است كارهايى كه ثواب نماز را كم مى كند بجا نياورد، مثلا در حال خواب آلودگى وخوددارى از بول به نماز [ 121 ]

نايستد ودر موقع نماز به آسمان نگاه نكند ونيز كارهايى كه ثواب نماز را زياد مى كند به جا آورد، مثلا انگشترى عقيق به دست كند ولباس پاكيزه بپوشد وشانه و مسواك كند وخود را خوشبو نمايد. " نمازهاى واجب " نمازهاى واجب به شرح ذيل مى باشد:

1 - نماز يوميه وآنچه ملحق به آن است، مانند نماز جمعه، نماز احتياط، نماز قضا ونمازى كه نمازگزار دوباره آن را اعاده مى كند، كه احكام هر يك گفته خواهد شد.

2 - نماز آيات، كه شامل زلزله وخسوف وكسوف ومانند اينها مى شود.

3 - نماز ميت.

4 - نماز طواف واجب خانه كعبه براى حج وعمره اى كه واجب شده باشند.

5 - نماز قضاى والدين بر پسر بزرگ.

6 - نمازى كه به سبب اجير شدن يا نذر وقسم وعهد واجب مى شود نمازهاى يوميه پنج نماز در هرشبانه روز واجب مى باشد: 1 و

2 - ظهر وعصر هر كدام چهار ركعت

3 - مغرب سه ركعت

4 - عشا چهار ركعت

5 - صبح دو ركعت.

(610) در سفر بايد نمازهاى چهار ركعتى را با شرايطى كه در احكام نماز مسافر گفته مى شود دو ركعت خواند.

(611) نمازگزار براى بجا آوردن نماز صحيح، چند شرط را بايد قبل از نماز رعايت كند: اول: طهارت، كه مسائل آن گذشت. دوم: وقت هر نماز. [ 122 ]

سوم: قبله. چهارم: پوشش در حال نماز وشرايط آن. پنجم: مكان نماز ومسائل مربوط به آن، وتفصيل هر يك از شرايط وساير مستحبات بيان خواهد شد. وقت نماز ظهر وعصر

(612) براى تعيين ظهر شرعى مى توان از " شاخص " استفاده كرد وآن چوب يا چيزى مانند آن است كه به صورت عمودى در زمين مسطح فرو مى برند. صبح كه خورشيد بيرون مى آيد، سايه اين شاخص به طرف مغرب مى افتد و هر چه آفتاب بالا مى آيد اين سايه كم مى شود ودر اكثر شهرها در اول ظهر شرعى به آخرين درجه كمى مى رسد وظهر كه گذشت،

/ 175