وصف حقيقي
اطلاق وصف شاكر بر خداوند و شمارش آن از اسماي حسناي الهي ميتواند حقيقت و به دور از مجاز باشد، زيرا برخي از خصوصيات عدمي، مانند نياز، تنعم و... از قيود مصاديقاند؛ نه از قيود مفهوم. اگر وصف يا اسمي دلالت بر كمال داشت و هيچ عنوان عدمي در مفهوم آن نهادينه نشده بود و همه همراهان نقص از خصوصيات مصداق بودند، نه مأخوذ در مفهوم، چنين وصف يا اسمي ميتواند به نحو حقيقت، نه مجاز، بر خداوند اطلاق شود.لازم است عنايت شود كه عنوان شاكر نه ذات واجب است و نه وصف ذات، بلكه از اوصاف فعلي واجب تعالي به شمار ميآيد. اگر برخي از مجالي خداي سبحان در مقام فعل كه خارج از مقام ذات است مورد اِنعام قرار گرفت و همان مصداق فعلي سپاسگزار شد چون وصف شكر از مقام فعل خدا انتزاع ميشود، نه از مقام ذات او، بنابراين ميتواند حقيقت باشد؛ نه مجاز و نه از صفت مشاكله، چنان كه برخي احتمال دادهاند.[1]تذكّر:1. فعل خداي سبحان گاهي بدون واسطه است و گاهي با واسطه، چنان كه واسطهها گاهي خود متنعماند و زماني اين چنين نيست.2. شكور با قبول اندك و اِعطاي كثير هماهنگ است و اين ويژگي سنّت الهي است، از همينرو خداوند «شكور» و «شاكر» است.[1] ـ تفسير المنار، ج 2، ص 42.