اين «شطر» را گفتند به معناي «جزء» و گفتند به معناي «نحو و جهت» و مانند آن. قبله كعبه است، مسجد الحرام قبله نيست. اينكه احياناً گفته ميشود كعبه قبله است براي كسي كه در مسجد الحرام است و مسجد الحرام قبله است براي كسي كه در مكّه است و مكّه قبله است براي كسي كه در حرم است كه محدوده حرم بيش از محدوده شهر مكه است و حرم قبله است براي كسي كه دور است.10 اين توجيه است، سخني است ناصواب. وگرنه آنچه كه در حيات و ممات ما قبله ماست كعبه است. «و الكعبة قبلتي»11؛ نه «المسجد الحرام قبلتي» يا «الحرم قبلتي»؛ آنچه قبله است كه زندگي و مرگ ما با او در ارتباط مستقيم است كعبه است. ما در نمازها بايد به سمت كعبه متوجّه باشيم؛ هنگام احتضار به سمت كعبه؛ هنگام دفن موتها به سمت كعبه؛ هنگام ذبح به سمت كعبه. در بسياري از موارد به سمت كعبه بودن واجب و مستحب است. در بعضي از موارد به سمت كعبه بودن يا پشت به كعبه بودن حرام است. كار ما شبانه روز در ارتباط با كعبه است. نوع كارهاي ما يا كاري است كه رو به كعبه واجب است يا كاري است كه رو به كعبه مستحب است يا كاري است كه رو به كعبه و پشت به كعبه حرام. آنچه كه مسلمين با او ارتباط ديني دارند كعبه است و آنچه كه در دعاها و تلقينها به ما آموختند كه بگوييم اين است كه (و الكعبة قبلتي)12؛ نه « و المسجد الحرام قبلتي» مسجد الحرام كه قبله نيست؛ حرم كه قبله نيست.