لكن اين خلاف ظاهر است؛ نه آيات تأييد ميكند، نه روايات تأييد ميكند كه قبله اول كعبه بود بعد بيت المقدس شد، دوباره كعبه شد. اين چنين نيست كه كعبه دوبار قبله شده باشد.بنابراين، اين (التي) همان صفت قبله است (و ما جعلنا القبلة التي كنت عليها) يعني «ما صرّفنا القبلة التي كنت عليها الا لنعلم» يعني اين قبلهاي كه قبلاً تو بر او استوار بودي و به آن سمت نماز ميخواندي كه بيت المقدس است، ما آن را منصرف نكرديم به طرف كعبه نياورديم مگر به عنوان يك امتحان: چون، براي خداي سبحان هيچ فرق ندارد: (و لله المشرق والمغرب)3، به هر سمت انسان رو بياورد به سمت خدا است؛ چه اينكه در آيات قبل هم فرمود: (لله المشرق والمغرب فأينما تولّوا فثمّ وجه الله)
ناظر به جهت بودن بحث قبله؛ نه مكان
براي معبود بودن خداي سبحان فرقي نيست، چون بحث قبله بحث در جهت است، نه در مكان. ممكن است بعضي از اماكن خصوصيّتي داشته باشد مثل كعبه، اما قبله كاري به مكان ندارد، كار، به جهت دارد. مكان در مطاف مطرح است كه چرا انسان حول الكعبه طواف ميكند؛ براي خصيصه و مزيتي كه براي آن مكان است، اما قبله كار به جهت دارد آن جهت و آن بُعد قبله است. آن وقتي كه كعبه در اثر سيل يا علل و عوامل ديگري خراب شد (چون كعبه چندين بار خراب شد و چندين بار او را ساختند) آن وقتي كه كعبه خراب شد، اينطور نبود كه مسلمين بي قبله باشند كه، آن بُعد قبله است كه كعبه در آن بُعد قرار دارد آن بُعد «من تخوم الارض الي عنان السماء»4 قبله است؛ نه خصوص كعبه. منتها اين كه گفته ميشود «و الكعبة قبلتي»5 براي اينكه كعبه در آن بُعد خاص قرار دارد. مسئله قبله ناظر به جهت است، نه ناظر به مكان. مسئله مطاف و امثال ذلك كه جزء مناسك حج به شمار ميرود، كارِ به مكان دارد و البته از خصوصيت مكان هم بهرهمند است.
راز تغيير قبله
چون (ولله المشرق والمغرب)6 بنابراين (فاينما تولوا فثم وجه الله): هيچ جهتي بر جهت ديگر خصيصه ندارد، لذا خداي سبحان فرمود: اين كار روي استحقاق ذاتي جهات نيست، بلكه روي آزمون الهي است [كه] ما ببينيم چه گروهي اهل تعصّباند و چه گروهي مطيعاند.